ساخت دیلدوی درمانی با🥒🥒 خیار، ابداع توسط امام صادق (🦧)

1403/02/06


فقط سرش تو کونه این اسلام کثیف!! فردی نزد حضرت رسید و گفت: "به راستی که دین شما بر حق و بهترین راه سعادت دنیوی و اخروی است و شما و نسل شما شایسته ترین انسان های تاریخ برای هدایت بشریت هستید." امام درجا گردن وی را زد. اصحاب با تعجب پرسیدند: "چرا چنین کردید؟" حضرت فرمود: "پدسگ داشت مسخره می کرد."

امام و کمبود خودباوری

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-04-25 03:18:51 +0330 +0330

ینی هر گوهی میخورن یه پسوند درمانی هم میچسبونن روش … به خدا جنده های تایلند گوهشون از اینا تمیز تره … حداقل ظاهر و باطن یکی هستن

5 ❤️

2024-04-25 03:24:15 +0330 +0330

ایمان قلبی به درمان قبل از درمان لازمه 😂 😂 😂 منطق اینا رو خیلی دوست دارم.
یبار رفته بودیم جنازه از بیمارستان تحویل بگیریم قبل از تحویل یه فرم گذاشتن جلومون که تعهد بدیم که در خصوص نگهداری مرحوم هیچ شکایتی نداشتیم … قبل از تحویل ها !!!

2 ❤️

2024-04-25 07:44:17 +0330 +0330

↩ لیص

یبار رفته بودیم جنازه از بیمارستان تحویل بگیریم قبل از تحویل یه فرم گذاشتن جلومون که تعهد بدیم که در خصوص نگهداری مرحوم هیچ شکایتی نداشتیم … قبل از تحویل ها !!!

امان از این امت راسولولا و شیعه سانان 😬😵‍💫
آدم چه چیزاا که ازینا نمیبینه

1 ❤️

2024-04-25 07:51:46 +0330 +0330

لطفا به ائمه بی احترامی نکنید

ممکنه همین الان من بیام یه مزخرفاتی پست کنم و بگم ائمه گفتند اینجور ، اونوقت باید به ائمه توهین کرد به نظر شما ؟؟؟

اون کسی که این مزخرف را نشر داده و امضای ائمه را پاش زده اونه که مقصره و باید بازخواست شه !

واقعا نمیدونم چجوره که همچین اراجیفی را بنام دین منتشر میکنند و بعد هیچکس نمیاد یقه اینارو بگیره و تهش منجر به انتشار چنین پست ها و هجمه هایی به دین و ائمه معصومین میشه !

اون خیار با اون حجم چجور آخه شیافت میشه !!!

لابد خود طرف اوبی هست و ازین کار لذت زیادی میبره میاد بعنوان درمان کبد تجویزش میکنه !!!

3 ❤️

2024-04-25 07:51:48 +0330 +0330

↩ لیص
تمام علم و طبابتشون هم حول محور سوراخ کون و محتویات روده‌ها و شکمه؛
بین توالت و رختخواب سیر می‌کنه.
روزی سرخ پوستی نزد امام نقی آمد و به ایشان گفت: “نام من اسب سفید بود. من از قبیله ی موهاک آمد. ما امام امت نداشت. چکار کرد که امام امت داشت؟”
امام که در کلکسیون کنیزهای خود تنها کنیز سرخ پوست را کم داشتند با خوشحالی به اسب سفید فرمودند: “همانا که دین اسلام برای سعادت تمام انسان ها نازل شده است؛ پس بنده نیز آمادگی خود را برای انتخاب به عنوان امام امت شما اعلام می دارم. شما خمس و زکات و وجوهات تان را به من می پردازید و من نیز در عوض زنان تان را صیغه کرده و برای تان به درگاه خدا دعا نموده و در آن دنیا نیز شفاعت تان را می کنم. حال چه می گویید؟”
اسب سفید که اوضاع را بسیار خیط یافته بود به امام گفت: “اسب سفید به ک* ننه اش خندید که امام امت خواست. امام امت چیزی جز یک مفت خور نبود. ما مفت خور نخواست.”
اسب سفید این را گفت و داشت از نزد امام دور می شد که ناگهان امام کمندی را که با آن در مسابقات رودئو تگزاس مقام اول را کسب نموده بودند به دور اسب سفید انداخته و او را به زمین زده و سپس بالای سر آن ملعون رفته و درحالی که پوست سرش را جدا می کردند به وی فرمودند: “مگه دست خودته که امام امت خواست یا نخواست؟!”

