روزمره های من و داداش هشت سالم امیر

1401/03/04

روزمره های من و داداش هشت سالم امیر.

+ای بابا. امیر چرا گوشیم روشن نمی شه باز گرفتی خرابش کردی.
_نه دادش محسن خراب چیه فقط شارژش تموم شده.
+این که شارژش پر بود چی کارش کردی که شارژش به صفر رسید؟ حداقل می‌ذاشتیش تو شارژ چرا همین طوری انداختیش اینجا.
_هیچی بابا کاری نکردم فقط یکم رفتم پیامات رو خوندم و یک دونه هم خودم پیام دادم.
+پیام دادی؟ به کی؟ آبروم رو نبردی که؟
وای اگه به استادام پیام داده باشی چی!
خداکنه به دوست هام پیام داده باشی.
_نه داداش به دوستت دادم خیالت راحت.
+به کی؟ مازیار یا وحید؟
_ سارا
+سارا؟ چی بهش گفتی من با اون رودربایستی دارم.
_هیچی من فقط می خواستم یک دونه سلام بفرستم ولی اون هی صحبت رو ادامه می داد و منم برای اینکه آبرو داداشم نره مجبور شدم باهاش چت کنم.
+چیا بهش گفتی؟
_هیچی فقط گفتم یک فیلم لخت از خودت می‌فرستی.
+چی! اون چی کار کرد
_فرستاد.
+وای همه نقشه هام رو خراب کردی. من الان دوساله دارم رو مخ این دختر کار می‌کنم که بتونم باهاش ازدواج کنم اون وقت تو یه شبه آبروم رو بردی.ببین چقدر خوب مخ دختره رو زده بودم که تا گفتی فیلم بفرست قبول کرد.
_داداش تو دو ساله هر روز داری برا دختره می‌فرستی «سلام خانم نبوی چطورین؟» اونم می گه ممنون مرسی.همین. نقشه مخ زنیت کجا بود. اگه حرف های من نبود دختره اصلا قبول نمی کرد.
+چرت نگو. این چند ماه آخر خیلی رابطمون پیشرفت کرده بود. براش می‌فرستادم «سارا خانم چطورین؟» اونم ناراحت نمی شد و جوابمو می‌داد.
وای که اگه تو نبودی از ماه دیگه می خواستم براش بفرستم «سارا جون چطوری؟». بعدشم مگه تو چی گفتی که می‌گی حرف های من راضیش کرد.
_هیچی داداش چیز مهمی نگفتم
+می‌گم بگو
_الکی گفتم که تو می خای بردش بشی و پاها و زیر بغلش و شاشش رو بخوری.کلی براش هاپ هاپ فرستادم که قبول کنه چند تا فیلم از زیر بغلش بفرسته.اونم خر شد و فرستاد. داداش نقشه رو حال کردی الکی گفتم که دنبال زیر بغلشم که وقتی از زیر بغلش فیلم می‌فرسته سینه‌هاش رو ببینم.
+لعنتی من فردا چطوری می‌تونم تو روی اون دختر نگاه کنم. این از الان فکر می کنه من برده شم و برا فردا کلی نقشه می‌کشه
_نه دادش فکر اونجاشم کردم وقتی فیلم ها رو فرستاد.یه دعوا صوری درست کردم و گفتم که دیگه برای همیشه نمی خام ببینمت.داداش باور کن اگه طبق نقشه خودت می خواستی پیش بری تا 10 سال دیگه تازه به مرحله «خانم نبوی چی پوشیدین؟» می رسیدی و این فیلم ها رو هم نداشتی.من تو رو حداقل 20 سال جلو انداختم.
+چه می دونم شاید. راستی با همین چندتا پیام شارژ گوشی صفر شد.
_نه یک کار دیگه هم کردم.
+دیگه چی کار کردیییی؟ سریع بگوووو.
_سر من داد نزن. تو نمی‌دونی که روح ما بچه ها لطیفه و صدای بلندت اون رو میشکونه.
+باشه آروم می‌پرسم.دیگه به کی پیام دادی.
_اون مرده که تو پروفایلش عکس تفنگ داشت.
+کی رو می گی؟ اسمش چی سیو شده بود.
_حراست دانشگاه
+با اون چی کار داشتی.
_من کاری نداشتم سارا گفت چند تا چیز برای اون بفرستم.
+مگه نگفتی با سارا بهم زدی و گفتی دیگه پیام نده پس چرا باز حرفاش رو گوش کردی.
_نه. بعد از این که از گوشی تو باهاش بهم زدم با گوشی خودم بهش پیام دادم و بهش گفتم که می دونم داداشم باهات چی کار کرده. من حاضرم هر کار کنم تا انتقامت رو از داداشم بگیری. اونم گفت برو از گوشی داداشت بالا و پایین و چپ و راست خانواده حراست دانشگاه رو به فحش ببند. منم گفت اول از کصت فیلم بگیر برام بفرست تا این کار رو انجام بدم.اونم فیلم و فرستاد و منم چون قول داده بودم مجبور شدم فحش ها رو بفرستم.
+مسئول حراست پیامت رو خوند یا نه؟
_آره دادش. خوند. نبودی ببینی بعد از این که پیام رو خوند اولش کلی فحش بهت داد و من توجهی بهش نکردم ولی بعدش یک کاری کرد که خیلی عصبانیم کرد. اون عوضی گرفت به منم فحش داد.
داداش محسن ازت این رو انتظار نداشتم چرا از اول تا آخر حرفام مثل مجسمه ها خشک شدی و واکنشی نشون نمی دی. بهت می گم به منم فحش داد. بعد تو یک قطره اشک از چشمات بیرون نیومد وقتی فهمیدی داداش کوچولوت فحش خورده. واقعا که خوب شد من منتظر تو نموندم و هر جور که بلد بودم خودم جوابش رو دادم.
+لعنتی تو به فیلم جدید از سارا چه احتیاجی داشتی از همون فیلم قبلیه استفاده می کردی و من رو بیچاره نمی کردی
_داداش این اتفاق ها که برات تعریف می کنم پشت سرهم اتفاق نیفتادن. چت اول من با سارا صبح بود و چت دوم بعد از ظهر. من که نمی تونستم با فیلمای تکراری صبح سارا دوباره بزنم. مجبور بودم ازش یه جوری فیلم جدید بگیرم.
+خب حداقل وقتی فیلم رو ازش گرفتی و بلاکش می کردی و دیگه فحش ها رو برا حراست نمی‌فرستادی
_یعنی الان داری به داداش کوچولوت دروغ گفتن رو یاد می‌دی؟ من نباید هیچ وقت دروغ بگم و زیر قولم بزنم.
داداش محسن این حرف ها رو ولش کن یک کار خوب کردم که تمام اشتباهاتم جبران بشه.
+چی؟
_سارا رو تهدید کردم که اگه به حسابت 1 میلیون نریزه فیلم هاش رو پخش می کنم.اونم پول رو ریخت. حالا که می بینم من بیشتر از 1 میلیون بهت خسارت زدم یک تصمیم گرفتم.بیا این گوشی من رو بگیر بفروش.حدودا پنج میلیونی می تونی بفروشیش.منم هیچ پولی از فروش گوشیم ازت نمی خام فقط اون یک میلیون سارا رو بده من بگیرم.
+نه نمی شه کارت رو بدم بهت. این سارا بیچاره اشتباهی به جای یک میلیون صد میلیون به حسابم ریخته باید برم پسش بدم.
_اَه فهمیدی که صد میلیون ریخت. اشکال نداره هفتاد من برمی دارم سی تو قضیه گوشیم دیگه کنسله
+یعنی تو نگفتی یک میلیون بریز و گفتی صد میلیون؟
_آره دیگه داداش.
+چرا سارا بیچاره عشق سابق من رو انقد اذیت کردی. آخه صدمیلیون!
_حقش بود. کسی که برای بچه بیچاره‌ای مثل من محتوای جنسی می‌فرسته و روح پاک من رو کثیف می کنه حقشه که این طور جریمه بشه.
+چقدرم که روح تو پاکه. خوبه خودت ازش فیلم خواستی و تازه با فیلمش جق هم زدی.
_من اون فیلم رو خواستم که دوستای تو رو آزمایش کنم وگرنه خودم چه نیازی به اون فیلما داشتم. اون حرف هایی که راجع به جق زدنم گفتم هم خودت می دونی که شوخی بودن. وگرنه اگه حس می کردی حرفم جدیه می زدی تو گوشم. و مثل همیشه نمی ذاشتی من راه اشتباه رو برم و دوباره منو به راه راست هدایت می‌کردی داداش جون.

