مامانم اینا رفته بودن مشهد و فقط من و داداشم مونده بودیم خونه… من با مینا دختر دایم دوست بودم و می خواستیم با هم ازدواج کنیم… بهش گفتم برای یه عشق و حال اساسی قبل از ازدواج اماده ای؟ گفت کی و کجا؟ گفتم فردا… 8صبح میام دنبالت یه روز به یاد ماندنی برات میسازم… از داداشمم پرسیدم فردا کجاست گفت تا شب نیستش… 8 صبح رفتم دنبال مینا… رفتیم با هم یه صبحانه توپ زدیم و رفتیم خونه… شب قبلش حمام رفته بودم و حسابی تمیز کرده بودم و کلی عطر زده بودم… و یه لیوان شربت آناناس آماده کرده بودم و گذاشته بودم توی اتاق خوابم مینا هم یه راست بردم توی اتاق خواب… بهش گفتم دوست دارم اولش برام برقصی و خودتو برام لخت کنی… کلی رقصید و کاملا لخت جلوم ایستاد… دیدم وااااای چه کوس و کون قشنگی داره احسنت به این انتخابم افتادم روش و شروع کردم کوسش رو خوردن واقعا اونم خیلی به خودش رسیده بود کوسش سفید بود با لبه های صورتی و بشدت خوشبو… سرمو به کوسش فشار میداد میگفت میدونی چقدر انتظار این روز رو میکشیدم که با تو بخوابم؟ محکم لیسش بزن… اروم بالاشو گاز بگیر… جووووون چقدر حال میده کاش زودتر از این برام میخوردی یکم دیگه که خوردم گفت بسه بذار من برات بخورم منم کیرمو اولش زدم توی شربت آناناس بعد دادم بخوره چون شربت آناناس خیلی دوست داشت… وااااااای مثله وحشیا میخورد… انگار صد ساله کیر خور بوده… همه دخترا غریزی کیر خوریشون حرفه ای و عالیه و همشونم بلدن دروغ میگه هر میگه بلد نیست…کیرمو از توی دهنش دراوردم و اومدم بکنم توی کوسش گفت من دخترم… گفتم اشکالی نداره تو ماله منی چه فرقی داره الان یا شب عروسی… گفت پس یکم دیگه کوسمو بخور هر وقت بهت گفتم اروم بکن توی کوسم… منم سوراخ کوسش رو زبان میزدم و با دستم بالاشو نوازش میکردم یهو داد زد بکن توش… منم آروم کردم توی کوسش… داغ بود و تنگ یکم فشار دادم سرش فرو رفت توش اون جیغ میزد درش بیار خیلی کلفته… منم همونطور که روش خوابیده بودم دستاشو گرفتم و آروم تا ته هول دادم توی کوسش دهنمم گذاشتم روی دهنش صدای جیغ هاش کمتر بشه… یه چند دقیقه توش نگه داشتم دیدم آروم شد دهنم رو از روی دهنش برداشتم دم گوشش گفتم تحمل کن تا گشاد بشه… سرشو به نشونه باشه تکون داد دیدم چشم هاش خیس اشک شده بوسیدمش و سینه هاش رو گاز میگرفتم و اروم توی کوسش عقب و جلو میکردم… مدام بهم میگفت اروم تو رو خدا اروم… کم کم دیدم درد داره به لذت تبدیل میشه و میبوسیدم و منم چون اروم داشتم عقب و جلو میکردم خیلی زمان برد تا آبم بیاد… آبم که اومد گفت بلند شو ببینم چیکار کردی کوسمو… بلند شدم دیدیم رو تختی هم یکم خونی شده بوسیدم و گفت خیلی دوستت دارم گفتم منم دوستت دارم ملکه من به دنیای من خوش اومدی… و افتاد توی بغلم و شروع کردیم از هم لب گرفتن که شنیدیم یه صداهایی میاد…
رفتیم دیدیم اتاق جفتی هم داداشم داره پرده مژده خواهر مینا رو میزنه… ما رفتیم پایین و ناهار رو اماده کردیم بعد داداشم و مژده اومدن پایین… دو تا خواهر همدیگه رو بغل کردن و تبریک گفتن منم داداشم رو بغل کردم و تبریک گفتم… ناهار رو خوردیم و هر 4 تایی مشروب خوردیم… داداشم میگفت مشروب کشش آدمو برای سکس بیشتر میکنه… داداشم گفت تو خوب بلد نیستی گشاد کنی… اومدیم دیدیمتون… خیلی مراعات میکنی اینطوری کوس گشاد نمیشه… مینا رو بده من مژده ماله تو… تا هر دوشون حسابی گشاد بشن… و بلند شد دست مینا رو گرفت و برد توی اتاق خوابشون… منم رفتم کیرمو جلوی صورت مژده و گفتم