2 ❤️

2024-04-25 08:09:07 +0330 +0330

↩ امام نقی(ع)
الحق که زناء زاده هستی 👌🏻

0 ❤️

2024-04-25 08:10:31 +0330 +0330

↩ Goodboy403
جهالت و نادانی شیعیان نه از بین می رود و نه اصلاح می شود، فقط از نسلی به نسل دیگر منقل می گردد.

اصل بقای تشیع، کتاب فیزیک نقوی


2024-04-25 08:31:07 +0330 +0330

↩ Goodboy403
از تاریخ نقری نقل است که امام نقی همیشه می فرمودند که اسلام دین شادی و نشاط و صلح و دوستی است و به همین جهت ایشان همیشه در اموری مانند سر بریدن، سنگسار، پرتاب از بلندی، قطع انگشتان، بریدن ضربدری دست و پا، تجاوز به زنان اسرا و کامجویی از طفل شیرخواره سعی می نمودند که تبسم از لبان نازنین شان پاک نشود.
مورخان یکی از دلایل پیوستن مردم به این دین شاد و نشاط انگیز را همین قلب رئوف و لبخندهای ملیح امام نقی می دانند.

4 ❤️

2024-04-25 09:01:53 +0330 +0330

↩ Goodboy403
روزی صحابه ای خدمت امام رسید و گفت: “نقی جان، سوالی دارم که مخم را تلیت کرده.”
امام فرمودند: “بپرس صحابه.”
صحابه گفت: “نوح پیغمبر چگونه توانست پنگوئن ها را به کشتی بیاورد؟ تا قطب جنوب شنا کرد؟ و یا با کشتی قاره پیمای خود قبل از طوفان به آنجا رفت؟”
نقل است امام تبسمی نمودند و سپس آن ملعون ملحد را دو نیم کردند.
منبع: رسایل الشریعه فی مجالست الامام نقی مع الصحابه ملعون جلد زرده

5 ❤️

2024-04-25 09:33:57 +0330 +0330

↩ Goodboy403
روزی ابن مقعد از امام پرسید: “حد لازم ورود دست به ماتحت هنگام تخلی برای طهارت چقدر است؟”
امام چشمکی به اصحاب زده و فرمودند: “به خدا قسم که کمتر از آرنج طهارتی در پی ندارد.”
نقل است ابن مقعد به مستراح دوید و ساعت ها در آنجا نعره زد!

شوخی سامرایی های امام

3 ❤️

2024-04-25 09:39:38 +0330 +0330

↩ امام نقی(ع)
😂 😂 😂

1 ❤️

2024-04-25 09:41:25 +0330 +0330

↩ Goodboy403
ما به هرکی دلمون بخواد بی احترامی می کنیم. ناراحتی بذار از سایت برو.

3 ❤️

2024-04-25 09:43:45 +0330 +0330

با توجه به اینکه در این درمان گفته شده که شیعیان را خوب درمان می کند، مگر کون شیعه با کون غیر شیعه فرق میکنه؟ 😂 😂 😂

1 ❤️

2024-04-25 09:48:54 +0330 +0330

↩ hani_simin
امام و عرازشه

سکانس اول

روزی امام نقی (ع) جلسه ای فوری با عرازشه ترتیب داده و به آن ها فرمودند: “ای عرازشه، بنده به عنوان امام امت، ادامه ی این شرایط را صحیح نمی دانم. حتما همه تان شعار بسیجی عرزشی غزه نری ک*کشی را شنیده اید. خوب مردم نیز حق دارند؛ عمری عرعرتان را شنیدند که منتظر جهاد و نابودی اسرائیل هستید، اما اکنون غیر از شعار و مسخره بازی هیچ غلط دیگری نکرده اید. از جهتی، نیاز به علم لدنی بنده نیست و هم من و هم خودتان نیک میدانیم که شما ماتحت جنگ رفتن و این غلط ها را ندارید و من هم بیش از همان شعار دادن و آتش زدن پرچم روی تان حساب نکرده ام.”
(حضرت در این لحظه نعلین طلایی رنگ پای چپ شان را در آورده و به یک عرزشی که بی توجه به سخنان امام به کارتن ساندیس خیره شده بود پرتاب کردند)
حضرت در ادامه فرمودند: “خوب می گفتم، خلاصه که اوضاع حسابی کشمشی است. لذا بنده با خیرالماکرین (الله) صلاح مشورتی داشته و قرار بر این شد که خدعه کنیم و بگوییم که داریم شما را به غزه اعزام می کنیم، لکن در حقیقت شما چند هفته ای به پایگاه بسیج یک شهر دیگر می روید، مدتی در آنجا مشغول باجناق بازی شده و آب ها که از آسیا افتاد برمی گردید و با همان وقاحت همیشگی تان می گویید که قسمت نبود به فیض شهادت برسید!”
عرازشه همه مانند مگس دست هایشان را به هم مالیده و در حالی که نیش شان تا بناگوش باز بود به امام گفتند: “احسنت بر امام نقی، الحق که جد راسولولا می باشید!”
ناگهان عرازشه به تصور اینکه جلسه تمام شده است به کارتن ساندیس حمله ور شده که امام با آن نعلین دیگرشان بر سر آن ها کوبیده و فرمودند:
“هشششش! حیوانات، آرام! حرف هایم که هنوز تمام نشده؛ اگر یک بار دیگر حرف هایم را قطع کنید نه از ساندیس خبری است نه باجناق بازی!”
عرازشه با این اولتیماتوم امام خفه خون مرگ گرفتند.
حضرت ادامه دادند: "خوب چی داشتم می گفتم؟! آها، قبل از اینکه رَم کنید داشتم می گفتم تنها یک گیر کوچولو وجود دارد. آن نیز پدیده ی شومی است به نام صیغه. البته شوم از این جهت که در رابطه با زنان تان می باشد چون تمام آن ها با این نوع تن فروشی اسلامی آشنایی دارند و از کجا می دانید که به گمان اینکه شما همانند قاسم کتلت شده اید هر روز صیغه ی یکی نشوند؟؟!!
عرازشه همه سر خود را به نشانه ی تایید تکان دادند.
امام ادامه دادند: “اما بنده چون خیلی دلسوزتان هستم حتی از پدرمادرتان نیز بیشتر، دوباره به خیرالماکرین کانکت شده و پس از صلاح مشورت متوجه شدم در جنگ های گذشته میان لشگریان اسلام و صلیبیون، جنگجویان صلیبی برای جلوگیری از خیانت زنان خود شرت های آهنی پای آنها کرده و آن را قفل می کردند (فکت تاریخی)
پس بنده به عنوان امام همین پیشنهاد را برای شما دارم، فقط از آنجا که شماها عقل درست حسابی ندارید ممکن است کلیدها را گم کنید و تا آخر عمر داغ به دل تان بماند لذا توصیه میکنم کلیدها را پیش شخصی امین و مطمئن به امانت بگذارید؛ و چه کسی مطمئن تر از امام معصوم تان، نقی!!! البته که سر بنده این روزها بس شلوغ است اما چه کنم امام هستم و دلسوز امت! حال چه می گویید؟”
عرازشه که تمام حواس شان پیش ساندیس ها بود بدون توجه به خطرات موجود، سرشان را به نشانه تایید تکان دادند.
و به این صورت حضرت درحالی که چشمان مبارک شان برق می زد ختم جلسه را اعلام و ساندیس ها را بین عرازشه پخش نمودند.
پایان سکانس اول
ادامه دارد…

2 ❤️

2024-04-25 09:49:38 +0330 +0330

↩ امام نقی(ع)
اگر از خودت اینها رو می نویسی واقعا کارت بیست.

1 ❤️

2024-04-25 09:50:56 +0330 +0330

↩ hani_simin
چون مغز شیعه توی کونشه، لذا کون شیعه با دیگران تفاوت خیلی فاحش دارد.
منبع: خیرالماکرین

1 ❤️

2024-04-25 09:51:46 +0330 +0330

↩ امام نقی(ع)
البته اگر مغزی وجود داشته باشه. بیشتر پِهِن توشه. البته صد رحمت به پِهِن. اون بیچاره حداقل برای تنوری، باغچه ای چیزی کاربرد داره.

1 ❤️

2024-04-25 09:53:31 +0330 +0330

↩ hani_simin
امام و عرازشه

سکانس دوم

روز موعود فرا رسید. عرازشه از قبل شرت های آهنین را پای زنان شان کرده و آنها را قفل و کلیدها را نیز تقدیم امام نقی (ع) کرده بودند.
در محل اعزام عرازشه تعداد زیادی خبرنگار جمع شده بودند و عرازشه نیز جلوی دوربین عربده ها می زدند و اسرائیل را تهدید می کردند که داریم می آییم سراغت. امام نقی (ع) نیز در آنجا حضور داشته و به سرعت دانه های تسبیح شان را حرکت می داده و زیر لب دعا می خواندند. پس از دو ساعت جنگولک بازی و بعد از اینکه خوراک خبرهای چرت و پرت بیست و سی و شبکه خبر جور شد، عرازشه سهمیه ساندیس شان را گرفته و وارد اتوبوش شدند، و با به حرکت درآمدن اتوبوس امام نقی (ع) با آفتابه ی فلزی شان پشت سر آن ها آب ریخت. حضرت پس از اینکه اطمینان حاصل نمودند که اتوبوس دور شده است، لبخندی بس اهریمنی به سان کاراکترهای نقش منفی انیمه ها بر صورت مبارک شان نقش بسته، تسبیح رو به گوشه ای پرت کرده و دسته کلید شرت ها را درآورده و به سرعت از آنجا دور شدند.
اتوبوس عرازشه در حال حرکت به پایگاه بسیج شهر مجاور بود و عرازشه نیز داخل اتوبوس من باب آشنایی قبل از باجناق بازی، شروع به شوخی های مثبت هجده رایج بین قاریان قرآن و بسیجیان نمودند. اتوبوس به حرکت خود ادامه می داد اما هنوز به عوارضی شهر نرسیده بود که یک پراید مشکی هاچ بک رینگ اسپرت، با سرعت ۱۲۰تا لایی کشان خود را به اتوبوس عرازشه رسانده، ناگهان جلوی اتوبوس پیچیده و با جفت راهنما و بوق ممتد اتوبوس را مجبور به کنار زدن کرد. راننده اتبوس با چماقی بیرون پریده و درصدد دادن فحش خارمادر بود که متوجه شد امام نقی (ع) پشت فرمان پراید است، پس جلو رفته سلام کرده و فاز امام را جویا شد.
امام فرمود: “بابا نیم ساعته دنبال اتوبوسم، هرچی بوق می زنم چرا نگه نمیداری لامصبو آخه؟! خب حالا بی خیال، بیا این کلید رو بگیر برو تو اتبوس ببین مال کدوم خری از این عرازشه هست، بگو کلید رو اشتباهی داده! کلید اصلی رو بگیر زود بیار که کار امت مونده رو زمین باید برم!”
در این لحظه راننده کلید را گرفته و به داخل اتوبوس می رود، امام سیگاری بر لب گذاشته و آن را روشن می کند، دوربین به سمت افق چرخیده و فیلم با پایان باز به پایان می رسد.
امام و عرازشه
محصول ۲۰۲۴
کارگردان: ابوالفرانسیس فورد ابن کابلا
(از صحابه ی نزدیک امام)

0 ❤️

2024-04-25 10:06:28 +0330 +0330

↩ hani_simin

البته اگر مغزی وجود داشته باشه. بیشتر پِهِن توشه. البته صد رحمت به پِهِن. اون بیچاره حداقل برای تنوری، باغچه ای چیزی کاربرد داره

4 ❤️

2024-04-25 10:10:56 +0330 +0330

خدا لعنتت کنه که با امام معصوم که عاری از هرگونه زشتی و پلیدیه اینجوری شوخی و مسخره بازی و وصله دروغ میچسبونی .
امیدوارم اگه قابل هدایتی خدا هدایتت کنه وگرنه در نبرد آخرالزمان تو‌ لشکر باطل به بدترین شکل بمیری👎🏻

1 ❤️

2024-04-25 10:12:33 +0330 +0330

اومدیم بعد از ده روز طرف خوشش اومد و کونی شد , تکلیف چیه اماما

1 ❤️

2024-04-25 10:13:43 +0330 +0330

دهنت سرویس🤣

2 ❤️

2024-04-25 10:31:03 +0330 +0330

↩ HHH71321
امام نقی (ع) پس از مشاهده ی به غائط خوری افتادن یک تروریست سپاهی زیر لگدهای سربازان اسرائیلی، خطاب به آن فلک زده فرمودند: “خوب تو که با دوتا لگد به غائط خوری می افتی، غائط می خوری غائط اضافه می خوری و دم از شهادت و این غائط خوری ها می زنی!”
حضرت سپس مقداری از غائط مبارک شان را به پایگاه های بسیج و سپاه فرستاده و به آن ها فرمودند: “حال که غائط دوست دارید این ها را نیز بخورید؛ تبرک است!”
پانوشت:
دیکشنری نقوی: غائط = 💩
بول = شاش

1 ❤️

2024-04-25 10:35:54 +0330 +0330

↩ Hot Meat
در این‌صورت که خوشا به سعادتش!
همانا رستگار گردیده شده است در این‌صورت

1 ❤️

2024-04-25 10:48:13 +0330 +0330

↩ HHH71321
روزی دانشمندی نزد امام نقی (ع) رفته و به ایشان گفت: “آیا بهتر نیست بجای این صحابه اراذل و اوباش با ما دانشمندان نشست و برخاست کنید؟”
امام ذولنقارخود را بیرون کشیده و به دست دانشمند داد و به او امر کرد: “ابولاشی را بکش!”
دانشمند این فرمان را نپذیرفت و گفت: “خشونت به هر شکل از نظر بنده مردود است و…”
امام حرف دانشمند را قطع کرد و فرمود: “خفه بمیر بابا!”؛ سپس شمشیر را از دانشمند گرفته و به دست ابولاشی داد و به او گفت: “دانشمند را بکش!”
ابولاشی بدون لحظه ای درنگ نعره ای زده و قصد کشتن دانشمند را کرد و امام درحالیکه نیش مبارکشان تا بناگوش باز بود به دانشمند در حال مرگ فرمود: “همانا ما اهل بیت تاجرانی هستیم که نیک میدانیم کالای خود را به چه کسانی عرضه کنیم.”
منبع: تذکره النقی، باب شناخت مخاطب در بازاریابی اسلامی

1 ❤️

2024-04-25 10:49:32 +0330 +0330

↩ little sweetie
امام نقی (ع) گاهی محض خنده و مزاح همسر یک نفر را بدون اطلاعش بر وی حرام میکرد و آن شخص پس از مرگ هنگام ورود به جهنم به جرم زنا از این امر مطلع میشد.
منبع: سیره نقوی، باب شوخی های خرکی حضرت

3 ❤️

2024-04-25 12:12:52 +0330 +0330

دمت گرم امام نقی نقل قولت عالی بود ، من نمیدونم که این حدیث واقعیته یا دروغ ولی در اصل ذات کثیف عرب‌های کشوهای اطرافو نشون میده که چقدر پست بودن ، و همش ریشه در واقعیت داره ، هرکی هم که از این تاپیک خوشش نمیاد کیر یزید تو کونش…🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

2024-04-25 14:16:23 +0330 +0330

↩ Hot Meat
از مصائب امام نقی هنگام بازی گل یا پوچ با فرزندشان عسگری کوچولو این بود که بخاطر داشتن علم لدنی همیشه جای گل را می دانستند و بخاطر معصومیت هم همیشه مجبور بودند راستش را بگویند و عسگری را بازنده و با چشم گریان روانه میکردند.
عوارض جانبی امامت. ص ۶۹

1 ❤️

2024-04-25 14:37:16 +0330 +0330

↩ HHH71321
دختر جوانی نزد امام نقی رسید و سوالی از ایشان داشت؛ حضرت که مدتی بود گرمی جات زیاد تناول نموده بود، به وی مهلت نداده و جماعی سخت با وی نمود. پس از انجام کار به وی فرمود: “راستی سوالت چی بود؟”
دخترک در حال لباس پوشیدن گفت: “میخواستم ببینم شما ایدز را هم شفا میدهید؟ چون چند روز پیش از دوست پسرم ایدز گرفتم.”
حضرت در حالی که زانوانش سست شده بود و به خود می لرزید داد زد: “کثااااافتتتت !!! اون عیسی بود که شفا میداد، نه من سیاه بخت!”
روایت است سپس امام در حالی که لخت مادرزاد، دوان دوان جهت درمان به سمت بلاد کفر می دوید، از شدت خشم زیرلب با خود می گفت:
“نمی دانم کدام پدسگی این کسشرها را برای ما امام ها در آورده است. ما اگر شفا بده بودیم، کون خودمان را نجات می دادیم و هرکدام به طریقی به فناک نمی رفتیم!”
منبع: عوارض معجزات کذایی، جلد ۲۳۵، باب بیماری ها مقاربتی

0 ❤️

2024-04-25 17:28:56 +0330 +0330

↩ little sweetie
امام به احادیث نوشته شده بر دیوار علاقه وافری داشتند و همواره آن ها را از بر می کردند تا در خطبه ها ایراد نمایند. سه تا از مهم ترین این احادیث به نقل از ایشان به شرح زیر است:

  • نماز معراج مومن است.
  • فرزند صالح گلی از گل های بهشت است.
  • لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بریزد. 😊🍷
0 ❤️

2024-04-25 17:31:46 +0330 +0330

تمام خاصیت خیار به پوستشه بعد میگی پوست شو بکنیم ؟ من امشب میخام این کارو بکنم البته با خیار سالم و کلفت با پوستش

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «