آتو از زندایی

1401/09/29

سلام دوستان رضا هستم 26 سالمه مجرد قد نسبتا بلند وزنمم متوسطه.
داستانم درمورد زنداییمه که اسمش هست نگین 35 سالشه قدش متوسطه ممه های بزرگ و کون گرد کیر شق کن خلاصه خیلی چیز توپیه در ادامه براتون میگم چطور با آتویی که ازش داشتم گاییدمش
من سوپر مارکت دارم دو کوچه پایین تر از خونه داییم همه کاره خونه داییم زنداییمه چون هم ازش خوشکل تره کلن از اون خیلی سرتره
داستان از اونجایی شروع شد که من 25 سالم بود مشتری مغازه من بودن چون بیشتر اوقات بهشون نسیه میدادم به هر حال اوضاع یه جوریه آدم به زور از پس خودش بر میاد نگین جون وقتی میومد کلا اگع مغازه رو هم برمیداشت میبرد چیزی نمیگفتم بهش هیکل سکسی تا اون موقع در حد خم شدن و من خط سینشو یا ساق پاهاش دیده بودمش شلوار تنگ میپوشید ساق پا هم که چه عرض کنم یه وجب لخت بود همیشه سفید عین برف کارم به جایی کشیده بود اگه میتونستم ساق پاشم لیس میزدم اوفف اگه جایه من بودید شما هم همین فکرو میکردید داییم معلمه معمولا وقتی حقوق بگیره تسویه میکنه خرج نگین انقد زیاد بود دایی بدبختم در حق نمیومد نمیدونم کاشت ناخن عمل زیبایی اینا نگین یه روز ساعت ۹ صبح اومد مغازه معمولا زود نمیومد سالامو علیک کردیم گفتم چیزی شده زود اومدین گفت معلوم بود استرس داره یه سری وسایل خواست نسیه دفعه قبل رو داد این بار هم نقد خرید کرد تعارف کردم بمونه و فلان گفت نه داییت حقوق گرفته لازم باشه میگم من چشم به اندامش بود ولی با اون صحبت میکردم کمو بیش متوجه رفتارام بود شاید اونم کسش میخارید داییم کلا ادم بی کفایتیه معلومه اوایل زندگی خیلی مشکل با نگین داشتن که به مرور حل شدن یا به خواطر بچه هاشون تحمل کردن
خریداشو برداشت بره خدافظی کرد من از پشت سر دیدش میزدم عجب کصیه این اوففف هر کی جایه من بود به احتمال زیاد تا اونموقه ترتیبشو داده بود ولی من تو این مسائل زیاد خوب نیستم
رفت نگا کردم دیرم از شدت استرس گوشیش رو جا گذاشته یه جرقه تو ذهنم زد گوشیش رو برداشتم قفل بود کیر شدم طبق معمول فکر دوم رو اجرا کردم مموریش رو برداشتم هرچی داشت تو گوشیم کپی کردم بعد دوسه دقیقه یه پیام اومد ( زهرا ساعت ۱۰ بیا )
گفتم کوشیه نگینه زهرا کیه کی به کیه چی به چیه دیگه از شدت فضولی داشتم دیونه میشدم پیام تلگرام بود نمیتونستم هیچجوره بفهمم کیه زود سیم کارتشو انداختم رو گوشیه ساده م رفتم داخل تلگرامش کد اومد کد رو زدم باز سیم کارتو انداختم رو گوشیش یه مقدار حس تخمیه بدی داشتم دیدم این با عجله اومد وایی باز اون نگین سکسی که همیشه باعث جق زدنم میشه گوشیو بردو رفت فهمیدم این یه کلکی تو کاره نرفتم داخل تلگرام تا شب از یه طرف وقت نداشتم از ساعت ۱۰ معمولا زیاد مشتری میاد از یه طرف هم تا شک نکنه حتی وقت نداشتم اون فایل های که کپی کردمو ببینم که ۳ گیگ بودن خلاصه ساعت ۹ سوپر مارکت رو بستم یه شام عجله ای خوردم رفتم تو اتاقم شروع کردم از این پوشه به اون پوشه دوسه تا عکس وقتی با خونوادش رقته بودن کوه نوردی که شلوارک تنگ پاش بود به دردم خورد یه فیلم هم داخل ارایشگا بود نمیدونم چه جور جایی
بود که پشم های لنگاشو میزد یه خانوم به دردم خورد صد بار عکسو فیلم رو دیدم رفتم بهترین جق عمرمو زدم بر خلاف بعضیا اون قد با من صمیمی نبود با شورت کنارم بگرده همونم واسم زیار بود او ساق های گوشتی و لنگایی سفید لیس زدنی ساعت دوازده بود رفتم داخل تلگرام سرک بکشتم اخرین پیام از همین ادم مشکوک بود رفتم منتظر بودم پیاما باز شدن از اول خوندم که این چجوری اومده و مخ این نگین جنده مارو زده اونم گفتم اسمم زهراست و فلان سه چهار تا عکس بود ولی هر کاری کردم باز نشدن خلاصه گذشت روز بعدش پسره شق کرده بود عکس کیرشو فرستاد من اول دیدم حواسم نبود بعد از اینکه اون سین کنه نگا کنم یه کیر متوسط یه کم کوتاه تر از مال من بود بعدش تایپ کرد زود رفتم بیرون نیم ساعت بعد رفتم دیدم جوابشو داده نوشته بود بود این چی میخواد؟ عزیزم اونم جواب داده بود چیزی که میخواستو دیروز گرفت همیجوری شروع کرده بودن مشتری اومد بعد ساعت حدوه ۳.۴ ظهر رفتم تو اکانتش خلاصه زیاد حرفیده بودن پسره که ظاهرن اسمش مهدی بود نگین که فک میکردم خیلی شیطونه مثه سگ خایه مالی این مهدی رو کرده بود بهش گفته بود به خدا نمیتونم زیاد بیام واسم مشکل میشه و فلان عکس آرزوی منو براش فرستاده بود کسشو اوففف لبه هاش یه کم قهوه ای بود تپل اینقد مالیده بود رنگ صورتی داخلش هوش از سرم پروند.
این کصی کع ارزویی من کردنش بود منت این کسکش رو میکشید روز ها میگذشت منم هزار تا اتو ازش جمع کرده بودم منتظر موقعیت بودم بر خلاف همیشه عزم جقیم رو جزم کردم تا ابن بار باید بکنمش اونم کسی که برخلاف انتظارم اینقد تشنه کیره و زود پا میده یه سال بود تو کفش بودم البته از اون موقع که ازدواج کردن با خیال کردنش جق میزدم ولی یه سال بود تابلو دیدش میزدم چون شهوت زیاد از حد بهم فشار اورد جمعه شب بود ساعت دوازده رفتم سراغ اکانتش به پسره گفته بود یه خبر خوب برات دارم اونم بی حوصله جوابشو میداد گفت بهش فردا شب کیرت چی میخواد پسره امید وار شد گفت چوچولتو عزیزم گفت بهش چی گفت اون چوچول خوشمزتو شگر مامی من بهش برخورده بود گفت من یازده سال ازت بزگ ترم ولی دیگه نمیتونم شوگر مامیت باشم با استیکر اخم پسره نوشت ناراحت نشو عزیزم یه جوری اون کصو لیس بزنم فردا شب حال کنی (دوستان با جزئیات تعریف میکنم تا بعدن نگین کسشر گفتم اگه طولانی میشه شرمنده )
گفت خب به شوهرت میگی من امشب به مهدی میدم تو بخواب استیکر خنده ریپلای کرد نوشت فردا شب شوهرم میره مشهد بچه های مدرسه رو میبره اردو دخترمم میفرستم خونه مادرم حسابی برنامه ریخته بودن ولی خبر نداشت که من میخوام خرابش کنم قرارشون ۱۰ شب بود بهش گفت اگه تا ۱۰ واسم مهمون نیاد دیگه حله ولی من مههمون نا خانده قبل ساعت ۱۰ بودم داشتم به ارزم نزدیک میشدم
روز موعد فرا رسیده بود ساعت به سمت ارزوم حرکت میکرد اسپری و دارو حتی قرص تحریک کننده که به زور گیر اوردم رو جور کردم ساعت ۷ بستم مغازه رو رفتم حمون پشمایه کیرو زیر بغلو زدم حسابی استرس داشتم نگین خبر نداشت نقشه کشیدم که به جایه کیر مهدی جونش قرار کیرم بره تو کسش ساعت ۹ سرزده رفتم خونش لام کردم مثلا نمیدونم گفتم بقیه کجان گفت کجا رفتن گفتم خوبین نداره تنها بمونی امشب من اینجا میمونم گفت نه بابا مگه من زنیم که از تنهایی بترسم فلانو کسشرو اینچیزا ناراحت شد از چهرش معلوم بود تو دلم گفتم تو کیر میخوای خوب من بهت میدم