خواهرم هانیه زیر کیر مردهای غریبه

1395/05/15

اسمم علی 23 سالمه داستان از اونجا شروع شد که با محدثه دوست شدم 21 سالش بود یه دختر لوند خوشگلی بود معلوم بود از اون اولش که کم نمیزاره واسم و کم نزاشت چن ماهی با هم بودیم و یه روز که راجبه رابطه های قبلش حرف زدیم گفت که اره با یه مرده سن بالا دوست بوده از نظر مالی ساپورت میکردش اینم یه دختر داغ واسش کم نمیزاشت حتما و حتی پردش هم زده بود از اونجا که خواهرم هانیه هم سن محدثه بود خیلی دوست داشت با اونم دوست شه که منم شمارشو دادم و اینارو اشنا کردم کم کم شده بودن رفیق فاب هم همش با هم میرفتن بیرون و از خواهرم هم بگم جدا از مهربون بودنش از نظر ظاهر قدش یکم کوتاهتره از محدثه ولی تپل ترو کون و سینهاش گنده تر بود

یه بار که رفته بودن بیرون دوباره اون دوست پسر قبلیش پرویز که 33 سالش بود تو خیابون اینارو دنبال کرده بود و بعد کلی پیله کردن محدثه به خواهرم گفته بیا بریم سوار ماشینش شیم و هانیه بعد یکم مکث رفته باهاشون و اشنایی اولیه و پرویز خان انگار رفته بود تو نخ هانیه جون و همش زبون بازی میکردو تیکه مینداخت تا توجه هانیو جلب کنه و بخندونش و بعد چند دور به محدثه گفته کم پیدایی دلم تنگ شده بود واست و محدثه هم اصلا به رو خودش نیاورده که دوس پسر داره و واس اخر هفته قرار گذاشته و پیاده شدن هانیه یکم بحث کرد باهاش که اره چرا قرار گذاشتی و اصلا چرا سوار شدیم و محدثه گفته خبری نیست فقط خواستم بپیچونم بره اخر هفته هم قرار کنسله بعد اومدن سمت خونه ما به بهانه خواهرم که میاد اینجا اگه شرایط جور باشه یه حالی میکنیم و هانیه بی مرامی نکرده و هوامو داشته همیشه چن روز بعد اون جریان محدثه اومد و باز با هانیه رفته بودن بیرون که به هانیه گفته بود پرویز میخواد با تو دوست باشه و خیلی میخوادت و اگه دوس دختر فابریکش بشی کم نمیزاره واست و همه جوره پایت هست ولی هانیه قبول نکرده بود و گفته بود دیگه حرفشو نزن شب که اومد خونه اونقد حالش گرفته بود که رفت سمت اتاقش و گفت خوابم میاد و شام نمیخورم و انگار محدثه شمارشو داده بوده پرویز که همون شب بهش پیام میده و وقتی جواب نمیگیره زنگ میزنه بهش و بعد کلی چرب زبون مخ زنی راضیش کرده بود که جواب پیامشو بده و شروع کرد به بازی با دل خواهرم و به هفته نرسیده بود طوری مخ هانیه و زده بود که به پرویز پیش محدثه عشقم میگفت و بیرون میرفتن سه تایی و اقا پرویز واسش کادو میخرید و کم کم وعده این که واس ازدواج میخوادش و خواهر من که تابحال با یه مرد با تجربه تو دختر و زن بازی روبرو نبود دلو باخته بود بهش و محدثه هم طرف پرویز بود و هی میگفت که اره پرویز خیلی میخوادت و دوست داره کلی تعریف از پرویز حالا دیگه هانیه تنها میرفت بیرون با پرویز و حرفاشون از دوستی به عاشقی تبدیل شده بود

