آمار میده قسمت سی و دوم (پایان)

1401/05/30

مهشید رفت سمت ماهان و دستاشو گرفت گفت:
من با مهرداد زیاد شیطونی کردم میدونم خیلی تو کف منی جیگر…
ماهان قیافش دیدنی بود هول شده بود با سر تکون دادن گفت اره اره جبگر بعد دست مهشید گرفت برد جلوی لبش و شروع کرد به بوس کردن…
من پیش خودم فکر میکردم ماهان خیلی کس باز تیریه اما اینطور که نشون میداد انگار خیلی هم تو کف کسه…
شاید تا حالا یه چیزی مثل مهشید به طورش نخورده…
ماهان مهشید کشوند رو کاناپه کناری و خودش خوابید مهشیدم خوابوند رو خودش و شروع کرد از مهشید لب گرفتن خواهرم که انگار یکی از سکس های خوبش براش پیش اومده چون جلوی داداش بوده با اون همراهی میکرد بعد مهشید بلند شد از من خواست تا براش لباسشو در بیارم…
نمیدونم انگار یه جورایی میخواست با اینکارش منو تحقیر کنه ولی من خیلی لذت بردم وقتی از پشت سرش یکی یکی دکمه های پیراهنشو باز کردم و اون لخت و اماده سکس با یه غریبه کردم کیرم بهم دستور میداد که هر چه زودتر لخت بشم اما انگار منم منتظر دستور مهشید بودم عین این ادم های مسخ شده میخ حرکات و رفتارهای سکسی خواهرم…
بعد ازم خواست سوتینشو دربیارم و ماهانو صدا کرد گفت ماهان جون دوست دارم از کف پام خوب لیس بزنی بیای بالا این مهرداد خوب بلد نیست ببینم اگه کارت خوب باشه بهت یه جایزه خوب میدم…
ماهان معلوم بود خیلی خیلی بدتر از من اسیر شهوت بود و دیگه حضور من هم براش مهم نبود و خیلی دوست داشت واسه مهشید چاپلوسی کنه…
گفت:چشم خانم هر چی تو بگی هر جا رو که خواستی لیس میزنم و قشنگ جلوی پای مهشید زانو زد و شروع به لیس زدن کف پا مهشید کرد خواهرم رفت رو مبل نشست و هی پاهاشو جابه جا میکرد مهشید دیگه خوب میدونست با کی چه رفتاری تو سکس از خودش نشون بده نزدیک یه ربع فقط ماهان داشت کف پای ابجیمو لیس میزد که خود مهشید بلند شد و ساپورتشو و شرتشو با هم از پاش در اورد و گفت افرین ماهان جون حالا یواش یواش بیا بالا تا جایزه تو بهت بدم…
ماهان دور دهنش خشک خشک شده بود انگار تمام اب دهنش برای کف پای مهشید استفاده کرده بود و مات کس خواهرم شده بود و هی تند تند میگفت جون چه کس تپلی داری مهشید خانم جوون چقدر تمیزه و از همون پایین از انگشتا تا نزدیکهای رونش اومد بالا واقعا خیلی خوب لیس میزد از من خیلی خیلی بهتر مهشید هم انگار خیلی خیلی از لیس زدن ماهان خوشش اومده بود و مثل مار به خوش میپیچید و میگفت میبینی مهرداد چه خوب لیس میزنه افرین ماهان جون تو دیگه کس لیس خودمی فقط مال خودم…
نفهم بری جای دیگه کس لیس بزنی ها حتی مریم !تو فقط باید کس منو لیس بزنی…
ماهان که داشت از تعریف های مهشید لذت میبرد سرشو بلند کرد گفت چشم خانم باعث افتخارمه…
پیش خودش فکر میکرد داره چه حالی به مهشید میده و حتما دیگه اون از چنگ من در میاره…
و خواهرم چه زود کس لیس مخصوصشو فراموش کرده بود و با یه کم لیس بهتر اونو جایگزین کس لیس قبلی یعنی من کرده بود…
منی که تو اون لحظات یه حال باور نکردنی داشتم نمیتونم خوب توصیفش کنم فقط میدونم به خاطر تنوعش و یه مدل دیگه از سکس که فکرشو نمیکردم بتونم اینطور تجربه کنم لذت ناب از نو ع سکس خواهر با چاشنی…
ماهان با اجازه مهشید زبونشو به کس مهشید رسوند انقدر ملچ مولوچ راه انداخته بود که فکر کنم صدای اه مهشید تو اون صدا محو میشد …
مهشید خیلی امپرش رفته بود بالا منو صدا کرد و دستاشو از پشت به دستام رسوند و بلند به ماهان میگفت تند تر بخور اه اه اه بخور بخور…
و انگار اینجور حرف زدن مهشید همه رو تشویق میکرد تا کارشونو بهتر انجام بدن…
چون ماهان که حالا زبونشو قشنگ کرده بود تو کس خواهرم و چنان لیس میزد که ولعش تو لیس زدن مثل یه خرس می موند که داره یه کندوی عسلو لیس میزنه و سرعت لیس زدناش مثل یه سگ تشنه که وقتی اب میبینه چنان تند تند به اب زبون میزنه که خوب نمیشه زبونشو ببینی…
و مهشید دستامو محکم گرفت و با یه اه بلند و لرزش همه رو متوجه کرد که ارضاء شده اما انگار ماهان دست بردار نبود همچنان داشت لیس میزد مهشید که انگار دیگه نمیتونست تحمل کنه هی دستای بی جونشو که بعد ارضاء شدن خیلی خسته به نظر میرسیدن به سر ماهان میرسوند تا اونو از کسش دور کنه…
ولی ماهان که فکر میکرد جایزه اش لیس زدن محتویات چسبناک کس مهشید بعد ارضاء شدنه دست بردار نبود و مثل یه مگس همه اونو رو با چه لذتی میک میزد مهشید که جون نداشت ماهان از خودش دور کنه همونطور سرشو عقب نگه داشته بود تا ماهان با زبونش کسشو حسابی تمیز کنه منم که کیرم از پشت شلوار چسبیده بود به پشت سر خواهرم برام این کس لیسی خیلی دیدنی شده بود تخم سگ جوری کس میخورد که ادم گرسنه اش میشد …
خواهرم که روبه راه تر شد با دستش کیرمو از پشت شلوار گرفت و یواش یواش یه ماساژی بهش میداد و از ماهان خواست که شلوارشو دربیاره ماهان که انگار دوست نداشت از کس خوردن دست برداره به کارش ادامه داد اینبار مهشید با دستش موهای لخت بلند ماهان گرفت کشبد و بلند گفت با تو هستم من الان کیرتو میخوام …
ماهان که مهبوت این حرکت مهشید شده بود با بی میلی بلند شد اول تیشترتشو دراورد که اون شکم بیریخت چروک چاقشو که انگار هفت تا بچه زاییده بمون نشون بده بعد شلوارشو کشید پایین که انگار بله شرتم نپوشیده بود که اون چیزی که میدیدم باور نمیکردیم اول فکر کردم کیرش خوابیده …
اما نه کیر ماهان خیلی کوچیک بود شاید نصف کیر من بود نه نه فکر کنم نصف کیر محسن انگار خودشم فهمیده بود ما خیلی تعجب کردیم و سرشو پایین گرفته بود و منتظر مهشید…
توله سگ تو موقع مدرسه چقدرم ادعا بود من که قبلا خیلی دوست داشتم کیرم بزرگتر باشه حالا داشتم به کیر خودم افتخار میکردم…ا
ما خواهرم مثل من فکر نمی کرد انگار اون دیگه خیلی خوب یاد گرفته بود چیکار کنه که سکس لذت بخش بشه…
مهشید با دستاش کیر ماهان گرفت
گفت:وای چه بامزه است و شروع کرد به مالوندش ماهان که با این حرکت مهشید انگار روحیه تازه گرفته بود
گفت جووون دوسش داری مهشید
گفت اره عزیزم خیلی بامزه است بعد قمبل کرد اومد و دوتا طرف چاک کونش با دست گرفت تا ماهان اون کیر کوچیکشو بفرسته تو و ماهانم هم تلاش میکرد کیرشو بکنو تو ولی باسن خواهرم انقدر گنده بود که کیر ماهان تو همون لپ های باسنش گم شده بود و به سوراخش نمیرسید ماهان ازمهشید خواست دراز بکشه و خودش افتاد رو مهشید ومحبور شد لاپایی حال کنه مهشید یهو گفت مهرداد چرا معطلی زود باش لخت شو من کیر میخوام من اومدم شلوارمو دربیارم ماهان گفت عزیزم ببخشید که نمیتونم بهت خوب حال بدم مهشید گفت نه قربونت برم اتفاقا تو خیلی بهتر از مهرداد بهم حال میدی ما حالا حالا با هم کار داریم و با جمله تو دیگه کس لیس خودمی ماهان تحقیر کرد ولی ماهانم مثل من از این تحقیر لذت برد…
مهشید ماهان از رو خودش بلند کرد و شروع کرد برای من ساک زدن خیلی اروم و با ناز و از زیر تخمام تا نوک کیرم خواهرم داشت تموم جونم از کیرم میکشید بیرون من هنوز تو حس بودم که خواهرم از ماهان خواست دراز بکشه و خودشو رفت تو بغلش و نشست رو کیرش و کسشو هی میمالید به کیر ماهان طفلی ماهان داشت از حال بیهوش میشد و با جووون جووون گفتن از حال روز شهوتیش خبر میداد مهشید از رو کیرش بلند شد و از مبل اومد پایین و دستاشو رو مبل گذاشت وقمبل کرد و از من خواست که کارم شروع ونم و به ماهانم گفت که کسشو حسابی براش بلیسه …
و ماهانم با یه چشم خانم رفت زیر خواهرم خوابید و شروع کرد با اون زبون بزرگش به لیس زدن چاک کس مهشید…
اووووف چه صحنه بود انگار خواهرم هر چی تو فیلم دیده بود میخواست اجرا کنه…
چه لذت داشت من سوراخ مهشید چرب کردم اینبار خیلی حرفه ای تر از دفعات قبل خیلی اروم بعد چند دقیقه تنظیم کردن و مالودندن سوراخش کردم تو کونش ودوباره او اتیش داغی که تو کونش بود داشت کیرمو میسوزد چه حال بینظیری یه تجربه فوق العاده داشتم یواش یواش تلمبه میزدم که مهشید ازم خواست که سرعتم بیشتر کنم و من که دیگه حرفه شدم با قدرت بیشتر اینکار میکردم و مهشید معلوم بود داره درد میکشه ولی انگار کون دادن براش شده بود یه لذت و هرچی دردش بیشتر بود اون دیگه یاد گرفته بود چطور حال کنه جدیدا که چند بار با کون دادن ارضاء شده بود و حس و فضای شهوت که ما خواهر و بردار دیگه خوب یاد گرفته بودیم چیکار کنیم به پذیرایی خونه ماهان اینا یه جوی مثل لوکیشن فیلم سوپر داده بود و کارگردان مهشید بود چون ها فقط خواسته های اونو اجرا میکردیم و من و ماهان بیشتر از خودمون دوست داشتیم اون لذت ببره…
من از این تجربه جدید داشتم نهایت لذت میبردم یه سکس فوق العاده فکر کنم برای خواهرم همینطور بود…
اه اه اه اه من بلند شده بود و جووون چه کونی داری مهشید جوون و مهشید که یه دستشو از رو مبل ازاد کرده بود و فقط با یک دست تکیه گاه به مبل حالت تعادلش حفظ کرده بود با دست ازاد شده اش نوهای بلند ماهان گرفته بود و هی میکشید و ماهانو صدا میکرد و میگفت افرین عزیزم خوب بخور همش برای خودته تو دیگه فقط مال منی ماهان به کارش که انصافا خیلی خوب میلیسد تشویق میکرد و همین کارش باعث شد که ماهان با تمام وجود کارشو انجام بده من که داغ کرده بودم و نزدیک بود ابم بیاد و دوست نداشتم به این زودی ها ارضاء بشم کیرمو از کون مهشید کشیدم بیرون و خواستم تمرکزم از سکس بیارم بیرون …
صدای مهشید در اومد گفت مهرداد چیکار میکنی زود بکن توش …
و من بعد یه استراحت چند ثانیه ای که به کیرم داده بودم دوباره اومدم تنظیمش کنم بفرستم تو که صدای لیس زدن ماهان برام جالب بود خوب که دقت کردم دیدم تمام دهنش رو کس خواهرم گذاشته و با یه دست دیگه اش مشغول جق زدن بود صورتش خوب مشخص نبود انگار داشت با تمام اجزای صورتش کش مهشید حس میکرد …
من دوباره کردم تو کون خواهرم اینبار حرکتم سریعتر بود و همین باعث شد جیغ مهشید دربیاد و من با سرعت دادن به کیرم خواستم تلافی این زنگ تفریح کوچیک دربیارم…
اما انگار زبون تیز و بزرگ ماهان از کیر من قوی تر بود چون مهشید ارضاء شده بود و مثل همیشه با لرزش… من سریع پهلو های خواهرمو گرفتم تا خودشو ول نکنه و به تلمبه زدنام ادامه دادم…
صدای اخ چه داغه سوختم …
و جووون جووون دوست دارمشون های بلند ماهان داشت تمرکزم بهم میزد سرعتم بیشتر کردم
ای اخ اخ مهشیدم بیشتر شده بود انگار دیگه جون سکس نداشت …
بالاخره تونستم حواسمو جمع کنم و با تمرکز بیشتری کارمو انجام بدم و منم بعد چند دقیقه ارضاء شدم تمام ابمو تو کون مهشید خالی کردم و دسمو رسوندم به دستمال کاغذی و کنار سوراخشو پاک کنم که مهشید گفت لازم نیست بعد رو کرد به ماهان گفت عزیزم نمیخوای منو ببری حموم …
ماهان گفت چشم خوشگلم بعد بلند شد …
اوه اوه ماهان تمام هیکلش خیس بود بله پس ابجی ما دوباره با یه شاش مفصل ارضاء شده بود ماهان مهشید بغل کرد برد سمت حموم که من هنوز مات این همه کس لیسی ماهان و چشمم به خیسی یه کم قالیچه و سرامیک زیر مبل بود که با صدای مهشید که گفت تو نمیخوای بیای بدو دیرپ میشه ها منو همراه خودشون کرد داخل حموم بازم ماهان دربست در اختیار خواهرم بود و مهشید حسابی شست و بعد حموم مهشید بهش گفت ببخشید ماهان جون یه کم خراب کاری شد اخه تقصیر خودت بود خیلی خوب میخوریش ادم از خود بیخود میشه…ماهان گفت اشکال نداره تا باشه از این خرابکاریها بعد هر سه خندیدم و منو مهشید با یه حال خوب از خونه ماهان اینا زدیم بیرون
موقع رفتن ماهان از من خیلی تشکر کرد بابت مهشید منم که از تحقر شدنش پیش مهشید لذت برده بودم خواستم یه تیکه بهش بندازم گفتم:
داداش تو خیلی تو کارت واردی انگار مهشید خیلی خیلی از تو خوشش اومده فکر کنم دیگه بیشتر بیاد پیشت اخه خوب براش خوردی …
مرتیکه بجای اینکه از تیکه من ناراحت بشه با خوشحالی گفت راست میگی مهرداد یعنی میتونم بازم باهاش باشم منم از این خرفتیش یه جورایی داشتم حال میکردم اینبار با طعنه بیشتری بهش گفتم مگه نشنیدی چی گفت تو دیگه از این به بعد کس لیس مخصوصش هستی فکر کنم دیگه از من بیشتر بتونی باهاش باشی…
ماهان خرفت اینبار خرکیفتر از قبل کلی از من تشکر کرد و با مهشید راه افتادیم سمت در که اژانس منتظرمون بود …
وقتی رسیریم خونه هر کدوم از خستگی به سمت اتاقامون رفتیم و خوابیدم تا صبح…

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-08-21 00:39:04 +0430 +0430

انصافا اگه ی نفر سی دو قسمت خونده باشه
باید تندیس کون طلایی بدی بهش خیلی تنگ بوده
نکته بگم همین که این همه پشتکار داشتی بدون اینکه بخوای دنبال مخاطب باشی کارت ادامه دادی نوشتی خوبه👌خسته نباشی بهت میگم
فقط بخوای خلاصه تو سه خط بگی موضوع داستانت چیه شاید ی روز خوندم😁

1 ❤️

2022-08-21 00:45:01 +0430 +0430

خوب بقیش چی میشه،این ناقصه بعدش ازسایت لوتی کپی کردی

0 ❤️

2022-08-21 00:45:27 +0430 +0430

خیلی عالی و لذت بخش نوشتی. لحظه هات پر از شادی و شهوت و سکسی و حس خوب.

0 ❤️

2022-08-21 00:54:41 +0430 +0430

لطفاً هر شب ، یک قیمت از این داستان را بگذارید ، ممنون

0 ❤️

2022-08-21 00:57:28 +0430 +0430

من همه قسمت های داستان را خوندم، پس چرا تموم شد؟, پس آقای دکتر دندانپزشک ، خواهر مهدی ، آقا سعید عینک ساز و بقیه ، چی ، اونها از این کون مهشید بی نصیب موندن؟

2 ❤️

2022-08-21 01:37:07 +0430 +0430

من گفتم این داستان تهش ناقصه گفتی نه الان وسطش زدی پایان چون کپی بود

0 ❤️

2022-08-21 09:38:46 +0430 +0430

منتظر ادامه ی داستانات با موضوعای دیگ هم هستم خوشگله

1 ❤️

2024-04-22 04:30:17 +0330 +0330

خیلی خوب بود من همش خواهر خودم سارا رو جای مهشید تصور می‌کردم خیلی حال کردم

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «