1- بانو بالاترین لفظ احترام به خانمهاست برای همین به همسر شاه میگن شهبانو.

2- اینکه پسرای فاطمه یعنی نوه ها به پدر بزرگشون رفته باشن چیز غیر عادی نیست. در هر فامیلی وقتی کودکی به دنیا میاد زنها حرف میزنن که به داییش رفته… یا به خاله اش رفته… معنیش این نیست که سکس خانوادگی اتفاق افتاده چون یک خانواده از یک ژن هستند شباهت درشون چیز غیر عادی نیست.

3- تورات رو دانلود کن بخون دخترهای لوط با پدر ازدواج نکردن مستش کردن باهاش همبستر شدن و فرزند آوردن! اینکه شما با دوست دخترت بخوابی حتی حاملش کنی معنیش این نیست که ازدواج کردین!

4- هیچ کدوم از کاربرای شهوانی دو هزار سال پیس همسایه مریم نبودن که از زندگی خصوصیش اطلاع داشته باشن ولی طبق کتب مریم نامزدی (بترود) داشته که نجار بوده چون در اون زمان باکره بودن شب زفاف بسیار مهم بوده و اینا عروسی نکرده بودن وقتی مریم حامله میشه میگه معجزه خداونده. راست و دروغش رو هیچ کس نمیدونه بله ممکنه از نامزدش باردار شده باشه ولی معجزات فرزندش اگر حقیقت داشته باشه مثل حرف زدن در گهواره یا تبدیل آب به شراب یا راه رفتن روی آب میتونه در باور ادعای مادرش که پدر این فرزند خداونده کمک کرده باشه. اگر اون همه آدم باورش کردن حتما یه چیزایی دیدن

در مورد پی نوشت دوم و کربلا مفصل تر نوضیح میدم:

معاویه دوبار با امام علی و امام حسن جنگیده هر دوبار صلح نامه ای نوشته شده که جزو شرایطش این بوده معاویه حق نداره واسه خودش جانشین تایین کنه و بعد مرگش شامات (سوریه) و عراق به آل علی بر میگرده! همه هم خبر داشتن! وقتی معاویه در بستر مرگ پیمان شکنی میکنه و پسرش رو به جانیشینی انتخاب میکنه کسی نه خبر داشته نه انتظار! تلویزیون هم نبوده که همون شب اعلام کنن! از طرفی زمان حضرت علی کوفه پایتخت بوده و از همه طرف کاروان مال التجاره و ثروت میومده به شهر! بعد از صلح بین حضرت علی و معاویه که کشور رو به دو قسمت تقسیم میکنه پایتخت کشور شمال میشه دمشق و کشور جنوب میشه مدینه!! وقتی خبر مرگ معاویه میرسه سران 4 قبیله کوفه چهار تا نامه مینویسن که بیا در پایتخت پدرت حکومت رو به دست بگیر!! باهات بیعت میکنیم و مردای قبیلمون میشن ارتشت! البته هدفشون دین نبوده میخواستن دوباره کوفه پایتخت بشه رونق اقتصادی بگیره جیبشون پر بشه!! امام حسین نه برای جنگ برای خلیفه شدن میاد اطرافیانش هم اکثرا برای پاچه خواری که تو راه بهش نزدیک میشیم خلیف شد حکومت یه جایی رو ازش میگیریم و عشقو حال پامیشن میان! از اون طرف یزید با خزانه شام و ده هزار سپاهی میرسه به کوفه! تا میرسه سران قبائل رو دعوت میکنه! میگه دردتون چیه؟ تهش با نود هزار دینار طلا ( هر دینار معادل چهار تا سکه بهار آزادی) دینشون رو میخره! یعنی با اون بیعت میکنن و بیست هزار مرد جنگی قبائلشون رو در اختیارش میزارن! که با ده هزار سپاهی خودش میشه همون سی هزار تا لشکر معروفش!! و حرکت میکنن به سمت جنوب! از او نطرف امام حسین میرسه کربلا بهش میگن داستان اینه! شب قبل از جنگ به همه میگه هرکی بمونه فردا شهید میشه! از اون هزارو صدو خورده ای نفر که اکثرا برای پاچه خواری و پست مقام در حکومت تازه اومده بودن وقتی میبینن پول و مقام و کنیز در کار نیست شبانه فرار میکنن امام حسین میمونه با نزدیک هفتاد نفر و بقیشم خودتون میدونید!

اون جماعت سربازی نرفته بودن! برای جنگ هم نرفته بودن! توصیه میکنم قبل تاپیک زدن چند تا کتاب بخونید…

یه چیز دیگه هم در مورد مذاکره. شمر رو به عنوان یه شخصیت نفی میشناسید ولی دایی حضرت ابوالفضل و یک سیاستمدار باهوش بوده. اون میدونسته امام حسین چون پسر خلیفه قبلی است میتونه ادعای خلافت داشته باشه الان لشکر همراهش نیست چون برای جنگ نیومده بوده ولی اگر ولش کنیم بره چون نصف عراق و عربستان و نصف ایران در اختیارشه یکساله لشکر جمع میکنه و دفعه بعد با یه ارتش مجهز میاد! پس الان که ضعیفه بکشیمش که بعدا خطری ایجاد نکنه! بعد از کربلا ارتش یزید مکه و مدینه و کلا جنوب رو اشغال میکنه و طبق کتب تا سالها در کشور جنوب هیچ دختری رو به شرط باکرگی شوهر نمیدادن…

.

↩ shahx-1

اون جماعت سربازی نرفته بودن! برای جنگ هم نرفته بودن! توصیه میکنم قبل تاپیک زدن چند تا کتاب بخونید…

سربازی (= سرباختن - همون بردگی زمان قدیم فقط اسمش عوض شده) یعنی هر چی فرمانده یا کارفرما گفت باید چشم بسته بگی چشم وگرنه مجازات میشی حتی اگه گفت خودتو بکش! به نظرت اصن مهم نیست چرا باید کاری رو انجام داد یا نداد؟!
اگه افرادی که همراه حسین بن علی بودن سربازی معادل وضعیت امروزی نرفته بودن چرا اسلحه داشتن و چرا آدم کشتن و خودشونم بای بای شدن؟ کار اونایی درست بود که شب واقعه رفتن یا اونایی که موندن و کشته شدن؟
هیچوقت تا الان بررسی شده اونایی که موندن چرا موندن؟ رهبرشون داره میگه به خاطر نجات من نمون برو! به خاطر من بمونی اشتباهه!
فرضا درگیری رخ نمیداد و افرادی که شب رفتن میموندن میخواستن مثل خیلیای دیگه در طول تاریخ تا آخر عمر غلام حلقه به گوش زنده و بعد مرده‌ی حسین باشن؟
آیا هدف از آفرینش انسان توسط خدا بردگی یک انسان دیگه بوده که خودش ممکنه برده باشه یا در آینده بشه؟

نه موافق نیستیم که از “بانو” به اون منظور استفاده بشه اگه خیلی دلت میخواد و فتیششو داری میتونی به افراد خانواده خودت بگی بانو

نه! نه! نه! دیگه دل نمی بندم!
نه! نه! نه! واسه تو نمی جنگم!
پر کشید و رفت از تو نگام غصه!
من از این به بعد میرم سمت آیندم!
🎼🎥 آهنگ: از این به بعد – باران | خوب به یادم هست چه کارا با دلم کردی! | خواستی کات کنی بفرست براش! ⚔️🧨

↩ shahx-1
کاری به درست یا غلطش ندارم.
از هیچی مثل این بدم نمیاد که فردی بدون مدرک درباره واقعه ای تاریخی کصشر بگه و توهم بزنه که حقیقته.
سپاس از شما

↩ Johnny Sins Jr
1- اسلحه داشتن چون اون موقع ها بیابان ها پر از راهزن بوده !

2- یه چیزی است به نام شهادت در راه خدا عربهای اون موقع با چشم خودشون پیامبر و اماما رو دیده بودن پس طبیعتا دیندار تر بودن! فکر میکردن شهید بشن بهشت ابدی در انتظارشونه! جایی که 72 دوشیزه در دروازه اش به استقبالشون میان!

3- شما میگی غلام حلقه به گوش اونا میگفتن حاکمان شهرها و استاندار ها!! یعنی عملا یه تیکه از کشور گیرشون میومد واسه بخور بخور و کنیز و ثروت و…

4- تو هر سیستمی حتی همین الان یه عده برای یه عده دیگه کار میکنن! شهردار زیر دست استانداره اونم به هیدت دولت جوب میده و… با استدلال شما فرماندار استان تهران هم غلامه!!

کلام آخر به حرفایی که میزنی فکر کن… آدم فکر میکنه داره با بچه 4 ساله حرف میزنه…