عمه آتشین

1401/10/05

سلام خدمت دوستان عزیز
اول از همه بگم این داستان کااااملا واقعی هست و باورش دیگه
دست خود شماست.
من شاهین هستم بیست و هشت سالمه اهل شمال کشورم
این موضوع بر میگرده به هشت سال پیش وقتی وارد بیست سالگی شده بودم
ما اصالتا اهل تهران هستیم
اما خانواده ما و دوتا عمه هام اینجا داخل شمال زندگی میکنیم از قدیم
این در مورد من و عمم راحیل هست
راحیل عمه بزرگم هست و الان دقیقا پنجاه و هشت سالشه پنج روز پیش تولدش بود.
عمه راحیل من تنها زندگی میکنه دوتا پسر داره که اونا تهران سر کار هستن و شوهرش چندین سال پیش فوت کرد
به دلیل تنها بودنش خیلی زیاد بهش سر میزنیم و رفت و امد داریم
عمه راحیلم قدش تقریبا کوتاهه خیلی سفیده چشماش سبزه و بقول گفتنی واقعا هلویی هست برا خودش یه کون خیلی گوشتی و طاقچه ایی داره که داخل شلوار لی نمیره و همیشه تیپ های پارچه ایی که نچسبه بهش میپوشه
همیشه داداش کوچیکترم خرید ها و کارای عمم رو میکرد
داداشم اول تابستون رفت تهران برا چند ماه پیش اقواممون
خلاصه کارای عمم افتاد گردن من
رفت و امد من داخل خونه عمم چندین برابر شد
هر روز بیشتر عمم با من راحتر میشد
لباس های باز تر میپوشید بیشتر بهم توجه میکرد
بیشتر باهم حرف میزدیم درد و دل میکرد از قدیما میگفت
جوری شده بود در هفته چند شب میخوابیدم پیشش
من تو اتاق میخوابیدم عمم تو پذیرایی جلو تلوزیون میخوابید
تابستون بود هوا گرم بود شبا یه لباس بلند میپوشید تا سر زانو هاش و میخوابید.یه شب که داشتم با چشم پر خواب میرفتم دستشویی یهو یه چی دیدم که چشمم باز شد لامپاخاموش بود اما از پنجره نور چراغ که داخل تراس روشن بود افتاده بود رو کون عمم که روی شکم خوابیده بود واااای چه کون خشکلی داشت چشمام روشن شده بود جوری پلک نزده بودم که اشک تو چشمم جمع شد تا به خودم اومدم دیدم کیرم شده دسته تبر داره خورد میشه خلاصه دیگه نمیتونستم به کونش فکر نکنم کلا من داخل اون سن نمیدونم چرا به زن های سن بالا هم علاقه داشتم اینم شده بود یه دلیل ذهنی دیگه برا اینکه رو عمم کراش بزنم یه برنامه چیدم که کلا تابستون خونه عمم بمونم و با موافقت خانواده و عمم هم روبرو شدم و وسایلامو جمع کردم اومدم کلا خونه عمم. یه روز ظهر میخاستیم غذا بخوریم که ظرف خورشت از دست عمم افتاد رو فرش و قرار شد فرش رو بشوریم وقتی داشتیم فرش رو میشستیم عمم رو فرش به حالت چهار دست و پا بود و داشت با برس مخصوص فرش با تاید میشست فرش رو. از پشت که نگاه میکردم حالم خراب شده بود کیرم راست شده بود شلنگ آب تو دستم بود چشمم به کون عمم لحظه و ثانیه و دقیقه از دستم خارج شده بود یهو وقتی متوجه شدم که دیدم عمم میگه شاهین شاهین حواست کجاست به خودم اومدم گفتم اوووم عههه اوووم ببخشید عمه یه لحظه حواسم پرت شد یاد چیزی افتادم. دیدم عمم خیره شده بهم یهوو متوجه شدم کیرم هنوز راسته بخاطر تنگی شلوارم رو به پایین رفته و یه حالت غلمبه ایجاد شده خودمو جمع کردم و شروع به شستن فرش کردیم. شب موقعه فیلم دیدن شد و فیلمو دیدیم و داشتیم نسکافه میخوردیم که عمم گفت شاهین دوست دختر داری؟ یهو تعجب کردم از سوالش و گفتم عععه عممه چرا میپرسی؟ گفت همینجوری خاستم بدونم و یه خنده بلند کرد. من سرخ شده بودم گفتم نه عمه جون ندارم. تعجب کرد گفت واااااقعا؟ گفتم آره مگه چیه؟ گفت پسر به این خوبی و آقایی مگه میشه یکی نیاد و دلشو نبره اخه بلا به جون گرفته. گفتم حالا که نبرده و خندیدیم. احساس میکردم عمم یجوری داره بهم پآ میده ولی باز نمیتونستم قبول کنم. اون شبم گذشت ولی کل شب رو فکر کردم و با طرح یه نقشه چند شب دیگه رفتم پیش عمم گفتم عمه جون اون شب پرسیدین چرا دوست دختر ندارم. عمم گفت اره. گفتم میخام حقیقت رو بههتون بگم به هیچکس نگفتم تا حالا. عمم یه لحظه رنگش پرید گفت عمه جان مشکلی داری خدایی نکرده؟؟؟ گفتتتم نه ولی استرس میگیرم موقعه پیشنهاد دادن و دوستی. گفت خوب چرا. یه مکث کردم یهو گفتم بگو عزیزم بگو هر مشکلی داری شاید بشه درستش کرد عزیز دلم. با استرس و صدای ارزون گفتم ببین عمه جان دوستام زیاد در مورد دوست دختر هاشون و دختر ها و رابطه باهاشون حرف میزنن و بخش اصلی اینکه میگن داخل رابطه جنسی اگه ضعیف باشی و جلو دختر کم بیاری اونا همچی رو بهم میگن و آبروت میره و از این چیزا و میگن اگه اونجات کوچیک باشه هم خیلی خیلی خیلی بد هست و بهت میخندن. عمم پرید وسط حرفم و گفت وااا از دست این دختر های این دوره زمونه عمه جان بخدا دوره ما اینجور نبود چشم باز میکردیم تو خونه شوهر بودیم شوهری که خودمون انتخاب نکرده بودیم. حالا تو کدوم یکی از مشکلاتو داری مگه؟؟ گفتم والا تا حالا رابطه نداشتم نمیدونم و بخاطر همین استرس میگیرم در موردش. و کسی هم نبوده که بخام ازش سوال کنم و اصلا ادم روش نمیشه سوال کنه. عمم گفت الان من هستم غصه نخور بپرس من بتونم جواب میدم بدون رودروایسی گفتم وااااقعا جواب میدی عمه جان؟ گفت اره جون دل چرا جواب ندم باید مشکلت حل شه دیگه بپرس عزیزم. گفتم عمه جان یه زن یا دختر بنظر شما در هفته به چندبار سکس نیاز داره. میش خندی زد و گفت هر روز هفته و منم خندیدم. گفت ببین شاهین جان بستگی به زن داره یکی هست در هفته یبارم زیادش هس یکی هر روز احتیاج داره ولی اینو بدون لااقل هفته ایی دو سه بار باید انجام بشه.از این جوابش فهمیدم عمم از اون شهوتی ها بوده و هست که دلش میخاد یه کیر عربی ازصبح تا شب داخل کصش باشه و تکون بده براش. گفتم خوب عمه اندازه آلت تناسلی چقدر خوبه؟ خندید بلننند بلنند و گفت به سانت نمیدونم ولی اینقد با دستش نشون داد حدودا یه بیست سانتی میشد اون که نشون داد من خندیدم و گفتم واااای عمه این که مال آفریقایی هاست گفت اخ نگو که ارررررع و بازززز بلند خندید. باورتون نمیشه حتی از اینجور حرف ها هم کیرم بلند شده بود ولی جوری نشستم که معلوم نباشه.( راستی بگم من کیرم شونزده و نیم سانت هست ولی خیلی خیلی خیلی کلفته کلفتیش واقعا نرمال نیس)