بعد گذشت چن هفته و کلی قول و قرار یه شب پرویز با محدثه هماهنگ کرد که زنگ بزنه به مامانم بگه هانیه امشب خونه ما میمونه نمیاد و مامانم هم چون اعتماد داشت به محدثه و هانیه قبول کرد و اون شب اقا پرویز با خواهرم هم خوابه میشه و بقیش از زبون هانیه که واس محدثه تعریف کرده بود تو اول اصرار کرده که اره امشب نمیتونه یه شب دیگه و هرچی بهونه اورده پرویز یه جوری راضیش کرده و برده خونه و بعد یه شام و کلی حرفای قشنگ ولی دروغ که خواهرم و خام کنه بهش گفته منو چقد میخوای که هانیه گفته معلومه اندازه ستاره ها و تا ابد قراره با هم باشیم و گفته پس خانوممی اره گفته اره خانومتم عشقم و بعد یه لب و بوس بازی بهش میگه میخوام خانومت کنم امشب و هانیه بعد یکم دو دلی و ترس ولی دلش خام حرفای پرویز شده بود و وقتی پرویز داشت کم کم لختش میکرد گفته مال خودتم و خودشو سپرده به دستاش و اون هانیه و با بوسو ناز کرده لخت کرده به سمت تخت برده به پشت خوابونده بود رو تخت و گفته اماده ای خانومم و هانیه با سر تایید میکنه بعد چن ثانیه با دستش کمر پرویزو به سمت خودش می کشه و پرویز بعد مالوندن کیرش به کس هانیه که گاهی لبها و سینهاشو میخورد و بازی کردن با خواهر خوش هیکلم به اوج شهوت رسوندش طور
ی که هانیه خودش کسش رو به کیر پرویز فشار میداده و میگفته تمومش کن عشقم و پرویز با یه فشار ناگهانی وقتی هانیه خیس عرق زیرش خوابیده بوده و نالهاش بلند تر شده بود کیرشو تا نصف تو کسش فرو میبره و هانیه خودشو میکشه عقب و جیغ بلندی میکشه که پرویز هانیه و نگه میداره و لبهاشو میزاره رو لب هانیه و بعد یه مکث کیرشو اروم در میاره دوباره فرو میکنه ولی هر دفعه بیشتر فرو میکنه بعد چن تلنبه اروم به کس خونی خواهرم تا ته میبره کیرشو و نگه میداره و لباشو بر میداره و میبینه هانیه اشک تو چشماش جمع شده ولی توجه نمیکنه شروع به تلنبه میکنه و چشم های هانیه که مثل ابر بهاری میباره واسش مهم نیست و کیرشو با شدت تمام به ته کس خواهرم میکوبونه و با هر ضربه هانیه به خریتش بیشتر پی میبره و هق هق میزنه زیر یه مرد غریبه هانیه بهش میگه میشه یه لحظه بس کنی ولی پرویز لبهاشو میبوسه و هانیه غرق خونو عرق تو بغلش ناله میکنه و بعد چن دقیقه بلندش میکنه میگه بریم حموم و هانیه از گونهاش اشک میریزه میگه قول بده پرویز تنهام نزاری بهت اعتماد کردم و زنانگیمو دادم به دستات و پرویز قول میده که هست تنهاش نمیزاره بعد میبره تو حموم میچسبونه به دیوارو و با دستاش سینهاشو میمالونه وحشیانه و لبهاشو میخوره بعد کیرشو میچپونه تو کسش و بعد چن دقیقه پاهای هانیه و بلند میکنه و با دستاش میگیره و هانیه پاهارو میبره پشت کمر پرویز قفل میکنه و بالا پایین میبره خودشو پرویز هانیه و کف حموم مدل سگی میخوابونه و مثل وحشیا از پشت کیرشو میچپونه تو کس هانیه و در حالی که با دستاش سینهاشو فشار میده تلنبه میزنه بعد خم میکنه خودشو و گوش هانیه و زبون میزنه و کس هانیه با کیر پرویز به سرعت پرو خالی میشه که پرویز شدتو بیشتر میکنه و کیرشو تا ته فرو میکنه تو کسش و نگه میداره و با چند صدای بلند تموم ابشو توی کس خواهرم خالی میکنه بعدش روش میخوابه و به پهلو هانیه پشت به پرویز میخوابه و پرویز اروم با دستش کیرشو از کس قرمز شده هانیه در میاره که بعدش ابش هم از کس هانیه سرازیر میشه هانیه ساکت زیر دوش وپرویز گردنشو لیس میزنه و قربون صدقه هیکلش میشه بعد دوش هانیه و پرویز کنار هم مثل زنو شوهر بعد شب اول عروسی خوابیدن ولی هانیه فقط چشماش بسته بودو فکر میکرد به عاقبت عشقش و این شروع بازیچه شدن هانیه بود ادامه دارد … نظر بدین لطفا

نوشته: ali.m


👍 5
👎 43
133011 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

551541
2016-08-05 22:39:17 +0430 +0430
NA

کیر تو درسی که خوندی !
بچه کونی ! علامت‌های نگارشی می‌دونی چیه ؟!
نقطه ، وعلامت سوال ، تعجب و … ( . ، ! ؟ ؛ : ) وقت نوشتن ، از اینا استفاده می‌کنند. شایدم همه‌رو گذاشتی تو خودت !
الان بچه‌ها جرت میدن.

1 ❤️

551543
2016-08-05 23:02:54 +0430 +0430

نظرم رو میخوای ؟؟؟؟
کس کشی خواهرتو کن .
بی غیرت امدی تعریف میکنی چطور خواهرت رو جر دادن . اف بر تو

1 ❤️

551548
2016-08-05 23:33:15 +0430 +0430

مرده کوونی

0 ❤️

551549
2016-08-05 23:38:34 +0430 +0430

کیر تو مغزت بی شرف بی غیرت آخ کس کش معلوم که از بس جق زدی تو کف خواهرت موندی این چیزا به مغزکیریت میرسه بد بخت خواهرت که توی بی وجود اینجوری جندش کردی البته اگه واقعاً خواهر داشته باشی دیگه ننویس کیری

0 ❤️

551554
2016-08-06 00:06:36 +0430 +0430

هرخری جای تو بود جای تعریف کردنه اینا دهنه اون پسرو سرویس میکرد سکس جرم نیستو همه یابهتره بگم اکثریت دارن ولی بازی با احساساته طرف چه پسر باشه چه دختر ته کثافتیه در نهایت فقط میگم توف به شلواره پات با این غیرتت

0 ❤️

551576
2016-08-06 02:08:58 +0430 +0430

vase zanam dastan benevisin. delesh mikhad.

0 ❤️

551577
2016-08-06 02:11:29 +0430 +0430
NA

اولش میگه بکن عشق من بعدش گریه میکنه ریدی با داستانت جقی کونی

0 ❤️

551605
2016-08-06 11:07:36 +0430 +0430

ک ی ر لا پستون خواهرت،چرا میای دروغ می نویسی بعد ادامه هم دارد؟ادامه اش تو ک س ننه اته برو بکشش بیرون نمیخواد بیای اینجا تعریف کنی.والا من شخصا بخوام سکسم رو با یه نفر تعریف کنم با این جزییات نمیتونم تعریف کنم بعد ک س دادن خواهرت دو دهن چرخیده تازه اینقدر مو به مو تونستی بنویسی؟!!!
اصن اول بیا توضیح بده چرا رفتی دوست دختر ج ن د ه ات رو با خواهرت آشنا کردی؟
زیاد جق میزنی؟نه؟
اسکولِ پلشت :|
منتقدین عزیز اینقدر این داستان رو دیس لایک کنید تا داستان بعدیش تا 1 سال دیگه هم آپ نشه


551613
2016-08-06 12:20:07 +0430 +0430
NA

اخه بيشرف تو چجوري دادن خواهرتو با تمام جزياتش حفظ بودي .؟مطمئنني چيزي به اسم غيرت تو وجوت داري يا وقتي داشتن غيرتو تقسيم ميکردن تو ته صف وايساده بودي بهت نرسيد؟

