سلام اسم سامی هست از شهرستان داراب
من یه یه عمه دارم که خونشون بندرعباس هست عمه من کمک ماما هست تو بیمارستان بچه دنیا میاره تقریبا 45سالشه من خیلی دوست داشتم که با اون سکس داشته باشم یه شب که ما برای دیدنی به خونه خواهرم رفته بودیم بندر عباس من رفتم خونه عمم شب اونجا بمونم اخه یه پسر هم سن من داره از قضا همون شب دوستهای پسر عمم از کرمان امدن شب اونجا بمونن از اونجایی که خونه عمه من کچیکه من و اون پسر عمم و عمه ام داخل یک اتاق کوچک که اون خونه داشت خوابیدیم چونکه اتاق کوچیک بود یه جوری خوابیدیم که باسن عمه ام راست صورت من بود اون پسر عمه ام که کنار ما خوابید بود یه خورده قیافش به معتادها میخورد از شانس خوب من همین سرش روروی بالش گذاشت خوابش برد من که از قبلا هم تو نخ عمم بودم میدونستم که خودشم دلش میخواد چونکه شوهرش هم پیر بود هم معتاد نمیتونست راضیش کنه
خلاصه ما خوابیدم سرجامونو اونم خوابید لامپو که خواموش کردیم یه نیم ساعتی که گذشت من حس شیتونیم گل کرد و یواش یواش دستمو به باسنش نزدیک کردم و یواش یواش لای پای خوشکلش مساژ میدادم یه ده دقیقهای به این کار داشتم ادامه میدادم که یک دفعه یه تکون بدجوری خورد و چرخید من هم خیلی ترسیدم گفتم شاید حواسش شده و دوست نداره این کارو بکنه خلاصه خودمو زد به خری پتو رو کشیدم رو خودم و چشمامو بستم که بخوابم یه ده دقیقه ای که گذشت یک دفعه دیدوم از جاش بلند شد نشست سرجاش من هم داشتم یواشکی نگاش میکردم یه نگاهی به بچه اش کرد در بست وپتویی که رو من بود نصفش کشید رو خودش وچوچولش رو داد طرف من و خوابید من حالا نمیدونستم چیکار کنم یه 5 دقیقه ای که گذشت دلو زدم به دریا گفتم بزار یه بار دیگه امتحان کنم دستم بردم طرفش دیدم دستشو گذاشته لای پاهاش منم یواش دستم رو کشیدم رو کسش یه چند باری این کارو کردم دیدم بله داره یواش یواش پاهاش از هم باز میکنه فهمیدم که خودشم دلش میخواد دستمو یواش از زیر شلواریش بردم داخل لامسب اونقدر تنگم بود که دهنم سر ویس شد تا بردم داخل یه خورده با کسش بازی کردم دستم از زیر شرتش بردم داخل یواش یواش دستم رو کردم داخل کسش کم کم داشت اب از کوسش میومد دست اوردم بیرون یواش دستش رو گرفتم وای نمیدونین انگار دستش داخل یه قالب یخ بزرگ بوده دستش داشت یخ میزد یواش کیرمو از تو زیر شلواری در اوردم دست اونو کشیدم بردم طرف خودم و گذاشتم وست دستش یواش یواش دست رو فشار میدادم به کیرم بعد از یه چند لحظه ای دستمو ول کردم دیدم بله خودش داره میمالونه من هم بیکار نشنستم زیر شلواریشو کشیدم پایین دستم خیس کردم و همین طور روی کسش میکشیدم انقدر کشیدم که دیگه صدای اه اهش در امد منم برای اینکه صدا نده جلوی دهنشو گرفتم اون که دیگه ارضا شده بود حالا نوبت من شده بود سرشو کشیدم جلو بردم طرف کیرم دهنشو باز کرد و گذاشتم تو دهنش یه خورده که ساک زد یواش خودمو چسبوندم بهش سرشو اورد طرف گوشمو بهم گفت فقط یواش که این بیدار نشه منم سر کیرمو گذاشتم لای دو تا پاهاشو شروع کردم به جلو و عقب کردن یه خورده که گذشت سرشو یواش کردم توش از اونجایی که میفهمیدم کرم هم بیجنبه هست بهش گفتم یه چیزی بده بریزم روش چونکه میدونستم اگه الان بخواد بره خودش بشوره خیلی ضایع است اونم هرچی گشت هیچی ندید شرتشو داد به من گفت بریز رو این من هم بعد از چند لحضه کردن دیدم داره میاد کشیدم بیرون و تمام ابم ریختم وست شرتش ولی خیلی تعجب کردم این با این سنش چه کس تنگی داشت فوری خودمونو جمع و جور کردم و اونم همون شرتو پوشید و خوابید اونو که نمیدونم ولی من که تا صبح خوابم نبرد تا صبح همین طوری دستم لای پاش بود فردا بلند شدم رفتم از اتاق بیرون اون رفته بود سر کار وقتی رفتم دستشویی معلوم بود که یکی رفته حموم من هم رفتم خونه خواهرم و رفتم حموم بعد از چند روز خواهرم بچه گیرش امد ویه چند روزی که گذشت قرار شد عمه جونم بیاد بچه رو نگه داره و بقیه بریم بیرون برای خرید من که تا جریانو فهمیدم خودمو به بی حالی زدم عمه که امد اونا رفتن بیرون واین دفعه دیگه من بودمو اون تنها یه خورده از اون شب صحبت کردمو از ترس اولش بهش گفتمو اینها بعد هم دوباره رفتم رو کار واز اون به بعد هر وقت که میرم بندر عباس حداقل یه بار مالشو میزنم اینم بود داستان من و عمه جونم حالا اگه دوست داری باور کن اگه هم دوست نداشتی برام مهم نیست باییییییییییییییی
نوشته: حسن
عاغا قبول باور کردیم. فقط اخه بزغـــــــاله بچه پیش دبستانی ام میدونه وسط با ط دسته داره. دسته ی همین ط دسته دار تو کون اون عمه ی گاوت ک شرت اب کیریو ورداشته کرده تنش.
لحظه نوشتنتم تو حلقش. گمشو بیشـــــــــــــووور
اين واسه اونايي كه ميگن فحش ندين:
من داستان شمارا نميپسندم .لطف كنيد در نوشتنتان تحول ايجاد كنيد.
و اين واسه اونايي كه مٽل من با فحش موافقن:
مادر جندتو گاييدم .اخه ادم با عمش سكس ميكنه بي شرف
من یه همکار دارم اون هم از شهر دارابه . کل زن های فامیل از زن دایی، دختر دایی ، عمه ، دختر عمه و چندتا دیگه رو کرده . ظاهرا اینطور که میگه توی اون منطقه و بندرعباس خیلی عادیه . به قول همکارم میگه خانواده ی زن رو که اصلا نباید ازشون گذشت واسه همین کل زنای فامیل زنش رو هم گاییده . اشکم در اومد بخدا
خاک تو سرت مرتیکه مشنگ با این سوادت… آخه جلقوز تو کس از نزدیک دیدی؟از کجا میدونی تنگ چیه گشاد چیه پفیوز… برو کونتو بده خوش باش نیا توهمات ذهن علیلت را به اسم داستانت به خورد مردم بدی…
کیرم توی دهنت اگه بچه داییت سکسش با ننت رو اینجا بیاره حال میکنی؟ البته کس کشی مثل تو که سکس با عمه ش رو می نویسه از گاییده شدن ننش هم خوشش میاد.
بچه ها این جمله چقدر جالبه
خودمونه جمع و جور کردم
واقعا این چه جملیه ایه؟
خاک برسر پسرای بی سواد
بعد بهشونم میگی مدرکت چیه میگه فوق لیسانس
وثت هرفام خاسطم بگم مطاصفم براطون
عاغا عينا حمه بح كنار يح زن چحل و پنج صاله كح بيصتا شيكم ظاييده چتور ميشه كه كوصش بح عنداظه يه دخطر14 صاله تنگ ميشه ؟
ببخشيد اگه غلت عملايى داشط
کس شعر نوشتی
ای بابا چیکار کنیم با این نوشتنت باشه قبول داستانت راست
خیلی درهم ور هم نوشته بودی
اینقد هم غلط املایی داشتی
شربت نخوردی؟؟؟ عجب ؟؟؟ حتما خوردی فراموش کردی بنویسی!!
عناصری که توی 90% داستانای شهوانی مشاهده میشه :معتاد.شربت.اجناسی اعم از عمه خاله دختر خاله و…کس تنگ هیکل ارنولد کیر خر و… حالا یه سوال اساسی ارت دارم تو اینهمه وقت و هزینه صرف کردی اومدی اینجا مثلا داستان نوشتی اخرشم میدونی که فحش میخوری پس چرا انقد اصرار داری واقعیه؟
بیچاره تا حالا کس هم ندیدهف میگه عمه چوچولش را کرد طرف من،
از تخیلات خودت موقع جق زدن ننویس خواهشاً
خیلی تابلو یه دستی نوشته بودی
هعی روزگار ؛