...قسمت قبل

دوستان نظرات رو خوندم ،کاری ندارم کی چی می‌نویسه وچه نظری داره فحش هم یه نظره و البته شخصیت نویسنده. پشتشه،اینا عین واقعیت زندگی خودمه کاری ندارم کی چی میگه،بگذریم،تا اونجا پیش رفتیم که من واکبر رفتیم خونه خاله مریم،از تو حیاط رفتیم تا رسیدیم توی هال،دم ورودی هال اکبر گفت چون تو روز اولته میای امروز برو رو کار دختره تا من برم سراغ مامانش که من گفتم منم دارم پول میدم که اکبر گفت ایندفعه پول کمتری میدید قرار نیست همون هزار وپونصد رو بدی،تو هال ایستادم که یه زنه اومد وبی مقدمه به اکبر گفت این رفیقته که میگفتی من که تا حالا با یه زن اینجوری روبرو نشده بودم سرمو انداختم پایین که باز به اکبر گفت خجالتی هم که هست ،اکبر گفت اختیار داری این پر روییشو ندیدی مریم جون تا ببینی به هر سوراخ میرسه چجوری گشادش میکنه،اکبر خیلی راحت حرف میزد،بعد رو کرد به من گفت چی شد زبونت رفت توکونت لال شدی،سرمو گرفتم بالا مریم یه زن حدودا چهل ساله میزد خیلی سر حال و از قیافه جوون یه هیکل متوسطی داشت نه چاق ونه لاغر و خیلی معلوم بود توپره وسینه های گنده ای نداشت از زیر تاپش معلوم بود ،تو همین حین اکبر به مریم گفت امروز با تو کار نداره با دخترت کارداره،مریم به اکبر گفت خب طوری نیست برن تو اتاق اونوری و من وتو میریم تو این اتاق،اکبر ومریم رفتن تو اتاق مورد نظر در رو بستن دختره هم راه افتاد طرف اتاق منم به دنبالش راه افتاذم،وقتی رفتم تو اتاق درو بستم،دختره یه تاپ پوشیده بود یه دامن تا زانو وجورابای مشکی فوق العاده نازکی پاش بود هیکل لاغری داشت وپاهاش خیلی قلمی بودن جوری لاغر بود که رگهای پاهاش از زیر جوراب معلوم بود و البته بسیار پوست سفیدی داشت،تو یه چشم به هم زدن تاپش رو در آورد سوتین نداشت وسینه های خیلی کوچک بودن،دامنش رو کشید پایین شرت هم پاش نبود،یه نگاه به من کرد و گفت خب چکار کنم ،رو زانو بخوابم از پشت بکنی یا جور دیگه میخوای گفتم هر جور تو دوست داری،تو همین حین گفت لابد ساک هم باید بزنم خدا وکیلی کلمه ساک رو نشنیده بودم گفتم خب بزن ،زیر لب با خودش گفت بچه پررو من تا شنیدم گفتم پولشو میگیری که با حاضر جوابی گفت اکبر راست می‌گفت تو ظاهراً خیلی پررویی خدا به داد برسه ،دست انداخت به جورابش که از پاش در بیاره که گفتم در نیار با جوراب بهتره یه جورایی منم مثل اکبر خوشم اومده بود ،گفت خب خبر مرگت شلوارتو در بیار،منم سریع کشیدم پایین تا چشمش افتاد به کیر نیم خیز من گفت اینجوری که بوش میاد کارمن امروز خیلی سخته با این کیر خر ،تو دلم گفتم یه کیری بهت بزنم که دیگه نگی کیر خر،گفتم پس ساک بزن اومد جلوم زانو زد،تا حالا نه من به یه جنس مخالف دست زده بودم نه جنس مخالف به من،دست راستشو بالا آورد وکیرمو گرفت تو دستش ،یه ذره تف از دهنش انداخت کف دستش و دو سه باری رو کیرم عقب جلو کرد ،حسابی حالی به حالی شدم ،دستای خیلی گرم ولطیفی داشت داشتم غش میکردم که دیدم سر کیرمو ملایم کرد تو دهن کوچیکش،سر کیرم به زور رفت تو دهنش،در آورد و گفت چقدر سر گیرت گندس گفتم نوش جونت بخور سرشو بالا کرد و یه چشم غره رفت و سر کیرمو کرد تو دهنش،شروع به عقب جلو کرد هر کار کرد تا نصفه بیشتر تو دهنش نرفت،منم تو ابرا سیر میکردم یه دهن گرم ولیز ولطیف،،پنج دقیقه ای عقب جلو کرد ،صدای ملچ ومولوچش اتاق رو برداشته بود ،که بعد پنج دقیقه گفت بسه،یا بیشتر میخوای من که تا حالا همش کون پسر کرده بودم خیلی دلم میخواست بکنمش ببینم چجوریه گفتم برگرد وبخواب می‌خوام بکنم،برگشت به حالت زانو خوابید،کمرشو یه قوس داد لای باسنای خوش فرمش کامل از عقب باز شد یه کون خیلی صاف داشت اصلا چین نداشت معلوم بود خیلی کرده بودنش کف پاهاش تو هم گذاشته بود کف پاش تو جوراب نازک برق میزد کف پای راستش تو کف پای چپش بود یخورده پای راستشو بلند کرد منم کیرمو کردم وسط مچ پاهاش وچند بار عقب جلو کردم ،خیلی کار بلد بود،بعد چند بار عقب جلو کردن کیرمو آوردم دم‌کونش با آب دهن سرشو تف زدم و گذاشتم روی کونش،میترسیدم یه وقت اذیت بشه وصداش در بیاد آهسته فشار دادم بر خلاف تصور خیلی راحت کیرم رفت توش فقط یه آخ کوچولو گفت با یکی دوتا حرکت خایه ها رو چسبوندم در کونش،تو کونش خیلی گرم ولیز بود و یخورده گشاد فقط سر کیرم که می‌مالید به دیوار کونش میفهمیدم،حدود پونزده دقیقه ای ملایم تلمبه زدم که آبم اومد ،تو این زمان هیچ جیک نزد فقط یکبار گفتم خوبه،گفت هر جور دوست داری بکن،من راحتم ،آب اول رو با فشار خالی کردم ته کوتش خیلی آبم اومد چونباری هم عقب جلو کردم و آبمو مالیدن تو کونش،کیرم نیم خیز شده بود که کشیدم بیرون یکی دو قطره از آبم بیشتر بیرون نیامد چون کونشو کشید به هم آبم از دم کونش چکید به کف پاش که گفت اه آبت ریخت رو جورابم که منم تو همین فرصت سر کیرمو مالیدم به کف پاش وبا جورابش سر کیرمو پاک کردم ،برگشت و گفت دیگه میخوای بکنی یا بلند شم که گفتم من هنوز می‌خوام ،که گفت بترکی گفتم حالا که ترکیدم تو کون تو،نا خودآگاه دستمو از زیربغلاش بردم شروع کردم پستوناشو مالیدن که گفت وحشی نکنیشون،هر جور بود یخورده مالیدمشون کیرم نیم خیز شده بود تو همون حال گذاشتم در کونش خیلی راحت در حالت نیم خیز رفت توش از آب خودم به شدت لزج ولیز بود رفت تا ته، چن بار تلمبه کوچک زدم کیرم توش راست شد ایندفعه شروع کردم تند تند تلمبه زدن ،ده دوازده دقیقه ای شد گفتم ایندفعه کجا بریزم که گفت هر قبرستونی می‌ریزی بریز فقط این کیر خرو از من بکش بیرون من که آبم داشت میومد کیرمو از کونش در آوردم محکم خودمو خالی کردم کف پاهاش وکف جوراباشو کامل خیس کردم، وقتی متوجه شد گفت نره خر خودتو نمیتونی کنترل کنی میریختی توش تا میرفتم تو توالت خالی میکردم حالا چه جوری پاشم دستشو آورد که جوراباشو در بیاره که گفتم خودم در میارم دست انداختم بالای زانو هاش وجورابارو در آوردم دادم دستش که با اون قسمت خشک جوراب کف پاهاش و پاک کرد و گفت من میرم توالت تو هم لباساتو بپوش الان رفیقت از پهلو مامانم میاد بیرون زودتر برید تا اون رفت وبیاد لباسامو پوشیدم که دیدم با حالت عصبانی اومد تو گفت مرتیکه تو آبتو ریختی تو کونم یا شاشیدی توش گفتم نه بابا آبم بود ،گفت مرتیکه مگه تو چقدر آبت میاد هر چی زور زدم و شستم همش آب کیر میریخت بیرون اصلا به این هیکل میاد اینقدر آب ازش بیاد،گفتم چه می‌دونم که گفت حالا پونصد بده تا بی حساب شیم منم که برای اون روز هزار وپونصد پهلوم داشتم پونصد بهش دادم چون مامانه هزار می‌گرفت دختره پونصد البته از جلو نمی‌داد وپلمپ بود اول کار هم تذکر داد که از جلو نمی‌دم،از اتاق رفتم بیرون که بعد دوسه دقیقه اکبر اومد بیرون ،مریم هم دنبالش اومد بیرون برخلاف موقع داخل رفتن جوراب نازک پاش بود، مریم به اکبر گفت رفیقت مگه از جلو نمیخواد اکبر گفت امروز نه برا یه روز دیگه،از خونشون اومدیم بیرون به اکبر گفتم پس منو آوردی باز سر کون،پس کوس چی شد گفت اولا که آوردم سر کون دختر دوما کوس برا یه روز دیگه لابد میخواستی همون اول کوس بکنی زنه رو‌گشاد کنی بدی تحویل من،تازه دفعه دیگه اول من مادره رو میکنم بعدش تو باید بکنی،با این حرفا وتجربه اون روز صحبت کردیم تا رسیدیم سر کوچه،.

ادامه...

نوشته: احمد