این تاپیک صفحه ها زیاد داشت که چون ادمین بسیجی ها رو داره یکی یکی حذف میکنه،از تاپیکم کم شده که خیلی هم خوبه ? خلاصه و مفید!

خجالت داره

🙄 🙄 🙄 🙄

***ابو داعش بر امام نقی وارد شد و پرسید: یا نقی پشمت به ریشم آیا برای ما هم بعد از مرگمان گنبد و بارگاه می سازند؟ نقی پوزخندی زد و گفت: نکند فکر کردی با تسخیر یکی دو شهر و تعداد ناچیزی قتل و تجاوز می توانی به رده ما اهل بیت معصوم برسی! [پس از ۱۴۰۰ سال خریّت/جلد اول

*** به امام نقی میگن بزرگترین آرزوت چیه؟ میگه اسمم رو روی شله زرد بنویسن.

***مشکل از فاشیسم نبود. مشکل از هیتلر بود که فاشیسم را بد اجرا کرد! امام و فاشیسم رحمانی

***البته این رو که میدونین دیگه که داعش ربطی به اسلام نداره اینها تحت تاثیر آموزه‌های فیزیک کوانتوم و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ هستند. [امام نقی و تببین اسلام اورجینال]

***به امام زمان بگین غیبتاش به ضرر خودشه. پایان ترم داره شروع میشه، بره پیش مدیرگروه درس و حذف اضطراری کنه.

***مهره‌دار وپستاندار مالِ غربی‌هاست! تقسیم‌بندی حیوانات از نظر اسلام اینجوریه که یا خونِ جهنده دارن یا ندارن؛ یا قابل جماع هستن یا نیستن.

***روزی «رنه دکارت» خدمت امام نقی (ع) رسید و خطاب به ایشان گفت: من می‌اندیشم، پس هستم! امام بی‌درنگ آن ملعون را دونیم کرده و گلخنده زنان فرمودند: من نمی‌اندیشم، پس نیستی!

*** دستتو یه ذره بیار بالاتر، آها آفرین، نباید دستت بلرزه. – خوبه اینطورى؟ – آره بد نیست. چشم چپتو ببند، با چشم راست نشونه بگیر، خوبه، حالا شلیک کن…[امام نقى(ع) در کلاس‌هاى آموزش مداحى]

***بلال حبشی یه پسرعمو داشته صدای ناقوس کلیسا در میاورده، بهش میگفتن ذرت مکزیکی!

***جمعی از پارسیان بر امام وارد شدند و به حضرتش معترض شدند که چرا بر منبرش خلیج‌ پارسی را خلیج عـر‌‌بی نامیده است؟ امام نام تک تک آنها را پرسید و پارسیان چنین جواب دادند: اصغر، عباس، رضا، حسین، تقی، جعغر و بعد امام نام فرزندان آنها را پرسید و چنین جوابی گرفت: غلام‌رضا، زینب، غلام‌حسین، غلام‌علی، فاطمه، غلام‌عباس، علی‌اصغر و… سپس امام‌ فرمود: در شگفتم از شما پارسیان که نام عزیزانتان را عربی می‌نهید و نام خلیج را پارسی می‌خواهید.[معیارهای دوگانه پارسیان – همه صفحات]

***ابولاشی به امام نقی گفت: دو بانوی کارگر فلسطینی خودشون رو به خاطر آتش سوزی از پنجره ساختمانی پرت کردند. امام شروع به گریه کردن نمود. ابولاشی گفت: شوخی کردم، ایرانی بودند. امام تبسمی کرد و فرمود: از دست تو [ابو]لاشی.

***روزی ابولاشی مشغول تماشای فیلم هری پاتر بود. همین که هری سوار جاروی خود شد، امام نقی درب را باز کرد و با دیدن این صحنه سری به نشانه تاسف تکان داد و فرمود: این فیلم‌ها را فراماسونرها می‌سازند تا شما را از اسلام باز دارند. آخر مگر می‌شود جارو پرواز کند؟ سپس سوار الاغ محبوب خود شد و به آسمان رفت تا چغلی ابولاشی را پیش الله بکند.

***این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. وگرنه رمضان تا حالا چند بار کلک اسلامو کنده بود! [امام نقی – در باب اثرات فشار بیش از حد]

***امام نقی در گوشه‌ای کز کرده بودند و ساندویچ فلافلی را مخفیانه می‌خوردند که یکی از سربازان معتصم به ایشان نزدیک شد و فریاد زد: «آهای یابن رسولولو! تو خجالت نمی‌کشی در ماه رمضان روزه‌خواری می‌کنی؟» امام سریعا با یک ضربه اوشیرو کاکاتو گری به بیضتین سرباز او را از پای در آوردند و فرمودند: «دِ آخه نفهم! مگه توی ماهی غیر از رمضون هم می‌شه روزه‌خوری کرد؟»[امام نقی و اثرات قدرت تیغه بیرونی پا]

***اين كافران غربى كه براى ما ايسم ايسم ميكنند، آيا ميدانند اسلام خود بنيانگذار مكتب گاگوليسم شاسگوليسم است؟[پاسخ دندان شكنانه امام نقى به طرفداران آتئيسم آگنوستيسم]

با تشکر.

اون سه تای آخری خیلی باحال بود

آخ… خسته شديم امام ! نميشه تمومش كنيد؟

• چي چي رو تمومش كنم؟ تازه گرم شدم!

(بخشي از مراسم ركوردگيري روپايي زدن امام نقي در حضور كارشناسان گينس)

گفته میشود حضرتش از این تکنیک برای معرکه گیری استفاده نموده و حین روپایی زدن به نقل احادیث و پاسخ سوالات شرعی نیز میپرداختند!

به خدا قسم هيچ چيز بدتر و عذاب آورتر از بوي گند و تهوع آور دهان مردمان روزه دار نيست!
به خدا قسم اگر ماه را در دست چپم و خورشيد را در دست راستم بگذاريد، نميخواهم با اين مردمان همكيش باشم… در ضمن، آقا يه كم برو اونورتر! بوي دهنت نمود ما را!

< امام نقي در حالي كه درون متروي سامرا در ميان خيل عظيم مردمان روزه دار گير افتاده بود! >

روزی امام نقی زیر درخت خوابیده بود که ناگهان سیبی به شدت بر سرش اصابت کرد. حضرت میوه را از زمین برداشت و با خود گفت چرا این سیب به آسمان نرفت و بر سر من افتاد؟ تاملی کرد، سپس سیب را خورد ، بادی رها کرد و مجدد خوابید.

از ابن کونی نقل است امام(ع) قسمتی از دیوار خانه را بصورت ضریح درآورده بود و اصحاب را جمع کرد و گفت پولی که در زمان مرگم میخواهید بریزید، الان ثلثش را بریزید تا بصورت لایو هم من را ببینید و هم از پشت ضریح برایتان شکلک درآورم .

روزی ادیسون در محضر امام نقی (ع ) نشسته بود ! امام از ادیسون پرسید : شنیده ام گفته ای که دلیل روشنایی لامپ در اثر تبدیل انرژی الکتریکی به گرما و نور است . ادیسون گفت بله همین طور است . امام فرمود پس این روشنایی روی سر ما و دیگر ائمه را چگونه توجیه میکنی ؟ ادیسون هر چه دنبال سیم و پیریز برق گشت که به سر مبارک امام وصل باشد چیزی نیافت. سپس نعره ای زد و در دم اسلام آورد .

امام نقی در میدان جنگ با عمر بن عدود گلاویز شده و در نهایت او را به زمین افکند. امام می‌خواست سر از بدنش جدا کند که عمرو در نهایت بی‌شرمی بر صورت امام آب دهان انداخت. امام که به سختی خشمگین شده بود تمام مخاط موجود در سینوس‌هایش را در ته حلق مبارک جمع کرده و بر صورت او تف سبز رنگی انداختند. امام در حالى كه از غيظ، ذوالفقار را بر گردنش ‍ گذاشته بود، ناگهان شمشیر را برداشت و كنار رفت. امام قدمی زد، ولی هنوز خشمش فروکش نکرده بود. برای همین به بالای سر عمرو آمده و بر روی صورتش خرما استفراغ کرد. امام دوباره برخواسته و قدم زد. حالا خشم امام فروکش کرده بود. پس بر بالین عمرو نشسته و سر او را با آرامش و عطوفت برید.

امام نقی (ع) در علم و دانش همواره از سطح دانش مردم زمان خود هزاران سال جلو تر بودند
ابو تمساح از همسایگان حضرت نقل می کند که امام نقی قادر بودند دو خط موازی را به گونه ای رسم کنند که این دو خط چند بار همدیگر را قطع کنند.

