دایی مامانم مدیر یه دبیرستان بود
تعریف میکرد یه روزی دستشویی معلم ها خراب بود و من وقتی دانش آموزان سر کلاس بودن، رفتم دستشویی دانش آموزان
یه بادی ازم خارج شد، یه نفر از دستشویی کناری گفت: داداش تو کلاس چندی؟
منم صدام رو ریز کردم و گفتم کلاس اول
گفت: گوه خوردی، این گوز لیسانس داره
اومد بیرون و ایستاد تا من بیام بیرون، صدام رو نازک کردم و گفتم: برو سر کلاس که اگه مدیر بیاد دهنت صافه، گفت: ریدم دهن مدیر مگه اون جرأت داره بیاد
خیلی دوست داشتم بیام بیرون و ببینم کیه تا دهنش رو سرویس کنم
اما از این میترسیدم لو برم و از فردا
مدیر گوزو صدام کنن
خلاصه گذشت و بعد دو روز من توی راهرو مدرسه، صدای اون دانش آموز رو شناختم
کشیدمش کنار و گفتم: بهم گفتن به من فحش دادی
گفت: ریدم دهن اونی که تو دستشویی لاپورت من رو داده « خودم رو میگفت»
اگه ببینمش دهنش رو سرویس میکنم
صدام رو نازک کردم و گفتم
جدی میفرمایید ؟!
گفت: میدونستم اون گوز، گوز یه دانش آموز نیست اما فکر نمیکردم اون گوزو شما باشید
ریدم دهن اونی که تو دستشویی لاپورت من رو دادهخاطرات بچگی پابلو اسکوبار بود ؟؟؟
↩ sj0087
فوق میخوندم
کلی خوش تیپ کرده بودم…
رفتم دستشویی خود دانشگاه(معمولا میرفتم دستشویی اساتید)
آقا پالتو را کندیم و سامسونیت را گذاشتیم روی سکو
تا رفتیم نشستیم روی سنگ،چنان گوزی کندم که همه کسایی که اونجا بودن با اونهمه چسان فسانی که از من دیده بودند،پکیدن از خنده…چند تا متلک هم بارم کردند
منم کم نیاوردم،از توی همون توالت بلند گفتم دومیشو براتون بلندتر میفرستم و ترق…دادم 😂