عمه و دخترش(۲).

1403/02/10

عمه و دخترش(۲).



به مریم زنگ زدم و گفتم کارها رو ردیف کردم بیا که عمه نگرانته خودمم هم موندم تا مشکلی پیش نیاد. چون رابطه با هر دوشون رو دوست داشتم، با وجود اختلافشون نگران روابط خودم هم بودم ولی حالا دیگه بعد از اون عشق و حال با عمه، حال خودمم خیلی بهتر شده بود. تا حدی مغزم درگیر ماجراهای بعدی بود ولی ته دلم خوشحال بودم. سر و وضعمو مرتب کردم و تو پذیرایی منتظر ورود پرنسس مریم موندم. با اینکه کلید داشت زنگ زد دویدم به عمه گفتم بدو جوابشو بده. اونم با ی لبخند عشقولانه سریع اومد دم آیفون و با عشوه گفت خوش اومدی بفرما عزیز دلم. دوتایی منتظر مریم بودیم در باز شد و مریم جون با ی سلام بلند اومد تو. عمه گفت سلام عزیز دلم، رفت دخترش و بغل کرد مریم هم بغلش کرد و قربون صدقه همدیگه رفتن. با مریم دست دادم و حال واحوال کردیم نشستیم دوتایی شروع به تعریف کردن حرفهاشون زیاد بود و برای من خسته کننده ولی اونا دوتایی حال میکردن دیدم من اضافه ام گفتم خوب اگه اجازه میدین منم برم به کارام برسم. عمه بغلم کرد بوسم کرد و گفت خدا تو رو از ما مادر و دختر نگیره. با گفتن مرسی از بغل داغ عمه فرار کردم، با مریم هم خداحافظی کردم و رفتم بیرون.
تو راه همش بدن سفید و نرم عمه جلو چشمم بود حتی تا شب که بخوابم و تا صبح که بیدار شدم فقط عمه جلوی چشمام بود.
حالا دیگه کار خیلی سخت شده بود، باید برای هر دوتاشون نقشه میکشیدم تمام روز بدن هوس انگیز عمه جلوی چشام بود هر کار میکردم تصور مریم تبدیل به تصویر عمه میشد شاید بخاطر اینکه حالا دیگه دسترسی به عمه خیلی راحتتر از مریم جون بود.
دو هفته گذشت. روزهایی که همش فکر و ذکرم عمه بود و عمه بود و عمه. گاهی بهشون زنگ میزدم. بدون اینکه موضوع اختلافشون و پیش بکشم احوالپرسی میکردم و ی کم سر به سرشون میذاشتم.
ی روز صبح با صدای زنگ گوشی از خواب پریدم دیدم عمه س.
سلام عمه ی عزیزم، عشق من، لعبت من.
سلام عزیز دلم کجایی تو؟ مردم از تنهایی و فکر و خیال تو.
عشقم، درگیر درس و مشقم بودم گفتم شماها هم خوش بگذرونید.
جات خالی خوب بودیم مریم از امروز با دوستاش رفت شمال ۳ روزه تا جمعه.
به به خوش خبر باشی عشقم.
(با ناز و عشوه) حالا من تنها موندم.
میخوای بیام جای خالیش و پر کنم؟
(با خنده) از خدامه فکر میکنی واسه چی صبح اول وقت بهت زنگ زدم؟
تو فقط بگو کی بیام.
همین الان بیا تا جمعه بعدازظهر.
الان که نمیتونم بیام عشقم بعدازظهر میام پیشت.
باشه میبینمت عزیزم.
رفتم تو فکر که چیکار کنم که براش سورپرایز باشه هزار جور فکر از فکرم گذشت تا اینکه از سر بی حوصلگی یکیش رو انتخاب کردم و رفتم پیش یکی از دوستام که تو داروخونه کار میکرد.
سلام علی جان.
سلام ممدآقای گل، چطوری رفیق قدیمی؟ بیا تو ببینم.
تو اتاق پشتی: چه خبرا؟
خوبم خدا رو شکر.
جوونم، چکاری از دست من برمیاد؟