عمم گفت شاهین نکنه کوچیکه مال تو و باز خندید. منم سرمو انداختم پایین گفتم نمیدونم بخدا عمم گفت خوب ناراحت نشو شوخی کردم. یعنی چی نمیدونی خوب چقدره؟ گفتم چطور بگم اخههه. گفت بگو احمق رو نگیر میخام مشکلت حل شه خوب. گفتم من الان شونزده سانت و نیم هست گفت عه خوبه که پسرجان تو هنوز رشد میکنه نترس یهو گفتم ولی دورش یعنی ببخشیدا کلفتیش خییلی زیاده یجوری هست انگار نرمال نیس! عمم گفت چی؟؟ یعنی مشکلی داره؟ گفتم نمیدونم بخدا همین برام خیلی ترس و استرس ایجاد کرده رومم نمیشه به کسی بگم و اصلا بحث کنم در موردش. گفت خوب اصلا ناراحت نباش و یه چیزی میگم خجالت نکش یا چشماتو ببند ولی پاشو وایسا شلوارتو در بیار من ببینمش گفتم نه روم نمیشه گفت لااقل من دست میکنم تو شلوارت دست بزنم بفهمم باهم چند دقیقه بحث کردیم و من قبول کردم. از این شوکی که یهو گفت باید ببینمش و این حرفا کیرم خوابید خداروشکر که تابلو نشه یهو. وایسادم و گفت تو چشماتو ببند اون نشسته بود رو مبل من جلوش وایساده بودم با شلوار راحتی. یواش کش شلوارم رو اورد جلو تر و دستشو کرد تو شلوارم و شرتم کیرمو گرفت تو دستش واااااای که چقدرررر گرم بود داشتم دیوانه میشدم ولی با تمام زور داشتم جلوی بلند شدنش رو میگرفتم یجورایی واااقعا استرس و خجالت بهم فشار میاورد. عمم گفت اره منم حس میکنم حتی اینجور که خوابم هس کلفتیش زیاده گفتم عمه تازه شما دست زدین و اگه ببینید دیگه بدتره گفت خوب بزار ببینم خجالت نکش و من چیزی نگفتم اونم شلوارم رو با شرتم همزمان اورد پایین زیر چشمی بهش نگاه میکردم وااااقعا چشمش خیره شده بود چند ثانیه یهو اب دهنشو قورت داد گفت اااره واقعا خوابه ولی کلفتیش معلومه نرمال نیس ولی خوبه ها بد نیس بخدا گفتم خوابه الان اگه بیدار شه میفهمید چقدر بدجوره. گفت خوب میخای بیدارش کن تا ببینم و اگه واقعا مشکلی هست بدون اینکه کسی بفهمی ببرمت دکتر. گفتم واا خوب چطور بیدار کنم عمه زشته گفت خفه شو جلو وایساده لخت حالامیگه زشته و خندید. گفتم خوب نمیتونم که گفت اینم خودم حل میکنم و کیرمو یهو گرفت تو دستاش وااای قسم میخورم بهترین لحظه عمرم بود کیرم یه تکون خورد عمم گفتت وای تمساح داره تکون میخوره و خندیدیم یه طوری با اون انگشتا و و دست خوش فرم و نازش کیرمو هس فشار میداد و بالا پایین میکرد که نفسم داشت میگرفت از شهوت کیرم کم کم بلند شد و کاملا تو صورتش وایساد عمم گفت واااای شاهین وااااقعا واااااقعا کلفته یجور خیلی خیلی کلفتی کلفته و یهو خندید و گفت وا چی میگم من داشتم میدیدمش واقعا داشت ذوق میکرد و جالب اینکه میخاست مثلا فقط یکم بلندش کنه که ببینه ولی الان کامل بلند بود اما باز داشت میمالید زبونشو یکم بیرون اورده بود و با یه حس عجیبی داشت بالا پایین میکرد دستشو دیگه داشت دردم میگرفت خشک خشک میمالید گفتم عمه پوستش کنده شد اینجوری بخدا! عمم یهو به خودش اومد گفت وااا راست میگیا دستشو کشید ولی هنوز بهش نگاه میکرد منم دلو زدم به دریا گفتم لااقل چربش میکردی و خندیدم اون نخندید فقط به کیرم خیره شده بود پاشد وایساد با دست بهم اشاره کرد بشین و رفت طرف اتاق من نشستم و گفتم وای بدبخت شدم ناراحت شد ولی یهو جلوم ظاهر شد با یه وازلین تو دستش گفت خوب که چرررربش کنم اررررع و خندید دستش رو چرب کرد و یکم وازلین هم زد به کیرم و تخم هام وای یجوری میمالید که جون از سر کیرم میخاس بیاد بیرون میرسید به تخم هام اروم کف دست هاشو پشت سر هم میکشید به تخم ها رو به پایین دستشو ته کیرم حلقه میکرد فشار میداد پایین کیرم میخاس بترکه بعد با اون دستش محکم کیرمو میمالید و بالاپایین میکرد وسط شهوت بودیم دوتامون گفتم عمهههه من بیشتر میخام اون گفت اووووخ خیال کردی من میزارم فقط تو حال کنی تو کسری از ثانیه لخت شد وای بچه ها خداشاهده کون و کصش انگار از بهشت اومده بود یه کون سفید تپللللللل کص بزرگ گوشتی وااااای داشتم میمردم یکم وازلین به کصش زد گفت خودم میشینم روش من وسط رو مبل چهار نفره نشسته بودم پاهام رو زمین بود اومد بالا قشنگ نشست تو بغلم دستشو کرد زیر کیرمو گذاشت دم کصش اروم پاشو شل کرد سرش رفت داخل چشاش گرد شد گفت وااای کلفته کلفته کلفته و یکم اخم کرد و هی بیشتر فشار داد و نصف بیشتر کیرم رفت داخل دوتا نفس عمیق کشید و همه کیرمو تا تخم فرو کرد تو کصش ک بی حرکت شد گفت وااای واااقعا کلفته یکم باید جا باز کنه وااای که جر خوردم منم که هنوز تو شوک بودم و کیرم تا دسته تو کص عمم بود باورم نمیشد دارم این کارو میکنم خلاصه یکم کمرم بد جا بود یکم تکون خوردم درست شه کیرمم تو کصش تکون خورد گفتتتت آخــــــــــــــــــــــ تکون نخور کثافت بزار خودم تکون بخورم و اروم یکم خودشو بلند کرد باز نشست خنده رضایت تو چهرش معلوم شد و شروع به بالا پایین شد کرد جوری اخ و اوف میکرد وقتی کیرم تو کص نازش بالا پایین میشد که باورم نمیشد. یهو کیرمو در اورد پاشد گفت اینجور بکن و خودش دستشو گذاشت رو مبل و کونشو داد عقب یهو بلند شدم و کیرمو گذاشتم دم کصش و فرو کردم یه آخ خشکل گفت و کیرم تو کصش جا شد شروع به تقه زدن کردم جوری کرد هی میگفت جرررر خوردم عوضی واااای جررر خوردم چشمم به کونش بود و داشتم دیوانه میشدم گفتم این با کلفتی کیرم به من کون نمیده ولی اون کونو باید میکردم همینجور که کیرمو تو کصش عقب جلو میکردم یه تف انداختم در سوراخ کونش و اروم با کونش بازی میکردم اونم تو فضا بود داشت حال میکرد یواش یواش انگشت بزرگمو کردم تو کونش دیدم هیچی نگفت همیجور جلو عقب میکردم کمرم سنگ شده بود چون فقط میخاست تو کونش خالی شه دوتا انگشتمو کردم تو کونش انگشت اشاره و وسطی رو دیدم هیچی نمیگه و کونش خیلی جا بازه انگار همینجوری داشتم محکم میکردمش و کونشم با انگشت باز میکردم که دیدم عمم میگه واااای کثافت وااای کیر کلفت واااای وااااای واااای و هی داره میلرزه جوری ارض شده که کاملا کصش پر اب شد و حسش میکردم بی حال شد و منم متوجه شدم و کیرمو کشیدم بیرون عمم گفت وااای وااای که چقدر تو خوبی پسر جان اخ که باورم نمیشد دیگه اصلا سکس داشتع باشم تو عمرم چه برسه همچین چیزی و بلند شد دید کیر من هنوز شق وایساده گفت تو ارضا نشدی؟ گفتم نه گفت اینهمه آب که ازم ریخت بیرون مال خودم بود پس و زد زیر خنده گفتم اره انگار سد ترکیده بود و دوتامون خندیدم گفت اینجور که معلومه شما اقا پسر کون میخای از انگشت کردنت معلوم بود من با خوشحالب گفتم ااااره گفت باشه ولی مراعات کن بزا برا همیشت باشه کاری نکنی زده بشم و دیگه دستت بهش نرسه و من با یه چشم بزرگ تایید کردم رفت یه بالش اورد خوابید گذاشت زیر شکمش باورتون نمیشه کونش قد یه کوه اومد بالا داشتم میمردم نشستم رو پاهاش دیدم دستاش رو اورد دوطرف کونش رو گرفت باز کرد کامل جوری که سوراخش زد بیرون یکم وازلین زدم به کیرم و سوراخش و ارو سرشو گذاشتم رو سوراخش و فشار دادم خدایی راحت سرش رفت معلوم بود این کون کیر زیاد خورده ولی سرش که رفت عمم دستاشو ول کرد گفت اخ وایسا وایسا وایسا بی حرکت شدم چند ثانیه شد گفت یکم دیگه و من باز یکم فشار دارم باز گفت واییسا کیرم داشت منفجر میشد مگه میشه یه کون اینقدر داغ باشه وااای کیرم تو یه جای خیلی داغ و چفت بود خلاصه همشو فرو کردم با دستور خودش جاباز کرده بود شروع به عقب جلو کردم عمم هی میرفت تو زور و هی نفس خالی میکرد منم عقب جلو میکردم و کامل خوابیدم روش و سرمو پشت گردنش گذاشته بودم و کیرمو که شده بود مقل لبو و انگار حرارت کونش داشت آبش میکرد عقب جلو میکردم واای حس بی نظیری بود داشتم جوری تقه میزدم دیگه که صداش تو اتاق پیچیده بود عمم فقط میگفت اااخ یواش یواش کثیف میشی اروم اروم اخخخ درد داررم اخخخ منم بی توجه تند تند تقه میزدم یهو تمام بدنمو یه حسی فرا گرفت شروع به لرزه کردم داغ شدم تخمام جمع شد و تا اخر کیرمو فرووو کردم و تکون ندادم فقط آب داغ بود که از کیرم تو کون عمم خالی میشد عممم میگفت وای فشار نده وااای جررر خورد منم در حال خالی کردن اب کمر داغ بودم جوری ابم خالی شد که حس کردم الان میمیرم نشستم رو کون عمم عمم گفت بکش بیرون دیگه مردک احمف گاییدی کونمو کیرمو اروم کشیدم بیرون یکمی کثیف شده بود عمم گفت بدو برو بشور خودتو گففتم محکم نکن کثیف میشه رفتم خودمو شستم و اومدم عمم هم دوش گرفت اومد یک ساعتی درگیر تمیز کاری و لباس پوشیدن و اینا بودیم عمم گفت خوب حاج اقا اینو بدون دیگه بدبختی و خندید گفتم چرا؟؟؟ گفت دیگه کیر تو مال خودت نیس و باز خندید من گفتم کیر چه قابل داره ما جون بخواه و خلاصه از اون روز به بعد بنده شدم برده سکسی عمه جان و تا دو شب قبل تولدش یعنی همین چند روز پیش هم باز کیر اینجانب تا دسته تو کون و کص ایشون بوده و نمیزاره زنم بگیرم. گرفتار شدم خلاصه. خخخ
اگه لایک کنید در مورد یه سکس پر خطر که نزدیک بود آبرومون بره رو براتون مینویسم مامانم ولی حس میکنم فهمید ولی روی خودش نیاورد…

نوشته: amiralia2


👍 54
👎 11
144901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

908196
2022-12-26 01:35:59 +0330 +0330

اجازه بده بیام کمکت

0 ❤️

908201
2022-12-26 01:49:37 +0330 +0330

نیم سانت کم میگفتی هم حل بود ؛درضمن ارض نیست پسر جان ارضا میشه .

2 ❤️

908219
2022-12-26 02:41:30 +0330 +0330

عالی بود من که دوسش داشتم ☺☺

1 ❤️

908220
2022-12-26 02:44:47 +0330 +0330

اونی ک نرمال نبود داستانت بود نه کیرت.
چقدر جدیدا راحت پا میدن یا حتی خودشون آمار میدن خخخ

2 ❤️

908224
2022-12-26 03:05:11 +0330 +0330

اگه تابحال کوس کرده بودی اینو میدونستی کسو با وازلین نمیکنن چون طرف عفونت شدید میگیره صد درصد شوهر عمت با وازلین کونت گذاشته🤣


908225
2022-12-26 03:19:19 +0330 +0330

با کولیس اندازه میزنی؟
58 ساله هلو نمیشه میشه رانی هلو😂😂

1 ❤️

908245
2022-12-26 06:05:19 +0330 +0330

چرا اینقدر تاکید وجود داره داستانی که واقعی نیست رو واقعی جا بزنید!!

1 ❤️

908254
2022-12-26 08:48:08 +0330 +0330

والا پسرا اولین سکس زندگیشون اینجوریه ک هر بیس ثانیه یبار ارضا میشن تا اونجایی ک من داستانتو خوندم نیم ساعت بود تلمبه میزدی
بعدش گف ن مثه اینکه تو کون میخای؟مشتی زنا کونشون ناموسشونه شاید اغراق کردی ک داستانت خراب شد

1 ❤️

908255
2022-12-26 08:53:26 +0330 +0330

باحال نوشتی ولی کاش عکس ازش میزاشتی من عاشق اینجور میلفام

1 ❤️

908262
2022-12-26 09:49:35 +0330 +0330

نوش جونتون.چه کارخوبی کردی که به عمه جات کمک کردی و سرحال شده.

0 ❤️

908266
2022-12-26 10:40:52 +0330 +0330

خیلی ثواب کردی 😂

0 ❤️

908273
2022-12-26 13:21:05 +0330 +0330

تو تولد ۶۶سالگی عمه ات … بنازنم به عمه ان

0 ❤️

908323
2022-12-27 00:29:46 +0330 +0330

گمونم هنوز متولد نشده بودی عمه خانم عضوی از اعضای شهوانی بوده ، بعضی از حرفهاش شبیه اظهار فضل برخی یاران سایت شهوانی هست .

0 ❤️

908347
2022-12-27 02:41:36 +0330 +0330

شماره عمتو بده هماهنگ کنم باهاش جرشششش بدم از نوک پا تا نوک سر.
دیوث

0 ❤️

908780
2022-12-30 13:42:23 +0330 +0330

خوبه دیگه خوش به حالت پسر اگر واقعی بود داستانت عالی بود خونه داری خرجی داری کوس کون خوبم داری دیگه چی میخوای 😀

0 ❤️

908795
2022-12-30 16:33:40 +0330 +0330

از اون داستانایی بود که کیرمو شق کرد. دمت گرم.
بازم از کردنت عمت برامون بنویس لطفا
ممنونم😍

0 ❤️

909246
2023-01-03 08:13:17 +0330 +0330

خودت شهرستان بزرگ شدی، چه دلیلی داشت بگی اصالتا تهرانی هستید؟ عقده تهران دارید چرا شماها؟ از تهران یه شهر آلوده شلوغ پر از دهاتی مونده. انقدر حرص تهران و نزنید. بچه تهرون نمیگه داخل شمال، داخل خونه، داخل کصش، داخل دسته خر. گرامرت هم خیلی ضعیف بود. انگار تا دوم راهنمایی خوندی.

1 ❤️

909681
2023-01-06 22:13:11 +0330 +0330

ادامه بده عالی بود❤️

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها