کارگاه آقا هاشم

1402/10/12

سلام. اسمم وحیده این خاطره برای سه هفته پیشه. من ۲۲ سالمه و مشخصات ظاهریم بدون ریش و تپلم از ۱۵ سالگی حس مفعول بودن بهم غالب شد، و تا پایان دبیرستان هی توسط همکلاسی هام انگشت میشدم و خوشم میومد تا اینکه زد کنکور دادم سمنان قبول شدم، هزارتا گره گور حل کردم تا برم سمنان درس بخونم کنارش تو سمنان کارم پیدا کنم .
چند وقتی بود که کنار یکی از آشناهامون تو خونه شون میموندم و میرفتم دانشگاه ولی از این وضعیت راضی نبودم که خونه کسی آوار باشم دنبال یه کار می‌گشتم که جای خوابم داشته باشه.
بعد چند ماه پرس جو چند وقت پیش تونستم برم تو یه کارگاه کار پیدا کنم . شرایط جای خواب به آقا هاشم گفتم و اونم اوکی رو داد و گفت تو هم مثل پسر خودم میمونی و اینجا غریبی . آقا هاشم ما ۴۵ ساله ازون آدمای سرحال با یه خورده شکم که از طرز برخورد اولش فهمیدم جام اوکی و تامینم از طرفش. یه چند وقتی بود رفتارش با من تغییر کرده بود، موقع احوال پرسی بیشتر گرم می‌گرفت پاهام و هی ازم میپرسید اذیت نمیشم اینجا یا کسی کاری ب کارم نداره… گذشت چند هفته پیش آقا هاشم ما موند تو کارگاه تموم بچه ها هم بدرقه کرد رفتن. من داشتم میرفتم برای خرید شام شبم که آقا هاشم صدام کرد که بیا امشب شام مهمون منی ، منم از تنهایی این چند وقت عصبی شده بودم بدم نیومد موندش. رفتم تو دفترش نشستم شروع کرد حرف از دعوای زن شوهری خودش با زنش، بخاطر همونم شب نرفت خونه. بحث کشوند سمت اینکه زنم باهام سکس نداره ازین حرفا… منم بدم نمیومد یه صفایی به سوراخم بعد مدت ها بدم. از طرفی کونی آقا هاشمم میشدم تامین بودم… گفتم آقا هاشم حالا غصه نخور زنا نباشن ما مردا هیچی مون نمیشه با هم کنار میایم اینا ، اصن فک کن من زنتم جدی میگم برای جبران زحماتت می‌خوام بهت حال بدم. آقا هاشم ما فک کرد شوخی میکنم به خنده گرفت گفتم میرم سرویس آماده بشم بیام. رفتم خودمون تخلیه کردم تمیز کردم اومدم بیرون بدون هیچ لباسی این مرد منو وقتی لخت دید عنان از کف داد با کیر راست شدش زیر شلوار پارچه ایش اومد سمت شروع کرد به لب گرفتن از من. مرد به این سن سال با این همه حشریت نوبر بود… شروع کرد لب گرفتن سینه هامو خوردن دستشو گذاشت رو کیر منو بازی دادن هی میگفت راضیت میکنم پسر. نشستم زیپ شلوار کشیدم پایین، کیر قرمزشو دیدم میخواست منفجر بشه… شروع کردم ساک زدن با ولع خوردن. بیچاره دست پاش شل شده بود… صدای آه ناله مردونش بلند شده بود . دیدم اینطوری ارضا میشه زود برگشتم قمبل کردم . اینم از تو کشو وازلین در آورد مالید سر کیرش سوراخ ما… هی بازی بازی کرد و سرشو گذاشت تو سوراخ آروم آروم میکرد تو سوراخم. درد داشتم ولی لذت بخش بود… دیگه تقریبا برام دردش قابل تحمل بود شروع کرد تلمبه زدن… با هر تلمبه که میزد چشمام سیاهی می‌رفت ضعف شهوت درد داشتم داگی استایل منو تا جایی که تونست گایید آخرشم بلندم کرد رو صندلی کردم… اخراش بود که آبشو تو کونم خالی کرد و سوراخم داغ کرده بود. دیگه ما هم شدیم کونی آقا هاشم و آقا هاشم خوب بهم میرسه. قرار شده رفیقشم بیاره یه بار آورد کرد منو می‌نویسم براتون 😘

نوشته: وحید


👍 19
👎 16
21301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

964947
2024-01-03 00:16:34 +0330 +0330

چرااینقدرکسشعربه جای داستان آپلودمیشه

3 ❤️

964980
2024-01-03 03:23:10 +0330 +0330

کوصیشر

0 ❤️

964987
2024-01-03 04:30:21 +0330 +0330

کصشعر

0 ❤️

964998
2024-01-03 07:39:38 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده

0 ❤️

965001
2024-01-03 08:00:56 +0330 +0330

من که زن ندارم باهام دعوا کنه چکار کنم حالا یه نمیشه بدون دعوا و مرافعه یه کون هم به من بدی ثواب داره

0 ❤️

965002
2024-01-03 08:22:14 +0330 +0330

کارگاه چی بود که وازلین دم دستش بود؟

0 ❤️

965029
2024-01-03 13:04:38 +0330 +0330

بازم خوبه آخرش رستگار شدی

0 ❤️

965062
2024-01-03 18:56:08 +0330 +0330

آقا هاشم صددرصد پسر نداشته.

0 ❤️

965093
2024-01-04 01:18:02 +0330 +0330

منم تنهام بیا

0 ❤️

965114
2024-01-04 04:20:15 +0330 +0330

خیلی خوب نوشتی🌹

0 ❤️

965146
2024-01-04 10:59:34 +0330 +0330

خداشانس بده

0 ❤️

965198
2024-01-04 17:51:35 +0330 +0330

خیلی با زنم درگیرم این روزا ستون
چند وقتیه سکس نمیکنه باهام
بنظرت میتونی کاری کنی برام ستون؟

0 ❤️