معین و مادرزن (۱)

1401/08/19

سلام من معین هستم الان که دارم این داستان را مینویسم 33 سالمه ولی ماجرا بر میگرده به 4 سال پیش . خب یکم از خودم بگم من 26 سالم بود که ازدواج کردم خانواده زنم دوتا دختر و یه پسر و مادر و پدرشون هستند که من با دختر بزرگه ازدواج کردم اسم زنم مریم هست که دو سال از من کوچیکتره بعد خواهرش مینا و بعد هم برادرش . مینا چهار سال با مریم فاصله سنی داره خب من قدم 182 هست و هیکلم رو فرمه سایز التم 21 سانته و کلفتیش هم یعنی قطر 5.5 سانتی میشه . خب زنم مریم راستش شب زفاف وقتی کیرمو دید ترسید و نشد همون شب به وصال کس خوشگلش برسم تا چندین روز همش میترسید کیرم بره تو کسش راستش کسش هم تنگ و هنوز دخترونه بود تا اینکه بلاخره با هر بدبختی بود راه کسشو براش باز کردم ولی دیگه هر وقت باهاش سکس میکردم خیلی خیلی راضی بود از اینکه زیرم میخوابه و بهم کس میده هیکل زنم هم خیلی خوبه دو سه سالی اگر اغراق نکرده باشم هفته ای سه بار حداقل سکس داشتیم . من عاشق زنم هستم و خیلی هم دوسش دارم و راستش برام کم نمیزاره جز یک مورد که دیونه کونش هستم ولی واقعا کونش برای گائیدن اونم با کیری مثل کیر من مایع عذاب میشه برای هردومون برای همین من فقط کس و کونشو حسابی میلیسم و میخورم بعدشم حسابی از کس جرش میدم که زنم بینهایت حال میکنه . خب راستش موضوع اصلا سکسم با زنم نیست و ماجرا یه چیز دیگه ای هست که تا وقتی باهاش روبرو نشده بودم خودمم باورم نمیشد که یه روزی چنین اتفاقی بیافته ، خب از خانواده زنم بگم مادر زنم اسمش پروانه هست که پری صداش میکنند منم بهش میگم مامان پری اونم خیلی باهام مهربونه خوش برخورده منو مثل پسر خودش دوست داره البته من هم براشون واقعا همه کاری میکنم و مثل پسر بزرگش میمونم براش پری خانم وقتی من دامادش شدم 45 سالش بود چون زود بچه دار شده بود دخترش با خودش فاصله سنتی نسبتا کمی داشت . مریم واقعا زن خوشگلی هست سفید و قدش 173 هست اندامش هم از کمر به پائین که فوق العاده هست یعنی رونهای پر و خوش فرم و کونش هم نسبتا بزرگ و گرد و خوش فرمه بالا تنه اش هم به جز قسمت پهلوهاش که یکمی پهلو داره سینه هاش نه بزرگه و اویزونه نه کوچیک مثل دوتا انار درشت میمونه سینه هاش . همه اینا همیشه جلوی چشمام بود ولی چون از نطر سکسی با زنم بینهایت لذت میبردم راستش دیگه این چیزا برام خیلی تحریک کننده نبود . از پدر زنم هم بگم که یه مرد نسبتا لاغر قد بلند و متاسفانه معتاد به تریاک و سیگار البته قبلا اینطوری نبوده و وقتی عکسهای قبل از اعتیادشو میدیدم باورم نمیشد که این همون مرد باشه از قبل از اینکه من وارد خون و زندگیشون بشم چند سال قبلش پدر زنم معتاد شده بود اونم بخاطر ور شکسته شدن تجارتش با دوستش که با زرنگی پری از همه دارائیهاش فقط یک مغازه براش مونده که از اون زندگیشون میچرخه . داشتم میگفتم زندگی منو مریم به خوبی خوشی داشت میگذشت که یه روز پری خانم به خونه ما زنگ زد و گفت یکی از فایملهای شوهرش که توی یکی از دهات و روستاهای شهرستان اردبیل هستن فوت شده و باید برن دیدنشون که از مریم خواست تا من ببرمشون و چون دی ماه هم بود و وسیله گیر نیاورده بودن و مریم بهم گفت منم گفتم بزار مرخصی بگیریم با هم میریم مریم هم به پری گفت اونم خیلی تشکر کرد و من فرداش مرخصی گرفتم و ماشینو هم رو به راهش کردم راه افتادیم