زهره خواهرزاده ام

1400/12/16

سلام
این داستان که تعریف میکنم واقعیه
من اسمم سلمان هستش قد بلند ولی چهره ام کاملا معمولیه و زهره خواهرزادم یکسال از من بزرگتره و داستان مال حدودا 9 سال گیشه وقتی 18 سال داشتم
من و زهره باهم بزرگ شدیم و همو دوس داشتیم و گاهی همو میمالوندیم یعنی بیشتر من میمالوندم و اونم هیچی نمیگفت و به روی هم نمیاوردیم
خونه ماهم کنار هم بود. ی روز بعدازظهر گفتم بزار برم بهشون سر بزنم. کلید خونشونو داشتم و رفتم داخل دیدم زهره خوابیده به پهلو. همونجا قلبم اومد دهنم کون قمبلش معلوم بود. داداشش تو اتاق خوابیده بود اولش ترسیدم برم سمتش ولی اونقدر حشری شده بودم که دل رو زدم به دریا
رفتم کنارش دراز کشیدم قلبم تند تند میزد دستمو کشیدم به بازوش وقتی دیدم حرکتی نکرد دستمو بردم شکمشو مالیدم
وااای چ حس خوبی بود شهوت و استرس خیلی ترکیب خفنیه
اروم اروم دستمو بردم سمتش ممه هاش اااخ که چه خوب بودن دست کشیدم و بعد اروم مالوندم. اونقدر حشری بودم که اصن به عاقبتش فکر نمیکردم
جراتمو بیشتر کردم و اروم فشار دادم کیرم شق شق شده بود بعد دست دستمو کردم توی تیشرتش و از رو سوتین مالوندم با هر فشار به سینه اش میرفتم رو ابرا واای که چه حال خوبی بود
دستمو از زیر سوتین بردم داخل و و پوست دستم واس اولین بار پوست ممه های نرمشو لمس کرد انگار جونم داشت در میومد دیدم صدای نفس هاش داشت میومد بعد نوک ممه هاشو گرفتم که زهره برگشت ی لحظه نگام کرد و دوباره چشماشو بست و دوباره پهلو شد اااخ ک لذت اون نگاه پر شهوتش هیچ وقت فراموش نمیکنم. منم ک اوکی رو از نگاهش گرفتم دستمو بردم تو شرتش و دیدم کصش خیس شده و با دستم چنگ زدم و مالیدمش انگشت میکردم و تند تند میمالیدم که یهو زهره لرزید و با دستش دستمو چنگ زد و محکم به کصش فشار داد و بعد دستمو کشید بیرون
بدون اینکه چیزی بگه کونشو قمبل کرد منم شلوار و شورتشو کشیدم پایین و کییر شقمو تف زدم فرستادم لای پاش اااخ واای ک چه داغ بود داشتم میمیردم از لذت با ی دست سینشو فشار میدادم و تلمبه میزدم یهو کل بدنم منقبض شد و کل ابم ریخت لای پاش. هیچ وقت اینقدر لذت نبرده بودم. نای بلند شدن نداشتم ولی زود خودم و اونو جمع کردم و زدم بیرون. اولین تجربه سکسم بود و بعدش دیگه تکرار نشد همیشه عذاب وجدانش باهامه ولی بهترین سکسم قطعا همونه

نوشته: سلمان


👍 15
👎 7
101401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

862682
2022-03-07 02:58:23 +0330 +0330

اقا مجتبی از سن شما معلومه شهر نو ندیدی و نرفتی چون اگر دیده بودی اصلا اسم این مکان را که کثیف ترین و فاسد ترین نقطه کره زمین است را به زبان نمیاوردی چون انجا جای بود که ناموس مردم را میدزریدن و هزار بلا و بقالی که دختر بچه ها را که انجا بودن گول میزد تا سفته اثرانگشت بگیره بده به خانم رییس ها تا 100 ریال انعام بگیره یا ادمهای ببینی که بدترین نوع سوزاک و سفلیس را ببینی یا زنهای خوشگل مردم را بدسیله اعضا فلان فرقه بزنن ببرند اول برای رییس کلانتری 15 و بعد مخبر ساواک و اخر هم پاسبان قلعه دست بزنه و در اخر یک انگشت دعوا جلوی بینی ان زن بدبخت بگیرند تا دیگه شب هم تو خانه خانم رییس بمانه اره افا مجتبی شهرنو اینها رور خوشش بود

1 ❤️

862711
2022-03-07 06:54:05 +0330 +0330

فقط میتونم بهت بگم خاااااااااااااااااااااک

0 ❤️

862785
2022-03-07 16:09:09 +0330 +0330

خوارزادت یه سال ازت بزرگتره داستان مال ۹ سالگیشه وقتی ۱۸ سالت بود؟؟؟ کس مغز جاکش

1 ❤️

906853
2022-12-16 00:49:21 +0330 +0330

اووووو چت مخ کس منگ یه لحظه دستتو در بیار از توی شلوارت یکم حساب کتاب کن بعد ببین بازم میخای بنویسی؟ البته صحیحترش اینه که بپرسم بازم میخای گوهخوری کنی؟

0 ❤️