بخور گفت نه یکی زدم توی گوشش گفت باشه میخورم اروم باش… خوب که شق کردم خوابوندمش… پاهاشو باز کردم… دیدم وای چه کوس جذابی… چه موهاش قشنگه… اروم کیرمو فرو کردم توی کوسش… یه جیغ بنفش زد… آروم آروم شروع کردم عقب و جلو کردن… اون جیغ میزد و التماس میکرد اما من نمی شنیدم چون خیلی حشری بودم کم کم کیرمو می بردم تا ته میچسبوندم تا خایه هام بخوره به سوراخ کونش و در میاوردم و دوباره میکردم اون فقط داد میزد جرم دادی… داداشت الان پردمو زده… چرا انقدر وحشی تو… کوسم داره جر میخوره بسه… خدا جر خوردم کوسم میسوزه… نزدیکای اومدن آبم که تندش کرده بودم اون فقط جیغ میزد ابم که اومد دیدم دوباره خون اومده… بلندش کردم نمیتونست بلند بشه… بغلش کردم بردمش بالا اتاق خواب داداشم دیدم اونم مثله یه شیر نر افتاده روی کوس مینا… مینا هم بهم التماس میکرد بیا منو از زیر کیر کلفت برادرت بکش بیرون… که داداشم آبش اومد… دیدم مینا هم کوسش خونیه…
گفتم این تازه اولشه…تا شب که خواستید برید باید حسابی گشاد شده باشید…یه ماهه بعد ما ازدواج کردیم من با مینا و داداشم با مژده… اما همچنان مژده و مینا ماله هر دوی ما هستن و قراره من مژده رو از کون بکنم داداشمم مینا رو از کون بکنه اما هر دو دختر دایی ها میگن کیر تو کلفت تره… راست میگن داداشم این همه مژده رو میکنه اما من میکنمش واقعا تنگه… دو تا دختر دایی ها رو خودم گشاد کردم الانم مژده حامله است داداشم میگه بچه توعه میگم عرضه داری تو هم مینا رو حامله کن
نوشته: پسر عمه
با دوستان به صد موافقم کوی و شر به تمام معنا به معنی واقعی
درسته میگن آرزو بر جوانان عیب نیست اما نه دیگه اینقدر
بیشتر از این که از داستانت لذت ببرم دلم برات سوخت چون در تصور من تو یه آدم بدبخت مفلوک هستی که احتمالا رفتی خواستگاری دختر دایی و داییت در جواب گفته عن دختراش را هم به توی کسمغز نمیده و تو عقده ای شدی و اومدی اینجا عقده هاتو خالی کن
قبل نوشتن چی میزنین؟
نظرت چیه دیگه از موتوری نگیری؟
کلمه حیوان برای تو زیادیه خاک بر سر حیف نونت کنن بی خاصیت
خدایی خودتم روت نشده همچین شر و روی و لایک کنی
از کجاتون در میارین لعنتی های مثبت ۱۸
چه جالب که منم دوتا دختر دایی دارم با همین اسم و خواهرم هستن باهم😂
دوستان اینهمه میگن صنعتی و سنتی رو با هم نزنین واسه همینه ها ! ببینید اینهم عوارضش . کلاً رد داده . 😂 😂 😂
ناموسن زیربعضی ازداستان هافحش ندادن کم کاری هست اخه کله کیری چجوری انتظار داری بچه های سایت راجبش نظرمثبت بدن دراینجابایدگفت تراوشات یه ذهن بیمارواسیب دیده تحت تاثسرمصرفرموادهایی هم چون شورچه، ال اس دی، ماشروم ، قارچ و…
وقتی حین جق زن مواد مصرف میکنید میشه این. بعدش هم ازت یه عن مغز به جا می مونه
من که فکر میکنم دو تا پسرداییتون ترتیب تو و داداشت رو دادن
اگه توی کون پاره داستانت واقعی باشه من بهت کون میدم ، تو عکس از صورتم بگیر توی شهوانی بذار
به قول آذریها اوستوروم آغزوآ
تخماتیک
خیلی مزخرف بود. تا جایی که کیرت رو کردی تو شربت آناناس بیشتر نتونستم بخونم. این همه کونشعر در یک داستان نوبره.
ها کــُـکا
با داستان کسشعر که نوشته یه دوازده ساله مغز پوکیده جقی هست کاری ندارم ولی اون پنج نفر که لایک کردن از کدوم دسته و قماش هستن
آره راست میگی دخترها از همون اول که بدنیا میان بصورت غریزی ساکزنای خوبی هستن 😀😀 خوبه آدم وجدانشو اینطوری آروم کنه.کیر تو کلّت
کسشعر به تمام معنا برو یه کف دستی بزن روشن شی