سمت اردبیل و روستای فامیل پدر زنم . اردبیل هم همیشه سردتر از جاهای دیگه هست برفش هم بیشتر مخصوصا که تو روستاهاش باشه بلاخره رسیدیم و چون فامیلهای پدر زنم منو ندیده بودن پدر زنم منو به فامیلهاش معرفی کرد منم به فامیلهای پدر زنم تسلیت گفتم برای متوفی دیگه هوا هم زود تاریک شد و شب برای خواب یک اتاق تقریبا 12-13 متری با کرسی بهمون دادن تا اونجا بخوابیم . پدر زنم اسمش علی هست که رفت پیش فک و فامیلش و منو پری و زنم رفتیم زیر کرسی تا گرم بشیم خیلی هم گرمای کرسی میچسبید توی اون سرما دیگه ساعت 11 بود که علی هم برگشت تا بخوابیم برای خواب علی گفت من نمیتونم زیر کرسی بخوابم و با یه فاصله کمی از تشکهای کنار کرسی یه تشک پهن کرد و با لحاف گرفت خوابید ، من و مریم و پری زیر کرسی هر کدوم یک ضلع خوابیدیم به این صورت که مریم سمت بالای کرسی خوابید من طرف راستش و مریم هم سمت پائین کرسی یعنی تقریبا کنار شوهرش خوابید مریم چون توی راه دچار سر درد شده بود برای خواب یه قرص خواب اور خورد و گرفت خوابید منم سرم کنار سر مریم بود و پاهام به سمت پائین پری هم پاهاش به سمت پاهای من بود (امیدوارم بتونید تصور کنید دیگه ) خلاصه منم چون رانندگی کرده بودم دیگه ساعت 11.5 بود که چراغهارا خاموش کردیم و گرفتیم خوابیدیم هنوز چشمهام تازه میخواست گرم بشه که صدای خرناس کشیدن پدر زنم بلند شده بود منم که اصلا عادت نداشتم کسی زیر گوشم خرناس بکشه و خوابم ببره برای همین خواب از سرم پرید این طرف هم دیدم زنم مریم هم خیلی زود خوابش برده توی حال خودم بودم سعی میکردم خودمو بزنم به خواب تا بلکه خوابم ببره چشمهامو بسته بودم صدای خرناسهای پدر زنم مثل اره رو مخم بود توی دلم هرچی فحش بلد بودم نثارش کردم مرتیکه مثل خرس خوابیده بود صدای نکره اش نمیزاشت بخوابم نمیدونم چقدر طول کشید ولی خوابم نمیبرد . اینم بگم که این کرسی که زیرش خوابیده بودیم با یک لامپ گرم میشد از این لامپها که گرمای زیادی دارن و نور کمی میدن . تو حال و هوای خودم بودم که یهوئی احساس کردم یه چیزی خورد به پام انگار پای پری بود که خورد به پام منم پامو کشیدم عقبتر تا جا برای پری باشه یکمی دیگه گذشت من پامو با احتیاط بردم جای قبلی که دوباره پاشو زد به پام وای منم نمیدونستم چه اتفاقی داره میافته ساعتمو نگاه کردم ساعت از دوازده رد شده بود همچنان علی خرناس میکشید مریمم در خواب ناز بود و فقط احتمال میدادم من و پری هستیم بیداریم . یواشکی از زیر لحاف کرسی به سمتی که پری خوابیده بود یه نگاهی کردم وای لامصب چی میدیدم توی نور کمی زیر کرسی بود ، پری کونش سمت من بود راستش برای اولین بار بود که با نگاهی پر از حسرت و شهوت به کون مادر زنم داشتم نگاه میکردم برای همین کیرم شروع کرد به بلند شدن و شق شدن لامصب گردی و فرم کونش دیونه ام کرده بود پرس یه شلوار راحتی چیتی و گل گلی پاش کرده بود که ساق پاهاش هم پیدا بود یکمی به کونش خیره شده بودم و کیرمو براش میمالیدم خیلی حشری شده بودم براش . ولی سرمو از زیر لحاف اوردم بیرون پامو بردم نزدیک جائی که پای پری بود یکمی که گذشت دیدم پری پاشو داره میمالی به پای من وای باورم نمیشد مادر زنم داره این کار را میکنه راستش اولش خیلی ترسیدم و پامو کشیدم کنار قلبم داشت تند تند میزد خیلی هیجانی بودم و گرمم شده بود همش به کون خوشگلش فکر میکردم و اینکه خودش