سلام،یکی دوسالی هست که داستانای شهوانی رو میخونم ولی جرأت نکردم داستان خودمو بنویسم،نمیدونم شاید از ترس یا استرس یا فحش هایی که زیر داستان ها مینویسند
این داستان کاملا واقعیه،ارزش قسم خوردن نداره ولی به جون عزیزم واقعیه
من سجاد22سالمه الان و خاطره ی من بر میگرده به 17 سالگیم،تابستوتا همیشه با خانواده میرفتیم شهزستان،و اینم بگم که تو همون شهرستان هم چند باری توسط پسرای همون دهات گاییده شده بودم و اصلا من اولین تجربه ی سکسم تو اون شهرستان بوده.
یه تابستون واسه عروسی دعوت شدیم به شهرستان.من با پسرداییم تو اون دهات زیاد گی میکردیم،اونشب یکی از فامیل های پسر داییم هم که بچه تهران بود و هم سن ما هم بود با ما میومد اینور و اونور و با هم سیگار میکشیدیم و فلان،تو اون دو سه روزی که اونجا بودیم خیلی باهاش رفیق شده بودم،با هم میرفتیم اینور و اونورو فلان،خلاصه شب اخر زیاد با هم شوخی و کل کل میکردیم،که گفت کیرم دهنت،گفتم هر کی در نیاره،گفت بیا بریم پشت در بیارم،گفتم پشت تاریکه نمیام،رفت چراغ قوه اورد ولی باز پیچوندم و اخرش گفت من یه روز از عمرم مونده باشه تو رو میکنم،اسمش ممد بود،خیلی خوشگل بود،بدنشم
سیکس پک داشت و عالی بود،خلاصه من رفتم تو خونه،خسته بودم،یه متکا و پتو برداشتم رفتم تو یکی از اتاقا بخوابم،پتو رو کشیدم روم ، یکی در رو باز کرد،اهمیت ندادم،خودمو زدم به خواب،اومد خوابید کنارم،پتو رو داد کنار اومد پیشم،فهمیدم ممده،کل وجودم لرزید یهو،دو سه بار صدام کرد ولی چیزی نگفتم،گفت میدونم بیداری،فیلم بازی نکن،منم برگشتم و نگاش کردم،دستشو انداخت رو سینه هام،دستشو پس زدم،یکی دوبار دستشو گذاشت رو سینه هام ولی دستشو پس زدم تا این که دستشو گذاشت رو کیرم اینگار اب سرد ریختن روم،این دفعه یکن با مکث دستشو پس زدم،بعد گفت خوشت اومد،زبونم بند اومده ب
ود،گفت سیخ کردی،گفتم اره،گفتم تو هم سیخ کردی؟گفت تقریبا،اروم گفت برگرد،برگشتم،گفت بشکش پایین،کشیدم پایین،کیرشو خشک گذاشت تو کونم،گفت خشک خشک اذیت نمیشی؟گفتم چرا،گفت پس برگرد یکم خیسش کن،گفتم چ جوری،گفت بزارش دهنت،منم ادای تنگا رو در اوردم که تا حالا نخوردن،ساک زدم براش،یهو دیدم دهنم گرم شد،فهمیدم ابش اومد،اومدم سرمو بیارم بالا نزاشت،بادستش سرمو نگه داشت،اروم گفت قورتش بده،خوردمش،بعد که خوردمش گفت برگرد،خودمونیم ولی تا حالا کیر به تمیزی و خوشبویی کیر ممد ندیدم،بعد برگشتم خوابیدم به شکم،اونم اومد روم،یکم بالا پایین کرد و ابش اومد،بعد از اون قضیه چند بار سکس داشتیم با هم،اینم بگم که اولین بار تو سن هفت سالگیم دادم تو همون دهات،بیشتر دادن هام اونجا بود،ولی این بهترینش بود
نوشته: Gaykoooni
به نظرم اوردن اسم گی با صفت کونی نشون میده منظور خاصی داری…البته اینو راىفی پور داره میگه،بغل دستم نشسته داره چیپس میخوره…
البته ممکنه که نداشته باشی ولی به هر حال کیر تمام شهوانیون فدای یک خم و سولاخ کیون تو کثافت همجنسباز…
ضمنا کیونی،سکسی که در هفت سالگی اتفاق بیفته نداریم،اون اسمش تجاوزه…نمیدونم چرا حس میکنم یا یک کسمغز به تموم معنایی که کلا فقط کس گفتی یا یک جاکشی که از نوشتن این مزخرفات منظوری داره…اینا هم همش از عوارض همنشینی با استاده…
به هر حال،برج های ازادی،میلاد،ایفل،پیزا و الخلیفه به ترتیب حروف الفبا تو کیونت…
لغت «گی می کردیم» معنی نداره؛ لااقل نه تو این داستان که شخصیتاش خودشونو به اسم گی نمی شناسن.
گی یه عمل نیست، گی یه هویته.
مفعول از کرج برای امشب میخوام مکان هم دارم مودب باشخصیتم و کمر سفففتتت
براساس فتوای علمای اعلام کون کردن وکون دادن برای ایرانیان بیشترازاعراب ثواب ندارد
به نظرم از لغت گی تو این داستان بیشترین سواستفاده رو کردی. گی صرفا فقط سکس با همنجنس نیست ولی شما با این تفکر و با این حرف هارو مارو خراب میکنین
یه بار آبش تو دهنت اومد بعد گفت برگرد بعد دوباره مالید لای کونت آبش اومد؟
یه وقت بقیه رو نکنه؟
تنها راهی که وجود داشت فحش ندم بهت این بود که داستانت و نخونم ، امیدوارم تو کاهش استرس بهت کمک کرده باشه