سکس همسرم و آرش جلوی چشم من

1392/04/22

باورم نمیشد کیر آرش تو دهن زنم سانازه! ساناز بهم میگف “میبینی آشغال دول کوچولو! به این میگن کیر، همینو میخواستی؟؟” مهشید همش میخندید و میگفت" باید اشک پویانو دربیاریم تا دیگه زن حشریشو جمع کنه" بعد رو یه آرش کرد و گفت" هو حشری خان بد نگزره!" آرشم که حسابی خر کیف شده بود گفت:" باورم نمیشه ساناز داره برام ساک میزنه البته میدونم که بعد امشب رابطه دوستیمون با سانازو پویان قطع میشه". ساناز هم همونطور که کیر آرش تو دهنش بود گفت " این دول کوچولو رو بسپارش به من". مهشید بهم گفت " پویان آماده باش" اینو گفت و پاشو فشار داد رو بیضه هام. اولش دردم نیومد بعد فشارو بیشتر کرد و منم ناله کردم. ساناز جنده من هم می خندیدو به مهشید میگفت: نترکونیشون که مجبورم به جاش آرشو ازت بگیرم". همه خندیدن. حی عجیبی داشتم، با اینکه حسابی همه داشتن تحقیرم می کردنو لخت لخت بودم، یه حس خوبو هیجان انگیزی بهم دست داده بود. یهو آرش بهم گفت" می خوای کیرمو امتحان کنی ببینی چه مزه ایه؟" حسابی شاکی شدم گفتم حواست باشه چی میگی! همه خندیدنو ساناز گفت: " مثلاً میخوای چیکارش کنی؟ زنتم که داره جلوت بهش میده! گفتم دیگه بس کن ساناز! اینو گفتم اما کیرم که حسابی سیخ بود داشت به اونا میگفت که پویان داره حال میکنه! یهو ساناز اومد محکم یه سیلی بهم زدو گفت حالا که اینطور شد باید یه لیس به کیر آرش بزنی! مهشید هم حسابی حشری شده بودو لباسشو درآورد، لعنتی سینه هاشو که دیدم پشمام ریخت! داشت آبم میومد بس که بزرگ و سفید بودن! ساناز کیر آرشو گرفت و آورد جلوی صورتم و گفت: “بی غیرت دول کوچولو، بخورش. یه دونه لیسش بزن!” منم گفتم عمراً!! اصلا حاضر نبودم کیر یه مرد دیگه رو جلوی زنم و زنش بخورم، اونم با دست و پای بسته!! ساناز یه سیلی دیگه بهم زد و لباساشو جلوم درآورد. دست آرشو گرفت گذاشت رو سینه هاش! باورم نمیشد این کار انقدر حشریم کنه! آرش به زنش مهشید گفت: “عزیزم شورتتو دربیار بکن تو دهن پویان!” مهشید گفت “خوش به حالش میشه اما عوضشو در میارم”. اینو گفت و محکم با دستاش زد زیر تخمام! از درد داشتم میمردم! شورتشو درآورد و انداخت رو صورتمو با لگد دوباره زد به تخمام! از درد به خودم می پیچیدم. گفتم مهشید میکشمت! در عین حال داشتم حال میکردم. ساناز گفت " پویان یا کیر آرش رو لیس میزنی یا به مهشید میگم تخماتو بترکونه!" منم که داشتم حال میکردم گفتم عمراً! اینو گفتمو مهشید یه لگدی زد که از درد اشکم درومد. داشتم میمردم. صورتم از اشک خیس شده بود که ساناز گفت: “بچه ها نگاش کنین دول کوچولوی ما داره گریه میکنه!” مهشید اومد نشست کیرمو گرفت تو دستش و کشید و گفت یالا کوچولی کس کش! کیر شوهرمو بخور یا کیرتو از جا میبرم! همینطور که داشتم گریه می کردم گفتم " آرش پس زنمو نکن! خب؟" همه قهقه زدن و گفت باشه. کیرشو آورد جلو ساناز هم گفت زبونتو دربیار بمال به کلاهکش! با هزار بدبختی این کارو کردم، همون لحظه دیدم مهشید ازم عکس گرفت!! وااای همه از خنده مردن. عکسمو به هم نشون میدادنو میخندیدن. گفتم حالا که لیسش زدم بازم کنین! ساناز که مثل سگ حشری و وحشی شده بود اومد تف کرد رو صورتمو گفت" خفه شو تا ندادم آرش بکنتت! آرش جون بیا منو مهشید رو جلوی چشای این دختربچه بی مصرف بگا!" مهشید که داشت میخندید گفت آخ جوون! بعد محکم یه سیلی زد تو صورتمو سانازو خوابوند روم و پاهاشو جلوی آرش هوا کرد و باز کرد. زنم رو من خوابیده بود و میخواست به دوستم کس بده! مهشید گفت: دلم برات میسوزه پویان جون بزار لااقل کیرتو امتحان کنم." منم که به ذلم صابون زده بودم گفتم بیا بخورش! رو به آرش کرد و گفت:" نترسی آرش جون، میخوام گارش بگیرم!" یهو با اون دندونای تیزش پوست کیرمو برد. داد زدن من از درد با داد زدن ساناز موقع دادن قاطی شده بود. از شدت حشری بودن یهو آبم اومد. پاشید روی ساناز! مهشید گفت آرش بس که زن پویانو کردی آب خود پویان اومد. یادت باشه دفه بعد با چند تا از دوستای کیر کلفتت بیای برای ساناز! ساناز داشت حسابی بالا پایین میرفت. آرش بهم گفت: “حیف ساناز که به تو بده!” زن جنده من هم داد میزد کیر آرش کمه. آرش جون دفعه بهدی دوستاتم بیار". مهشید که حسابی داشت با کسش ور میرفت اومد سمت من و گفت:" دلت میخواد بهت بدم؟" منم گفتم آره! گفت" نمیدم تا از شق درد بمیری جوجه کس کش". داشتم از کمر درد میمردم. مهشید هم همش داشت با تخمام ور میرفت و میزدشون! گفتم التماس میکنم بسه! زنم مال شما، تخمامو ترکوندی جنده! آرش گفت " مهشید بسه، خطرناکه" برام جالب بود که اصلاً مهشید به آرش نداد! بعد از 20 دقیقه کردن ساناز، آرش گفت آبم داره میاد. همونطور که حدس میزدم ساناز و مهشید گفتن بپاشش رو پویان! چشتون روز بد دبینه! یهو هیکلم خیس شد از آب آرش. ساناز پرید تو بغل مهشید و همو ماچ کردن. بعد کیر منو گرفت دستشو گفت “پویان جون ببخشید که اذیتت کردیم.” مهشید و علی هم همونطور که لخت داشتن زنمو میمالیدن ازم عذر خواهی کردن و ساناز با ترس منو باز کرد. من که هم عصبانی بودم هم خوشحال هم حشری هم دردناک هم خیس اشکو آب کیر داشتم روانی میشدم. اما از اینکه اونا ازم عذر خواهی کردن تونستم خودمو خر کنم برگشتم به آرش گفتم “آرش عوضی (اینو با خنده گفتم) بهم خیلی بدهی داری!” آرش هم که کیرش تو دست زن من بود به مهشید گفت" عزیزم الوعده وفا!" تازه فهمیدم اونا قرار گذاشته بودن که ساناز به آرش بده، مهشید هم به من. مهشید هم اومد جلو گفت بذار جای دندونامو لیس بزنم. من که سگ حشر بودم گفتم " اول باید کارتو بسازم، باورم نمیشد که مهشید رو که اون همه خوشگل و خوش هیکل بود آماده میشه که بهم بده! برگشتم که به ساناز نشون بدم بگم کس به این میگن، که دیدم داره تخمای آرشو لیس میزنه! گفتم بابا تو چه حشری بودیو ما نمیدونستیم! خندید. برگشتمو کیرمو گذاشتم لای پاهای بهشتی مهشید و با یه حرکت کیرمو سر دادم تو کسش! واای!! به آرزوم رسیده بودم. انقدر حشری بودم که با 4-5 تا تلمبه آبم اومدو ریختمش رو شکم مهشید. از خودم حرصم گرفته بود. ساناز گفت " میبینی آرش جون؟ بلیط پویان تموم شد!" و همه خندیدن. خلاصه اون شب دوباره همه ازم معذرت خواستن و منم تا همین الان باورم نمیشه که این تجربه دوست داشتنیو داشتم. هفته دیگه قراره دوباره همین بلا سرم بیاد اما این دفعه با دست و پای باز و ملایم تر.