داشت پاشو به پای من میمالید داشتم سعی میکردم همه چیز را بررسی کنم دو دو تا چهارتا کنم ببینم قضیه از چه قراره نکنه یه وقت من خریتی کنم که نتونم جمعش کنم یکمی پامو ازش با فاصله قرار دادم شاید یک ربع شد همچنان خرناسهای وحشتناک پدر زنم به گوش میرسید به خودم گفتم بزار ببینم قضیه اونی هست که من فکر میکنم یا نه گفتم پامو میبرم جلو و میمالم به پاش اگر هم مثلا بلند شد و خواست چیزی بگه میگم خواب بودم . برای همین پامو بردم نزدیکش گذاشتم طولی نکشید که پری دوباره پاشو گذاشت روی پای من اروم داشت پاشو روی پام میمالید دیگه قشنگ برام مسجل شده بود که خودش خوارشک گرفته و دلش هوس کرده یه نگاهی به زنم کردم دیدم به خواب عمیقی فرو رفته اونطرف هم که پدر زنم معلوم بود خوابش عمیق شده دلم میخواست برم سراغ پری و حسابی ازش لذت ببرم ولی راستش میترسیدم هنوز پری اروم اروم داشت پاشو به پام میمالید شاید اونم فکر میکرد من خوابم برای همین داشت اروم اروم این کارو میکرد لا به لای خرناس کشیدنهای علی بود که بعضی وقتا صدای نفس کشیدن پری را که مثل اه کشیدن بود میشنیدم و فهمیدم خیلی حشری هست دیگه منم زدم به سیم اخر گفتم هرچی باداباد سریع سر و ته شدم یعنی سرم زیر پاهای پری بود و پاهام به سمت زنم بود فکر کنم پری هم متوجه این حرکت من شد بازم یکمی صبر کردم ببینم حرکت پری چیه اگر بازم ادامه میداد دیگه منم باهاش همراهی میکردم برای همین دست چپم را بردم زیر لحاف قبلش هم یه نگاهی بهش کردم دستمو دقیقا جوری گذاشتم که اگر پاشو تکون میداد میخورد به دستم ، همین هم شد خیلی زود پری پری پاش برخورد کرد به دستم اولش انگار بهش شوک وارد شده باشه یکمی خودش جمع کرد منم دستمو برنداشتم تا ببینم واقعا دلش میخواد یا نه که وقتی دوباره پاش یعنی قسمت رون و ساق پاش و گذاشت روی دستم وای قلبم به شدت میکوبید از اینکه داره بهم پا میده و راه میده بینهایت هیجان زده بودم اروم انگشتهامو به رونش فشار دادم هیچ عکس العملی نداشت یعنی اینکه دوست دارم بمالی برام منم هی کم کم بیشتر و انگشتهامو به رونهاش میمالیدم دیگه قشنگ مشخص بود که دارم چکار میکنم وقتی دیگه هردومون فهمیده بودیم داریم چکار میکنیم من دیگه پر رو تر شدم با هر دوتا دستام داشتم با پاهای گوشتیش بازی میکردم پری هم راحت خودشو در اختیارم قرار داده بود نمیدونم چقدر براش رونهاشو مالیدم دیگه دوست داشتم برسم به کس و کونش خودمو تقریبا بردم سمت پری . پری طاق باز خوابیده بود یه نگاهی به پدر زنم کردم دیدم خوابه خوابه مرتیکه تو دلم گفتم بخواب کسکش که زنت داره بهم حال میده یه نگاهی هم به پری کردم دیدم چشمهاشو بسته که مثلا من خوابم توی دلم گفتم اره تو خوابی پری جون بخواب ، اینقدر دیونه اش شده بودم که حد و حساب نداشت همینطوری که نصف بدنم دیگه بین رونهای پری بود دست انداختم دور شلوارش یکمی کونشو براش مالیدم انگار پری هم فهمیده بود که قصدم چیه برای همین یکمی کمرشو اورد بالاتر و منم سریع شلوار و شورتشو با هم گرفتم و از پاهاش کشیدم بیرون وای رفتم زیر لحاف توی اون نور کم و قرمز رنگ داشتم رونهای تپل و کس سفید و کون خوشگلشو میدیدم دیگه قاطی کردم و خودمو رسوندم به کسش و دهنمو گذاشتم رو کسش زبونمو کردم لای کسش وای که چه حالی داشت لامصب کسش از شهوتش حسابی خیس شده بود و وقتی لیسش زدم مقداری از اب کسش وارد دهنم شد