.٫.-._.:.
شاطر عباس صبوحی قمی (زاده ۱۲۵۷ ه.ق - درگذشته ۱۳۱۵ ه.ق) از شاعران توانمند دوره قاجار بودهاست.
شاطر عباس فرزند محمدعلی در تاریخ ۱۲۵۷ قمری در شهر قم متولد شده و در آنجا به شغل نانوایی اشتغال داشتهاست و بعد به تهران آمده و تا پایان زندگیاش را در این شهر گذرانده است علاقهاش به شعر و شاعری او را به شنیدن و حفظ کردن اشعار و غزلیات شعرای پیشین واداشته و همین امر یک مبدأ عالی و سرچشمهٔ الهام بخش برای شاعری او قرار گرفتهاست. معروف است که وقت نان پختن نویسندهای را کنار خود مینشانده و در ضمن کار شعر میسروده و نویسنده یادداشت میکرده است. وفات او در سال ۱۳۱۵ قمری بودهاست.
در مورد تحصیل شاطر عباس برخی بر این عقیدهاند که او فردی بیسواد بوده است، اما برخی دیگر معتقدند که شاطر عباس در دوران کودکی در مکتب خانه سواد نوشتن و خواندن را آموخته و با توجه به اشعاری که سروده و ذوق و صناعاتی که در آن به کار برده حداقل از اطلاعات و مطالعات لازم برای سرودن شعر برخوردار بودهاست؛ لذا نمیتوان گفت وی بیسواد بودهاست.
اولین بار دیوان اشعار این شاعر در سال ۱۳۶۲ شمسی توسط انتشارات پاسارگاد منتشر شد، بار دوم در زمستان ۶۸ توسط انتشارات نسل دانش، و هماکنون با پژوهش و بررسیهای بیشتر و افزودن آخرین یافتههای جدید در بارهٔ این شاعر توسط انتشارات علم در سال ۹۱ منتشر شدهاست. علاوه بر این دیوان این شاعر چندین بار همراه با دیوان اشعار کفاش خراسانی چاپ شدهاست[۴] نسخه خطی این کتاب با شماره ثبت ۴۸۵۷۱۴ در کتابخانه شماره یک مجلس نگهداری میشود. دیوان شاطرعباس شامل «غزلیات»، «مسمطات» «رباعیات» و «دوبیتیها» است. شعر زیر نمونهای از اشعار این شاعر است. او از دوستداران فرید فرمانی بود.
روزه میدارم و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است
مرجان لب لعل تو مرجان مرا سوخت یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
قربان وفاتم ، به وفاتم گذری کن تا بوت همی بشنوم ازرخنهٔ تابوت
در زمان گذشته نانواها با ذوق بودند و شاعر می شدند ، الان دوستان نانوای ما مردم آزار می شوند !
یعنی مردم آزارو مردم آزاری نمودن از هنرهای ایکاروس بزرگ باشد و بس 😂
↩ vahidjudo
لکن هدف توسعه فرهنگ است و بس ! ( صدای گریه حضار )
↩ xxmehrdad
اینو اطلاع نداشتم که مرحوم حافظ هم نانوایی کار می کرده ، اما حالا نانواهای ما چقدر پر حاشیه شدن !
احیانا منظور و مفهوم این تاپیکت غیر مستقیم به اون شخص مد نظر اشاره نمیکنه؟؟!😂😂
لکن نانوا هایی که میشناسم علاوه بر مردم آزاری شعر هم میگویند؟
اشعار سهراب جلقی در سراسر عالم بی همتاست:
اهل گلنارم، روزگارم کیریست!
یا این شعر:
پشت دریاها شهریست، دخترانش همه لخت!
↩ thani amir kabir
😂 😂 😂 اصلا فراموش کرده بودم که این رفیق ما هم شعر میگه ! خوب شد یادآوری کردی 😂
↩ ایکاروس
یبار یه شعر تولد برام کامنت کرده بود، خیلی تشویقش کردم بنده خدا گفت خودش نگفته 😂 هیچی دیگه
↩ thani amir kabir
😂 😂 👍 الانم دندون عقلش دراومده و اشعارش باید پخته تر بشن !
از شاعران قاجار لعل لب را بگیری، شعر نمیتوانند بگویند. حال شاید بگویی اینها مردهاند چرا از افعال زمان حال استفاده میکنی؟ مسئله اینجاست که من به مرحلهای از عرفان رسیدهام که گذشته و حال و آیندهام یکیست. مانند همان عبارت معروف که گویند کص و کونش یکی شده.
↩ thani amir kabir
پشت دریا شهریست
دخترانش همه لخت
سینه ها 85
مردم شهر به گلنار چنان مینگرند
که به الماس ، به یک شمش طلا
بام ها جای تلسکوپ هاییست که به برجستگی ناز ممه خیره شده…
دست هر کودک ده ساله شهر کاندومی رنگارنگ!!
قایقی خواهم ساخت
مثل خر پارو خواهم زد!!
همه را خواهم کرد!!
شاه شان خواهم شد!!
جلق مردنیست!!
سهراب جقی!!
پی نوشت: قایقم جا ندارد به هیچ وجه اصرار نفرمایید!!!
پی نوشت دوم: اصالت ادبی را رعایت کنیم ، منظورمان همان دوبی است! دریاها به وجود شهر دیگیر اشاره میکند ، وجود میامی باید مخفی بماند!! 😛
↩ ایکاروس
گویند چو در بهشت را باز کنند/ جلقی طلبند و جلقیان ناز کننند!!
بس حوریو می ، قصرو طلا اوردند/ تا هیزو جقی لهو لعب ساز کنند.
صد خم زِ شراب گل و می وارد شد / رد کرده و انتخاب گلنار کنند
زآن مرشد جلق ، تندری نازل شد/ با کسشعرو تف شبی چو آغاز کنند
مجلوق به ذات غرش صاعقه است!! / رعدو آذرخش زِ عرش پرتاب کنند!
چون تور و زئوس لنگ به کف اندازند/ جلقی به المپ جفت جفت انزال کنند!!
زان رهخر نفهمان ، بس آه و بس شکایت/ گر پاره گشته کونت ، بشنو تو این روایت
معترضان آبان ، واکسن نمیخرد کس/ هرگز روا نباشد ، آن خلق را حمایت
بر شانه های ضحاک ، بس مارهای خندان/کونها دریده باشد ،بی جرمو بی جنایت
در پیشگاه اسلام ، گم گشت نام ایران/ ای وای از این سیاهی ، از ظلم بینهایت
از ابرها برون آی ، ای شاه ایکس خندان/ رندان همه بگنجان ، در سایه عنایت
↩ ایکاروس
مژده جلاق کلیپای کوسی می آید
که ز هر ثانیه اش بوی منی میآید
از غم حجم مکن ناله و فریاد که چاقال
زده زری که بسی حجمِ نتی میآید
کس ندانست که منزلگه آن اوبنه کجاست
او به جاییست که آب بکنش میآید
جرعهای ده به دهانش ز منی و پیشاب
هر دمی کز دهنش شعرو کوسی میآید
خبر از پورنو کلیپش نَوَپُرسید که من
زر زری میشنوم باز چسی میآید
یار دارد سر شب میل به جق ای سهراب
شاه ایکس را کسشعر باز همی میآید