نوشته:‌ پویان


👍 4
👎 4
206876 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

391376
2013-07-13 15:37:17 +0430 +0430
NA

تاسف آوره

0 ❤️

391378
2013-07-13 16:38:54 +0430 +0430
NA

خدا شفای عاجل عنایت کنه قبل اینکه یه مشت توله روانی مثل خودتون ول کنین تو این جامعه ای که به اندازه کافی ان تو ان شده .

0 ❤️

391379
2013-07-13 17:00:28 +0430 +0430
NA

خالیبندی آرش تعویض نام شد به علی باید خودت رو هم میگاییدن بیغیرت کونی

0 ❤️

391380
2013-07-13 18:25:21 +0430 +0430
NA

چی شد داستان آغاز نداشت آرش علی کرد پویان به مهشید داد علی ساناز زا گایید مهشید آرش توی کمان نشانه رفت علی آمد پویان را لیس زد ساناز با کیرش مهشید کرد آب من پاشید روش خلاصه من پس کیا کردم =)) ~X( :^o

0 ❤️

391381
2013-07-13 18:51:15 +0430 +0430
NA

بزنم کونتو بترکونم از دهن برینی؟

0 ❤️

391382
2013-07-13 18:59:58 +0430 +0430
NA

خدا تمام بیماران روانی غیر روانی و…را شفا بدهد…

0 ❤️

391383
2013-07-13 22:28:47 +0430 +0430
NA

من که میدونم این داستان دروغه ولی اگه راست باشه باید شاشید به این مملکت که اینقدر مردم رو دچار عقده های جنسی کردن.

0 ❤️

391384
2013-07-13 22:55:53 +0430 +0430

دوستان یکی جواب منو بده …میخوام ببینم توایران اصلا این مدل سکسا وجود داره. حالا اگه وجودم داره بعدش چی ؟

0 ❤️

391385
2013-07-13 23:56:12 +0430 +0430
NA

شاید دروغ بود

0 ❤️

391388
2013-07-14 05:56:16 +0430 +0430
NA

سبک نوشتاریت متفاوت با همه ی داستانهای شهوانی بود .
بچه ها کمتر اینجوری می نویسن
دلیلش هم اینه که دوست دارند مخاطب هم شخصیت های داستان رو بشناسه
و هم کم کم وارد داستان بشن
مسیر حرکت نویسنده های شهوانی معمولاٌ مثل هواپیماست خرده خرده سرعت می گیره بعدش اوج می گیره و در انتها خرده خرده فرود میان.
اما از نظر محتوی شخصاً از سکس خشن متنفرم.
به نظر من اسم سکس یه اسم عمومی بین انسان و حیوانه اون چیزی که فقط انسانها با هم دارند در ادبیات لاتین ًLovly ٌ و در ادبیات غنی ما عشقبازیه که با محتوی این داستان متفاوته

0 ❤️

391389
2013-07-14 06:02:57 +0430 +0430
NA

مزخرف بود :|

0 ❤️

391390
2013-07-14 06:21:43 +0430 +0430
NA

ووووی … منکه خیلی دوستداشتم …خیلی دوسدارم اینطوری یه زن یا دختر کیر شوهرشو یا دوست پسرشو بزار دهنم بخورم …خود زنه هم کونمو بکنه …

0 ❤️

391391
2013-07-14 06:26:29 +0430 +0430
NA

ووووی … منکه خیلی دوستداشتم …خیلی دوسدارم اینطوری یه زن یا دختر کیر شوهرشو یا دوست پسرشو بزار دهنم بخورم …خود زنه هم کونمو بکنه …

0 ❤️

391392
2013-07-14 07:04:57 +0430 +0430
NA

چرت بوددددد

0 ❤️

391393
2013-07-14 08:22:03 +0430 +0430
NA

منم هسم اگه خواستي ولي من خشونت ندارم و البته يه كير دارم سيرتون كنه هم تورو هم سانازو

0 ❤️

391394
2013-07-14 09:02:07 +0430 +0430
NA

همه چی آؤومه ; مابهم دل بستیم ; ما همه میدونیم ; شما کسخول هستید

0 ❤️

391396
2013-07-14 09:04:05 +0430 +0430
NA

همه چی آرومه ; مابهم دل بستیم ; ما همه میدونیم ; شما کسخول هستید

0 ❤️

391397
2013-07-14 09:14:11 +0430 +0430
NA

زنتو می گام

1
0 ❤️

391398
2013-07-15 06:59:27 +0430 +0430
NA

دوستان فش دادن من دیگه نمیگم

0 ❤️

391399
2013-07-15 15:48:33 +0430 +0430
NA

175قد ایدی من znima73 – لطفا متاهلها فقط واسه اشنایی اد کنن و ضمنا اگه وبکم ندارین لطفا ادنکنین
70 وزن
سایز سینه85
الهه سن28 سال
باسن بسیار تحریک کننده ای داره خصوصا موقع راه رفتن
لباس بیرون مانتو تنگو کوتاه و یا نرم گشاد
منزل تاپ شرت
جلو مهمون دامن کوتاه و تاپ حلقه ای

0 ❤️

391400
2013-07-18 22:09:32 +0430 +0430
NA

سلام نيلوفر جان من نادر هستم ميتونم با شما أشنا بشم

0 ❤️

391401
2013-07-18 22:13:30 +0430 +0430
NA

سلام نادر هستم ميتونم با شما أشنا بشم

0 ❤️

391402
2015-03-26 10:49:46 +0430 +0430
NA

خاک توسرت افکارتم کسکشه گاییدمت عنترزن جنده البته تو افکارت کیر علیو ارشم تو سوراخای بدنت

0 ❤️

547028
2016-07-01 10:14:38 +0430 +0430

کونی حالم بهم خورد اخه چه لذتی داره که تخمات و اینطوری بترکونه و ابش و رویت بریزه و حقیرت کنند و برینن به هیکلت و شخصیت نداشته ات که بهتر هست بمیری ؟ باور کن حالم و بهم زدی . ریدم به تمام خوشحالی تو که اینطور کثافت بود . ایرانی اینطوری نیست که فکر کردید

0 ❤️

567194
2016-12-03 05:12:01 +0330 +0330

انقد جق زدی که مخ پوک شده تو خودت کون و نباتی سوراخ کونی سوراخ کونی به بهاین کون و سوراخ گشاد کوس مغز

0 ❤️

570891
2016-12-29 22:52:20 +0330 +0330

مادرقحبه دیونس چیا مینویسن فکر میکنن ما کوسخول مغزیم

0 ❤️

615116
2017-06-08 17:59:57 +0430 +0430

سكس گروهي هر كي پايه هست بياد ميخوام زنشو حسابي بكنم جلو چشمش

0 ❤️