استقبال خوب از قسمت اول این داستان با بیش از 285000 خواننده تشویقم کرد دنبالهی داستان را بنویسم. تعدادی کامنت مثبت داشتم و تعداد بیشتری نظر منفی و غالبا همراه با فحاشی که با سوژهی سکس محارم مخالف بودند. از این خوانندگان فحاش باید پرسید آیا اگر دور میزی کنار هم می نشستیم و داستانهایمان را برای شنیدن نظر هم می خواندیم باز هم با فحش نظر میدادید؟ یا این شجاعت و غیرت فقط به صورت ناشناس بر صفحهی بی زبان مونیتور قابل عرضه است؟
تک و توکی نقد فنی و نگارشی هم دریافت کردم که کمکم کرد و همینجا از نویسندگانشان تشکر میکنم. دربارهی سوژه سکس با محارم باید به این نکتهی بدیهی اشاره کنم که داستان با واقعیت فرق دارد و همانطور که نوشتن داستان جنایی به معنای ترویج حنایت نیست داستان سکسی از هر نوعی هم به معنای ترویج آن نوع روابط نیست. حساب داستان سکسی از حساب روابط جنسی کاملا جداست. اما چرا موضوع سکس با محارم؟ به یک دلیل ساده: در تمام دنیا این تیپ داستان خوانندهی بیشتری دارد و علتش هم بطور واضح تضاد بنیادی آن با روال رایج است که هر خواننده ای را جلب میکند. خودتان قضاوت کنید اگر عنوان و موضوع داستان چیز دیگری بود آیا میتوانست این تعداد خواننده را به خود جلب کند؟ میبینید که حتا برای آنهائی که مخالف این نوع داستانند هم جالب است.
برای راحت شدن خیال دوستان مخالف باید اضافه کنم که با وجود استقبال بیشتر از این سوژه در داستانهای جنسی، نه در غرب که آزادیهای اجتماعی بیشتر است و نه در محیط ما که پیش پا افتاده ترین آزادیها هم زیر سوال است، سکس با محارم رواج نیافته و همچنان پدیده ای کمیاب و مربوط به شرایط استثنائی باقی مانده است. توضیح بیشتر حال خوانندگان را بد میکند. بهتر است شجاعت و غیرتمان را جای دیگری و طور بهتری نشان بدهیم.
برویم سراغ دنبالهی داستان که در قسمت اول با این جمله تمام شد:
شب با رکابی و شورت توری، بدون سوتین و با افکاری درهم و برهم روی تختم دراز کشیده بودم و پشت در قفل شده از خودم می پرسیدم: یعنی نمیخواهی دوباره …؟
درونم کشمکش بود. در اتاقم را قفل کرده بودم ولی با سکسی ترین لباس زیر خوابیده بودم. از یک طرف با خودم میگفتم تجربه ای ناخواسته بود که گذشت، اما دائم منظرهی اولین برخورد با برادرم جلوی چشمم بود که با شلوار پائین کشیده و آن کیر شق و رق بدن لخت مرا با چشمهایش میخورد. میل شدید و غریزی به دیدن دوبارهی آلت مردانه، لمس آن با دست و دهان و حس فرو رفتنش در بدنم در تک تک سلولهایم موج میزد. کاش میشد یواشکی سراغش میرفتم و آن طور که دلم میخواست بدون این که بفهمد دوباره و چندباره سکس را تجربه میکردم. اما این چطور ممکن بود؟ دوباره دستم توی شورتم بود و داشتم با خودم ور میرفتم. هورمونهای زنانه کار خودشان را کرده بودند. واژنم خیس و مشتاق مرد بود.
ناگهان صدای دو تقه ی آرام به نظرم رسید. نکند خیال برم داشته؟ نفسم بند آمده بود و صدای قلبم را میشنیدم. گوش تیز کردم تا اگر دوباره صدای در آمد متوجه شوم. و دو تقه ی آرام دیگر. حتما خودش است. ولی نباید در را باز کنم. نباید تسلیم شوم. تحقیری که دفعهی قبل شده بودم حس مقابله و سرکشی به من میداد. از طرف دیگر هورمونهای زنانه، منظرهی آن کیر با ابهت و مزهی سکس ارادهام را سست میکرد. نه میتوانستم آن خشم را فراموش کنم نه میل به سکس را. اینها باهم ترکیب شدند و ارادهی مرا در دست گرفتند. روی تخت نشستم. ناخودآگاه دستم به طرف موهایم رفت که موقع خواب آنها را با کش میبستم تا راحتتر بخوابم. بازشان کردم و روی شانه ها و توی صورتم به سکسی ترین حالت پخش کردم. باید با حداکثر قدرت وارد عمل میشدم. ضربه ها تکرار شدند و چاره ای جز جواب نبود. به طرف در رفتم و با این وسواس که نکند مادرم باشد، از پشت در آهسته گفتم: کیه؟ صدای لرزان برادرم گفت:
چه کار داری، میخوام بخوابم.
نوشته: bj
اوا آبجی خانوم!!چرا من وقتی داشتم میخوندم قیافه یه انکر مذکر رو میدیم که داره کس میگه؟؟از درد اینکه یکی خواهرتو نگاد خودتو زن کردی که داشش اونو میکنه؟!!خیالت راحت تو تو فانتزایت کس بده اون تو واقعیت!!
“اما چرا موضوع سکس با محارم؟”
خب سؤال اساسی مطرح شد!
