داستان دنباله دار : اعتیاد به حقارت *
:disclaimer (رفع مسئولیت)
این داستان با ماهیت Femdom و Maledom با تاکید زیاد بر تحقیر کلامی و فیزیکی میباشد. در صورتی که خواهان مطالعه داستانی در مورد سکس به اصطلاح عامه “معمولی” هستید لطفا از خواندن این داستان خودداری کنید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمت اول:
بالاخره صدای زنگ در پایین اومد! خیلی هیجان داشتم. پیش خودم میگفتم اصلا کار درستی کردم که دعوتش کردم؟ آخه اون کجا من کجا! از نظر اقتصادی و البته خیلی نظرهای دیگه! ربطی بهم نداشتیم. تو همین فکرها بودم که زنگ در واحدمون رو زد. خیلی بد شد میخواستم برم از قبل در رو باز کنم ولی این فکر و خیالها مگه میگذاره! دویدم دم در رو باز کردم٬ همون چهرهی زیبای همیشگیش با لبخند خاص خودش و برقی در چشماش که میشد کنجکاوی برای دیدن خونهی ما رو توش دید.
-سلام
*ســـــلام
-چطوری؟ آدرس رو راحت پیدا کردی؟
*پسرخوب با جی پی اس پیدا کردم دیگه مگه عصر حجره که ملت هنوز راه رو گم کنند!!
-اوه! آره راس میگی! ای وای من چرا تعارف نمیکنم بیای تو!! جدا عذر میخوام! بفرمایید بفرمایید! تعارف کردم و رفتم تو٬ صدای در اومد ولی دیدم نیومد تو گفتم:
ادامه دارد…
نوشتهی: ن.ب
چه عجب بالاخره یه داستان هم از سایت لوتی ابنجا کپی شد!
چون من تا یاد دارم داستانایه لوتی به غیر از یه نویسنده که اونم با 4، 5 تا آیدی داستاناشو آپ میکنه و اصلا هم جالب نیستن، کپی شده از همین سایت شهوانیه، تازشم به قدری اخلاق مدیر سایت بده که همه رو از دوره خودش میپرونه، مثل همین داستان که نویسندش به خاطره بد اخلاقی و ندید به دید بودن مدیرش نیمه کاره رهاش کرد و البته خیلی داستانایه دیگه که نبمه کاره رها شدن.
صادقانه میگم که سایت شهوانی خیلی سکسی تر و فعالتر از بقیه هستش، فقط یه مورد و مشکلی داره،اینه که متاسفانه اعضایه محترم راه و روش انتقاد کردن را اصلا و ابدا بلد نیستن و مدام فحشهایه رکیک و ناموسی به نویسنده ایی که داستانشو به هر بهانه ایی دوس ندارن، میدن، اما از حق نگذریم تنها برگ برنده سایت لوتی همینه که به قوانین سایتش پایبنده و فحشا و حرفایه زشت را منتشر و تایید نمیکنه،که البته به تظره من نه تنها نقض حقوق دیگران نیست،بلکه رعایت حقوق دیگر اعضا است و این سانسور محسوب نمیشه
امیدوارم مدیران سایت شهوانی هم اینکار را انجام بدن، چراکه اصلا در قوانین ابتدایی هم این مسئله ذکر شده ولی متاسفانه هنوز اجرایی نشده
جدا از راست یا دروغ بودنش خاک تو سرت اگه دختره بیاد خونه من و فقط کافیه با خواهش و تمنا هم بگه کاری پیش اومد ها همونجا میگیرمش میندازم روزمین لباساشو پاره میکنم اینقدر کون و کوسشو میگام که کنر ب پایین فلج بشه بعدم با لباس پاره پاره شوتش میکنم تو کوچه که بره خونشون … اگه اینکارو کرده بودی الان حالیش میشد
این نظر بالایی حرف نداشت. عالی بود.
نویسنده داستان کسخل بی مغزی است.
دوست عزیز از سایت لوتی به اینجا کپی نشد
من داستان رو همزمان در هر دو سایت قرار دادم ولی خب اینجا ترافیک داستان های ارسالیش اینقدر زیاد بود که تا الان طول کشیده بود و داستان من در نوبت انتظار قرار داشت.
در مورد مدیریت لوتی هم بگم که متاسفانه همینطور هست که شما هم اشاره کردید و بخاطر طرز برخوردشون درخواست حذف داستان رو دادم و ۴۸ ساعت بعد از قرار گیری داستان پاک شد.
نویسنده داستان هستم
جدا عجیبه!
بعضی خوانندههای داستان گویا سوادشون در زمان مطالعه پاراگراف اول نم کشیده بوده
اون قسمت –رفع مسئولیت برای شما نوشته شده !!!