راستش امروز با ی زیدی قرار دارم که صددرصد سکس از جلو هم تو برنامه هست هر چی فکر کردم به نتیجه نرسیدم گفتم بیام صفر تا صدش و برام ردیف کنی.
مخلصتیم داداش بیا ی چایی بخور تا من بسازمت.
دستت درد نکنه.
بعد از چند لحظه: بیا داداش ی قرص برات گذاشتم ی شیشه کوچولو شیره هم از این سنتی فروش بغلیمون گرفته بودم گذاشتم حالشو ببری.
دستت درد نکنه فقط ترتیبش چجوریه؟
نصف شیره رو الان نصف دیگه شم دو ساعت قبل از شروع عملیات، قرصه رو هم ی ساعت قبلش.
خیالم راحت باشه؟
تخت گاز برو جلو که حداقل نیم ساعت و رو کاری.
“نصف شیشه رو رفتم بالا” ایول داری علی جان میبینمت.
بسلامت، خوش بگذره.
اومدم بیرون عمه زنگ زد.
سلام عشقم چی شده؟
هیچی فقط خواستم صداتو بشنوم، کجایی؟
دنبال کارامم، بعدازظهر میام.
زودتر نمیتونی؟
متاسفانه نمیتونم. عوضش شب پیشت میمونم.
ای جان باشه، پس باید ی کم خودمو تقویت کنم.
ی کم یخورده بیشتر ی کمم بخواب که سرشب خوابت نگیره.
نکنه تا صبح برنامه داریم؟
شاید ولی تو آمادگیشو داشته باش.
ای جان. چشم عزیز دلم.
رفتم کارامو ردیف کردم وبعد رفتم خونه کل صورت و بدنمو شیو کردم ۳ دست خودمو تو حموم شستم بقیه شیشه رو هم سرکشیدم و ی چرت ی ساعته هم زدم موبایلم زنگ زد دیدم عمه س.
جانم عزیزم.
پرنسس برگشته خونه.
ای بابا چرا برگشته؟
مث اینکه ماشینشون خراب شده مکانیکه گفته ۲/۳ ساعت کار میبره.
بعدش میرن؟
اگه ماشین درست بشه میرن، بمحض اینکه رفت بهت خبر میدم.
باشه اس بزن.
اوکی، بای.
ضدحال بود هرچند نصفه نیمه. خوابم نصفه مونده بود باز خوابیدم معلوم نیست امشب چیکاره ایم، والا.
ساعت ۷/۵ اس داد داره میره. بلند شدم تو آینه نیگا کردم بد نبودم فقط ی کم موهام که با دست نم دار درستش کردم بسرعت برق و باد آماده شدم قرصه رو هم خوردم و راه افتادم نیمساعت راه داشتم تمام مدت صورت و بدن بلوری عمه جلوی چشام بود با احتیاط رانندگی میکردم که ی وقت مشکلی پیش نیاد بالاخره رسیدم و اس دادم “رفته؟”
آره ی ربع پیش رفت.
اگه امنه درو باز کن.
در پارکینگ و باز کرد و …
هنوزم دلهره داشتم رفتم بالا دیدم لای در بازه رفتم تو گفتم عشقم…
الان میام
وای خدای من ی پری از تو اتاق اومد بیرون قلبم داشت میترکید بهترین و قشنگترین حس زندگیمو داشتم موهاشو و چشماش مشکی بدنش از فرق سر تا نوک پا سفیدبرفی، ی تاپ ساتن سرمه ای بندی تنش بود که فقط زیر میمیاشو توش بودن پایینشم تا لبه شورتش بود شورتشم مثل ی مثلث دراز فقط رو چاک کصشو گرفته بود وقتی برگشت از بالا تا پایین فقط دو تا بند دیدم و تا بالای کونش لخته لخت بود فقط ی تیکه کوچیک رو کونش بود و کونشم بنظر میومد که لخت باشه رفتم جلوتر دیدم فقط ی بند لای کونشه به هیچی فکر نمیکردم جز تن و بدنش.
مات و مبهوت بودم که برگشت و خیلی عشقولانه لبهاشو گذاشت رو لبم من که حسابی تحریک شده بودم دیوونه وار به لبهاش بعدشم به میمیاش حمله کردم لیسیدمو میکیدمو و دیوونش کردم.
