خاطره های جنسی

1402/11/21

سلام میخوام از خاطرات جنسی خودم تعریف کنم منظورم داستان نیست بلکه اتفاقات یا رفتارهایی هست که در لحظه اتفاق افتاد و به نظرم جالب هستن. یادم هست اولین رابطه ای که داشتم با یک پسر همسن خودم بود برای مکان رفتم خونشون که مادربزرگ خیلی پیری هم خونه بود وقتی رفتم توی اتاقش بهم گفت “چطوری دوست داری” منم گفتم “من برای توام فقط خودت باش” بعد با یکم خنده بهم گفت “من خشن دوست دارم دردت میگیره” منم با یکم خنده گفتم “منم دوست دارم” با همین مکالمه ساده بین من و اون توی اتاق و اون نگاهش به من باعث شد قلبم خیلی تند تند بزنه، موقع سکسمون ازش درخواست کردم توی پوزیشنی سکس کنیم که بتونم ببینمش پس گفت به کمر دراز بکش و پاهاتو بزار رو شونم وقتی چهرش رو میدیدم خیلی حشری میشدم و دوست داشتم آه و ناله کنم البته اون هم واقعا خشن کارشو میکرد که در نهایت ناله من رو درمیاورد ولی ناله من نه از درد بلکه بخاطر این بود که توی یک حال دیگه ای بودم، بهم میگفت کسی توی خونست و نباید سر و صدا کنی اما گوش من اصلا بدهکار نبود البته خودشم نمیخواست آروم سکس بکنه هر دوتامون میدونستیم کسی خونه هست اما جفتمون نمی تونستیم جلوی خودمون رو بگیریم پس همینطور که پاهام رو شونه هاش بود بهم نزدیک شد و دستش رو روی دهنم گذاشت، اون لحظه که دستش روی دهنم بود و به صورتش نگاه میکردم میخواستم اصلا تموم نشه واقعا هیچوقت فراموشش نمیکنم این تصویر رو که دیدم یاد این خاطره ام افتادم


زمانی که گروپ رفتم یکی از پارتنرهام که هیکل بزرگتری داشت واقعا آلت بزرگی هم داشت الکی اغراق نمیکنم به معنی واقعی کلمه بزرگ بود وقتی خواست منو بکنه من رو به کمر دراز کرد و خودمم پاهام رو گذاشتم رو شونه هاش (یک وقت توی رو در وایستی گیر نکنه😄) اما من تابحال به کسی با این عظمت نداده بودم واقعا به زحمت بردش داخل، این واقعا درد داشت اما من هم واقعا میخواستم انجامش بدم که زیر این همه فشار اون دوتای دیگه با خنده گفتن به خودت یک نگاه بنداز، متوجه شدم پاهام سیخ شدن درست مثل یک تیر برق صاف به بالا و تمام عضله های بدنم منقبض شدن طوری که می تونستم حسشون کنم (بدن من ورزشکاری نیست عضله ورزشکاری هم ندارم فقط یکم لاغرم) همین باعث شد تا اون پارتنرم رو بیشتر به خودم مشغول کنم تا این واکنش غیر ارادی رو چندبار دیگه تجربه کنم واقعا برام جالب بود نه اینکه تحریک بشم اما دوست داشتم دوباره و دوباره انجامش بدم




این دوتا تصویر تقریبا منو یاد اون مینداره هم از نظر اختلاف جثه هامون هم از نظر…😁آره
خلاصه این بود چندتا از خاطرات به یادموندنی من که دوست داشتم براتون تعریف کنم، شما چه خاطرات به یادموندنی دارید؟

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-02-10 05:13:59 +0330 +0330

عالی بود

منم وقتی میخاستم به یکی از دوستام بدم و واقعا نمیدونستم آلت بزرگی داره بی اختیار همینطوری شدم پاهام رو دور کمرش محکم گرفته بودم و اون هم داشت تلاش میکردم کامل بکنه تو سوراخم 😅ی خرده میکرد داخل و برا این که من درد میکشم گردنم رو با زبونش میخورد خلاصه که تجربه دردناکی بود ولی لذتبخش هم بود
4 ❤️

