همونطور که توی تاپیک قبل اشاره کردم کتاب برن و لوتین یکی از سه گانه کتاب های دوران اول دنیای تالکین به حساب میاد، سه گانه ای که کتاب برن و لوتین اولین کتاب اونه و داستان عشق بین یک الف و یک ادم رو روایت میکنه سپس با کتاب فرزندان هورین ادامه پیدا میکنه و با کتاب سقوط گاندولین به اخر میرسه، توی تاپیک قبل کتاب فرزندان هورین رو بهتون معرفی کردم(((((اگر نخوندید لینکش اینه https://shahvani.com/forum/topic/-M-کتاب-گرافی-قسمت-اول-معرفی-کتاب-فرزندان-هورین-از-دنیای-ارباب-حلقه-ها-)))))) و امروز وقتشه که باهم بریم سراغ کتاب برن و لوتین،عشقی حماسی که از نظر خودم بهترین بین این سه جلد حساب میشه ، متاسفانه ترجمش رو شخصا پیدا نکردم و مجبور شدم زبان اصلیش رو بخونم پس اگر دوست دارید میتونید خطر اسپویل رو به جون بخرید
✨✨✨توجه ازین جا به بعد متن حاوی اسپویل است✨✨✨

کتاب برن و لوتین از جایی شروع میشه که برن از انسان های خاندان بئور
که از هم پیمانان الف ها بودن عاشق دختر نیم مایا و نیم الف پادشاه الف ها یعنی تینگول میشه، پادشاه که ازین وصلت ناراضیه اما متوجه عشق دیوانه وار دخترش به برن هست برای پسر شرطی میزاره، شرط اینه که برن به کاخ ملکور بره و گوهر های سیلماریل رو برای اون بیاره، برن قبول میکنه و عازم کاخ ملکور میشه، لوتین که از نبود برن و این مامورت نگرانه به همراه سگ سفید بزرگش دنبال برن میره، در راه و پس از رسیدن به کاخ ملکور ، ملکور گرگینه هاش رو برای کشتن یا اوردن برن و لوتین به سراغ اونها میفرسته اگر چه برن به کمک سگ لوتین موفق میشن گرگ هارو از بین ببرن و به سلامت به کاخ ملکور برن در کاخ ملکور شخصا به نبردی تن به تن با برن میره،نبردی که در اون یک خدا در مقابل یک انسان میجنگه هرچند که برن موفق میشود تا حدودی به ملکور زخم بزند و در اخر یکی از سه سیلماریل را از کلاه خود او بدزدد ، هرچند یکی از گرگینه های کاخ ملکور موفق به گاز گرفتن دست برن میشود و در اثر سوزش ناشی از قورت دادن سنگ میمیرد ، برن نیز بابت جراهاتی که پیدا کرده است دار فانی را وداع میگوید و تنها موفق به نجات دادن سنگ از میشود، لوثین در بالین برن انقدر اشک میریزد تا در کنار عشقش جانش را از دست میدهد و هر دو به درگاه خدایان راه پیدا میکنند در آنجا لوثین سالها به خدایان التماس میکند تا عشقش را زنده کنند ، خدایان نیز در عوض از بین رفتن جاودانگی لوثین ، هردویشان را زنده میکنند و ان دو تا اخر عمر در سیریون در کنار هم زندگی میکنند و زانپس برن دیگر هیچگاه مگر در مواقع ضروری در جنگی شرکت نمیکند.
.
✨✨✨پ.ن: این داستان خلاصه ای مختصر از داستان برن و لوتین هست و کسایی که داستان رو خوندن شاید کمی تو ذوقشون بخوره اما خب بیشتر ازین شفاف سازی نکردم تا کسایی که میخوان بتونن کتاب رو بخونن.
✨✨✨پ.ن۲: افرادی که فیلم های ارباب حلقه هارو دیدن باید بهتون بگم که مادر** بانو گالادریل** برادر زاده پدر لوتین است و لوتین مادربزرگ مادری الروند ریوندلی است و آروِن همسر آراگورن نتیجه لوتین و تناسخی از او به حساب میاید
✨✨✨پ.ن۳: داستان سیلماریل ها را در تاپیکی مجزا خواهم گفت اما در همین حد بدانید که یه گوهر نورانی هستند که روشنایی دو درخت بزرگ که شب و روز را به وجود اورده اند داخل انها بود و توسط الفی به نام فئانور ساخته شده بود ملکور ان دو درخت را نباود و سیلماریل ها را نابود کرد و زانپس تمام فرزندان فئانور و حتی فرزندان برادران اون به دنبال ان سه گوهر بودند تا جایی که بار ها جنگ هایی که در ان الف ها به دست الف ها کشته شدند رخ داد.



عشق و خواستگاری برن از لوتین



نبرد برن و لوتین با شاه گرگینه های ملکور


دعا کردن لوتین به درگاه خدایان در پای برن


ارمیدن برن و لوتین در کنار رود سیریون