حالا دیگه دو تا دیوونه بودیم که سرپا تو بغل هم نفس نفس میزدیم. تو دنیا هیچی برام مهمتر از دوباره رسیدن به بهشت عمه نبود بعد از چند لحظه کمی بخودم اومدم و دیدم لبها و میمیای عمه سرخ شدن دستشو گرفتم و بارومی بردمش رو تخت لخت مادرزاد شدم دراز کشیدم کنارش ازش لب گرفتمو یواش یواش رفتم روش حقیقتا لباسی برای درآوردن نداشت با اینحال شورتشو درآوردم و دوباره رفتم سراغ میمیاش بعد از ۲/۳ تا میک زدن گفت بکن توش لامصب بکن دیوونه م کردی. دیگه وقتش بود کیرمو گرفتم دستم تا با کصش میزون کنم خودم باورم نشد دم علی گرم چه نسخه ای پیچیده بود کیرم در نهایت کلفتی مثل استخون سفت شده بود آروم سرشو گذاشتم لای کصش با اولین حرکت جیغ عمه رفت هوا.
عزیزم این چیه؟
همون همیشگیه.
نه روش کار کردی!
خوب یخورده آره.
کار یخورده دوخورده نیست!
دیگه دبه نکن.
آخه اینو میخوای اونجام جا بدی!
خوب جفتمون حال میکنیم.
جیغ و داد کردم نگی چرا.
باشه منم هواتو دارم.
بمحض اولین فشار جیغش رفت هوا دهن خودشو گرفت و گفت خیلی کلفت و سفته درد شدیدی دارم بذار ی کم توش بمونه جا باز کنه فعلا تکونش نده اینجوری جر میخورم.
ی تف زدم سرکیرمو اونقده کلاهکشو عقب جلو کردم که بقول خودش کمی جا باز کرد مرتب مقدار بیشتری از کیرمو میکردم تو کصش ولی هر دومون همچنان تنگی کصش و کلفتی کیرمو حس میکردیم. من که با تمام کیرم فشار کص عمه رو حس میکردم تمام این شرایط باعث تحریک شدید هر دومون شده بود ولی چاره ای نبود باید ادامه میدادم.
عزیزم خیلی درد دارم.
دردش لذتبخش نیست؟
چرا ولی فکر بعدش رو میکنم که آخخخخخخ.
چی شد؟
دقت که میکنم دردش بیشتر میشه تو چیکار کردی باهاش؟
ی کم دیگه تحمل کن الان تموم میشه.
آخرین تقه ها رو میزدم که گفت طاقتم داره تموم میشه. آهههههههههه
“بعد ساکت شد.”
عشقم چرا دیگه صدات درنمیاد؟
دیگه کارم تموم شد پاهام بیحس شده.
با چند تا حرکت احساسی با کیرم آبم اومد. افتادم کنارش و دوتایی به خواب اجباری رفتیم بعد از چند دیقه فکر کردم زنگ زدن از خواب پریدم عمه رو صدا کردم جواب نداد بلند شدم دیدم رو تخت نیست دو تا تیکه لباس پوشیدم و دویدم بطرف پذیرایی دیدم عمه تو آشپزخونه نشسته گفتم عمه.
چیه عزیزم بیا بشین چایی گذاشتم.
مریم!!!
مریم چی؟ زنگ زد حالش خوبه دارن خوش میگذرونن از تو پرسید گفتم اونم خوبه گفت الهی فدات میام تهران سه نفری ی سفر عالی میریم.
آخ جوون پس ی مسافرت هم افتادیم.
نکنه اونجام میخوای ما رو بچلونی!
اگه فرصتش پیش بیاد که بدم نمیاد…

5020 👀
5 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-04-29 20:59:09 +0330 +0330

اوه چخبر بوده

0 ❤️

2024-04-29 21:29:41 +0330 +0330

↩ mehdi5758
اوه قیامت😎

1 ❤️

2024-05-01 09:09:47 +0330 +0330

سلام قسمت اولش کو داستان از قسمت دو شروع شده

0 ❤️

2024-05-01 13:05:25 +0330 +0330

↩ partlaii
با عرض پوزش:
قسمت اول به اسم
“رابطه جنسی تاثیرگذار”
آپلود شده.

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «