سلام من سجاد هستم21 سالمه.این جریان واسم چند ماه پیش اتفاق افتاد.یه خاله دارم به اسم شقایق 32سالشه خیلی خوشگله وزنش78 قدش 160 اندام هلوی داره با پوستی کاملا سفیدوشفاف سینه های نرمال ویه کون گرد و قلمبه و موقعی که میرم خونه خاله با لباس های باز میاد جلو واصلا تو فاز کردنش نبودم موقعی هم که کیرم راست میشد سریع این فکر رو از سرم بیرون میکردم…داستان از جای شروع شد که نزدیک عید بودمن رفتم خونه خالم واسه کمک کردن تو شستن فرش.خالم بچه نداره وشوهر خالم پزشکه هر چند روز یک بار میره شیفت خلاصه صبح رفتم پیش خالم وکارم شروع شد در زمان فرش شستن خالم کمکم میکرد یه شلوار مشکی تنگ هم پوشیده بود که وقتی خم میشد ادم رو دیوونه میکرد یه چند باری هم عمدا دستم رو زدم به کون خالم ولی هیچی به روی خودش نیاورد.کلا سه تا فرش بود وقتی شستنشون تموم شد خیلی خسته شدم و عرق کرده بودم وهم خیس شده بودم به خالم گفتم من دارم میرم حموم زود پریدم توی حموم کیرم راست شده بود همش کونش میومد جلوی چشمام میگفتم چی میشد اگه خاله رو میکردم پاک دیوونه شده بودم شهوت زده بود توی مغزم گفتم دل میزنم به دریا هرچی باداباد.با کیرم ور میرفتن ومنتظر بودم تا خاله وام حوله بیاره منم در حموم رو قفل نکردم چند دقیقه گذشت که خاله منو صدا کرد گفت درو باز کن حوله اوردم گفتم در بازه بزارش توی سبد رخت کن .بین حموم و رخت کن یه در داره وقتی خاله امد تو گفتم یه هو میام بیرون هرچی که شد.من امدم بیرون با کیر شق خالم یه جیغ کوچولو زد وخندید بعد نگاهش روی کیر من قفل شده بود بهش گفتم نمیخوای بیای حموم گفت وقتی امدی من میرم گفتم خاله بیا خب همراه بریم حموم مگه چی میشه.وقتی که این حرف ها رو میزدم قلبم از شدت ترس داشت کنده میشد واقعا نمیدونستم که عکسلعمل خالم نسبت به رفتارم چیه داشتم میمردم به خودم گفتم سجاد عجب غلطی کردی.خالم گفت چی دوتای بریم حموم گفتم مگه چی میشه من تورو میشورم توهم منو بشور خیلی وقته که کسی پشتموکیسه نکشیده دوباره خالم خندید ونگاهی به کیرم انداخت وچیزی نگفت منم دستشو گرفتم به هیچکس چیزی نمیگیم از رخت کن اوردمش تو حموم یه دفعه گفت چه قدر عجله داری بزار لباسامو در بیارم همین که گفت بزار لباسام رو در بیارم بدنم یه جوری شدانگار که بهشت رو بهم دادن کیرم مثل سنگ شده بود بعد خاله لخت امد تو اولین جای که نگاه کردم سینه ها سفید خوش تراشش بود شروع کردم به مالیدن سینه هاش وخوردن سرشون یه حس عجیبی داشتم هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم که یه روزی بتونم با خاله سکس داشته باشم خله کیرم رو گرفت داشت میمالید گفتم بخورش گفت خیلی از این کار متنفرم منم پیله نشدم رفتم سمت کوسش که یه تار مو هم نداشت وبرق میزدشروع کردم به مالیدن وقتیکه میمالوندم صدای نفش داشت کم کم بلد میشد.این قدر هیجان داشتم که نمیدونستم چیکار کنم از کجا شروع کنم.بعدش رفتم سوراغ کونش وای چه کونی داشت سفید مثل پنبه شروع کردم با کونش ور رفتن.بعد دوش اب رو باز کردم دوتای رفتیم زیر دوش و لبش رو مک میزدم یه پنج دقیقه داشتیم لب میگرفتیم بعد خوابوندمش کف حموم شروع کردم کسش رو خوردم یه کس سفید بی مو وای داشتم میمردم دیگه خالم میگفت بسه دیگه بزار توش بزار توش وقتی کیرم رو گذاشتم توی کس داغش بدنم مور مور شد بعد اروم تلمبه زدم خاله اه وناله میکردوسینه اه شو میمالوند.گفتم خاله داره ابم میاد چی کارش کنم گفت توش خالی کن منم از خدا خواستم با دو تا تلمبه محکم ابمو ریختم توی کسش چه حالی به هم داد خاله با اون اندامش بعد خاله بهم گفت تو چه جونوری بودی من خبر نداشتم گفتم کجاش رو دیدی.معلوم بود که خاله خیلی خوشش امده بود .خودمون رو شستیم امدیم بیرون به خاله گفتم امشب اقا مسعود نمیاد اسم شوهر خالمه گفت نه سر کاره بهش گفتم میخوای امشب پیشت بمونم که تنها نباشی.خالم منظورم رو فهمید گفت ای پرو بست نبود گفتم من جوش خودت رو میزنم شب تنهای میترسی گفت باشه بمون گفتم پس یه زنگ بزن به مامانم بگو سجاد کارش تموم نشده امشب اینجا میخوابه فردا که کارش تموم شد میاد .خالم زنگ زد ومامانم قبول کرد من تا صبح تو بغل خله خوابیدم و دوبار هم کردمش از این ماجرا به بعد هفته ای یک ار باید به کس خالم بذارم وگر نه خواب نمیرم.پایان
نوشته: سجاد
آها باز که خیلی رویایی شد…!
خاله ی خوشکل و خوش اندامی که شوهرشم همیشه شیفته و خونه نیست!!!
دست از سر این سوژه ی تکراری بردارید دیگه!
اینقدری که تو از اندامای زیبای این فک وفامیلتون میگین انگار که جنیفرن…پس این همه آدمای هیکل داغون از تو کونتون دراومدن؟
کونی خالته متاهله در کل رویای خوبی بود لطف کن دیگه وقتی جلق میزنی داستان کسشر ننویس.کس ساناز دهنت بچه کونی
ادمین جانم:
ببین دم عیدی چطور با روحیه لطیف من بازی می کنی ؟
4 تا داستان گذاشتی 3 تاش محارم فدات شم.
11 تا داستانت تو حلق …
خب 11 تا اپ کن دیگه .طبق روال .به هم نریز دیگه .
ماکه توخونمون اگه بخوایم قالی بشوریم میدیم قالیشویی.کسکش عوضی شوهرخالت دکتر بعدخالت توخونه قالیشوره.مرتیکه مجلوق
اینجور که تو این سایت میبینم نصف بیشتر خاله ها تو ایران جنده شدنو به خواهر زاده هاشون میدنو دیگه نیازی نیست تا وقتی کسی خاله داره به فکر زن گرفتن باشه.بابا چقد توهم تکراری آخه تا کی سوژه نخ نمای خاله و خونه خالی تا کی؟؟ هان تا کی؟؟
ینی اگه بخان دروغگوترین افرادو تو رکوردایه گینس ثبت کنن. اسم این جقیایی که واسه شهوانی داستان مینویسن اول لیست.
این که میگن داستانایه محارم واقعی نیست،راسته.
ولی این چرتو پرتا باعث تحریک پسرای نوجوون میشه. وای به حال نسل بعدی جوونامون. خو سگ ننتونو بگاد. چرا دهنمو وا میکنین؟
هی میگم فحش ندم. فرهنگی عمل کنم. ولی اینا نمیزارن.
یه مشت چرتو پرت اپ میشه.
واسه چی مملکتمون به فاک فنا رفته؟
واسه اینکه اکثر ما ایرانیا ادمایه جوی هستیم. تا یه نفر میاد محارم مینویسه. یه جقیه دیگه تقلب میکنه و جو گیر میشه و مینویسه.
این جوی بودن ما تو طول تاریخ ثابت شده. سی سال پیشم مردم تو یه همچین جوی(با تفاوت اینکه هدف فرق میکرد. اون موقع هدف به گا دادن مملکت بود.الان هدف به فنا رفتن جوونایه بدبخت) بودن.
خیلی حرف زدم.
ولی یکم به خودتون بیاید
همین بیشعور بازیارو در اوردین که ساناز دیگه نظر نمیزاره.ادم باشین.
وقتیکه میمالوندم صدای نفش داشت کم کم بلد میشد
نوشتن یاد بگیر خرس گنده
نمیدونم چرا همه ی خاله های نویسنده ها مثل هلو هستند چه حکمتی توشه واقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟ :/ :/
با خوندن این داستان میخوام طریقه به دنیا اومدنتو بگم راستش ننت تازه شوهر کرده بود بعد نزدیک عید بود بابات ماموریت بود بعد مامانت از من برای تمیز کردن دیوار کمک خواست منم رفتم یک می نی ژوپ پاش بود منم هی کونشو میمالیدم به روی خودش نمیاورد بعد از تموم شدن دیوار پریدم تو حموم با کیر شق شده به مامانت گفتم شرت بیار بعد خلاصه سرتونو درد نیارم اوردمش تو حسابی کردمش دیگه :D 8>
حالا فهمیدی چجوری به دنیا اومدی باباتو شناختی پسرکم
حیف کس ساناز که بره تو دهنت!!
راستی اینو یادم رفت بگم بدون کس مامانت نمیتونم حتما باد دوروز یک بار بزارم توش وگرنه خوابم نمیبرهههههه :| B) ;)
وقتی اقا مسعود شب سر کار بود شماره خالتو بده بچه های شهوانی تا مراقب خالت باشن
جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…جغو…
در اینکه این چرندیات همش خیالبافی بود که هیچ شکی نیست , ولی بهتر اینه توی خیال هم به فکر سکس با محارم نباشی .
:)) :)) :)) هه هه هه این چه پزشکیه که زنش قالیهای خونشو میشوره
برو بگیر بخواب فک کنم خیلی وقته نخوابیدی توهم زدی پسریَم
فکرتو گائیدم بااین داستانت مادر قحبه©™®
تو زحمت خالتو کشیدی زحمت خواهر ومادرت هم افتاد گردن منو بقیه
شوهر خالتم که نیست اومد به کیر اونم یه حالی بده
دمت درد نکنه
تو زحمت خالتو کشیدی زحمت خواهر ومادرت هم افتاد گردن ما
شوهر خالتم که نیست وقتی اومد یه حالی به کیرش بده
دمت درد نکنه
عزیزم تو در اثر اجلاق متمادی وزور کردنهای مستمر به دیوار و تشک در هنگام شب گوز را اهداء اما هنوز قبض رو اخذ نکردی… هر چه سریعتر جهت درمان خود به ستاد پیشگیری از مرگ کسمغزی مراجعه و نسبت به تشکیل پرونده و درمان اورژانسی اقدام کن. خوب میشی. دوستان هم دعا میکنن هر چه سریعتر خوب شده و به آغوش گرم خاله که باد میره توش و دریغ از یک انگشت خشک که دکتر مسعود بذاره به خاله همش تمام و کمال میشه مال تو برای پشتکارت وبهبودیت و ممش مال دکتر مسعود برای الطاف بیدریغش که خاله را گذاشته برای جنابعالی وخودش به مسافرخانه عزیمت نموده برای رفاه حال جنابعالی وفرار از قالی شستن چون اصولا اطباء خودشان قالی میشویند و به هبچ عنوان به قالیشوئی نمیدهند چون دیگر بهانه یی نیست برای رفتن شما و کردن خاله در 80 ثانیه ودر نتیجه فیلم تمام مبشود چون قصه بگا میرود!!! خوب میشی عزیزم… بچه ها براش دست بزنید سپس دعای نطفه بخونید.آفرین کوچولو تو کسشعر نویس خوبی میشی اگه هی جلق بزنی… بزن بابا بزن
آخه دیوث میگی این ماجرا ماله چند ماه پیشه بعد میگی خونه تکونی عید بود بعد مگه چقدر وقت میگذره که هفته ای یه بار میکنیش !!!
ننه کوس توکه جق دستی گه میخوری داستان مینویسی کسکش ! با اون خالت
اگه برای عید سال دیگه کمک خواستی بگو تا با برو بچ شهوانی بیایم کمک خالت
امان از دست این نیم وجبیا.داره رویاهاشو واسه ما به متن تبدیل میکنه
نزنیئ تو ذوقش
ممنون از داستانت اگرراست میگی من هم میخوام خاله اترا کوس کنم
وزنش78 قدش 160 اندام هلوی داره
حاجی اینکه خرسه چه جوری اندام هلو داره؟:))
من با 180 قد 3سال سابقه بدن سازی 80 کیلوام :))
یعنی غیرت و ناموس کوسش دیگه خار هرچی ادم بی ناموسو گاییدن به قران کارایی ک شما میکنین حیوون انجام نمیده بابا خالته شعور داشته باش انقدر حیوون صفت نباش 🤮
نمیدونم چرا بیشتریا که داستان مینویسن,همه فک و فامیل و خار مادرشون یهو راضی میشن که از کس و کون بدن,ولی همشون سالم و پاک دامن هستن,ارزش فوش دادن هم نداره …
حق زدن برای مغز و سلامتی بسیار مضر است اگر باور نمی کنید داستان دوستمان را دوباره بخوانید.بیچاره مخش تعطیل شده.طلب شفا کنید
چه راحت کردیش…من اولین بار مه پیشنهاد به یه زن دادم چنان دادی کشید رو سرم که پر کلکم ریخت…فکر نکنم داستانت واقعی باشه
بسه دیگه دستور از شلوارت بیار بیرون و بیدار شو خوابای حچل هفت زیاد میبینی
فاحشه ها هم یکمی سرعتشون پایینتر از خاله ی شماست!
کس خالت اگه دروغ بگی