درود
سال ۹۰ ورودی اول دانشگاه بودم با یدونه ترم بالاتری خیلی اتفاقی وارد دوستی معمولی شدم
در حد چت و قلیون و بیرون رفتن بدون احساس و سکس بود
یه شب دردو کرد و از مشکلاتش گفت و انقدر بحث ادامه دار شد تا ۴ صبح حرف زدیم و خیلی صمیمی شدیم بحدی که گفت گرایشش هم بایسکشواله و اون دوست صمیمیش که همیشه باهمن توی دانشگاه پارتنر چندین ساله ش هست. همیشه برام دیدن لز غیرقابل باور بود و حسی میگفت فقط جنبه ی تجاری پورن داره و اونجا بهش گفتم که همچین حسی دارم به این موضوع . قرار شد با دوستش حرف بزنه که یه تیکه از فیلمشونو نشونم بده ولی بعد مدتی گفت که میخوان پیش من باهم بخوابن ولی من حق ورود و دخالت ندارم . راستش خودمم خجالت میکشیدم ورود کنم چون حس جنسی بهش نداشتم و تجسمی از خودمون نکرده بودم. اومدن و باهم کارشونو انجام دادن انگار من جزئی از عیش و نوششون بودم قلبم تو دهنم میزد نمیدونستم چشممو به کدوم سمتشون ببرم. چشای پر از شهوت و نیازشون یا بهش غرق ترشح لزجشون که از لمس کردناشون صدای ملچ ملوچش از صدای نفسهای لطیف دخترونشون بلند تر شده بود آرزو دوبار و مائده یبار ارضا شدن و عین یه کاپل بشدت وابسته ی عاشق و معشوق تو بغل هم آروم گرفتن و در گوش هم پچ پچ میکردن . پاشدم رفتم تنهاشون گداشتم تا خودشونو مرتب بکنن وقتی زنگ زدن و برگشتم یه شرمی تو چشای مائده بود ولی آرزو حمایتش میکرد تا راحت باشه
بهترین حسی بود که توی این چندین سال زندگیی که تجربه های سکسی و جنسی داشتم رو تجربه کردم
از شب عروسی خودم هم شیرین تر بود
هنوزم تو ذهنم مرور میشه حرکاتو رفتارو ناله های بریده بریده شون
هرجا هستن تنشون سلامت عشقشون پر رنگ
اخخخخخخ من جای هردوتادخترا بودم
حسابی میکوبیدتوم شهوت کونمومیگرف!😭😭😭
احیانا باران اونی نیست که کص و کونشو تو صورت مرده میلرزونه؟
↩ cute_girl23
جون به تو، قسمت بشه اون m بین دوتا f من باشم.