[دوباره با این حرفاش خرم کرد و من بهش گفتم: ]
+آره فهمیدم که شوخی بود وگرنه همون لحظه می‌زدم تو گوشت مگه من می‌ذارم داداش همچین آدمی بشه.
[صدای روشن شدن گوشیم اومد. رفتم سر چت های داداشم با سارا که فیلم های سارا رو ببینم دیدم همه فیلم ها پاک شدن. به داداشم گفتم:]
+پس اون فیلم ها که می گفتی کجا هستن؟
_فیلم ها رو که وقتی از سارا پول گرفتم دیگه برا همیشه پاکشون کردم
+ببین داداش من تو این چندسال هیچ چی از تو نشناخته باشم این رو می دونم که تو فیلم ها رو به همین راحتی پاک نمی کنی پس بیارشون
خندید و گفتش:
_آره پاکش نکردم همه فیلم هاش رو ریختم تو فلش و فلشه رو برا یک هفته به ناظم مدرسمون اجاره دادم 200 هزار تومان
+تو با ناظمتون کی اینجوری رفیق شدی. این ناظمه زمان ما هم تو مدرسه بود ولی کسی جرئت دوستی اینجوری رو باهاش نداشت
_هیچی یک بار براش فیلم پورن فرستادم و گفتم ببخشید من محسن هستم دانش آموز سابقتون داشتم با گوشی داداشم ور می‌رفتم که این فیلم رو اشتباهی براتون فرستادم. که ببینم واکنش اون چیه. اونم چند تا شکلک خنده فرستاد.همین شد که بهش نزدیک شدم الانم چند تا ازش فیلم دارم و کارش پیشِ من گیره. اگه بخای می‌تونم فلش رو همین امروز بگم برام بیاره بدون اینکه 200 هزار تومن رو بهش پس بدم. می‌خای؟
+نه همون تا هفته بعد صبر می کنم فقط این دوتا پیام من حاضرم دیگه چیه؟ قضیه اینارو نگفتی که چرا فرستادی؟
_هیچی چیزی خاصی نیست. رهبر اعتراضات مردمی یک نماینده می خواست برا اینکه صف اول اعتراضات وایسته و جونش رو بگیره کف دستش منم چون می‌خواستم مردم از تو به عنوان یک قهرمان در آزاد سازیشون یاد کنند اسم تو رو دادم.
+خب باشه. ولی چرا برای سپاه هم پیام دادی که من حاضرم.
_می‌دونی آدم عاقل اونیکه وقتی هر طرفی از جنگ پیروز شد اونم سود کنه. سپاه یک نیرو می خواست که جلو مردم وایسته و جونش رو بذاره کف دستش منم اسم تو رو دادم که هم خودت با مردنت شهید حساب بشی. هم به من یک سهمیه ای برا کنکور برسه داداش جون.حالا هم دیگه انقد با من حرف نزن که می خام برم فوتبالیست ها ببینم
+گفتم داداش می دونستی عمو سوباسا در اصل
[حرفم رو قطع کرد و گفت: ]
_این که خیلی قدیمه تو این رو می‌دونستی که سوباسا و ایشی زاکی و کاکرو با هم
[حرفش رو قطع کردم و گفتم :]
+نمی دونم و نمی خامم بدونم و نمی‌خاد که بگی.
پایان. نویسنده:ممل

سلام هدفم از نوشتن این داستان کوتاه این بود که: از اونایی که منتظر قسمت سوم داستان اصلیم « خاطرات من در شرکت پورن» بودن بابت تاخیر عذر خواهی کنم و بگم قسمت سه چند روز دیگه آماده می‌شه و اونایی که از این داستان کوتاه خوششون اومد و داستان اصلی من رو نخوندن حتما پیشنهاد می‌کنم قبل از اینکه قسمت سه رو بنویسم شما برین قسمت اول و دوم رو بخونین که داستان اصلیم هم ریتمش از این تندتره و هم تیکه های طنزش بیشتره

نوشته: ممل


👍 9
👎 5
20901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

875901
2022-05-25 02:52:57 +0430 +0430

خیلی خنده دار بود ایول😂😂😂😂

1 ❤️

876009
2022-05-25 18:47:04 +0430 +0430

همین فرمون جلو بری ب ی جایی میرسی 😂

0 ❤️

876024
2022-05-26 00:11:49 +0430 +0430

پاک کسخولی تو این کسشرا چیه نوشتی

0 ❤️

876353
2022-05-27 18:36:46 +0430 +0430

من علاقه ای ب فحش تو کامنت ندارم.ولی ریدم تو داستان تخمیت.بچه هشت ساله اخه؟ینی کلاس دوم.بعد ناظم بیاد ازش سوپر بگیره.سایتای فری پورنم ک دول رستم

0 ❤️