سلام. این خاطره ای تعریف میکنم راجب به اسفند پارسال هست . برم سر اصل داستان… اسمم محسنه و ۲۱ سالمه این اتفاقم بعد از دانشگاه برام افتاد.
اگر دانشجو باشید میدونید که مسیر دانشگاه ها چقدر بدجور و ناجوره خارج از شهره و وضعیت راه هم داغون… قبلا گی نکرده بودم ولی حس زنانه بودن داشتم نسبت به آقایون مخصوصا آقایون جا افتاده، ظاهری هم بدون ریش و تپلم بگذریم… بهمن ماه بود و هوا هم برفی بود کلاسمم طرفای ۶ اینا تموم شد . موقع برگشت هیچ ماشینی برام نگه نمی‌داشت هم جاده برفی و داغون بود و هم ماشین نبود مسیر دانشگاهم. باید با شخصی بر می‌گشتم. تو اون حال هوای سرد فقط معطل این بودم یه نفر نگه داره و برم فقط سوار بشم برسم. خلاصه بعد از ۲۰ دقیقه اینا بود یه ماشین جلوم نگه داشت. مرد حدودا ۳۶ ۳۷ اینا بود ریش دار بود هیکلی. خلاصه پرسید مسیرت کجاست هوا داره تاریک میشه هوا برفیه بیا برسونمت . گفتم باشه. خواستم پشت بشینم گفت نه. بیا جلو بخاری روشن کردم گرمت شه. رفتم جلو نشستم… خلاصه آدم جدی ولی خونگرمی بود . شروع کرد حرف زدن که چی میخونم اینا ، پرسید دوست دختر دارم یا نه . گفتم نه. اینجا دخترا به پسرای دیگه توجه میکنن تا پسرایی مثل من که یه ذره لطافت دارم… پرسیدم شما چی که گفت طلاق گرفته و جدا شده. خلاصه بحث رفت سر سکس که چطور خودتو خالی می‌کنی منم واقعیت نمیدونستم چی بگم که دیدم دستش گذاشت رو پاهام ماساژ دادن و هی حرفای جنسی میزد که پسر خوشگلی و فلان. دیدم کمتر ماساژ دادنش داره می‌ره سمت جاهای دیگه ولی خوشم میومد. فهمید که اعتراضی نمیکنم فهمید که چراغ سبز رو دادم. ماشین رو زد کنار جاده ، هوا تاریکم شده بود. دیدم صورتمو گرفت و شروع کرد خوردن لبم… اولین تجربه م بود و بدم نمیومد… جوری با ولع لیمو میخورد که معلوم بود چند وقتی هست تو کف یه سکس… بعد از اینکه لب خوردنم تموم شد صندلی شو داد عقب و زیپ شلوارشو در آورد… تا حالا کیر کسی دیگه رو ندیده بودم کیرش مردونه کلفت بودااا!! منم با اکراه که دوست ندارم بخورم اینا شروع کردم به ساک زدن. صدای آه ناله مردونش تو ماشین می‌پیچید… می‌گفت توله خوب ساک میزنی اون کاره ای منم ساک می زدم… برام لذت بخش بود همجنسمو دارم به ارضای جنسی می‌رسونم… بعد ۱۰ دقیقه ساکم دیدم از داشبورد ماشین یه کاندوم با روان‌کننده در آورد رفت صندلی عقب گفت پیاده شو … گفتم من تا حالا ندادم میترسم از این حرفا… گفت خیالت راحت باشه صفر زیاد زدم کاربلدم… با ترس اضطراب رفتم پشت گفت شلوارتو درآر. درآوردم و قمبل کردم… دیدم با روان کننده و یه چیز سردی ریخت در سوراخ کونم.هی می‌گفت تو باید دختر میشدی سوراخ کون بچه خوشگلا میارزه به کوس زن ! خلاصه دیدم با انگشت داره باز می‌کنه سوراخمو… یه حس درد و شهوت آمیزی داشتم هی پشت گوشم حرفای سکسی میزد که تو کونی خودم شدی، صفرتو زدم راه برای بقیه باز کردم، کونی جون بچه کونی و… حس تحقیر و لذت بهم دست میداد… بعد از چند دقیقه عقب جلو کردن دیدم سر کیرشو گذاشت … گفت آماده باش… داشت فرو میکرد بهم که حس کردم الان که خونریزی کنم… میگفت جووووون چه پسر تنگیه… خیلی درد داشت خیلی و از چیزی که فکر میکردم دردآور تر بود! میگفتم تو رو خدا بکش بیرون همون ساک میزنم ارضا بشی قبول نکرد… تو حین التماسم یهویی کیرشو تا ته کرد تو سوراخم… دادم بلند شد که جلو دهنمو بزور گرفت . گفت آروم باش دردت می‌خوابه بعد دیدم کاملا وزنشو سنگین کرد روم و زیرخوابش شدم… دیدم بعد چند دقیقه جا باز کرده آروم آروم شروع کرد ب کردنم… حس میکردم داره سوراخ کونم جر میخوره. هی شدت کردنش بیشتر میشد و من هی بیشتر درد و شهوت حس میکردم… لامصب تاخیری هم زده بود زمان از دستم در رفته بود دیگه واقعا داشتم از حال میرفتم… که دیدم از روم سریع بلند شد گفت برگرد . با هزار زحمت برگشتم دیدم سریع کاندومشو درآورد تموم آب کیرشو خالی کرد رو سینم… حس سرما و شهوت وجودم گرفته بود. بهم دستمال داد خودمو تمیز کردم آخرش رسوندم شهر . ازمم پول نگرفت. ازم تشکر کرد شمارمم گرفت گه گاهی بهم پیامک میده همو ببینیم جور نمیشه. اگر دوباره سکس داشتیم براتون می‌نویسم.

نوشته: محسن