اولین گی عمرم

1402/05/08

سلام دوستان، من ارسلانم ۲۴ ساله،دوجنس گرام، ولی خب گرایش به همجنسمو بیشتر دوس دارم، خصوصا تو حالت مفعول بودن، داستانی که میخوام بگم مربوط میشه به سال ۹۴،که ۱۶ سالم بود یکم از خودم بگم یه پسر قد بلند با پوست سفید و موهای خرمایی و چشمای بین عسلی و قهوه ای ، کون گنده ای ندارم، ولی خب چون سفیده خیلیا خوشش میاد و وقتی عکسشو میبینن فک نمیکنن کون پسر باشه،😁، برگردیم به داستان همون طوره که از اسم داستان معلومه قراره که اولین گی عمرم رو براتون تعریف کنم، اون زمان که ۱۶ سالم بود تازه وارد دبیرستان شده بودم، با یه پسری به اسم حسین رفیق بودم که چند سالی همسایمون بودن و تو دبیرستان هم کلاسی هم شدیم، جفتمون تو یه مدرسه غیرانتفاعی تو یه محله کوچیک نزدیک تهران درس میخوندیم، حسین یه پسری بود سبزه رو قدش از من کوتاه تر بود ولی خب برعکس من خیلی بچه پرو و دنبال دعوا و گنده گوزی بود😄(البته بخاطر سن پایینمون بود که دنبال ایجور چیزا بود) حسین اون سال تازه داشت میرفت بدنسازی و خلاصه که دنبال زود گنده شدن بود، در کل بچه خوبی بود و منم با تنها کسی که تو اون دبیرستان رفیق بودم حسین بود، چون همسایه بود، اونو فقط میشناختم، حسینم هوای منو داشت و هر وقت تو مدرسه به مشکلی بر خوردم بهش میگفتم بالا خوام در میومد، من اولین فیلم سوپری که دیدم با حسین بود یا اولین جقی که یاد گرفتم بزنمم از حسین یادگرفتم، ولی هیچ وقت فکرشو نمیکردم که حسین از روز اول رفاقت با من نقشه کردن منو تو سرش داره، منم ساده بودم و بچه خونگی، ته خلافمم دیدن فیلم سوپر و نهایتا جق زدن بعدش بود، یه بار که با حسین نشسته بودیم جلو ساختمونمون و داشتیم فیلم میدیدم گفت دوس داری سکس کنی؟ گفتم آره، گفت دوس داشتی جای کدومشون باشی گفتم خب معلومه اون مرده که داره زنه رو میکنه، هر چند یه حس غریبی تو دلم میگفت که خوبه که جای زنه باشم که داره کیر میره توش، ولی خب نمیشد اصلا این حسو ب زبون آورد، چون میدونستم اگه حسین بفهمه ب بقیه میگه، منم مجبور شدم الکی بگم که دوس دارم فقط بکنم، سال اول دبیرستان تموم شد و انتخاب رشته کردیمو، حسین رفت رشته فنی و مجبور شد مدرسه شو عوض کنه، ولی من تو همون دبیرستان قبلی موندم، یه مدتی فقط تو کوچه میدیدمش و زیاد باهاش برخورد نداشتم، تا اینکه بهم‌پیام داد خیلی دلم برات تنگ شده مثلا ما باهم رفیقیم، نمیای یه سر به رفیقت بزنی ،من خرم فکر کردم واقعا دلش برا من تنگ شده نگو آقا نقشه کردن منو تو سرش داره و هنوزم دنبال فرصته😄، گفتم اوکیه تایم جور میکنم میبینمت، گفت نمیخوام دیدن معمولی باشه ،گفتم یعنی چی؟ گفت یه چیزی میگم ناراحت نشو ، گفتم بگو تا چی باشه! گفت حقیقتش میخوام اگه دوست داشته باشی باهات سکس کنم، من یه لحظه برق از سرم پرید(دوستان ما این مکالمه رو ب صورت اس ام اس داشتیم انجام میدادیم جهت اطلاع) گفتم یعنی چی آخه، ما دو تا پسریم نمیشه که ، گفت چرا نمیشه امروز بیا بریم یه دوری بزنیم بهت فیلم نشون میدم که میشه یا نه، گفتم باشه . عصر قرار گذاشتیم تو پارک محله و رفتیم اونجا گوشیشو در آورد یه فیلم دو تا پسر که داشتن با هم سکس میکردنو بهم‌نشون داد گفت به این کار میگن گی، بهم گفت نگاه کن اون پسره که داره میده چقد لذت میبره، گفت جالبه به امتحانش می ارزه، ولی خب من بازم مقاومت میکردم ، از ناراحتیم برگشتم خونه و اونم هی بهم پیام میداد و میخواست راضیم کنه ، تا اینکه انقد رو مخ من راه رفت که راضی شدم، البته بهش گفتم میترسم به کسی بگی، گفت دیونم مگه بگم؟ گفت اگه از زبون کسی شنیدی بیا تف کن تو صورت من، منو تو باهم رفیقیمو از اینجور حرفا، گفتم اوکی باشه ولی فقط یه بار، اونم قبول کرد و قرار گذاشتیم یه روز که مادرش میره بیرون برم خونشون(راضی شدنم خیلی طول کشید اینجا خلاصه اش کردم😅)، اون روز رسیدو رفتم خونشون، منم تاحالا گی نکردم و اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم، یکم گنگ بودم و متوجه رفتارم نبودم، استرس داشتمو تو حال خودم نبودم، که دیدم داره دست میکشه رو رونام ، میگه حیف تو نیستی که سکس نکنی؟ گفتم حسین فقط زودتر تمومش کن بره، گفت باشه عزیزم بریم اتاق خواب، رفتیم داخل اتاق گفت لباساتو در بیار، منم آروم شروع کردم لباسامو در آوردن، خودشم لخت شد درسته منو حسین هم سن بودیم ولی خب تجربه اون تو این جور کارا بیشتر بود،من تا اون لحظه لخت کسیو کنار خودم ندیده بودم و برای بار اول جالب بود برام،😅 گفت برام بخورش مثل اون فیلما، گفتم نه خوشم نمیاد، گفت باشه پس خم شو لبه تخت، منم خم شدم انگشتشو کشید رو چاک کونم ، گفت با دستات لپای کونتو باز کن، منم باز کردم تا سوراخمو دید گفت خیلی تنگی و این سوراخ حیفه بخواد با تف کیر بره توش باید با وازلین نرمش کنم، از داخل کشو اتاقش وازلین آورد و مالید رو سوراخمو، آروم آروم انگشتم کرد، و یه چند دیقه ای که گذشت گفت ارسلان میخوام کیرمو بکنم توش، اگه دردت اومد یکم صبر کنی اوکی میشه، منم سر تکون دادمو قبول کردم، حس عجیبی بود انگاری کل نبضم رو سوراخم جمع شده بود و همون موقع بود که فهمیدم من مفعول بودنو بات بودنو بیشتر دوس دارم، سر کیرشو تنظیم کرد رو سوراخمو یه دفعه ای سرشو کرد توش من از درد دستمو گذاشتم رو شیکمش که بس کنه ولی خب اون نامردی نکردو کل کیرشو کرد توم یه کیر تقریبا ۱۵ سانتی که یکمی سرش بزرگ بود، از پشت خوابید روم و تا ته کیرشو کرد توم، یکم نگه داشت و آروم آروم شروع به تلمبه زدن کرد، من از درد اشک تو چشام جمع شده بود و صدام در نمیومد، یه چند دقیقه ای آروم تلمبه میزد و بعدش گفت حال میکنی ،؟ منم که درد سوراخم برام عادی شده بود گفتم آره،خوبه گفت باشه عزیزم یکم صبر کنی تمومه، همینو گفت و شروع کرد محکمتر تلمبه زدن جوری میکوبید کیرشو که حس میکردم دارم از وسط نصف میشم، یه دفعه ای حس کردم کونم داغ شد دیدم بیحال افتاد روم، و کیرشو کشید بیرون گفت بالاخره خودم اولین بار کردمت، بعدشم خندید و رو تخت دراز کشید، منم که رو به شیکم افتاده بودم رو تخت دستمو زدم به سوراخم دیدم یکم از آبش ریخته بیرون … این داستان کاملا واقعی بود و ساخته ذهن نبود، خودمم یکی از خواننده های این سایت هستم و به نظر کاربران احترام قائلم، امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️

نوشته: Arsalan


👍 34
👎 3
18001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940047
2023-07-31 00:40:02 +0330 +0330

شاید کیرش اونقدر بزرگ نبوده آخه من اولین بار که کیر آدم بالغ رفت تو کونم با اینکه همون دفعه اول تا صبح سه بار منو کرد و من حال کردم با وجود درد ولی خون و زخم شد کونم و تا یک هفته درد و سوزش داشتم


940056
2023-07-31 00:59:10 +0330 +0330

اگه دنبال رابطه دائمی هستی بهم تو خصوصی پیغام بده

0 ❤️

940088
2023-07-31 03:56:38 +0330 +0330

تهران دوطرفه میخوام

1 ❤️

940112
2023-07-31 07:38:38 +0330 +0330

منم دلم واسه کون دادن تنگ شده

2 ❤️

940124
2023-07-31 09:40:29 +0330 +0330

واقعی بودن داستانت از روان نوشتن و بی حاشیه بودنش مشخصه
در ضمن اولین کون دادن اگه برا کسی لذت بخش باشه حتما ادامه میده چون مسلمه که همیشه لذت کون دادن بیشتر از کردنش هست

1 ❤️

940147
2023-07-31 13:45:32 +0330 +0330

داستان خوبی بود به واقعیت نزدیک بود اکثرا یبار رو تجربه کردن پسره

1 ❤️

940150
2023-07-31 14:10:08 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود، لطفا ادامه این داستان رو بنویس

1 ❤️

940274
2023-08-01 03:20:04 +0330 +0330

از این رفیقام نداریم

0 ❤️

941541
2023-08-10 05:29:55 +0330 +0330

داداش تو ننویسی به مراتب سنگین‌تری
برای خودت می‌گم ننویس کلا

0 ❤️

945870
2023-09-05 09:37:15 +0330 +0330

بهتر است عین واقعیت رو ننویسید کمی. جزییات بیشتر بهتر می کرد خاطره ات رو

1 ❤️

949726
2023-09-26 19:40:22 +0330 +0330

اسکولی قشنگ ترین قسمت داستان اینه که طرف چطور راضیت کرده اون وقت تو یه خط گفتی پافشاری کرد و بالاخر راضیم کرد 😐

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها