من قصد ندارم مثل بعضی ها یک داستان دروغی تعریف کنم و شما رو سر کار بگذارم . یک خاله دارم که الان سی و پنج سالشه, بیست و سه ساله بود که همسرش فوت کرد و فقط دوسال زندگی مشترک داشتن . مادرم برای اینکه او تنها نباشد شبها به خانه او که دوکوچه با منزل ما فاصله داشت می رفت و آنجا می¬خوابید تا اینکه پس از مدتی من را می فرستاد, خاله ام هشت سال از من بزرگتر است و خیلی زیباست , ماجرا از آنجا آغاز شد که خاله ام هر روز صبح در اتاق اش ورزش می¬کرد آنهم نبا لباس معمولی بلکه با تی شرت ورزشی بعضی وقتها که دره اتاق اش باز بود او را می¬دیدم که چطور وقتی روی تردمیل داره می دوه باسن ش مثل ژله می لرزه یا سنه های زیباش بالا وپایین می رن اوایل عین خیالم هم نبود ولی کم کم اندام زیبا و زنانه او مرا به خود جلب کرد , یک کمر باریک , باسن زیبا و سینه ای که نه خیلی بزرگ بود و نه کوچک , فقط و فقط دوست داشتم به اندام او نگاه کنم و هیچ میل جنسی یا حسی نسبت به او نداشتم , بعضی وقتها تو دلم به خودم می¬گفتم اگریک روز زن بگیرم دلم می خواد اندام ش بخصوص باسن ش مثل باسن خاله ام باشه خلاصه نگاه کردن به او برام یک عادت شده بود و اگر یک روز ورزش نمی کرد و من لرزش سینه و باسن اش هنگام دویدن روی تردمیل و پاه های سفید مثل برف اش را نمی دیدم احساس می کردم یک چیز را گم کرده ام , دیگه دلم می خواست زیر اون شرت و کرست ورزشی رو هم ببین ,یک روز وقتی به حمام رفت از سوراخ کلید توی حمام رو نگاه کردم وای وای قلبم تو حلقم اومده بود نفسم بند ش بود وصف اون لحظه برام مشکله دلم می خواست درحمام رو باز کنم برم و از شصت پاش تا سوراخ کون ش رو لیس بزنم از اون روز میل شدید جنسی به او پیدا کردم این میل جنسی روز به روز در من شدیدتر می شد نمی دونستم چکار کنم روزی که به حمام می رفت بهترین روز من بود چون می تونستم همی اون زیبای ها رو ببینم و بعد از اینکه از حمام می آمد بیرون به بحانیه حمام کردن به سراغ شرت و کرست ش می رفتم اونا رو بو می کردم بعد می بوسیدم وبراش جق می زدم کم کم به رفتار من شک کرده بود بخصوص وقتی به حمام می رفت متوجه شده بود که من از سوراخ کلید به او نگاه می کنم خلاصه زنا برای این چیزا خیلی تیزن , تا اینکه اولین علائم و پالسها رو برام فرستاد. یک روز که داشتم مثل همیشه از تو سوراخ در حمام بهش نگاه می کردم بطور کامل کس ش رو روبروی سوراخ در حمام گرفت و شروع به مالوندن اون کرد بعد سر شامپور رو مالید به کس ش و اون کرد تو کس ش و شرو کرده به آی … آی کردن منو میگی منیم خودبه خود سرازیر شد بعد لباساشو پوشید که از حمام بیاد بیرون منهم فوری پریدم پشت تلویزیون همین تور که خودام رو زده بودم به تلویزون نگاه کردن دیدم امد بالای سرم و شامپو رو روبروم گرفت گفت بیا این شامپوه برای تو منکه دیگه دوهزاریم افتاده بود که اون از نگاه کردن من توی حمام خبر داره شامپور رو گرفتم و سر شامپو رو بوسیدم و گفتم خوشبحالت کاشکی من جای تو بودم خندید و گفت ای کلک داشتی چیکار می کردی , گفتم خاله من از این شامپو کمترم گفت یعنی چی با پور روی گفتم خاله جون خودت تو برو توی اتاق لخت شو من هم اینجا لخت می شم تو من و نگاه کن , من هم تو رو نگاه می کنم فقط نگاه می کنم و هیچ کار دیگه نمی کنم تورو به جون هرکی که دوست داری بزار فقط نگاه کنم خلاصه بعد از کلی التماس راضی شد وقتی وارد اتاق شدم لخت شده بود خود به خود منیم می خواست بزن بیرون قبل از اینکه منیم بزن بیرون سریع جلوش نشستم و سرم رو بردم بطرف کس ش بو کردم بعد بوسیدم و شروع کردم به لیسیدن کس ش از اون روز رابطه جنسی ما شروع شد و هنوز هم ادامه داره
نوشته: آریا
ایول رستم خان همشونو یه دست زدی
هیچی واسه هیچکی نذاشتی داش
دمت جییییییییییییییز
فرض میکنیم خاله ی کس قشنگت پولداره بود. تردمیل داشته و ی در حموم بیخودی داشته که ی سوراخ داشته به اندازه گشادی سوراخ کونت…ننویس بچه جون. ماساژور سه کاره با ی عدد گوشی اچ تی سی وان ایکس چهار هسته ایی تو کونت…
بابا یکی زنگ بزنه دیوونه خونه !!!یکی از مریض هاش، اونم از نوع زنجیریش در رفته.خدا شفات بده جقی خان اونم از نوع کمریش!!!
خالم فهمید دیدش میزنم.خوشش اومد گفت بیا منو بکن…
ذهن یه کودک 4 ساله هم بهتر داستان سرائی میکنه
كله كيري رابطه جنسي فقط كس ليسي نيست هروقت شومبولت كردي توش ميشه گفت رابطه. كس ليس خان
آخه مقواچی بت بگم؟
آمیتا پاچانم باور نکرد اینو
تو شبا میرفتی یا کلا کوچ کرده بودی؟
مدرسه نداشتی احیانا؟
نکنه خاله و مامانت اون شبا تو کار لزبین بودن؟
ترو خدا دفعه بعد با دستی که باش جلق زدی ننویس بشورش بعد بنویس
حواله به نویسنده این داستان با استفاده از سَبک ( لغت نامه ی خایـه رُستمی) :
سئوگیلیم مُجتـَلق ، کـُسنوشته جـَلقوزُلماسا،وارلیق بوتون جَـقو خانه دیر
جَـلقیــده ن محــروم اولان،انسـانلیغــا بیگــانه دیر
جَـلقولکی دیـر،یالنیــز مَـجلوقدیر حیــاتین جـوهــری
بیر کونـول کی جَـلق ذوقین دویماسا،غمخــانه دیر
ترجمه :
دوست مـُجتـَلِـق من,اگر کـُسنوشته های جـَلقوزی تو نباشد هستی جـَقو خانه ای بیش نیست
کسی که از جـَلقیدن محروم باشد,با انسانیت بیگانه است
فقط جَـلق و مَـجلوق جوهر حیات هستند
دلی که جـَلق را درک نکند،غمخانه است
isooda18 کجای نوشته ی این کله سوسکی با حال بود؟ یه چیزی میگی ها .
elnaz jo0jo0 جان من میدونم بچه ها به کسی که داستان می نویسه فحش نمیدن اما این که داستان نبود چرت و پرت بود. بله دوستان به چرت و پرتگو ها فحش میدن . این رویای یه سوسک بود برای رسیدن به چاه فاضلاب. دوستان به نظر شما بهش میرسه ؟
رستم خان
این نویسنده نماها اخه لیاقت دارن که واسشون کتاب فلسفی (ضیافت) افلاطون میخونی؟
بابا همه که مث رستم دستان ما فرهیخته و فیلسوف نیستن که… :)
دادا با اون ترولت تو اون کامنت قلم طلاییت خوشحالم کردی
منم خوش دارم امروز تو تعریف ازت بترکونم…
زت زیاد
گاییدمت با این نوشتت هرچی خوندم حالم بهم خورد لاشی کونی جقوز :Sp
جیمز چادویک شما سرور مایی عزیزم ، بیشتر از این خجالتمون نده داش گـُلم ؛ خییییلی آقایی . . .
یعنی توی نره خر بیست و هفت ساله تو بیست و هفت سالگی هنوز از سوراخ کلید کس دید میزنی و شامپور (شامپو) لیس میزنی؟؟؟!!!
انگار داشتى انشا ميخوندى(منيم آمد بيرون،دوهزاريم افتاده بود،حمام ميرفت)کيرم تا ته تو حلق خودت و خالت،اصلا معلومه داستانت دروغه حتما موندى تو کفه خالت اين داستانو نوشتى.
داستانت اينجورى درسته:
خاله ات رفته بود حموم
تو هم جلو تلويزون داشتى خاله شادونه ميديدى و جق ميزدى كه خاله ات با عصبانيت از حموم مياد بيرون بهت ميگه: جقى صدبار بهت نگفتم اين شامپو رو از حموم برندار؟
شامپو رو ازت ميگيره ميبينه درش نيست شاكى ميشه ميگه: جق ميزنى به جهنم چرا در اين شامپو رو ميكنى تو كونت؟ جقى
مازیار
من موندم چطوری قاطر حاملش کنه؟
ایول یعنی میتونه؟
سلام الناز خانوم
فک کنم به علت حشری بودن زیادی باشه.شما خودتو ناراحت نکن عزیزم
سلام
علتش شهوت زیادی الناز جوون
شما خودتو ناراحت نکن عزیزم
کس ننویس گالیور نقشه عوض شده
این بی نظیر بود . دمت گم چقدر خندیدم .
چقدر سطح نظرات بالا رفته ، لذت بردم . دم همتون گرم .
سعی میکنم فحش ندم فقط توجهتو به جمله های … (چون میخوام فحش ندم نگفتمش) که بلغور کردی جلب میکنم:
آنهم نبا لباس معمولی >> نبا؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون نه با
دره اتاق اش باز بود >> اتاق اش؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون اتاقش
سنه های زیباش >> سنه؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون سینه
مثل باسن خاله ام باشه >> آخه …ی یا بگو خاله ام باشد یا خالم باشه
به بحانیه حمام کردن >> بحانیه؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون بهانه
اونا رو بو می کردم بعد می بوسیدم وبراش جق می زدم >> نمیگفتی هم مشخص بود جقی هستی کله …ی
سر شامپور رو مالید >> شامپور؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون شامپو
شرو کرده به آی … آی >> شرو؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون شروع
منو میگی منیم خودبه خود سرازیر شد >> ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ …م تو جمله
خودام رو زده بودم به تلویزون نگاه کردن >> خودام؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون خودم
شامپور رو گرفتم >> شامپور؟؟؟ کلا فکر کنم با شامپو رابطه ی خوبی نداری حتما خشکه میزنی
با پور روی گفتم >> پور؟؟؟ حالا ما فرض میکنیم همون پر
خودت تو برو توی اتاق لخت شو >> ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ …م تو جمله
اون لحظه کهد سر صحبت بیتربیتی رو باز کردی خجالت نکشیدی بیشرف حداقل ی اتو می گرفتی بعد.خیلی خری که جنم جنده کردن رو هم نداری بعد رو خاله ات قفل کردی. خیلی اشغالی زباله
وای خدا ادم که این داستانا رو میخونه شک میکنه به خالش که نکنه اونم کونی و جندس
اخه کیر خر تو دهنت منم خاله شدم هااااا
هر کی هر چی میخواد بذار بگه. عالی بود.
دستت درد نکنه
سر خر به کس ننه ی جندت که یه همچین کس مغز کیر تو گلوی بزمجه ای زاییده ، نه ریده .
بچه کونی لااقل این بفهم که دیگه همه میدونن هر کس خلی که اول اراجیفش مینویسه ( میخام یه داستان واقعی بنویسم ) قصدش نوشتن یک مشت تخیلات موقع جلق زدنشه ، بعدشم آخه مگه ننه ی بدبختت چقدر توان داره که اینقدر کیر براش ردیف میکنی [ عصاره آب جلق نبات ]
بچه کونی برداشته نوشته : خالم فهمید دارم نگاش میکنم سر شامپورو کرد توی کسش بعد آورد داد به من گفت بیا ماله تو .
اسب آبی توی کونت خمیازه بکشه
کیر تو کسه اونی ک تو رو از زایشگاه اوردت بیرون
کس ننه ی دروغگو
خالت خوشش اومد؟
پس موقعی ک خالت کیر منو ببینه از زیادی شادی پس میفته کس مغز
کیر تو روحت بی پدر!
بدبخت شامپو و داده بوده بهت گفته بوده حالا نوبته تو هست برو تو حمام بکنش تو کونت من از سوراخ در نگاهت کنم!
آخه ان آقا چرا کس شعر میگی سگ توله. تمام معابد هند تو کونت. تمام مساجد جهان تو کونت! تمام کلیسا ها و کنیسه ها تو کونت! دیوار چین تو کونت! برج میلاد تو کونت و در آخر کیر تمام بچه های شهوانی تو روحت!
دوتاکیروقتی بزارنش جلواینه مساوی است با4کیر=4مامانتو+خواهرت=خاله؟آخی دوکیرحریفه
اخه کون کش بی غریت به جای این کس شعری که نوشتی می نوشتی دخترهمسایه
عکسایه خواهرتوبفرست بروبچ توفیس بوک منتظرجلق بزنن زودی
<یعنی خودت باشی این نوشته ها را باور می کنی من که می گم دروغه ولی اگه هم راست باشه خیلی نامردی و کاری که تو کردی حیوون هم نمی کنه جددا برو حیوانات را نیگاه کن ببین نسبت به بستگانشان چقدر تعصبی هستن بعد تو می یای برا خالت می نویسی که اینجور و آنجور بود اگه این نوشته را خوندی برو کمی فکر کن ببین کار تو درست بوده یانه اگه پشیمون شدی که انسانی وگرنه از حیوون هم پست تر >.
خیلی قشنگ بود اگه دوست داری با هم صجبت کنیم بهم پیام بده مرسی
الناز خانم من میگم همان خاله سنتی بمان
برای کارای دیگه خوب از خیلی ها میتونی کمک بگیری
بهتر نیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت؟؟؟؟؟؟؟
🙄 🙄
ترکیدم از خنده
بچه کونی چندسالته؟اصلا مدرسه رفتی تا سواد یاد بگیری؟
خودت اول بخون ببین چی نوشتی متوجه میشی یانه؟ 🙄 🙄
الان کار دارم بعدأ نقدت میکنم !