امروز ۱۶ اردیبهشت بیستمین سالگرد درگذشت حسین منزوی، غزل سرای معاصر است. حسین منزوی وقتی بیست ساله بود در یک برنامه رادیویی با حضور دکتر باستانی پاریزی یک قطعه شعر به نام تنهانشین خوند.
مجویید در من ز شاد نشانه | من و تا ابد این غم جاودانه
من آن قصهی تلخ دردآفرینم | که دیگر نپرسند از من نشانه
نجوید مرا چشم افسانهجویی | نگوید مرا قصهگوی زمانه
من آن مرغ غمگینِ تنها نشینم | که دیگر ندارم هوای ترانه
ربودند جفت مرا از کنارم | شکستند بال مرا بیبهانه
من آن تک درختم که دژخیم پاییز | چنان کوفته بر تنم تازیانه
که خفتهست در من فروغ جوانی | که مردهست در من امید جوانه
نه دست بهاری نوازد تنم را | نه مرغی به شاخم کند آشیانه
من آن بیکران کویرم که در من | نیفشانده جز دست اندوه، دانه
چه میپرسی از قصهی غصههایم | که از من تو را خود همین بس فسانه
که من دشت خشکم که در من نشستهست | کران تا کران حسرتی بیکرانه
توضیح: در پایان شعرخوانی منزوی، مجری برنامه گفت:شما ۲۰ سالته هنوز جوونی، دفتر امید برات بازه.حیف نیست شما با این سن کم با این شعر به این خوبی، این قدر از یأس و از بدبینی و اینها صحبت بکنید.اینطور ناامیدانه شعر بگی!
روحش شاد . بنده افتخار ۱۵ سال همسایگی با این شاعر بزرگ رو داشتم . حیف که در زمان حیات کسی ارزش اشعار این شاعر بزگ رو ندونست و متاسفانه منزل ایشون رو هم از ایشون به یادگار نگه نداشتند و من هر بار با دیدن آپارتمانی که به جای منزل این شاعر ساخته شده نگاه میکنم بیشتر دلم میگیره
. 🌹 🌹 ممنون بابت تاپیک زیباتون
یکی از شریف ترین شاعران معاصر ما بود که هرگز آلودگی رژیم نزدیکش هم نشد . روحش شاد
روانش شاد و یادش به نیکی ماندگار 🙏🙏
نام تو عشق است بین انزوای زندگی
عاشقانه منزوی بودی و مانندی نداری
ماندگاری تا ابد در یادها ای عشق
سعدی دوران سزاواری همانندی نداری 😔😔😔😔
دیزل مکس
↩ ایکاروس
قطعا اینکه برادرش در دهه ۶۰ تیرباران شد، بی تاثیر نبوده
↩ Ali1368b1
چقدر خوشوقت بودین 👍 اگه خاطره ی خاصی دارین خوشحال میشم تعریف کنین 🌹
روانش شادمان…
گفتم کــــه سرانجـــام بـــه دریـــا بزنم دل
هشدار دل! این بار ، که دریای من اینست
من رود نیاسودنــم و بودن و تا وصــل
آسودگی ام نیست که معنای من اینست…
معنای من اسودگی نیست…👌👌👌👌👌👌😍😍😍😍😍
↩ hojabr
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست.
خیلی باحال بود. به حال و روز خیلیامون میخورد حرفاش. مثل همیشه انتخابت عالی بود! فدایی داری.
↩ hojabr
ممنون از لطف شما ایشون درست مثل اسمشون واقعا منزوی بودن . من اون سالها بچه بودم و درکی از شخصیت ایشون نداشتم و فقط ایشون رو یه مرد تنها میدیم که گاهی افرادی از اهل شعر و ادب سراغ منزلشون رو از ما میگرفتن . و متاسفانه مرگ خیلی غریبانه ای هم داشتن