مثبت بود

1402/12/24

از ۱۴ سالگی فهمیدم گی هستم و از افراد سن بالا خوشم میاد به خاطر عقاید مذهبی و بعدش ترس از اینکه فیلم و عکسی ازم نگیرن با کسی رابطه نداشتم
روابط جنسیم سال آخر هنرستان شروع شد از گروه های گی با مردی سن بالا دوست شدم یه مدت باهم بودیم اوایل سافت سکس میکردیم ولی ۵.۶ بار دخول داشتیم اونم بدون کاندوم حتی یکی دو بار شلنگ شور مقعدی نداشتم اونم براش مهم نبود و جفتمون خیلی لذت می‌بردیم دوستی ما تموم شد منم دیگه اون پسر خجالتی مذهبی قبل نبودم برا شهریه دانشگاهم سکس پولی میکردم [ البته این بهانه‌ ای برا توجیه اشتباهام و آروم کردن خودمه وگرنه میتونستم پاره وقت برم سرکار] فقط سه تا از مشتری هام با کاندوم باهام سکس می کردن بقیه میگفتن اینجوری حال نمیده یا آبمون دیر میاد منم نمیدونم چرا قبول میکردم شاید فکر میکردم مرگ مال همسایس
البته اینم اضافه کنم من بیزینسی قهاری نبودم شاید ماهی هشت بار برنامه میرفتم اونم کلا با چند نفری که مشتری ثابتم شده بودن و مکان داشتن
اوایل ۲۱ سالگیم بود مدرک فوق دیپلم گرفتم و مشغول کار شدم چون با خانوادم زندگی میکردم و خیلی تحت فشار نبودم تصمیم گرفتم بیخیال بیزینس بشم و طمع پول رو نکنم به نسبت بقیه گی ها خیلی زندگی سختی نداشتم خانوادم میدونستن حسمو هر چند مخالف بودن ولی اذیتم نمیکردن شاید بخاطر این بود که برادر خواهرام ازدواج کرده بودن و من عصای پیری مادر پدرم بودم
دلم رابطه واقعی عاشقانه میخواست تا این سن همش رابطه های جنسی بدون عشق رو تجربه کرده بودم دلم میخواست بیرون از سکس برا ی نفر مهم باشم خارج از سکس کسی دوسم داشته باشه بارها پیش اومده بود رویابافی میکردم و توش ی زندگی عاشقانه با مردی ک دوسم داره رو تصور میکردم
تو پاساژ داشتم دنبال لباس قیمت مناسب میگشتم چشمام زوم شد رو یه آقایی یه خانم و دختر بچه باهاش بودن اومد از کنارم رد شد برا ی لحظه‌ حس کردم قلبم وایساد و گرمی عشقو تو سینم حس کردم برگشتم عقبو نگاه کردم دیدم اونم سرشو برگردونده عقب و نگام میکنه
راهمو ادامه دادمو تو شوک بودم به اون مرد فکر میکردم ویژگی های ظاهریش خیلی شبیه مرد خیالی رویاهام بود
با همین فکر از پاساژ بیرون اومدم یهو یه ماشین جلوم بوق زد انگار تو این دنیا نبودم راننده سرم داد زد مگه کوری اگ زیرت میکردم چی
دستمو تکون دادم و معذرت خواهی کردم
درخواست تپسی دادم خیلی قیمتش بالا بود یکم پیاده روی داشتم تا سوار ماشین هایی که تا آزادی میرن بشم
ی صدایی از پشت شنیدم
_سلام یه لحظه وایمیسی؟
عقبو نگاه کردم در کمال تعجب همون آقای تو پاساژ بود
نفس زنان گفت: میگم جسارت نباشه امکانش هست شمارتو داشته باشم؟
لبخندی رو صورتم بود و گفتم آره شمارم زدم تو گوشیش
+فقط زنت نفهمه؟
_من زن ندارم اون خواهرم و بچش بودن من زود باید برم اسمتو بگو بعدا حرف میزنیم
+اسمم فرید هستش شما چی؟
_منم مهرداد هستم خیلی خوشبختم از آشنایی باهات در ضمن خیلی تند راه میری دویدم تا بهت برسم خخ.
دست دادیمو خدافظی کرد
شب اس ام اس بازی هامون شروع شد
از خودش گفت که ۴۵ سالشه تنها زندگی میکنه ی بار ازدواج کرده بعد چهار سال جدا شده بیشتر به پسرا حس داره
منم بیوگرافیم رو کامل بهش گفتم
باورش نمیشد ۲۱ سالم باشه چون کل بدنم رو لیزر میکردم ریش نداشتم بهم کمتر میخورد
بهم گفت با اختلاف سنی که داریم مشکل نداری منم گفتم نه مرد پخته و باتجربه دوست دارم
دو سه روزی تلفنی و چتی باهم در ارتباط بودیم که گفت حضوری همو ببینیم
اومد دنبالم شامو بیرون خوردیم یکم حرف زدیم از آینده از هدف هامون و بقیه چیزا به ساعت گوشیم نگاه کردم و گفتم ببخشید دیگه واقعا دیره اومدم تپسی بگیرم
گفت خودم میبرمت چند باری گفتم ن زحمتت میشه ولی سر حرفش وایساد گفت خودم میبرم میرسونمت منم بیکارم تو راهم مشغول حرف میشیم
تو مسیر راجب مسائل مختلفی حرف زدیم اولین مردی بود که تو دیدار اول حرفی از رابطه جنسی نزد و دستمالیم نکرد همین رفتارش باعث شد یه حس خاصی بهش پیدا کنم
بعد اون دو بار هم رفتیم بیرون ولی اصلا سعی نمیکرد منو بماله یا بگه بیا خونم
یه روز تو چت بهش گفتم دلم بغل میخواد
_بغل ناقابلی دارم میتونم تقدیمت کنم خخ.
+ی سوال کنم؟حس میکنم بهم حسی نداری آخه اصلا کنجکاوی جنسی نسبت بهم نداشتی
_عزیز دلم اگه حس نداشتم چرا وقت گذاشتم باهات بیرون برم چرا اومدم شمارتو گرفتم فقط من یه اخلاقی دارم دوس ندارم طرف فکر کنه اگه خرجی کردم چیزی خریدم باید عوضشو یه جور دیگه در بیاد.
+میخوام امشب تو بغلت باشم دیگ طاقت ندارم
_چشم میام دنبالت شبو پیشم بمونی خوبه؟
+لطفا زود نخوابی دوست دارم خیلی بغلت کنم
_چشم از طرف خونه مشکلی نشه برات.
+ن اونجوری هم نیست بگم شب خونه دوستمم نمیام کاریم ندارن آخه پسر سر به راهی هستم خخ.
تو مسیر خونش همش بغلش میکردمو بوسش میکردم اونم صورتمو بوس میکرد و قربون صدقم میرفت
رسیدیم خونش لباسامو در نیاورده چسبیدم
بهش و لباشو بوس کردم صورتمو گرفتو لبامو میک زد اولاش آروم میک میزد دستمو بردم رو شلوارش و کیرشو از رو شلوار میمالیدم حشری تر شد و عمیق تر لبامو میک زد
سرپا بودیم تو همون حالت دکمه های پیراهنش رو باز میکرد منم کمربندشو باز کردم و زانو زدم و کیرش که نیمه راست بود رو تو دهنم کردم سایزش به نسبت چیزایی که دیده بودم معمولی بود شاید ۱۴ سانت
تو همون حالت براش میخوردم و شهوتیش کرده بودم می‌گفت تند تر بخور
ساک زدنم تندتر شده بود و حلقی براش میخوردم بعد چند دقیقه گفتم میخوای بکنی؟
_داخلو تمیز کردی؟
جواب دادم آره خیالت راحت کیرت کثیف نمیشه و خندیدم
_مگه بدون کاندوم سکس میکنی؟
ادا تنگا در آوردم گفتم ن چون به تو خیلی حس دارم سر اون گفتم
_هر چقدرم به یکی حس داشته باشی هیچ وقت بدون کاندوم سکس نکن من تو زندگیم فقط با زن سابقم سکس بی کاندوم داشتم
+منم تا حالا نداشتم فقط بخاطر تو گفتم
رفتیم تو اتاق رو تخت ی وری خوابیدم لوبریکانت رو زد به سوراخم کاندومو زد به کیرش و از پشت چسبید بهم آروم فشار میداد و منم خودمو شل کرده بودم سرش رفت داخل ی آخی گفتم
کیرشو بیشتر فرو نکرد و تو همونجا تلمبه میزد کونمو شل تر کردمو پامو باز تر کردم
با تفش کیرمو خیس کرد و برام جق میزد و همزمان تو سوراخم تلمبه میزد
دستاشو گرفتمو سرمو به عقب برگردوندم ازش لب میگرفتم خیلی با حوصله و بدون عجله و بدون خشونت تلمبه میزد و کیرمو بازی میداد
منم لباشو میک میزدم و جزو معدود بارایی بود که تو لب بازی لب کسیو میک بزنم
هر تلمبه ای که میزد حس لذتی بود که بهم میداد
لباشو میخوردم و دستاشو محکم گرفته بودم یهو دیدم آبم داره میاد دستمال کاغذی رو انداختم زیر کیرم و با دستای مهرداد آبم خالی شد
تو چشماش نگاه کردم لبخند میزدم یکم شدت ضربه هاشو تند تر کرد و بعد ی دقیقه آبش اومد
سرمو بوس کرد منم رفتم تو بغلش موهای سینش که شیو شده بود به صورت نرمم میخورد و حس جالبی داشتم
موقع خواب سرمو نوازش میکرد و رفتارش بعد سکس باهام سرد نشد
۶ ماه از دوستی ما می‌گذشت و بدون استثنا هیچ سکس بدون کاندومی نداشتیم یا اگه داشتیم سافت بود
بهم گفت دوست داره پیشش زندگی کنم منم ابراز آمادگی کردم گفتم دیگه از تنهایی خسته شدم دلم میخواد کلا پیشت باشم
درسته وضع مالیش معمولی بود ولی خیلی قلب مهربونی داشت و اصلا آدم خسیسی نبود و خب منم واقعا عاشقش شده بودم
گفت تنها شرطم یا بهتره بگم تنها درخواستم اینه که آزمایش اچ آی وی بدی و اگ مشکلی نداشتی دیگه با خیالت راحت سکس کنیم آخه کاندوم لذتو کم میکنه وقتی سافت برام میخوری متوجه میشم چقدر حس خوبیه وقتی ی پلاستیک رو کیرت نیست الانم ۶ ماهه گذشته قطعا اگه مشکلی باشه معلوم میشه
حقیقتش حرفش یه کوچولو دلخورم کرد ولی بهش حق میدادم قبول کردم و رفتم آزمایش دادم ۶ روز بعد که رفتم جوابو بگیرم خانومه اسممو صدا زد وقتی خلوت شد آروم گفت تا حالا آزمایش اچ ای وی داده بودی؟
گفتم آره ۲ سال و نیم پیش برا عمل بینیم
نفسی کشید و گفت ببین عزیزم این پاکتو همینجوری مهر موم شده ببر سازمان انتقال خون
نمیدونستم داستان از چ قراره گفتم چرا مگه چی شده
گفت آخه مشکوک به مبتلا هستی
خنده تلخی زدمو گفتم مگه میشه آخه یعنی چی؟
گفت ببین ببر اونجا تست تاییده PCR از سازمان انتقال خون بگیر اون موقع میتونیم قطعی بگیم اصلا شاید مثبت کاذب باشه
برا ی لحظه‌ چشمام سیاهی رفت و قلبم ریخت
بهش گفتم داری بهم روحیه میدی نمیخوای مستقیم بگی ایدز داری
سعی کرد آرومم کنه گفت عزیزم برو اونجا مشاوره هم دارن شاید اصلا منفی بود منم نگفتم مثبت اعلام شده گفتم مشکوکه
تازه یاد گندایی که زده بودم افتادم بهش گفتم آخه خانم من سکس ناایمن زیاد داشتم سر همین میترسم
افسوسی خورد و آدرس سازمان انتقال خون رو داد
به مهراد الکی گفتم سه روز دیگه آماده میشه خودمم سرما خوردم بزار خوب شدم میرم میگیرم
فرداش رفتم سازمان انتقال خون برگه رو باز کرد گفت آزمایشت مثبته ولی اونجا نخواستن شوکت کنن چون ما اینجا مشاوره و قرص برای کنترل اچ ای وی به صورت رایگان داریم و…
اشکام از گوشه چشمم جاری شده بودن نمیخواستم با واقعیت کنار بیام اما خودمم میدونستم مبتلا شدم
آخرین امیدمو هم امتحان کردم رفتم یه آزمایشگاه دیگه آزمایش اورژانسی دادم سه روز بعد جوابشو داد،، بله مثبت بود من واقعا آلوده شده بودم
با گریه و نا امیدی زنگ زدم به مهرداد
همین که الو گفت گریم گرفت
_چی شده چرا گریه میکنی
+مثبت بود
_داری دروغ میگی؟شوخی نکن
+لطفا برو تو ام آزمایش بده درسته تمام رابطمون با کاندوم بود ولی بازم بده
چند روزی گذشت مهرداد فهمید جواب آزمایشش منفیه و آلوده نشده
گفت میاد دنبالم بریم بیرون چند باری ن آوردم چون روم نمیشد تو صورتش نگاه کنم
با اصرار اون دیدمش سعی میکرد مهربون باشه ولی چند بار ک تو ماشین تو بغلش بودم
اومدم ازش لب بگیرم از رو لبم بوسید ولی لبامو تو دهنش نکرد و میک نزد
بهش حق میدادم نمیخواست ریسک کنه اومدم خونه بهش پیام دادم تو این ۶ ماه بهترین روزای عمرمو باهات داشتم ممنون که همیشه باهام مهربون بودی ولی ادامه دوستی ما اشتباهه بابت همه خاطرات خوبی که برام ساختی ازت ممنونم بابت تمام هدیه هایی که گرفتی ازت ممنونم
جواب داد تو ام بهترین روزا رو برام ساختی ازت میخوام نا امید نشی و به زندگی ادامه بدی داروهایی که میدنو مرتب مصرف کن برنامه ها و رویاهای زیادی برای زندگی باهات داشتم ولی افسوس که اینجوری شد

  • امکانش هست برای آخرین بار زنگ بزنم صداتو بشنوم
    گفت آره عزیزم چرا نشه
    زنگ زد با گریه سلام کردمو گفتم خیلی عاشقتم خیلی بیشتر از اون چی که فکر کنی
    سعی کرد دلداریم بده و بهم روحیه بده
    آخرین حرفو زدمو قطع کردم؛ پیشاپیش سال ۱۴۰۲ مبارک عزیزم امیدوارم همیشه خوش باشی.

دوستان هیچ دلیلی نداره که فکر کنید حرفام غیر واقعیه چون با گفتنشون مدال و جایزه بهم نمیدن یه بخشی از سکسمون رو هم تعریف کردم چون نمیتونستم در قالب نکات پند آموز براتون بنویسم
اینارو هم برا جلب ترحم و دلسوزی شما نگفتم منم انسانم میخوام اگه کسی این حرفارو میخونه به خودش بیاد و تو سکس ریسک نکنه شاید اگ چند سال پیش یه نفر خاطرشو با جزئیات بهم تعریف می‌کرد منم الان سالم بودم در حال حاضر افسردگی گرفتم و افکار خودکشی همش تو سرمه یه ساله با کسی نبودم و قرارم نیست باشم

پایان

نوشته: فرید


👍 39
👎 6
18601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

975094
2024-03-14 23:18:36 +0330 +0330

عالی بود بازم بنویس

0 ❤️

975097
2024-03-14 23:50:03 +0330 +0330

بکیرت بگیر
ایدز یا هرچی دلیل نمیشه تو از مسیرت خارج بشی
ادامه بده تا هرجایی که میتونی
اخرش مرگه دیر یا زود.

1 ❤️

975115
2024-03-15 00:42:01 +0330 +0330

ایدز الان کاملا تحت کنترله و میتونی با مصرف همیشگی دارو یه زندگی و عمر عادی داشته باشی

5 ❤️

975116
2024-03-15 00:44:53 +0330 +0330

!اطلاعات عمومی در مورد ایدز!
اگه فرد تحت درمان قرار بگیره، عمرش تقریبا نزدیک به یه فرد سالم میشه ولی اگه درمان نشه فقط تا ۱۱ سال زنده میمونه (دوره درمان: تمام طول عمر)
افرادی که تحت درمان هستن بعد از مدتی ویروس تو خون آنها تشخیص داده نمیشه و در این صورت دیگه “ناقل نیستند”
ولی خب هزینه های درمان زیاده و ممکنه عوارض هم داشته باشه
با امید سلامتی تمام مبتلایان🤍🌱

6 ❤️

975123
2024-03-15 02:02:09 +0330 +0330

دوستان عزیز، لطفا عبرتی بگیرید و به این نکته توجه کنید
خیلی قشنگ گفتی
همه فکر میکنن مرگ مال همسایه است!

خیلی راحت زندگی خودتون رو به بازی میگیرید

2 ❤️

975125
2024-03-15 02:06:17 +0330 +0330

البته که شما نویسنده ی عزیز
ممنون بابت نوشتنت
لطفا خودتو نباز، قوی باش و به زندگی ادامه بده
هزینه های این بیماری تا الآن کاملا رایگان بوده و احتمالا همیشه رایگان بمونه
اگر مرتب پیگیر درمانت باشی زندگیت هیچ فرقی نمیکنه و میتونی خیلی راحت مثل بقیه ی آدما زندگی نرمالی داشته باشی
مطمئن باش حریم خصوصیت همیشه حفظ خواهد شد و لازم نیست کسی چیزی بدونه ولی تو روابطت لطفا مراقب بقیه ی آدما باش، بقیه هم گناهی ندارن

اگر نیاز به صحبت و مشاوره ی بیشتر داشتی میتونی باهام در ارتباط باشی

0 ❤️

975139
2024-03-15 03:21:39 +0330 +0330

داستانی سکسی و در عین حال پند اموز، خوب بود، لایک ۶

0 ❤️

975377
2024-03-17 00:36:13 +0330 +0330

امیدوارم که هرچه زودتر خوب بشی دیگه بیزنسی بودن اونم بصورت کنترل نشده ایناروهم داره 😞😞😞😞

0 ❤️

975387
2024-03-17 00:55:02 +0330 +0330

ایدز گرفت‌و مُرد … پایان.

0 ❤️

975517
2024-03-17 15:30:36 +0330 +0330

۲۴ فاعلم دنبال مفعول تک پر
فقط اصفهان
تلگرام
@lokila79

0 ❤️

975589
2024-03-18 01:24:02 +0330 +0330

عمو کاندومی سال ها زحمت میکشید و زیر تک تک داستانا هشدار میداد درباره ایدز و رابطه بدون کاندوم
دمت گرم عمو کاندومی، حتی یه نفرم آگاه کرده باشی خیلی حرکت خفنیه

0 ❤️

975937
2024-03-20 17:36:42 +0330 +0330

میتونی با درمان صحیح کاملا کنترلش کنی فدات شم
مواظب خودت باش و امیدتو از دست نده چون واقعا امروزه دیگه چیز وحشتناکی نیست

0 ❤️

976406
2024-03-24 00:27:46 +0330 +0330

کاندوم رو باید رایگان بدن

0 ❤️

977313
2024-03-29 15:05:17 +0330 +0330

یه سوال اگه از کاندوم استفاده بشه ولی به جا لوبریکانت آب دهن باشه امکان انتقال هست ؟

0 ❤️

977523
2024-03-30 22:22:30 +0330 +0330

لطفاً درمانت رو ادامه بده. خبرهای خوبی برات دارم و درمان ایدز ظرف چند ماه اخیر در خارج از کشور پیشرفت خوبی داشته. حتی با همین درمانهای متداول هم افراد معمولا بیشتر از ۱۰ سال زنده میمونن تا اون موقع درمان قطعی حتما بهت میرسه و تو هم به همون چیزی که میخوای می‌رسی. اگه باز هم باورت نشد بهم پیام بده تا اطلاعاتش رو برات بفرستم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها