یك درخت جوانی رفت پیش یك درخت پیری و پرسید: «خبر داری كه یك چیزی آمده كه ما را می برد و از پایمان می اندازد؟»
درخت پیر گفت: «برو ببین از ما هم چیزی همراه او هست؟» وقتی كه درخت جوان رفت و دید كه دسته ارّه و دسته تیشه از چوب است، برگشت و گفت: «دسته ارّه و دسته تیشه از چوب است!» درخت پیر آهی كشید و گفت: «از ماست كه بر ماست.»
یادداشت: ناصر خسرو قبادیانی دراین باره قطعه ای دارد
روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست
بر راستي بال نظر كرد و چنين گفت:
امروز همه روي جهان زير پر ماست
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تيز
مي بينم اگر ذره اي اندر تك درياست
گر بر سر خاشاك يكي پشه بجنبد
جنبيدن آن پشه عيان در نظر ماست
بسيار مني كرد و ز تقدير نترسيد
بنگر كه ازين چرخ جفا پيشه چه برخاست
ناگه ز كمينگاه يكي سخت كماني
تيري ز قضاي بد بگشاد بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تير جگر دوز
وز ابر مر او را به سوي خاك فرو كاست
بر خاك بيفتاد و بغلتيد چو ماهي
وانگاه پر خويش گشاد از چپ و ازراست
گفتا: عجب است اين كه زچوبي و زآهن
اين تيزي و تندي و پريدن زكجا خاست!؟
زي تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد گفتا:
ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست!
این حکایت یکی از زیبا ترین تعاریف توی زندگی آدم هاست .
بازم ممنونم استاد از تاپیک زیباتون 🌹 👏
استاد این شعر بسیار معروفه ولی من با نقل اولتون تازه متوجه شدم که منظور از ماست که بر ماست اصلاً چیه
خیلی آموزنده و جالب بود
سپاس بیکران
↩ Ali1368b1
درود جناب علی
شما همیشه به من لطف دارید
نوش نگاهتون ❤️ 🙏 🙏 🌹 🌹
↩ Amirkd2023
درود جناب امیر
همیشه نسبت به من مرحمت دارید.
دو روایت در زمینه از ماست که بر ماست وجود داشت که خب هم طولانی می شد و هم اینکه این روایت، حقّ مطلب رو بیشتر ادا می کرد (منظور رو بهتر می رسانید)
زنده باشید ❤️ 🙏 🌹 🌹 🙏
از امیران شاه و از جهانبانی
ما سقوط کردیم تا سلیمانی🤢
در و دیوار شهر پر از کشته
آه ازین مذهب به خون تشنه😔
سرزمینی چند هزار ساله
رفت تا ته این سیاه چاله😭
ای که لعنت به جومبولی خواهان 🤮
بانی و باعثان این بطلان 😡
این جماعت ناسپاس گربه صفت
تا ابد به ریز و درشتشان لعنت!
با اجازه بزرگان:
روزی ز سر دیش
کفتری به هوا خواست
واندر طلب دانه پر و بال بیاراست
همسایه نظر کرد و چنین گفت
طوقی باشد و پاپری اش جداست
در لحظه دیدم از دور
او دانه میریزد بر لبه ی بوم
انشگت بر دهان گرفتم زنم سوت
تا بال بگیرد به سوی آشیانه همچو محبوب
همسایه تا این دید بر لب خویش بگفتا
لعنت به دیر جنبیدن ما
عصبی بشد رفت در خانه اش
کفتر آمد به سو لانه همچو دام ها
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد 😔
بسیار حکایت زیبا و سزاوار پنداریست بزرگوار 🙏🙏🙏🌹🌹🌹
↩ diesel max
درود
همیشه از دیدگاه زیبای شما بهره می برم
سپاسگزارم ❤️ 🙏 🙏 🌹 🌹