سلام.من محمد 19سال دارم ویک خاله با اندام فوق العاده سکسی 24ساله دارم.من از 13سالگی دوس داشتم که این خالمو بکنم هر کاری میکردم موقعیتش پیش نمی یومد تا این که بابا بزرگ و مادر بزرگم به یک سفر زیارتی رفتند و قرارشد من و دایی کوچکترم برویم و پیش او بخوابیم بالاخره روز موعود فرا رسید و بابا بزرگم اینا رفتند من وداییم هم شب رفتیم و پیش خالم بخابیم منطقه ما گرم بود وباید زیر کولر میخوابیدیم خالم تشک من وداییم رو انداخت و تشک خودشم بین ما پهن کرد ما خوابیدیم من شب همش در فکر گاییدن خالم بودم تا این که خوابم برد صبح شد ببدار شدیم و رفتیم بیرون تا این که دوباره شب شد و دوباره خالم تشک پهن کرد و مثل شب قبل خوابیدیم من دیگه طاقت نداشتم و دوس داشتم خالم رو بکنم تا این که دیدم یه صدای پچ پچی میاد خوب دقت کردم دیدم خالم داره با دوس پسرش با تلفن حرف میزنه ساعت 2شب بود آخه اون گوشی نداشت و اون گوشی هم دوس پسرش براش گرفته بود من موندم تا حرفشون تموم شد وخالم خوابید صدای نفس های خوابش رو که شنیدم پیش خودم گفتم کسی که دوس پسر داشته باشه حتما تنش میخاره به خودم جرات دادم ودستم رو گزاشتم رو سینش همینجور با هاش بازی کردم دستم رو بردم تو پیراهنش و سینه اش رو گرفتم دیدم دستم خورد به یه چیزی آوردمش بیرون دیدم گوشیش هست وداخله کرستش قایم کرده تا کسی نفهمه گوشی رو برداشتم اون بیدار بود ولی چیزی نمیگفت همیننطور باسینش ور میرفتم گفتم باید کسشم بمالم دستم رو کردم تو شلوارش وشروع کردم به مالوندن کسش بعد از چند دقیقه ولش کردم و رفتم یه دس جلق مرتب زدم اومدم خوابیدم صبح شد ما دنبال کارمون رفتیم شب اومدم دیدم داییم نیست به خالم گفتم کجاست گفت امشب نمیاد حالا منم گوشی خالم رو دیشب برداشته بودم پیش خودم گفتم امشب خالم حالمو میگیره موقع خواب شد خوابیدیم صدام زد گفت بیداری گفتم آره گفت گوشی که دیشب برداشتی رو بده تا حالت رو نگرفتم من که ترسیده بودم گفتم کدوم گوشی گفت همون که تو کرستم برداشتی من ترسیده بودم دست کرد روی کیرم وگفت حالا دیگه با کس من ور میری پدر سوخته من ترسیده بودم گفت حالا که این کارو کردی اگه ادامه اش ندی به خونتون میگم من که از خدام بود هیچ حرفی نمیزدم دیدم اومد روبروم نشت وکیرم رو از تو شلوارم در آوردگفت به به عجب کیری یه کم باهاش ور رفت من هیچی نمیگفتم گفت گم شو بیا سینمو بخور شروع کردم به خوردن یه5دقیقه که خوردم بادستش سرم رو برد پایین من فهمیدم که میخاد کسش رو بخورم شروع کردم به خوردن کسش که دیدم دهنم پر اب تقریبا ترش مزه ای شدجنده آبش رو خالی کرد تو دهنم بعد بهم گفت بلند شو بلند شدم روی دو زانو نشست و کیرم رو گرفت و گفت یه کم تف بریزم در سوراخش ریختم کیرم رو گزاشت در سوراخش گفت بزن توش کره خر کردم تو سوراخش خیلی تنگ بود داغ داغ فقط یه ذره مو داشت شروع کردم به تلنبه زدن که آخ و اوخش رفت بالا منم شدتم رو بیشتر کردم چند دقیقه که گذشت جنده یه جیغ بلن کشید که فکر کنم همسایه شنیدبله برای بار دوم ارضا شد دیگه نوبت من بود آبم داشت میومد گفتم چیکارش کنم گفت تو کونم خالش کن آبم باشدت ریختم تو سوراخش که یه آهی کشید اون شب رو تا صبح تو بغل هم خوابیدیم اول صبح هم یه بار گاییدمش وبعد رفتیم حموم تو حموم موهای بدنشو زدم گفتم برای امشب صاف باشه شبم داییم اومد ولی بازم کردمش از اون موقع تا حالا که تقریبا شش ماهی میشه هفته ای یه بار باهاش سکس دارم البته یه یک ماهی هست که نامزدی کرده ولی بازم میزاره من از کون بکنمش به امید روزی که
بتونم از کس بکنمش.این یه داستان واقعی بود میخای باور کن نمیخای نکن.
نوشته: محمد
خاک عالم بر سرمون خاله هاهم جنده شدن اینجوری پیش بریم همه جنده میشن ولی نمیدونم چرا من هیچی گیرم نمیاد
تیکه خالی بندی داشتید"جنده آبش رو خالی کرد تو دهنم"
کیر مرحوم دایناسور ها تو کون بی غیرتت…
کله خر همونطور که ساسی اچ تی سی گفت خاله یه جورایی مادر دوم آدمه
تو همون جلق هم از سرت زیادیه.
مواظب باش یدفه ندزدنت چون فرار مغزها به حساب میای
ریدم تو افکار جغیت برو کونتو بده تو چه به داستان نوشتن.
حیووووننننننه کثیف
خاله ات جنده هم باشه تویه بی شرف نباید بهش چشم داشته باشی - حیوون
بابا خالت چه جندس خودتم خیلیییییییییییییی بی ناموسی کلا خونوادگی یه جنده خونه رو را بندازین
کیرم تو جد وابادت جلقی کونی بیا یه دست خودم کون کس خودت وخاله جندتو بگام متوهم
بچه ها من کتاب مهندس گل پسر رو قرض گرفتم و از این به بعد او کتاب تخم شناسی رو خودم باز می کنم
چ خانواده باحالین دارین هیچ کس محرمتون نیست. نکنه با باباتم سکس داشتی بلا ا ا ا ا ا
تو 13 سالگي بلد بودي جلق بزني بچه كوني؟
اينجور معلومه خونوادگي جنده تشريف دارين!!!
هر چند تخيلات ذهن جلقي دختر نديدت بود ولي جدا از اينا بابابزرگت عجب كمري داشته ها شايدم ننه جونت جنده بوده زنا كرده!
جالب بود …
کلا این سکس ها …یه فضای خاصی به ادم میده
ممنان
دنکیشوت خار تو اون مامانتو جدابادتو گاییدم و ریدم تو عقایدت.خار کسته حرومزاده.
داستان خوب بود
اسم فاطمه هم خوب بود چون فاطی عربیه پس بایدم جنده باشه
راست ميگه هرچی اسم عربی رو اینجا معصوم کرده این ساسی مانکن بودیا هرگوزی معلومه ازاون مذهبیای بسیجی بدبخت
اخه کیر قذافی تو کونت واجبه درباره خالت دروغ بگی .کیرم تو کون خالت
یه خانم تهرانی خوشگل میخوام باسه سکس و حال و خوش گذرونی ؛ پارگیش صددرصده
اینکه داستانت ساخته ی ذهن معیوبت بود به کنار لااقل باحال می نوشتی
همه کاربرای شهوانی مادر دنکیشوت رو گایدن الان اومده پولش رو میخواد ادمین جان پولشو بده گورشو گم کنه بره دنکیشوت خواهرتو گاییدم
کیر رستم و اسبش به کونت …
اخه تابلو دروغ مینویسه بعدش اخر میگه واقعی بود باور کنید یا نکنید…
برو وقتی بالغ شدی شاشت کف کرد بیا سایت
کسکش دروغگواولامزه آب کس شوره،ترش نیست دوما شب دوم که دایی خواهر جنده ات کنارتان خوابیده بود چرا کاری نکرد لاااقل مینوشتی خاله وداییم را باهم کردم2
هر کی دوست پسر داره واسه پسر خواهرش تنش می خاره ؟؟؟؟ نمی دونستم. حیف شد که زمان جوونی های خاله هام من هنوز تو کمر بابام بودم.
