شمس الله و دختر دانشجو

1403/01/30

سلام
من زهرا ام
۲۳سالمه دانشجوی یه رشته ی کسشعر تو دانشگاه آزاد دارقوز آباد
محیط دانشگاهمون زیاد خوب نیست یه مشت بچه هولن خلاصه یه جوریه نمیشه با کسی رل زد میرن همه جا رو پر میکنن آبرو تو دانشگاه واست نمیزارن
بیرون از دانشگاهم که همه گرگ آن اونجام نمیشه اعتماد کرد
واسه یه دختر جوونی مثل من برطرف کردن نیاز جنسی تبدیل شده به یه چالش جدی که خیلی وقتها ترجیح میدم که خودارضایی کنم و با فانتزیام خودمو ارضا کنم بعضی وقتام دوست دارم یه مرد واقعی باشه که بتونم بهش اعتماد کنم و خلاصه نیاز جنسی مو رفع کنم
یه شب تا دیروقت نشستم فیلم پورن نگاه کردم و هرچی میخواستم جق بزنم حس خوبی نداشتم دوست داشتم یا یه کیر واقعی ارضا بشم خیلی شهوتی شدم ولی کیر میخواستم …
صبح ش خواب موندم از خواب پریدم سریع دوش گرفتم تو حموم یاد فیلم دیشب افتادم زیر دلم یه جوری بود خیلی شهوتی شدم
اومدم بیرون آرایش کردم زودی لباس پوشیدم زدم بیرون
توی مسیر خونه تا خیابون از روی شهوت یه فکری به سرم زد گفتم امروز که دانشگاه و بیخیال دیگه برم کنار خیابون از این ماشین هایی که بوق میزنن یه خوبش و انتخاب کنم برم حسابی بهش بدم و شهوتم و بخوابونم
این فکرا شهوتم و بیشتر میکرد پیش خودم تو ذهنم داشتم شریک جنسی انتخاب میکردم تو ذهنم تجسم میکردم یه مرد ۳۵تا۴۰ساله چهارشونه سیکس پک دار و یه کیر ۱۵سانتی کلفت که از پشت کرده تو کسم و داره منو میکنه
به خودم که آمدم شرتم خیس شده بود و خودم رسیده بودم کنار خیابون ولی از ماشین هایی که هر روز بوق میزدن خبری نبود آخه ساعت دیگه ۱۱بود
حتی یه تاکسی خالی هم پیدا نشد فقط کامیون تریلی وانت و نیسان و بعضی وقتها مینی بوس و اتوبوس های سرویس شهرک صنعتی بود
آفتاب داشت خیلی سرمو داغ میکرد ممکن بود خون دماغ بشم یا سردرد
یه تاکسی قراضه اومد با سه تا مسافر افغانی بخاطر گرما میخواستم سوار بشم اما پشت تاکسی یه وانت بار میوه با شیشه دودی و پرده که توش معلوم نبود رسید و چراغ داد منم که افغانی هارو دیدم از تاکسی فاصله گرفتم راننده تاکسی غرغر کرد و رفت
وانتیه اومد جلو پام کولرش روشن بود گفتم سوار میشم اگه خوب نبود میپیچونم
خلاصه سوار شدم دیدم دقیقا برعکس فانتزیام یه مرد نسبتا چاق و حدودا ۵۰ساله اس
ولی خیلی خوش صحبت و قابل اعتماد
دلمو زدم به دریا بهش گفتم من جنده نیستم ولی امروز کیر هوس کردم
دلم میخواد امروز به تو کس بدم
وقتی اینارو میگفتم صدام از زور شهوت میلرزید و کسم مثل چشمه خیس
اولش باور نکرد فکر کرد خفت گیری و کلکی تو کاره بعدش بیشتر اعتماد کرد گفت دوربین مخفیه خلاصه کلی کلنجار رفتم تا که فهمید داستان واقعیه و شانس بهش رو کرده
قسمم داد گفتش زن و بچه داره یه وقت آبرو ریزی نشه گفتم نگران نباش من و تو دیگه بعد از امروز همدیگرو نمیبینیم به جای این حرفها فکر یه جای خوب باش
گفت بریم باغ من توش یه ویلای ۸۰متری ام هست گفتم اوکی و رفتیم
تا وارد ویلا شدیم از پشت بغلم کرد و یه دستش و گذاشت رو شکمم و کونمو چسبوند به کیرش و اون یکی دستش و از تو مانتو رسوند به سینه هام
شکمش گودی کمرم و پر کرده بود و معلوم بود کیرشم کلفته
اروم اروم تو همون حالت اول مانتو و شلوارم و بعدش سوتین و شرتم و
درآورد و تی شرت خودشم با شلوارش در آورد
یه شورت مامان دوز بلند و گشاد داشت گفتم بزار کیرتو بخورم گفت نه و بغلم کرد و برد تو اتاق خواب
تو بغلش مثل یه جوجه بودم با یه دست منو بغل کرده بود و بوسم میکرد و ته ریش و سیبیلاش صورتم و سرخ کرده بود
به دست دیگه اش از تو رخت خواب یه تشک کلفت پهن کرد و منو طاق باز خوابوند روش و تا لحظه ی آخر که شورتش و درآورد من کیرشو ندیدم تا اینکه کله بزرگ و داغ کیرشو دم سوراخ کسم حس کردم کسم که خیس خیس بود
به راحتی سرش و کرد تو و اومد روم و سینه هامو میک زد
و خیلی آروم کیرشو در حد یک سانت عقب و جلو میکرد و دستاشو از زیر کتفم رد کرد و شونه هامو محکم نگه داشت که نتونم تکون بخورم تو این حالت بیشتر خم بود روم تقریبا سینه هامون میخورد به هم دیگه
با چشمای خمارم تو چشماش نگاه کردم گفتم بکن دیگه دارم میمیرم واسه کیر
هنوز حرفم کامل نزده بودم که نصف کیرو کرد تو کسم
وای از درد مردم جیغ زدم میخواستم از زیرش بیام بیرون ولی محکوم شونم و گرفته بود میگفت صبر کن الان جا باز میکنه ولی هر لحظه دردش بیشتر و بیشتر میشد بازم جیغ زدم این دفعه ولم کردم از زیرش اومدم بیرون و کیرش و دیدم تازه فهمیدم چرا نذاشت بخورم براش
یه کیر ۲۵سانت و به کلفتی نوشابه قوطی یکمی کج کله کوچیک و پیچ و تاب رگهای کیرش . شبیه آناکوندا
گفتم نمیتونم بهت بدم ولی بیا 69 آب هم و بیاریم که گفت نمیتونه کس بخوره حالش بد میشه کس منم که پر از کرم و ترشح
گفتم پس چه کنیم
گفت فقط سرش و بکنه تا آبش بیاد بعدش منو انگشت کنه تا منم بیام
گفتم اوکی
دوباره پوزیشن اول
دوباره منو با دستاش سفت چسبید و سرش و کرد تو و آروم آروم و خیلی کم عقب و جلو میکرد و یواش یواش من کسم گرم شد صدام در اومد اونم با هر تلمبه ای که میزد سعی میکرد یکم بیشتر فرو کته که با جیغ من متوجه میشد و من دیگه ناله ام داشت بلند میشد اونم داغ کرده بود تلمبه هاشو یکم عمیق تر میکرد تو و سعی میکرد بیشتر بره
من دردم گرفت با هر تلمبه اش جیغ میزدم ولی داشتم لذتم میبردم فک کنم دیگه تا نزدیک نصفه های کرش و میکرد تو که احساس کردم داره آبش میاد
درست حدس زدم یهو منو محکم تر بغل کرد و کیرشو با تمام وزن و زورش فشار داد تو کسم
نفسم بند اومد میخواستم جیغ بزنم توانش و نداشتم تلمبه های آخر و تا ته میکرد تو کسم جوری که خایه هاش محکم میخورد به کونم
فقط دوست داشتم زودتر تموم بشه
حس کردم دردم کمترشدکیر شمس الله هم شل تر شده بود گفتم آبت اومد ؟
کیرش و تا ته کرد تو گفت آره ریختم توش بعد چند دقیقه افتاد روم کیرشم تو کسم بود
وقتی جون گرفت و بلند شد کیرش تو کسم کله کرده بود انگار یه بادکنک و میخواد از کسم بکشه بیرون پشت کیرش اندازه نصف لیوان آبش از کسم ریخت بیرون
حال تکون خوردن نداشتم شمس الله اومد بغلم خوابید و تا ساعت ۶عصر خوابیدیم
عصر بیدار شدیم قبل رفتن گفت برام بخورش گفتم دوباره نمیتونم بهت بدم خیلی دردم اومد آخه خیلی کلفته
گفتش نه میخوام تو رو ارضا کنم گفتم کیرمو بخوری حس بیشتری بگیری
درست میگفت وقتی داشت انگشتم میگرد منم کیرشو نگاه میکردم و با لذت میخوردم
یه جوری انگشتم کرد که سه بار آبم اومد
آب اونم اومد اولش میخواست خالی کنه تو دهنم ولی من فهمیدم لحظه آخری سر کیرشو کشیدم بیرون همش ریخت رو گردنم و زیر گلوم
خلاصه خودمونو تمیز کردیم و لباس پوشیدیم من رسوند تا ایستگاه و رفتیم
تا چند روز موقع شاشیدن کسم میسوخت و تا ۶ماه دیگه هوس کیر نکردم
پایان

نوشته: زهرا


👍 12
👎 14
19601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980263
2024-04-18 23:33:27 +0330 +0330

🤣🤦‍♀️

1 ❤️

980274
2024-04-19 00:20:22 +0330 +0330

یاد سریال دایی جان ناپلئون افتادم ! شمس الله میرزا برادر اسدالله بود .

1 ❤️

980305
2024-04-19 02:14:34 +0330 +0330

حامله نشدی جیندا
ملجوق

0 ❤️

980314
2024-04-19 03:39:01 +0330 +0330

کیر شمس الله تو فرق سرت بیبی:/

0 ❤️

980317
2024-04-19 03:56:03 +0330 +0330

الا از این دروغ 😂

0 ❤️

980343
2024-04-19 08:00:44 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که

0 ❤️

980372
2024-04-19 14:14:37 +0330 +0330

هوا کم کم داره داغ تر میشه کصام روز به روز هاتو جنده تر میشن فصل فصله دادنه

0 ❤️

980376
2024-04-19 15:00:54 +0330 +0330

تو دانشگاه و درس و کلاس
از اصفهون تا لاس وگاس
دختری داغ و حشری
دنبال کیر به هر دری
میگشت بدون روسری
کنار یه جاده داغ
کارش رسید به توی باغ
شمس الله راننده جون
لنگاش داد به اسمون

2 ❤️

980381
2024-04-19 15:53:19 +0330 +0330

تپوند تا دسته توش جا
کیر کلفت و سیاه
چند باری رفت و اومد
ابش ریخیت لای پا
دختر بی حال و سرخوش
خوابش گرفت جای خوش

2 ❤️

980382
2024-04-19 16:00:31 +0330 +0330

عصری بیدار شد و گفت
کیرم بخور مفت مفت
شق که بشد دوباره
دید که کسش میخاره
شمس الله هم با انگشت
کوس رو میخاروند به پشت
با ضرب و زور و با دست
چند باری هی ارضا گشت

1 ❤️

980383
2024-04-19 16:04:30 +0330 +0330

زهرای قصه ما
حالش اومد سر جا
تا هفته های بسیار
کوسش نخارید انگار

هاکذا و هاکذا

1 ❤️

980391
2024-04-19 18:39:28 +0330 +0330

فقط میگم ای گوز

0 ❤️

980534
2024-04-20 20:42:56 +0330 +0330

ای دختره ی گوزو ی کس کوچولو 😂 😂 😂

0 ❤️