“در تمام دنیا این تیپ داستان خواننده ی بیشتری دارد و علتش هم بطور واضح تضاد بنیادی آن با روال رایج است که هر خواننده ای را جلب میکند.”
یه برنامه بریزیم،شما زین بعد لطفا (استدعا دارم) راجب این سری مطالب نظریه کارشناسی نذار
این آمار مثلا جهانی رو شما از کجای والده بدکاره ت درآوردی؟مگه نه یه نویسنده ساده هستی که فقط میخوای داستانتو بگی؟یا اینکه یه جقی دیوث هستی که کارت اینه همیشه کسشر اپ کنی و واسه توجیه این بیناموسیات آمارم ارائه میدی!
“خودتان قضاوت کنید”
قضاوت من که مشخص شد
فک کنم تا همیشه قهوه ای بمونی…
Kiss my ass
عزیز شما امار نده بیا برو زیر سگ من بخواب دست به کردنش خوبه .این اماری که دادی خواننده هاش کجان؟ توهم زدی؟
نکبت .
والا چی بگم
از یه سمت داستان خوبه
از یه سمت جمیع خلایق و خر فرض میکنی به آدم بر میخوره
خر خودتی کره خر
من فقط اینو مطمئنم که این افکار از ذهن یه آدم مریض جنسی تراوش میکنه که صد البته مثل خیلی از مریضیا دوس داره شیوع پیدا کته.
تو نفهم میخوای با این داستانات مخ ملتو تلیت کنی و بهم بریزی که این عمل جای دیگه تو خونه دیگه تکرار شه. البته دست خودت نیست مریضی.
شما هر چقدر که دوس داری میتیونی تو زندگی نکبتیت گه بخوری و کسی حق نداره جلوتو بگیره.
فقط لطفا گه خوریتو میکنی با دهن گهی نیا جار بزن، دیگران هم به گه خوری تشویق نکن
ريدم رو حرومزاده هايي كه فكر ميكنن همه مثل خودشون فكر ميكنن. سراخر جقي جق صفت بيشعور ننه كوني داداش كوني بدر بكارت باره. مادر قعبه
بدک نبود…واقعی یا تخیلی کاری ندارم.دس به قلمت خوبه…
age kasi gheyrat dashte bashe ba khundane ye dastan az ye majlugh fekresh be enheraf keshide nemishe age mardin bedunin tu fekre khaharetun shoma ye poshtibanin vasash na ye motejavez ke vaghti tu in donyaye birahm aziat shod mitune be baradaresh panah bebare tnx
همه اينايي كه بهت فحش ميدن و اراجيف مينويسن اگه دنبال سكس با محارم نبودن كه داستانتو نميخوندن
قلم خوبي داري. قشنگ نوشته بودي! مختم خوب كار مي كنه! عقايد خوبي هم داري، حالا چه دختر باشي چه پسر! فرقي نمي كنه…
قشنگ بود مرسی تاحدودی تونستم از دوتاتون تصویری تو ذهنم بسازم
دروغ نگم خوشم اومد از اینکه بامنم سکسی کنی بهر حال دمتگرم ادامه بده
خیلی هم خوب بود . نمیدونم این ملت چرا انقدر ایراد میگیرن ؟ اون چیزایی که باید انتقاد کنن همه خفه خون میگیرن ، زورشون به چهار تا داستان میرسه ?
دو ست گرامی از نظر نگارش وجمله بندیه **داستانت بسیار عالی عمل کردی وبه نظر شخص من یک نویسسنده خوبی میتوانی بشی ولی متاسفانه نوع انتخاب موضوع خوبی نداشتی چون محارم یکی از جمله سکس هائی هست که بیشتر افراد از جمله خود من با آن مخالف سر سختی هستم شاید بیشتردوستان از خواندنش لذت ببرند با آنکه از واقعیت داستان بیذارن .به عنوان یک هم وطن پیشنهاد میکنم دست به قلم بشی واز واقعیت های جامعه بنویسی یا به نوشتن رومان بپردازی چون قلمی خوب وشیرین داری وخیلی. خیلی حیفه که از قلمت در نشر بی حیائی وبی بندوباری استفاده کنی برای دلت بنویس خواه کسی بخواهد داستانت را بخواند یا نخواند برایت مهم نباشه من مطما هستم تو میتوانی از هر موضوعی به راحتی بربیائی وبهترین وشیرین ترین مطالب را بر روی کاغذ بیاوری به امید موفقعیت تو وتمام دوستان عزیز هم وطن ? ? **
مقمه اول داستان کیر کلفتی بود که از پهنا ولی محترمانه و با روغن وازلین تو ۶و یا ۷ سوراخ تنگ نماها کرد.bj عزیز، این بی جنبه های عوام خیلی دادن، این حرفای تو کاره دول رو براشون میکنه به اینا باید کیر ابوالهول به اتفاق اهرام ثلاثه مصر{مشرف باد} و حواله کنی تا شاید اندک سوزشی، مرهمی شه بر زخم عقده ها و حقارت هاشان …تا شاید روزی جا بیفتد، سایت سکسی سکسی نیست جای صحبت اغیار و منبری برای موعظه وعاظ اق کون…bj هرچی هستی هر کی هستی با هر تفکر و اندیشه ای که دست به نگارش میزنی ایول داری به مولا …ناز شصت قلمت
خوب بود
یکی از بهترین داستانهایی بود که تو شهوانی خوندم
پسر شاهکار بود حال کردم, دمت گرم