کس کش حروم لقمه ، تو سیزده ساله که هنوز نمی دونی کدوم سوراخت مال ریدنه کدوم مال خوردن، شزم شدی و خاله هه رو تا ناموس گاییدیی؟ dream on !!
کیر “احمدی نژاد” که از کیر “سگ” هم کثیف تره به کون خودتو خاله ی جنده ی نداشت . . . ای جقوزه جق جقو . . .
من اهل فحش دادن نیستم کلا یه انتقاد می کنم ائنم اینه که بدک نبود.
من اهل فحش دادن نیستم کلا یه انتقاد می کنم اونم اینه که بدک نبود.
karopriديوس کس ننه.توى مادر جنده ميخواى حرف بزنى؟بچه کونى,بسيجى هفت جد و آبادته کونيه ولات.وقتى ما کون ميکرديم تو کجا کون ميدادى ديوس؟توسگ کى باشى که راجع اسم فاطمه نظر بدى؟ببينم اصن سرش هستى؟؟؟لقمه ى گنده تر از دهنت ور ندار کونى,ننه کسده.اون مادر جندت که تورو تربيت کرده انداخته بيرون ازکس فقط
كووووووووووووني_برو با داييت دودول بازيتو كن_بدبخته جقي_خالت كه جندست_مامانت جكارست?
دایی کوچیکترت؟تو که 13 سالت بود حتما داییتم 10 سالش بوده!بعد متاهلم بوده!که تو خونه خودشون نبوده و با رفتن بابا مامانش به مشهد اومده خونه که خالت تنها نباشه!!!بعدش خالت تشکشو پهن کرد وسط تو و داییت؟دیگه تو اون خونه جا نبود؟تو که تخیلی مینویسی حداقل قشنگ بنویس که فحشت ندن!(تا اینکه خوابم برد تا اینکه صبح شد رفتیم بیرون تا اینکه شب شد اومدیم خونه دوباره تشک انداختیم تا اینکه دوباره خوابیدیم تا اینکه دوباره بیدار شدیم)!!!سگ تو بیابون نشاشه تو مغز گندیده تو بشاشه!
ی سوال دارم وقتی که داییت اومده بود چطوری کردیش که اون نفهمید. این داستان جز گه خوری زیادی چیزی بیش نبود
خفه شین بابا چرا ب قومیتها احترام نمیذارین ناسلامتی هموطنین ها. توووووووووف تو روووتون بی ادبای هوس باز
ببین اینجا همه آرزو یه کس کردنو رو دارند ولی انقدر بدبخت نشدیم که بخوایم با خالمون سکس کنی.
م بعد هم من نمیدونم چرا هر کی در مورد خاله اش داستان مینویسه داستان ها شبیه به هم هست
پسری که کونی باشه با ناموسش این کارارو میکنه اگه جربزه داشت که میرفت سراغ دخترای دیگه نه خالش
دوست عزیز با اینکه احترام برای شما قایلم اما کاشکی حرمت های خانوادگی شکسته نشه ممنون
مانیا
مگه داشتی اینو مینوشتی داشتن میکردنت که انقدر تندتند کسشعر نوشتی کونی
چه اعتماد به صغفی !!!
بازم دمشون گرم داستان نویسان مرحومه قبلی
اوال میمالیدن و یه ذره جو سازی میکردن
این نیومده زرتی رفته دست گذاشته رو سینشو بعدم کسشو
من یه جنده رو با این شدت بخوام بکنم قهر که نمیکنه هیچی یه تو گوشیمم میزنه
به دو علت داستانت ارزش نداشت بخونم.اسم مقدس فاطمه رو رو يه جنده گذاشتى و همچنين با خالت يعنى مادردومت بوده!تف تو ذات آدم دروغ گو.من خالم منو پسرش ميدونه منم چشمى به ناموس خودم ندارم