که بفهمید اگر اهلش نیستید وقت خوتون رو نگیرید و از اون مهمتر اعصاب دیگران رو خورد نکنید !
چرا فکر میکنید همه چیز برای شما باید خوشایند باشه ؟ حتما تمام لباس ها هم باید اندازهی شما باشه؟!
بگذارید ی خبر مهم بهتون بدم ! دنیا دور شما نمیچرخه! همه جور آدم با همه جور سلیقه داریم٬ پس نه تعجب کنید و نه چیزهایی که لیاقت خودتون هست رو به دیگران نسبت بدید !
ــــــــــــــــــــــــــــ
در ضمن برای دوستانی که به داستان علاقمند هستند :
عزیزان در این یکماه و خوردهای که از زمان قرار دادن داستان در شهوانی تا انتشارش گذشت٬ قسمت های بعدی داستان رو در یک بلاگ وردپرس منتشر کردم در صورت علاقه میتونید بازدید بفرمایید:
بلاگ حقارت
مشتاق خواندن نظرات شما عزیزان هستم.
با ادمین محترم هم مکاتبه کردم تا در صورت امکان قسمت های بعدی سریعتر منتشر بشند یا بلاگ معرفی بشه
با تشکر از همگی
ﻛﻮﺗﺎ ه ﻣﻴﻜﻢ. ﻣﺸﻜﻞ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﺩﺍﺭﻳﺪ. ﺑﺰﻭﺩﻱ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻠﺎﻋﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻳﻴﺪ. و ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﻱ ﺑﻬﺒﻮﺩﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺮﻣﻨﺪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ. . . ﺧﺪﺍﻳﺶ ﺷﻔﺎ دهد
تو اگه نویسنده داستانی واقعا اینجا که خوب زبون داری پس چرا جلو اون زنه موش شده بودی؟
بالا نوشتم دوست عزیز برای مطالعه قسمت های بعدی میتونید به بلاگ مراجعه کنید
بلاگ حقارت
من همه قسمتا رو خوندم این یک داستان خیالیه اصلا معلومه … تا ترجمه شده یا خودت خیلی خلاق بودی!
مزخرف ؛ از این داستان برده و اسلیو متنفرم bad
البته نگارشتون خوب بود …
ممنون توضیح خوبی اما اگه عادلانه انتقاد کنم تو داستانو خیلی خیلب فراتر از واقعیت خشن کردی بالاخره حتی اگه ادم داستان غیر واقعی هم میخونه حداقلش ۹۷٪ افراد دوست دارن اتفاقات با عصل جور در بیاد که اون درجه خشونت بیشتر به درد یه فیلم ترسناکی - جنایی میخوره تا داستان! درسته که من برده و اینجور حرفا نیستم اما داستاناشونو زیاد خوندم برا همین گفتم راجب وقت هم فدات قابلی نداشت اومدم وبت و همه قسمت ها رو در کمتر از نیم ساعت خوندم بالاخره ۵ ساله اینکارم و حالا دیگه میتونم مو ب موی داستان ها رو در کمتر از چند دقیقه بخونم موفق باشی!
ممنون دوست عزیز
ولی شما چطور برای داستانی که اهلش نیستی اینقدر وقت گذاشتی و ۱۱ قسمتش رو خوندی (حالا به هر سرعتی هم که بگیم باز هم زمان بر هست)
من خودم برای داستانی که به موضوعش علاقه نداشته باشم اینقدر وقت نمیگذارم
یکی بیاد مامان منو بگاد چتی حال کنیم
بیاین خصوصی بیغیرتم
مرسی از سوالت خب اینم ویژگی منه و من برای چیزایی که مردم ارائه میدن وقت میزارم و سعی به درکش میکنم چون اونی هم که چیزی میزاره براش وقتی گذاشته… البته خب بسته به کیفیت اون چیز منم میزان وقتم رو تنظیم میکنم جزئیات نگاری خیلی خوبی داشتی منم هر یازده تاشو خوندنم
نیما جان من معذرت مبخوام عزیزم
بزار کمه بی اطلاعیه من ):
فقط واقعا حیفم اومد داستانتو اونجا نیمه کاره مجبور شدی رها کنی
چه نویسنده خحشنی 1کم انتقاد ئذیر بودی بد نمیشد aggressive
بنظر شما پاسخ من به کدام انتقاد خشن بود؟
اصلا شما نظرات رو بخون ببین اینها انتقاد بود یا … !
الهی العفو معلوم نیس مملکت داره کجا میره یه مشت کس مغز دور هم جم میشن داستان مینویسن اخه یارو این چیه تو ابهت یه مرد رو میبری زیر سوال خاک بر سر
عجبا
اصلا موندم تو این تنوعه تمایلات