داستانم رو میگم شاید بتونید کمکم کنید
من متاهلم 36 سالمه و دو تا بچه دارم
سه سال پیش حدود چند ماه قبل کرونا خانومم خیلی از تنهایی گلایه داشت.
همیشه ناله میکرد و بهانه میگرفت و انگار افسردگی شدید گرفته بود.
تشویقش کردم بازی آنلاین نصب کنه و با مردم حرف بزنه. روحیش عوض میشه. این شد که بازی کوئیز رو نصب کرد. توی این بازی با یه پسر زبون باز دوست شد.
من خبر نداشتم. بعد از دو روز که کلی با هم حرف میزنن و دل خانومم رو میبره، خانومم قضیه این آشنایی رو بهم میگه.
از طرفی هم اون آقا، به خانومم میگه من فقط دنبال رابطه هستم و اگه قراره باشه فقط چت و دوستی باشه، ادامه نمیدم.
از طرفی من همیشه توی سکس از فانتزیام و تنوع سکس حرف میزدم.
خانومم بهم گفت با توجه به اینکه تو از این فانتزی بدت نمیاد و از طرفی منم از این پسره خیلی خوشم اومده و احساس میکنم که اون درکم میکنه، بیا برای امتحان و شروع یه بار اینکار رو امتحان کنیم.
بعدش ما رفتیم شهری که اون آقا بود.
یه دلیل اینکه من قبول کردم این بود که از تریسام بدم نمیومد نه به این دلیل که خوشم بیاد یکی زنمو بکنه، نه. بلکه دوست داشتم زنم توی زندگیش آزاد و راحت باشه لذت ببره. که اولین ناراحتیم به خاطر لذت نبردن اون بود. دلیل دومشم این بود که نمیخواستم کارش به مخفی کاری بکشه و کلا موضوع از کنترل من خارج بشه
وقتی رسیدیم به جایی که تدارک دیده بود و بعد از یک آشنایی اولیه، من و خانوم شروع کردیم با هم لب گرفتن و یواش یواش همه توی هم رفتیم.
وسط رابطه به چند دلیل خانومم تو ذوقش خورد و اون ذهنیتی که از این آقا و سکس سه نفره داشت اصلا اونی نبود که با واقعیت تطابق داشته باشه و خیلی ضد حال خورد.
یه ساعت بعد از سکس و ضد حالی که خورد، باهاش کات کردیم.
وقتی برگشتم خانومم برای همیشه این موضوع رو تموم کرد و حاضر نشد که این رو دوباره تکرار کنه.
البته رابطه عاطفی و جنسی اش با من خیلی بیشتر شد اما هر کار کردم دیگه زیر بار تریسام و ضربدری و موازی نرفت.
حالا من موندم با یه میلی که مثل اژدها بیدار شده و یک تضاد درونی از خواستن و نخواستن.
بچهها دارم دیوونه میشم. هم همسرم رو خیلی دوسش دارم. هم نمیدونم چه کار باید بکنم. درگیر یک تناقض درونی عمیقم.
✅
ناراحت شدم واست نگران نباشامیدوارم . کم کم از یادش بره اون جریان و بازم بشه همونی که خودت میخوای
↩ احسان0ستاره
از اینکه نظرت رو گفتی متشکرم
فعلا روی اتوپایلوتم
باید آروم آروم وارد این ماجرا میشدید
شاید چند سال زمان لازم باشه حواست باشه خورد خورد و غیر مستقیم
تو یه اوبی هستی . زنت ازاد باشه؟ زنت وقتی حس ازادی میکنه تو براش امنیت فراهم کنی نه اینکه بخوای بخوابونیش زیره کیره بقیه. احمق
متنفرم از این که چیزی رو بخوای و چیز دیگه پیش بیاد و حسابی بخوره تو ذوق ادم!میدونی بعضی وقتا شاید خواسته دلت برآورده بشه ولی ممکنه اون چیزی نباشه که تو از صمیم قلب میخوای !!به نظرم قیدش رو بزن!ممکنه یه بار دیگه هم بخوره تو ذوقتون و اصلا ممکنه خانومتون ضربه ببینه از این اتفاق
↩ Arsin_r.x
اگه همه چی اوکی باشه کجاش بده؟البته خب هرکی یه دیدگاهی داره ولی شما هم زیادی تند رفتی
عزیز شما باید اول قرار تو یه جای عمومی بزارید بعد اگه خانمت تمایل داشت تو پارک تنهاشون بزاری فقط حرف بزنن… نه اینکه مستقیم برید واسه سکس… همه چی سکس نیست… بعدم با مجردا نرید… اونا هیچی واسه از دست دادن ندارن
مشابه این اتفاق برا منم افتاده . بعد یه تریسام طولانی با کات شدن ناگهانی و تجربه نچندان خوب بخاطر بیتجربگی دیگه خانمم هیچ جوره راضی نمیشه
با حرف زدن شاید بتونی مسائلی متوجه بشی و بعد با برچسب زدن بهش بیشتر تخلیه کنی عقیده پشت نه گفتن خانومت رو ، اصول مذاکره و حرف زدن رو باید به کار بگیری تا بفهمی دقیقا گره کار کجاست
ادامه نده چون یه زمانی میشه که پشیمون میشی و راه جدایی می رید اگه می خوای خانومت تا پیری کنارت باشه از این هوس بیرون بیا اکثر ما مردها جنبه نداریم
بچه ها من برگشتم و امیدوارم این تاپیک به کمک شما ترند بشه. خصوصا با کمک متاهل ها و با تجربه های سایت
بستگی داره اون طرف چکار کرده باشه که تو ذوقش خورده و چقدر برای خانمت مهم بوده کم کم این جریان عوض میشه زمان میبره گاهی کوتاه گاهی خیلی زیاد ولی یواش یواش و از اول باید شروع کنی و این بار خودت یه نفر سوم اس پیدا کنی که روحیات خانمت براش مهم تر باشه تا فقط سکس کردن
↩ sadrabasi
من با یه زوج مدت ۵ ساله رابطه دارم تو این چند سال مدیریت سکس با شوهرش هستش اگه میخواهی موفق میدان تریسام باشی باید مدیریت سکس دست تو باشه چکار بکنه یا نکه که همسرت لذت ببره
ما توی این داستان تحربیات بد هم داشتیم
اما تجربیات خوب بیشتر بوده و هیچوقت به اینکه کلا بیخیال بشیم فکر نکردیم