مزه باحالی میداد دیگه شروع کردم مثل یه سگ تشنه داشتم کسشو میلیسیدم پری هم معلوم بود با دستش جلوی دهنشو گرفته تا صداش درنیاد منم داشتم همراه ترس و اضطراب کسشو میخوردم و رونهاشو میبوسیدم و میلیسیدم پری یه دستش جلوی دهنش بود یه دستشو هم اورد روی کسش وقتی دستشو اورد دستشو گرفتم و میبوسیدم و لیسش میزدم دیگه کامل هردومون میدونستیم که بیداریم و داریم با هم عشق و حال میکنیم پری با دستش هی میمالید به صورت و سرم منم هم کسشو میخوردم هم دستشو میبوسیدم هم لای کونش میلیسیدم که بعد از چند دقیقه دیدم بدنش داره میلرزی و رونهاشو به سرم فشار داد و بی سر صدا به ارضا رسیده بود سر منم لای رونهاش و بود کسش توی دهنم بود دستام زیر کون و کمرش . یکمی به خودش لرزید تا کم کم اروم شد وقتی اروم شد رونهاش شل شد و پاهاش به طرفین افتاد منم اروم با کسش که تپلی سفید و خوشگل بود یکمی بازی کردم و بوسیدمش و دیگه فکر میکردم حالا که ارضا شده دیگه نخاد تا ادامه بدم و هیچ حرفی هم بینمون رد و بدل نشده بود منم خودمو کشیدم عقب و فکرمیکردم دیگه تموم شد . بدنم داغ کرده بود گوشهام ازش حرارت بلند میشد از بس هم هیجان زده بودم از اینکه کس مادر زنمو خوردم هم زیر کرسی گرم بود یکمی هردومون استراحت کردیم بعد دیدم پری دوباره شروع کرد به پالس دادن هی پاهاشو میاورد جلوی من و میمالید به سر و صورتم منم بازم رفتم بین رونهاش و دوباره شروع کردم خوردن کسش یکمی که بارش خوردم پری دمر خوابید نمیدونم منظورش چی بود ولی من که دیونه اش شده بودم دهنمو بردم لای چاک کونش و شروع کردم لیسیدن سوراخ کونش که پری هم سرش کرده بود توی بالشت و کس و کونش اورده بود بالا منم هم کسشو میخوردم هم سوراخ کون خوشگلشو لامصب عجب چیزی بود با اینکه یه سن و سالی داشت ولی حرف نداشت همش یه نگاه به پدر زنم میکردم خوابیده و یه نگاه به کس و کون پری که در اختیارم داشتم و دوباره هی میلیسیدم میخوردم اینقدر خوردم و لیسیدم که بازم ارضاش کردم دیگه میدونستم نباید پا پس بکشم چون پری حسابی حشری شده بود یکمی با رونها و ساق پاهاش ور رفتم دست میکشیدم به کمرش دیدم هیچی نمیگه شروع کردم لخت کردنش یعنی پیرهن و سوتینشو از تنش دراوردم و کامل لختش کرده بودم عجب بدنی میدیدم فوق العاده بود میگم فقط یکمی پهلو داشت که زشتش نکرده بود بلکه خوشگلترش هم کرده بود دیگه منم شلوارمو با شورتم دراوردم خوابیدم روش وقتی کیرمو کردم بین رونهاش باری اولین بار یه اه بلندی کشید و سرشو برگردوند با هم چشم تو چشم شدیم نمیدونستم باید چی بگم و چکار کنم کیر شقم بین رونهاش و بود نزدیک کسش ولی حرکتی نکردم انگار قفل شده باشم منتظر یه نشونه از طرف پری بودم تا ادامه بدم کلا سه یا چهار ثانیه خیر تو چشمای همدیگه نگاه کردیم پری اروم گفت لعنتی چرا معطلی منم سریع گونه اش را بوسیدم و کیرمو بین رونهاش فشار میدادم هی به سمت کسش پیش میبردم پری هم سعی میکرد با بدنش و حرکتهاش کیرمو به سمت چاک کسش هدایت کنه تا بلاخره هردو موفق شدیم کیرم افتاد جلوی سوراخ کسش و دم گوشش گفتم حاضری کیرم بره تو کست؟اونم با سر تائید کرد منم کیرمو فشار دادم تو کسش وای که حسش بی نظیر بود کسش داغ و خیس تنگ شده بود منم هی بیشتر و بیشتر فشار میدادم تا کیرمو تا ته بکنم تو کسش ، پری سرشو چپونده بود توی بالشت و احتمالا داشت فریاد میزد از فرط لذتی که کسش داشت تجربه میکرد که کیر کلفت و 21 سانتی وارد کسش شده بود . بلاخره همینطوری که پری دمر خوابیده بود و کیرمو تا جائی که میتونستم تو کسش کرده بودم بعدشم شروع کردم به تلمبه زدن تو کسش دستامو ستون کرده بودم کنارش و محکم تو کسش تلمبه میزدم صدای خرناس کشیدن شوهرش با صدای برخورد شکمم روی کونش و صدای شلپ شلپ خوردن کیرم تو کسش خیلی جالب و شنیدنی بود همینطوری که داشتم پری رو میگائیدم یه نگاهی هم به پدر زنم مینداختم و لبخند رضایتمندی روی لبم بود و تو دلم میخندیدم بهش که دارم کنار دستش زنشو میکنم زنش هم داره حال میکنه . نمیدونم چند دقیقه داشتم میکردمش که احساس کردم میخاد ابم بیاد که کشیدم بیرون تا دیرتر ابم بیاد بیشتر با پری حال کنم میدونستم پری هم دوست دارم سکسمون بیشتر ادامه داشته باشه بعد که کشیدم بیرون پری برگشت و یه نگاهی بهم کرد رفتم دم گوشش گفتم نزدیک بود ابم بیاد نمیخام زودی ابم بیاد ، اونم خندید با سر تکون دادن داشت ازم تشکر میکرد لبشو بوسیدم و یه نگاهی به زنم کردم ببین وضعیت خواب اون چطوریه دیدم خدارا شکر اونم تخت گرفته خوابیده و خیالم راحت شد . در همین پوزیشنی که پری خوابیده بود بازم زبونمو کردم لای کونش و براش میلیسیدم و اونم لذت میبرد و دهنشو میکرد تو بالشت که صداش در نیاد منم واقعا براش سنگ تموم گذاشته بودم دیدم پری بازم کس و کونشو داد بالا منم کمرشو گرفتم و مدل داگی نشوندمش از پشت کردم تو کسش وای دیدن کون قلبمه و گرد خوشگلش دیونم میکرد و محکمتر کسشو میگائیدم و دیگه صدای برخورد بدنهامون بلندتر شده بود واقعا دیگه عین خیالم نبود و داشتم حسابی میگائیدمش و هی ضربه میزدم تو کسش اونم دیگه صداش بصورت کمی خفه مانند از توی بالشت شنیده میشد تا اینکه اول پری ارضا شد و منم دیگه نتونستم بیشتر تحمل کنم و جلوی ارضا شدنمو بگیرم و منم با پری ارضا شدم کیرمو ته کسش فشار دادم و فقط تونستم جلوی اه کشیدنمو بگیرم تا کسی بیدار نشه و پری دمر خوابید و منم خوابیدم روش کیرم تا بیخ تو کسش بود هردومون داشتم بینهایت لذت میبردیم کیرم هی تو کسش نبض میزد اب منی میریخت تو کسش ، منو پری هم نفس نفس میزدیم فقط برگشتم و یه نگاهی به پدر زنم کردم که دیدم روشو اونطرف کرده و دیگه خرناس هم نمیکشه . منم روی بدن لخت و نرم و لطیف پری خوابیده بودم و کیرم تو کسش بود و حال میکردم که با مادر زنم چنین سکسی کردم . بعد از چند دقیقه که کیرم دیگه شل شد از کسش کشیدم بیرون و پری که انگار هنوز در خلسه سکس بود بدون حرکت همینطوری دمر خوابیده بود اروم گونه شو بوسیدم ازش تشکر کردم روی کمر و کونشو هم بوسید و برگشتم و شلوار و شورتمو پام کردم و رفتم سر جام خوابیدم ، دیگه صدای خرناس کشیدن پدر زنم هم شنیده نمیشد منم که بعد از یه سکس فوق العاده تنم کرخت شده بود نیاز به یه استراحت عالی داشتم تا چشمامو بستم و خوابم برد . صبح که بیدار شدم یهوئی همه اتفاقی که شب انجام داده بودیم اومد جلوی چشام و نمیدونستم با چه روئی باید با پری چشم تو چشم بشم زنمم بیدار شده بود همه قبل از من بیدار شده بودن مریم گفت چه خبرت اینقدر میخوابی ؟ مگه کوه کندی؟که پری برگشت بهش گفت وای چکارش داری خب حتما دیشب خیلی خسته بوده که نیاز به استراحت داره منم به پری و مریم بعدشم به پدر زنم سلام کردم . پری یه جوری بهم نگاه میکرد از نگاهش مشخص بود از کاری که با هم شب قبل کردیم خیلی راضی و خوشحاله . خلاصه صبحانه شیر و عسل و سر شیر و همه چیز برامون اورده بودن و خوردیم و انرژیم برگشت و خیلی سرحال شدم بعدشم بازم برای مراسم ختم اون مرحوم رفتیم سر مزارش و برنامه مراسم بود بعدش رفتیم مسجد دهات و بقیه مراسم بود که پری به من گفت میتونی منو ببری خونه ؟منظورش همون اتاقی بود که بهمون داده بودند گفتم باشه بعد به مریم و شوهرش گفت من یه چیزی تو خونه جا گذاشتم شما اینجا باشید منو معین میریم و میائیم اونها هم گفتند باشه و منو پری برگشتیم سمت اتاقمون و تا رفتیم توی اتاق پری برگشت و منو گرفت توی بغلش هی بهم لب میداد منم فهمیده بودم الکی گفته چیزی جا گذاشته . منم لبشو میخوردم و سریع لخت شدیم وقتی پری کیرمو دید گفت وای جووووووووننن قربون این کیر خوشگلت بشم دیگه معطل نکردیم و هردومون سریع لخت شدیم و رو تشک پری را خوابید منم بازم کسشو حسابی براش خوردم اونم حسابی ناله و اه میکشید تازه فهمیدم چقدر اه و ناله های پری دل نشین حشری کننده است همش قربون صدقه هم میشدیم من کس و کونشم میخوردم پری بهم گفت معین جون بسه یالا بکن تو کسم وقتمون کمه گفتم باشه و نشستم جلوی کسش از دیدن بدنش کیف میکردم کیرمو مالیدم لای کسش اه میکشیدو میگفت جون بکن منو بکن منو کسمو بگا عشقم وای اخخخخ جون بگا بگا جرم بده منم کردم تو کسش و شروع کردم تلمبه زدن اونم یه اهی کشید و گفت وااااییی قربونت بشم اخخخخ وااییی جووووووووووووووننن منم وحشیانه داشتم میگائیدمش شلپ شلپ شلپ میزدم تو کسش اون یه بند داشت ناله میکرد زیرم خیلی کیف میکردم که مادر زنم هلاک کیرم شده ، نمیدونم شاید دروغ نگم نزدیک بیست دقیقه ای داشتم میکردمش که دو سه بار ارضاش کردم و پری حسابی ناله میکرد و ناخونهاشو تو بازوم فشار میداد منم واقعا حاسبی داشتم تو کسش تلمبه میزدم که پری یهوئی لرزید و شروع کرد جیغ زدن ف منم سریع لبهاشو کردم توی دهنم تا صداش نره بیرون و لبشو میخوردم که منم ارضا شدم و دوباره ابمو ریختم تو کسش و روش افتادم اونم پاهاشو انداخت دور کمرم و داشتیم از هم لب میگرفتیم و منم کیرمو اروم تو کسش هی فشار میدادم یکمی که گذشت ارومتر شدیم بهش گفتم احتمالا حامله ات کردم اونم خندید و گفت نه خیر من حامله نمیشم دیگه خیالم راحته دوباره لبشو محکمتر خوردم و گفتم جوووووووووننننننننن قربونت بشم دیگه مال خودمی هر وقت بخوام میکنمت اونم گفت جووووووووووووون اره بیا منو بکن همش بکن دلم میخاد همش زیرت کس بدم معین جونم بعد دیگه کشیدم بیرون و رفتیم توالت تر تمیز کردیم برگشتیم مسجد زنم بهم گفت چرا دیر کردین مجلس داره تموم میشه گفتم مادرت کار داشت وسیله شو پید نمیکرد کمکش کردم تا پیداش کنه بعدشم دوباره برگشتیم تو اتاق . شب دوم هم همونجا بودیم که دوباره زنم قرص خورد و خوابید پدر زنمم رفت پیش فک و فامیلش و گفت همونجا میخوابه منو پری هم وقتی مریم خوابیده بود بازم سکس کردیم ولی همش میترسیدم یه موقع پدر زنم برگرده که پری گفت خیالت راحت باشه اون رفته با فامیلهاش تریاک بکشه تا صبح نمیاد . منم دیگه برای بار سوم و طولانی تر از دو بار قبلی با پری جونم حسابی سکس کردم و چقدر براش کس و کونشو لیسیدم و ارضاش کردم . این بود شروع ماجراهای سکسی و من و مادر زنم که بینهات حال میده بهم . در قسمت بعدی یه ماجرای دیگه دارم براتون که مینویسم امیدوارم لذت برده باشید .

نوشته: معین


👍 51
👎 13
116801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

902281
2022-11-10 01:41:43 +0330 +0330

اولش میگفتی مریم زنته بعد گفتی مادر زنته،زیر کرسی چرخ میزدی میکردی خخخخ همش کسشعر یه جلقی بیش نبود

2 ❤️

902284
2022-11-10 02:03:11 +0330 +0330

جالب بود

1 ❤️

902285
2022-11-10 02:13:44 +0330 +0330

زیر کرسی داگی کردی معلومه تو کف مادرزنتی از بس داستان خوندی

1 ❤️

902307
2022-11-10 07:14:18 +0330 +0330

مایع عذاب. جامد عذاب. گاز عذاب. بیسواد عذاب

0 ❤️

902331
2022-11-10 13:07:59 +0330 +0330

سایز کیرتو خوندم فهمیدم چقد کس میکی ادامه ندادم😂😂

1 ❤️

902332
2022-11-10 13:16:21 +0330 +0330

امیدوارم راست گفته باشی ولی گفتی لختش کردی پیش بقیه یکم باور سکستونو کم‌کرد

0 ❤️

902378
2022-11-11 02:16:17 +0330 +0330

دوستان قرار نیس اینجا داستایوفسکی براتون کتاب بنویسه که حالا یا خاطره اس یا فانتزی تو بخون و جقت رو بزن و رد شو 🤣🤣

1 ❤️

902379
2022-11-11 02:18:01 +0330 +0330

نتیجه مادر زن گذاشته کونش دو مادزن جندس پس زن این اقا جندس چون از کوزه اب شراب نمی چکه سه کیر فندوقی این اقا حتی سیخ هم نمیشه با این رو میخواد سیخ بشه زنه روبکنه تا لااقل از جندگیش کم کنه دوستان من فردا شب میرم خونش برا زنش به ولایت فقیه قسم کیرش اندازه ۲۱ سانت چنان میخ اسلام رو رو بلاد کفر و دروغش می کوبم که جا فندوقش یه کوس خوشگل در بیاد.موافقین لایک لطفا

1 ❤️

902382
2022-11-11 02:28:45 +0330 +0330

مادر زن من هم دستم همش روی کون و پستوناشه
یک شب اومد خونمون از عمد گفت من انقده خوابم میاد شبی که بالشت هم از زیر سرم بکشن نمیفهمم
میدونستم که داره میگه وقتی خوابم بیا سراغم
شب رفتم و خودشو زده بود به خواب
کس و کونشو حسابی مالیدم براش

3 ❤️

902441
2022-11-11 18:01:42 +0330 +0330

کص ننه دروغگو

0 ❤️

902463
2022-11-11 21:28:38 +0330 +0330

گفتی زیر مرسی بودیم و بعد یه تیکه گفتی داگی ش کردم کردمش ! زیرکرسی چطور میشه داگی ؟
لامصب اونا بی هوش هم بودن آدم استرس میگیره جو ی تلمبه بزنم صدای خرناس و خوردن بدنت به پری بلند باشه
اون تیکه هم گفت محکم بکن جون بکن همیشه بکن خیلی تابلو بود
بنظرم اکه از اون قسمت کرسی بجای خوردن میگفتی با دست مالیدم بعد پشتش کرد بهم و از پشت کردم توش و اون قسمت از سرخاک آمدین حذف میکردی چون هرخری میدانه چند نفر میانه خانه بعد شما برگشتین بکن بکن اونم با ناله خیلی تابلو هستش دروغ هستش
تا لحظه زیر کرسی خوب پیش می‌رفت خرابش کردی

0 ❤️

902465
2022-11-11 21:47:29 +0330 +0330

رسیدی ابم قطه

0 ❤️

902510
2022-11-12 03:50:59 +0330 +0330

دمت گرم منم مادر زن کون گونده ای دارم یه با. رفتیم شمال عمدا کونشو به طرف من کرد ولی خواهر زن آشغالم بیدار بود توی آشپزخونه منم جرات نکردم دست بزنم

0 ❤️

902556
2022-11-12 17:12:37 +0330 +0330

اخ‌که من چقد دلم میخام مادر زنمو بکنم.‌ کیرمو فشار بدم تو کوس تپلش . سوراخ کونسو بلیسم. حاضرم ده نفر زنمو بگان بجاش من یبار کوس مادر زنم بزارم

1 ❤️

902586
2022-11-12 22:48:46 +0330 +0330

خیلی حال کردم با داستانت ادامشو لطفاً بنویس

0 ❤️

902602
2022-11-13 00:41:28 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده

0 ❤️

902649
2022-11-13 06:27:01 +0330 +0330

وای منو به وجد اوردی وسوسه شدم البته خواهرزنمو ۶…۷ باری سوارش شدم ولی کامل نه…دیگه باید بفکر مادرزنم باشم لامصب ۳۵ سالشه عشقه عشق…

0 ❤️

902853
2022-11-14 23:20:22 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️

941929
2023-08-12 20:03:32 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها