من شقایقم20سالمه.این یه داستان واقعیه از عشقی که واسه تک تکتون آرزومیکنم منوبهراد توی تاترباهم آشنا شدیم بهراد میخوند وگیتارمیزدووضع مالی خوبی هم داشت اما نه از قبل باباش وووخیلی خیلی هم خوشتیپ بود قدبلندی هم داشت واسه همین خیلی از دخترا دنبالش بودن ولی بهراد مال من بود منو بهراد3سال بود ک باهم بودیمو توی این 3سال ارضاش میکردم اما نه از جلو.خیلی عاشقش بودم.
یه روز توی فروردین ماه بود بهراد1ماه برای کاری رفته بود شیراز1ماه ندیده بودمشو فقط از پشت تلفن واسه هم پرپرمیزدیم بهراد بعد1ماه برگشت منم باعجله رفتم که ببینمش وقتی دیدمش پریدم تو.بغلش اونم محکم بغلم کردوگفت خیلی دلم برات تنگ شده بود بزغاله(: وشروع کردبه خوردن لبام از شدت دلتنگی نمیفهمیدیم داریم چیکارمیکنیم زبونشو توی دهنم میچرخوند.لذت بخش بود.بهرادبکس کارمیکرد واسه همین زورش خیلی زیادبود منو.بغل کردو انداخت روی تخت لباسامو درآورد وخودشم لخت شد اول روی مثانمو.بوس کردو.اومد بالا شروع کرد به خورن گردنموسینه هام وقتی سینه هامومیخورد حس میکردم خون باسرعت تورگام حرکت میکنه کیرشو گذاشته بودلای پام.به شدت عرق کرده بود.وقربون صدقم میرفت وقتی صدای آه وناله من بلندشدلبشو گذاشت توی دهن من منم باتمام نیرولبشو میمکیدم.منوبه پشت خوابوند دست.چپشو داد زیر سینه هام دست راستشم لای پام بود ومیمالوند. گردنمم کج کرده بودمو لبمومیخورد خیلی لذت داشت اصلا نفهمیدیم چی شد که بهرادکیرشو کردتو.واژن من وای چ دردی داشت یکم عقب جلوکرد امابازم دردداشت امالذت بخش بهراد میگفت چقدرتنگی تودخترولی ازخونریزی خبری نبود بهراد گفت حتماارتجاعیه.خواستم واسش ساک بزنم اما گفت نمیخواد ولی من چون میدونستم دلش میخوادو فقط واسه من میگه نه شروع کردم به خوردن کیرش بعضی وقتادندونم میگرفت ودردش میومد اماهیچی نمیگفت دست منوگرفت خوبوندم روشکمشو لبمو میخورد وانگشتش تاانتهاتو.واژن من بود وقتی ارضا شدآبشو.ریخت روی شکمموسینه هام منم کشیدمش سمت خودمو آبش به همه بدنم مالید منو خوابوند توبغلش وسرمو گذاشتم روسینشو دستمو.روی شکمش اونم دستمو گرفت وبرد طرف کیرش گفت اینو بگیر وشروع کرد تعریف از سفرش ولب گرفتن از من.از لب خسته نمیشد. منم گازش میگرفتم خیلییییی دوسش داشتم.باز کیرش آنتن داد اون روز 3 بار کرد حالا حال منو تصور کنید.وقتی رفتم خونه تازه اونموقع خونریزیم شروع شد عجیب بود که چرا همون موقع خون نیومد قضیه رو به بهراد گفتم اونم گفت نترس من پشتتم.
چندروز بعد خانواده من متوجه شدن قضیش مفصله زنگ زدن بهراد بیاد خیلی ترسیده بودم من داشتم گریه میکردم اونم به جای ترس و فرار کردن اول منو ساکت کرد بعدشم گفت من عاشق دخترتونم هر وقت اجازه بدید باخانواده میام.خلاصه این شد که بهراداومد خاستگاریو ما نامزد کردیم اون موقع که زنش نبودم اونجوری بود حالا که زنشم دیگه خودتون تصور کنید هنوزم شبا موقع خواب کیرش تو دستمه خوابیدن تو بغل بهرادو بیدارشدن تو بغل اون وقتی که صبحا شروع میکنه به لب گرفتنو صبح بخیر میگه لذت بخش ترین حس زندگیمه. واسه خوشبختیمون دعاکنید.مرسی
نوشته: شقایق
کیرش برات اوومد داشته باشه ایشالا…بخور و بیاشام و بده ،برای مام بنویس که جقی بزنیم…مرسی
“بهراد میخوند وگیتارمیزدووضع مالی خوبی هم داشت اما نه از قبل باباش وووخیلی خیلی هم خوشتیپ بود قدبلندی هم داشت واسه همین خیلی از دخترا دنبالش بودن”>>>در ادامه>>>“بهرادبکس کارمیکرد واسه همین زورش خیلی زیادبود منو.بغل کردو انداخت روی تخت لباسامو درآورد”>>>دقت کردی چقد زر زدی :| اومدی بگی طرفت ماله :| خو بدرک در عوض تو نامالی :| بعد اونوقت اگه یه مرد بخواد دختری رو بغل کنه بلندش کنه باید حتما رزشکار باشه و زورش زیاد باشه :| ابله
حالمون بهم خورد ننویس بابا :| به طرزه اسفناکی لوس بود :|
والا من نفهیدم چجوری سکس کردن. می شه یکی تو ضیح بده؟ اصلا چی به چیه تو این داستان؟
به قول خود گوزوت
واووووووووو…
چه تری زدی
وااوووووو
یکیو بگو بیاد تمیزش کنه.
وواووووووو
گوزو
لت وپار
مثانه رو ما نفهمیدیم یعنی توهم زدی که دختر بودی بعدشم خالی بند جلوی اون خونریزی نکردی رفتی خیار کردی رات بازشد بعدش نگفت کرکره ات کو …بعدشم الان زنشی هر روز صبح لب میگیره بوی دهناتون حالتونو بد نمیکنه
لاشی جان وقتی بلد نیستی داستان بنویسی به فاک برو.بهراد تا دیدت زرتی انداختت رو تخت
بعدش فرتی کیرشو گذاشت دهنت؟ کمتر خودتو بگا. کیرم پس کلت حرومی
چلغوز از کی تا حالا دخترا پرید می شن می تونن بدن؟ روز معمولی پرده می خوای بزنی کلی دنگو فنگ داره بعد توی کس جقی توی پریودی دادی…برو بچه جان برو کیرنباتتو بخور…کسی کیر نباته این جقلو ندیده؟
Shad bashin :D