2024-02-10 11:00:32 +0330 +0330

↩ 40021402111
غافلگیری کلفتی داشتید، دوستتون هم با خوردن گردنتون هم شما رو آروم کرده هم شما رو مزه کرده😉

1 ❤️

2024-02-10 12:27:36 +0330 +0330

↩ bede_bokon
۳۰ سانت که دیگه اون زیر غش میکردم😅 فقط از دید من بزرگ نبود مثلا باید بگم که اون دوتا هم از اندازش جا خوردن و بهش گفتن خوش بحال کسی که قراره باهاش ازدواج کنی از نظر قد هم بلند بود و هیکل درشتی هم داشت چاق یا عضله ای نبود کلا گنده بود البته در مقایسه با خودم اینطوری دیدم من قدم تقریبا ۱۷۷ هست جثه تقریبا ریزه میزه ای هم داشتم

1 ❤️

2024-02-12 13:59:36 +0330 +0330

↩ Pervert_1
تا ابد تو خاطره آدم ثبت میشه

1 ❤️

2024-02-16 03:18:07 +0330 +0330

تجربه هام اکثرا با بادمجون و دیلدو بوده
اما واقعا دوست دارم تلاش کنم کیری که واسم کلفته و نمیره تو کونم رو هرطور شده تا ته بشینم روش

2 ❤️

2024-02-16 11:04:50 +0330 +0330

↩ Pahambarak
موفق باشی👍

0 ❤️

2024-05-04 08:12:16 +0330 +0330

من حقیقا خودمو جای اون پارتنر هیکل بزرگت گذاشتم
و واقعا با این تعریفایی که میکنی تحریک شدم

2 ❤️

2024-05-04 12:45:00 +0330 +0330

↩ sajjad.bk
نکنه خودت بودی😅

0 ❤️

2024-05-04 16:21:56 +0330 +0330

↩ آدمیزاد۷۸
آخ نگو که دوباره دلم میخاد 😂

2 ❤️

2024-05-04 17:29:50 +0330 +0330

سلام عزیز دلم
منم اولین قرارم که به همون اولین سکسم ختم شد خاطرم با خاطرات قسمت اول تاپیکت مشترکه، با این تفاوت که من واقعا از درد داشتم ناله میکردم، حتی یجایی گریم گرفت🥲 اون لحظه تو آسمون بودم و دوس داشتم زود تموم شه وقتی که تموم شد و کشید بیرون حین بیرون کشیدن انگار روح از بدنم خارج شد🥲 بعد از یه تایم استراحت که قرار بود منو برسونه فکرش تو مغزم هی مجسم میشد، این شد که نزاشتم منو برسونه و دوباره خواستم تا آسمون برم🙃 اونم منو تا آسمون برد

یادش بخیر تنها قرار لذت بخشی که برام اتفاق افتاد همون بود، حتی الانم فکرشو میکنم قلبم تند میزنه…

1 ❤️

2024-05-04 17:42:29 +0330 +0330

↩ 40021402111
بعضی وقتا بخاطر همین خاطراتی که داریم دلمون میخواد دوباره انجامش بدیم اما من از تجربه چیزهای جدید بیشتر خوشم میاد

0 ❤️

2024-05-04 17:43:34 +0330 +0330

↩ MahanSaveh
میبینید یکی اول واقعا یک حال دیگه داره

1 ❤️

2024-05-04 17:47:17 +0330 +0330

↩ آدمیزاد۷۸
آره واقعا
بعدش به اون لذت نرسیدم
چرا لذت داره ها ولی اولین بار یچی دیگه بود، وصف نشدنی، همچنین تکرار نشدنی💔

1 ❤️

2024-05-04 21:43:44 +0330 +0330

↩ آدمیزاد۷۸
الان واقعا دوس‌داشتم میبودم

2 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «