سلام اسمم رضا الان ۲۵ سالمه داستان مال ۲۰ سالگیمه من یه پسر با قد ۱۸۵ و وزن ۱۰۰ کیلو شکم ندارم ولی باسن و سینم بزرگه از ۱۵ سالگی رفتم زیر کیر خودمم قبول کردم چون اون که لاپام بود خواب ۱ سانت بود سیخ ۸ سانت اول ها وقتی میدادم سیخ میکردم ولی بعد یه مدت آبم خود به خود میومد سیخ هم نکردم دیگه ۲۰ سالم شده بود دیگه و یه کونی حرفه ای البته کلا با سه نفر تا اون موقع سکس داشتم خلاصه خونواده گیر که ازدواج کن گفتم نه هر بهونه ای بگین آوردم اما انگار نه انگار سعید اون موقع بکن من بود وقتی بهش گفتم یکی زد رو چوچولم گفت تو چه به زن ولی خانواده نمیفهمیدند خلاصه رفتیم خاستگاری دختر عمو سمیرا یه دختر با قد ۱۸۰ و ۷۰ کیلو وزن ، سفید من هر چی مشکل بود به خودم چسبوندم ولی انگار نه انگار دختر عمو ام ازم خوشش میومد خلاصه گفتن عقد کنین عقد کردیم و من به دختر عموم بی محلی میکردم ۶ ماه تو عقد بودیم هرچی بی توجهی میکردم بیشتر بهم نزدیک میشد منم کم کم دوسش داشتم یه روز بکنم سعید حسابی منو کرد بعدش رفتم پیش سمیرا گفت چته گشاد راه میری گفتم هیچی خلاصه کم کم باهاش جور شدم تا وقت عروسی رسید قبلش رفتم پیش سعید گفتم برا بار آخر بکنم و اونم حسابی از خجالتم در اومد . بعد عروسی رفتیم خونه که بابام گرفته بود سمیرا رفت رو تخت لباساش در آوردم و لباس خودم ولی شرت نه شروع کردم خوردن کسش تا آبش اومد گفت چرا نکردی گفتم بعدا تا دست زد به چوچولم داد زد ، وای خاک تو سرت این چیه و شرتم در آورد زد تو سرم گفت گم شو زد زیر گریه اون شب من تو حال بودم سمیرا تو اتاق صبح بی هیچ حرفی من رفتم سر کار ظهر اومدم یه چیزی خریدم خودم خوردم برا سمیرا گذاشتم دم اتاق چند روز سمیرا از اتاق بیرونم نیومد تقریبا سه روز بود که اومد بیرون گفت بیا بشین گفت ببین من کلی از تو جلو خونوادم دفاع کردم الان چجوری بگم باکرم تو لاپات چیزی نداری چرا بهم نگفتی ها خاک تو سر من که از تو بی خاصیت خوشم اومده آخه طلاقم بگیرم به بابام چی بگم به خاله چی بگم زندگیم سیاه کردی رضا نشستم رو دوزانو جلوش کل ماجرا از بچگی تا الان و دوس داشتنش گفتم خواست بلند شه که افتادم به پاش سرم چسبوندم رو پاش پاش بوس کردم گفتم نرو نوکریت میکنم هر جور تو بخوای یه جوری شد رفت تو اتاق صبح اومد گفت کارتت بده با گوشیت کار دارم برو گفتم چرا گفت نوکر که سوال نمیکنه گفتم چشم و دادم و رفتم تا چند روز چیزی نگفت فقط خرج کرد تا این که دو بسته اومد دم خونه رفت آورد داخل گفت برو رو تخت لخت شو گفتم چرا گفت خفه توله بار اول بود اینجوری میگفت رفتم داخل اتاق لخت شدم دیدم با وکس اومد همه جام بخصوص چوچولم وکس کرد بد درد داشت تا رسید به سوراخم گفت معلومه بکنات برعکس تو کیر داشتن خلاصه صاف صاف که شدم گفت برو دوش بگیر داخلت تمیز کن توله سگ بدو منم سرم انداختم پایین. فتم تا حالا سمیرا اینجوری نبود آخه داخل کونم تمیز کردم اومدم دیدم بسته دوم باز کرده گفت بشین نشستم یه لوله باریک شیشه ای که سرش حالت پیچ داشت آورد کرد داخل سوراخ چوچولم گفتم ای چیه بل یه اخمه نگام کرد ترسیدم که دیدم چستیتی آورد کوچک ترین سایزش گرفته بود سر لوله پیچ کرد سر چستیتی و چستیتی بست زد روش گفت حالا شدی سگ خوب من گفتم چی گفت مگه دوست نداری ها سرم انداختم پایین گفت تو فقط به اسم شوهرمی وگرنه گفتم چشم که از تو جعبه یه بات پلاگ ویبره دار در آورد کرد داخلم به زور رفت خیلی بزرگ بود آخه بعد یه دیلدو متوسط در آورد بست به کمربند و کمربند پای من کرد بعد یع قلاده مشکی با زنجیر در آورد انداخت گردنم منو کشوند داخل اتاق گفت حالا منو بکن توله سگ و منم با دیلدو شروع کردم و پرده سمیرا زدم و با چند تلمبه ارضا شد کشیدم بیرون رفت خودش شست دیلدو باز کرد از کمرم و اونم تمیز کرد گفتم تمومه که دیدم ویبره داره توم تکون میخوره اول یواش بود بعد زیاد شد دیدم سمیرا با گوشیش داره تنظیم میکنه شل شدم افتادم رو تخت بعد ده دیقه آبم از چستیتی زد بیرون ، سمیرا : گمشو کونی خودت بشور تا ملافه عوض کنم وقتی اومدم بیرون صدام کرد گفت رضا دوست داشتی یا نه من خیلی در مرد کسایی مثل تو خوندم فهمیدم اینجوری دوست دارین منم سرم انداختم پایین گفتم آره که سمیرا با سر به پاش اشاره کرد که لاک قرمز داشت منم مثل چیز ندیده ها افتادم به پاش و خوردن انگشتاش که گفت آفرین بعد گفت بیا بشین گفتم چشم گفت ببین من زنتم ولی بیرون خونه داخل خونه اربابتم گفتم چشم گفت میدونم ویبره برات کافی نیست برو در کارتن باز کن رفتم و دیدم چهار تا دیلدو از ۱۶ سانت تا ۲۵ سانت توشه با کلفتی متفاوت چشام برق زد که سمیرا گفت هفته ای دوبار تو منو میکنی بقیش باید زیر زنت بخوابی هر وقت آخری تونستی تحمل کنی جایزه داری. ادامه دارد
نوشته: رضا
واییییی این محشره من ی همچین دوس دختری میخاممممم
ننت تو کونت با این نوشتنت، ببین زنت چقدر کیر دیده که وقتی مال تورو دیده دو دستی زده توسرت…!! وامصیبتا. واکونی فانتزیا
این دادستانی با اسامی مختلف ده بار تو این سایت گذاشتن
باز این عقده ایها پیداشون شد شروع کردن ایراد گرفتن اخه شاخ گوزن افریقای جنوبی تو سوراخ سمت چپ دماغتون پس چجوری داستان بنویسن هر داستانی شما سروکلتون پیدا میشه فحش میدین و ایراد میگیرین ادمین ارواح زنده و مردهات این کاربران که جزو ائمه جمعه و جماعت هستن رو یه التیماتوم بده شاید ادم بشن
شهوانی دیگه داره با دنیای واقعی خیلی فاصله میگیره…
دهن شهوانی سرویس ، شده گی خونه و کونی و بیغیرتی ، حالا میسترس هم بهش اضافه شد ، همین کم بود ، یکشبه زنه تبدیل به میسترس شد آقا هم برده ، عجب تخیلات تخمی تخیلی.
یعنی همه مردا کونی و زنا هرزه و سلیطه شدن ؟! شاید شهوانی تو یه کره دیگه ای شعبه زده ما خبر نداریم.
سر کوچتون مغازه کیر مصنوعی فروشیه یا زنت مافیای پخش لوازم جنسیه؟
جالبه از یه جایی به بعد غلط های املاییت شروع شد قشنگ معلوم بود یه دستت رفت به کیرت.کاری با گرایش امثال شما ندارم ولی خواهش کسشعر ننویسید.مگه میشه تو دوران عقد زن نفهمه کیر شوهرش سایزش چقدره
تا پنج ماه آینده که حالت تهوع بیاد و بره عرض میکنم کوس زنت و ننت
لامصب تو فیلم سوپرها هم اینقدر داستان تخمی جلو نمیره که تو یهو رفتی
رضا جووون به سمیرا بگو من میام هر دوتاتونو میکنم جهنم ی بچه هم بهت کادو میذارم تو شکم زنت
کیری بود