1 ❤️

551623
2016-08-06 16:40:39 +0430 +0430

یکی از فوق کیری ترین کسشرای که خوندم
البته نصفه خوندم بقیشو انم گرفت

1 ❤️

551631
2016-08-06 18:56:26 +0430 +0430

تاسف… :(

0 ❤️

551639
2016-08-06 20:13:10 +0430 +0430

اوه اوه اوه . . … داستان رو نخوندم اومدم پایین دیدیم بیست تا دیسلایک 14 تا کامنت فحش ؟؟ (hypnotized) چی نوشتی مرد حسابی ؟

0 ❤️

551671
2016-08-07 01:19:47 +0430 +0430

تا وسط خوندم و دیدم رسما افتضاحه و مملو از افکار و تفکرات عقب افتاده ها!!
پسر! اولش یه جوری گفتی که دوست دخترت قبلا با یه مرد سن بالا که پولدار بوده و ساپورتش میکرده دوست بوده و … که من خیال کردم مرد سن بالایی که میگی حتما از اون مردهای میانسال و کمی هم بیشتره پولداره که مثلا حداقلش یه 50 سالی باید داشته باشه! آخه پسره متوهم!! یه آدم 33 ساله کجا بهش میگن سن بالا؟؟؟33 سال , میشه سن بالا؟؟ یا نکنه توی دهات شما به پسرهای 33 ساله میگن پیرمرد؟؟؟ تا جاییکه ما میدونیم توی شهر و خصوصا شهرهای بزرگ, 33 سالگی اوج جوونی و عشق و حاله اگه جور باشه شرایط! البته توی شهر, به پسرهای 20_19 ساله هم میگن بچه.
ثانیا: مسخره نکن خودتو! انگار بچه هایی که اینجا میآن مثل خودت گاگولن؟؟ خواهرم هانیه اصلا اولش پا نمیداد و با محدثه حتی درگیرهم شده بودن که دیگه حتی حرف آقا پرویز خانو پیشم نیآر!!! ما هم که دیگه مثل خودت عقب افتاده و نمیفهمیم؟ اینجور ادا و اطوارها همه اش نوعی جنده بازیه که یک عده از دخترهایی که مادرزادی جنده هستند از خودشون در ابتدای روابط با پسرها از خودشون نشون میدن که مثلا من از اون دخترها نیستم ها!!! حالا همین دختر آفتاب ندیده! بعد از 4 روز صداش از زیر پسره بگوش میرسه و می بینی داره یه وری راه میره!! عزیزم: مبارکه که خواهر جونت جنده تشریف داره! به تعداد لایک ها هم بهتره یه نگاه بندازی این دفعه اگه بخوای بنویسی!
دیگه ننویسی هاااااااااااا 🤮 🤮

0 ❤️

551695
2016-08-07 07:46:37 +0430 +0430

بی شررررررررررررررررفففففففففففففف

0 ❤️

551739
2016-08-07 16:19:13 +0430 +0430

اونی که زیر کیر غریبه ها بوده خود پدرسگت بودی نه خواهرت از اون اشغالا هستی که وقتی شهوتشون بالا میزنه به مادر و خواهرشونم رحم نمیکنن و مدام مثل سگ موس موس میکنی که یه گوشه از لباسشون بالا بزنه حسابی دید بزنی

0 ❤️

551770
2016-08-07 21:34:58 +0430 +0430

خدایا بکش منو راحت کن
خارجیا سوپرمن میسازن بره خار مردم رو نجات بده ما هم سوپر خر داریم آرزوی بگارفتن خواهرش رو داره

0 ❤️

555024
2016-09-05 09:39:51 +0430 +0430

از اینجا بود که تو هم یه جاکش حرفه ای که خواهرشو و زیدشو جابجا میکنه شدی. ?

0 ❤️

712381
2018-08-22 06:01:20 +0430 +0430

نمی دونم کسکشها چی تو مواد غذایی میریزم که رگ و ریشه و غیرت و جوون مردی و صداقت کلا از بین رفته.قدیم به دختر تو محل غریب چپ نیگا می کردی پسرای محل سکونت پاره میکردن.اما حالا.با کمال وقاحت از پاره شدن خواهرش توسط دیگران همچین با آب و تاب تعریف می کنه انگاری داره سناریو یه فیلم سینمایی رو می خونه . ای داد بیداد

0 ❤️