شام خوردم حین شما خوردن من هی دیدش میزدهم راست کرده بودم با لحن عصبی گفت چیه خسته نشدی تو دلم گفتم خودتو کنترل کن به وقتش جرش میدی گفتم فلفل دارین گفت اره ازش خواهش کردم برام بیاره قرص تحریک کننده رو که پوردش کرده بودم ریختم تو شربتش اونم عزیز دلم همشو خورد بعد شام اصلا رعایت نمیکرد پاچشو داده بود بالا لنگش رو میخاروند اون ساق سکسی داشت کیرمو میترکوند قسم خوردم باید امشب کیرمو بزنم به ساق پاش حتی اگه به زور باشه ساعت یازده رفتم سراغ تلگرام اون پیاماش که با مهدی قهر کرده اون گفته بود سر کارم گذاشتی اسمشم با یه ام انگلیسی و چند حرف دیگه ذخیره کرده بود ننگین اصلا بهم رو نمیداد چون طبق قرارش این موقه کیر داغ تو کصش باید میبود گفت من میرم حموم معلوم بود میخواد خودشو بماله زود رفتم اسمر خالی کردم روکیرم یه قرص هم زدم کیرمو تو ظرفشویی شستم نگین بیچاره هنوز خبر نداشت یه کیر بزرگ تر از مال مهدی خودشو واسش اماده کرده گوشیش رو برداشتم رفتم پشت در جرعتم بر خلافه ادعام کم شده بود ولی گفتم یا این فرصت یا بمیرم برام بهتره که این کس خوشمزه رو نکنم کل لباسام رو کندم حتی شرت در زدم گفت چیه گفتم یکی زنگ زد با ام انگلیسی ذخیره کرده بودی بدنش از پشت شیشه مات معلوم بود گفت زودباش ارگز لایه در بده همین که درو یه کم باز کرد حل دادم رفتم داخل منو دید هنگ کرد جیغ کشید فحش داد گفت چیکار میکنی همشم رو کیرم زوم کرده بود گفتم این از مال مهدی بزرگ ترا یا اونو دوست داری داشت متوجه میشد رنگش پریده بود از اون چیزی که سفید بود سفید تر شده بود گفتم به خواطر من مهدی نتونست بیاد رفت کنج حموم تازه که جو اروم شده بود اون زانو هاشو بغل کرده بود داشت گریه میکر من بادیدن اون صحنه صدبرابر حشری شدم زانو های گندش رون سفیدش شروع کرد به التماس کردن رفتم جلوش گفتم سرتو بگیر بالا گفت روم نمیشه گفتم جنده خانوم چطور روت میشد عکس اون عکس قهوه ایی رو واسه مهدی بفرستی روت نمیشه منو نگا کنی گفت از کجا فهمیدی گفتم حالا وقت داین بهت بگم تو چشام نگا کرده بود التماس میکرد گفتم الان من شبیه کسیم که میخواد به همه بگه چیزی نگفت گفتم من شبیه اوناییم که میحوان کصتو لیش بزنن باورم نمیشد این منم رضا رضای خجالتی چشماش گرد شد گفت واقعا گفتم چجورم گفتم تا پنج دقیقه دیگه تو اتاق باش باشلوار تنگ سیاهت و سینه بند سفید گفت من سینه بند سفید ندارم گفتم برات میخرم عشقم لبخند کوچیکی رو لباش بود فهمیده بود قراره حال کنیم رفتم تو اتاق شلوار تنگ سیاه پاش بود وقتش بود به قسمم عمل کنم اولین کار کیرمو مالیدم به ساق باش بهش گفتم این واسه اینکه من یه سال تو کفتم و فقط با این پا ها سوژه جقم جور میشد خندید گفت اوفف چه شیطونی بودیو من خبر نداشتم شلوارشو با دندونام تا کصش پایین کشیدم بعدش کلا در اوردم گفتم چیکارت کنم گفت دارم میمیرم هر کاری میخوای بکن اثر قرص رو این که تو حالت عادی شهوتی شهوتشو چند برابر کرده بود گفتم من هیچ جاتو از دست نمیدم خندید گفت فداتم از پاهاش شروع کردم الان میگید زنه لخت جلوته از پا شروع میکنی از یه طرف میخواستم قرص که خوردم خوب اثر کنه از یه طرف فرم پاهاش عالی بود لیس میزدم پلشنشو میکردم تو دهنم هر پنج انگشتاشو به زور تو دهنم میکردم بعدش رونشو لیس زدم مثه وحشیا رکناش رو کبود کردم اون رونایی سفید کلفت اوففف ارزوم داشت به واقعیت تبدیل میشد رفتم سراغ کصش اون التماس کردنش شروع شده بود میگفتم بکن تو رو خدا گفتم صبور باش همه کار میکنیم کسشو با انگشتام یه کم باز کردم با اولین لیس ناله کرو منم مثه وحشیا میخوردم بعدش ممه هاش رو لیس زدم حسابی ازش لب گرفتم من یه سال میشد که اصن با جنده هم سکس نکرده بودم خیلی وحشی شده بودم لنگاشو انداختم روم شونم هام با اولین فشار به زور تا نصفه فرو کردم جیغ زد با خنده میگفت شیطون خان اروم میخندید خنده که چه عرض کنم انگار داشت شهوت به هم تزریق میکرد به حالت داگی برگردوندمش کسش رو میکردم با انگشتم کونشم اماده میکردم حس کردم ارضا شد مثه چی میلرزید منم گوششو لیس زدم رفتم سراغ صورتش از بس لیسش زدم صورتش کلان خیس بود باز به حالت داگی میزونش کردم کردم تو کونش منتظر بودم نزاره اصلا چیزی نگفت فقط میگفت تا ته نه اروم اروم خلاصه کم موندع بود ارضا بشم ابم اومد ریختم تو کونش بدون اینکه حرفی بزنیم یا بخواد خودشو تمیز کنه خوابیدیم وقتی بیدار شوم ساعت ۵ بود لخت مادر زاد کنارم دیدم گوشیم نیست بعد چند دقیقه گشتن با سختی زیاد که بیدار نشه از زیر بالشش در اوردم میخواست به خیال خودش گوشیمو نده تا همه چیو حذف کنه چند تا عکس خوشکل در حال خواب ازش گرفتم تو همه حالت در حالی که کیرمو گزاشته بودم رو کسش خلاصه هر جور که بخوایین رفتم اشپز خونه یه چیزی خوردم بعدش دوتا قرص تاخیری کینگ نمیدونم چه کوفتی بودن منتظر بودم اثر کنن رفتم سرمو گزاشتم رو کسش بیدار شد گفتم بریم حموم گفت باید حرف بزنیم گفتم باید بریم حموم گفتم رود باش نگین عصبی نشم یه هو همه چیو واسه دایی بفرستم به سرعت گلوله بلند شد رفت افتادم دنبالش چشاش پره اشک بود تو حموم بی تحرک بود زیر دوش بهش گفتم ببین اتفاقایی که قراره بیفته رو بهت میگم اول اینکه تو اول زن منی بعد زن داییم دوم مهدی تموم شد برات سوم باخنده گفتم اول کونتو بکنم یا کصتو تو چشام نگا کرد گفت خیلی ادم کثیفی هستی گفتم تو چی خندش گرفت گفتم مالجنیم عزیزم شروع کردیم به لب گرفتن اینبار با پیش قدم شدن اون یه جوری وحشی شدم که وقتی به خودم اومدم دیدم دارم زیر بغلشو لیسم میزنم حالم یه ذره به هم خورد اما نگین پدر سگ یع جوری بود که از پا بگیر تا کله کلا ادمو حشری میکرد من که از پا چندشم میشدم دیشب مثه گشنه ها لیسشون میزدم بغلش کردم به زود بلندش کردم بردمش روتخت اون کص قهوه ایش رو لیس زدم سرمو بین پاهاش قفل کرد مثه چی میخوردم باز سکس کردیم دوبار ارضاش کردم قربون صدقم میرفت خلاصه این بود داستان منو نگین جون که اینقد مهدی رو دک منم بهش زنگ زدم فحش دادم گفتم من شوهر نگینم ازتون شکایت میکنم نگو به مایه داره به شوت هم ترسو خودش نگینو بلاک کرد دلیل خیانتش به گفته خودش زود انزالی داییمه من زود به زود ترتیپ اون کس خوشمزه رو میدم خیلی با هم خوبیم امید وارم هرچی میخواید براتون اتفاق بیوفته به یاد داشته باشید فحاشی در نظر ها نشانه شخصیت شما هست کسی که فحاشی کنه کیرم تو ننش به خواطر طولانی شدن ببخشید خواستم با جزئیات بگم اشتباه املایی هم به خواطر طولانی بودن داستان هست امید وارم با داستانم حسابی حال کنید

نوشته: رضا


👍 9
👎 27
126101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

907390
2022-12-20 01:54:26 +0330 +0330

پسر تو رکورد زدی،یه چیزایی هست بهش میگن نقطه،یه چیزای دیگه‌ایم هست بهشون میگن ویرگول،که برای جمله سازی خیلی مهم هستن.خو مردم همه داستانو بی نقطه و ویرگول خوندم!..و اما داستان،چی دارم میگم؟هیچی اشتباه کردم!

6 ❤️

907392
2022-12-20 02:03:12 +0330 +0330

توی کسکش وقتی بخوای وارد اکانت یه کسکش دیگه ای بشی ، بعد از ورودت روی گوشی اون کسکش میزنه که یه کسکش دیگه ای با این مشخصات وارد اکانتت شد .
تو رفتی تو اکانتش و اون ندید ؟
جلل خالق
برو جقی
برو رد کارت
کص ننه دروغگو


907399
2022-12-20 02:31:08 +0330 +0330

ببین اگر دایی شما بی کفایت است از پدرش یاد گرفته، پس نتیجه می گیریم، مادر بزرگ شما و مادر شما و خاله های گرامی، خلاصه بعله. 😆😆😆

3 ❤️

907424
2022-12-20 07:55:49 +0330 +0330

محل کارت سمت سر قبر آقا و شوش و مولوی و اینا نیست؟
به نظرم جای داستان نویسی برو روی املا لغات کار کن…
این کسشعرایی که تو گفتی بین معتادای مولوی هم اتفاق نمی افته…

0 ❤️

907431
2022-12-20 08:51:19 +0330 +0330

کص کش جقی…
به 35 ساله نمیگن میانسال
میخوره 14 تا 16 ساله باشی
کیرم تو بینت

1 ❤️

907440
2022-12-20 10:49:29 +0330 +0330

ن این داستانو خوندم ن خوشم میاد بخونم ولی این یارو احمده رو توی رب ساعته اخیر زیر سه تا داستان با موضاعات مختلف دیدم فقط نوشته «توهمات یه جلقی عقده ای» ، اینجور ادما چون کسی ادم حسابشون نمیکنه و خاطره سکسی ندارن میان زیر پست های دیگران عقده هاشون نشون میدن، حالا باز این خوبه بقیشون فحش میدن عقده هاشون خالی شه

2 ❤️

907443
2022-12-20 11:00:57 +0330 +0330

تا یک سوم خوندم این کسشعرا چیه وجدانا آخه

0 ❤️

907449
2022-12-20 12:10:39 +0330 +0330

واقعا نه میشد بگی داستانه و نه خاطره اصلا هیچی نبود،کاملا پشم بود،پشششششششششم

1 ❤️

907455
2022-12-20 13:22:22 +0330 +0330

چی میگی جقی

0 ❤️

907473
2022-12-20 16:50:27 +0330 +0330

عکساشو بذار ببینیم

0 ❤️

907475
2022-12-20 17:50:14 +0330 +0330

باشه تو راست میگی

0 ❤️

907486
2022-12-20 19:27:38 +0330 +0330

کیرم توو خودت و گوشی سادت

0 ❤️

907490
2022-12-20 21:44:16 +0330 +0330

انقدر کسشر چجوری میتونه توی مغز توی مجلوق بگنجه😒

0 ❤️

907507
2022-12-21 01:13:16 +0330 +0330

جامعه ای که با یه ساق پا تحریک میشه
عجب بی عقل هایی هستید

0 ❤️

907541
2022-12-21 03:33:07 +0330 +0330

امیر کرمانی عزیز یارو چون خودش یه جقی عقده ایی هست وفکرمیکنه همه هم مثل خودش هستن.
ویک موردمهمتر اینکه یک اشتباه مشترک داریم همگی اونم اینکه وقتی یک داستان میخونیم بلافاصله میریم تا صحت یا دروغ اون رو اثبات کنیم.درحالی که اصلا مهم نیست راست یادروغ باید نویسنده طوری بنویسه مخاطب ارتباط بگیره باداستان وبراش باورپذیرباشه.حالا چه سرگذشت خودش بنویسه یایک موضوع خیالی.
خیلیا اینجا مینویسن وتجربه کردن اون رو اما چون ازنظر نوشتاری وداستان نویسی ومسائل فنی هیچ علمی ندارن نمیتونن درست تعریف کنن ومنظورشون برسونن.از طرفی دیگه داریم کسی که مهارت بالایی درنوشتن داره ویک موضوعی که اتفاق نیافتاده وقرارهم نیست بیافته وتخیلی هست رو جوری مینویسه که خواننده اعتراض وفحش که بماندمنتظر قسمت بعدیش هم میشه.
پس لطفا خصوصانوجوانان وکسانی که تجربه واشنایی کافی باسکس ندارید بیخودی توهین نکنید شاید اون ارزوی سکس وحسرت هاتون برای کسی که نوشته روزی خاطره شده باشه براش.
یک سری افرادمشخص فقط زیرداستانها یک جمله ثابت میزارن این ضعف خودته وگرنه نقدکردن ونظر برای همه داستان های سایت یک جمله تکراری نیست.
نیازنیست حتما زیرهرداستان چرتوپرت بگید وشیرین زبانی کنید.مثل من اگرخوشتون نیومد بی حرف خاصی دکمه بازگشت بزنید بریدیکی دیگه.
من خودم صرفابرای مطالعه میام ودنبال حال نیستم.

1 ❤️

907564
2022-12-21 08:30:26 +0330 +0330

عاقو چی نوشی پراز غلط با جمله بندی های تخمی و سردرگم ,ملت تو کشورشون جکی جان دارن ما اینجا جقی خان ,
جقی خان تا چند خط خوندم از بس تخمی تخیلی و بی سرو ته بود با ذکر یه فحش شهوانی به اون باسن معززت ادامه ندادم
کیر دایی معلمت پس یخه ت باشه

0 ❤️

907620
2022-12-21 23:55:39 +0330 +0330

چه کامنتایی گذاشتن برات 😂😂😂
حیف که نمیتونی داستان رو پاک کنی
این بببببببببببده 😜

0 ❤️

907750
2022-12-22 16:26:20 +0330 +0330

تم خوبی بو ولی درش نیورده بودی و بد بود. ممنون

0 ❤️

908434
2022-12-27 20:37:25 +0330 +0330

قشنگ بود کیف کردم

0 ❤️

909442
2023-01-05 01:08:22 +0330 +0330

از قدیم گفتن درخت هرچی پر بار تر افتاده تر اگه کردی نوش جونت نکردی هم باز دمت گرم ب خودت جرات دادی خیالتو شیر کنی اینم خوبه باز خودش

0 ❤️