امام نقی (ژژ) در حال جماع با لایشه بود که ابولاشی رسید و گفت: یابن رسودولا. خشتکت به ملاجم. جماع در حال روزه داری موجب ابطال روزه تان نگردد؟
حضرت در حالی که پوزیشن لایشه را میزان میکردند فرمودند: این جماع کله گنجشکی است. قبلا چنان میکردیم که طفلک صدای سگ میداد. الان کله اش را میکنیم داخل. صدای گنجشک میدهد!
فانتزی های رمضانی - ص 69

ابن حمار ثقفی از حضرتش نقل می کند که درماه مبارک رمضان در محضر امام داشتیم یک سند منتقل می کردیم که زمان افطار فرا رسید.
امام بعد ازدعای افطار دست در جیب مبارک برده یک خوشه بزرگ انگور در آوردند و تمام و کمال در حلقوم مبارک بصورت درسته فرو بردند!
من و دیگر صحابه غرق در حیرت گشته و گفتیم ! یابن رسول الله ! این چه طرز انگور خوردن است ، انگور را باید دانه دانه از خوشه جدا کرد و خورد!
امام تبسمی کردند و فرمودند: خدایتان لعنت کند ای گمراهان! آنی که بدین گونه خورند، هلو است !
بعد از آن صحابی نعره ها کشیدند دفترها وسند ها را پاره کردند و از صحفه رادار محو گردیدند.

خوشحال و شاد و خندانم, قدر نقی‌ را میدانم

نعره زنم من,جامه درم من، پا بکوبم من, اصحابم

بیایید با هم بخوانیم ,حدیث‌های نقوی را

آخه شما که اینقدر اطلاعات قوی داری از یک کونی معمولی خیلی سرتری . خوب بدبخت اینجور که پست گذاشتی هر احمقی میفهمه تو از یک شبکه ای که کارتون شستشوی مغزیه و ضد اسلامه . وگرنه برو کونتو بده چه به این حرفا

از معجزات امام نقی(ع) این بود که هر گاه که اراده می کردند، با گرفتن شماره ای با عرش الهی تماس حاصل می فرمودند

آقای جمال فرهادی یا بهتره بگم حمال فرهادی!شفای شما را از خداوند فرضی و امام نقی(ع)خواستاریم.

(ابو حرف مفت) از امام نقی پرسید،؛
آیا مردم در حکومت اسلامی آزادی بیان دارند؟
امام فرمود :آری آزادی بیان دارند ولی بعد از بیان آزادی ندارند .

امام نقی همیشه در کودکی بچه های محل را به بهانه لواط به خرابه میبرد و خودش اول کارش را انجام میداد. بعد که نوبت طرف مقابل میشد امام دبه کرده و میفرمودند: من گفتم بیا با من بریم خرابه لواط کنیم. نه اینکه در خرابه با من لواط کنی!
روایت است این تاکتیک امام در سالهای امامتشان و حکومت بر امت پارس بسیار کارامد بود.

ازامام نقی(ع) پرسیدند نشانه ظهور امام زمان(عج)چیست؟ایشان فرمود:
در آن زمان یک سید خراسانی اما اصالتا آذربایجانی با دستی چلاق خروج می کند،در حالی که دشمن زیاد دارد. اما تمساحی از یزد و جوادی از آمل و مکاری شکر فروش از شیراز او را یاری می کنند و از معجزات آن زمان این است که بر سر عنتری از سمنان هاله نور ظاهر می شود.
اصحاب گفتند سبحان الله همه ولایات قوم پارس درگیرند!! خوشا به سعادتشان.

امام از ذوالنعوظ مبارکشان به عنوان معجزه‌ یاد کرده و به کفار می‌گفتند:اگر می‌توانید بروید و مانند این را بیاورید.

امام صادق(ع) :
دشمن مااهل بیت زنا زاده است
بدبخت بیچاره خدا میدونه که سرویس های انگلیسی چقدر بهت پول میدن که این سایت ها رو اداره کنی

ابو کس لیس نقل می کند که ریچارد داوکینز خدمت امام نقی رسید و عرض کرد: شما چگونه خدایی را میپرستید که نه دیده میشود و نه مدعایی بر وجود آن هست؟ نقی که تازه کتابهای دینی نظام قدیم را دوره کرده بود فرمود: شما چگونه میتوانید به وجود نیروی برق معتقد باشید وقتی که دیده نمی شود؟ داوکینز یک سیم دو رشته را از جیبش درآورد دو سر آن را لخت کرد و در پریز برق فرو کرد و به امام گفت لطفاً این سیم را در دستتان بگیرید. امام مظلوم از همه جا بیخبر ناگهان مانند لامپ 200 وات روشن شد و دود از ریشهایش بلند شد. فریادی زد و سیمها را رها کرد. داوکینز گفت این انرژی برق بود که اثرش را دیدید. در کسری از ثانیه برق تیزی ذوالنقار پدیدار شد و داوکینز به دو نیمه مساوی تقسیم گشت. امام فرمود این دست خدا بود که از آستین من درآمد و شما اثرش را به صورت نصف شدن مشاهده کردید.

سلام
تاپیک خوبی داری مطالبت خیلی باحال
هروقت سرمیزنم به تاپیکت کلی میخندم
اجرت با امام نقی
ایشاالله با ایشون محشور مشهور بشی
راستی این امام نقی امام چندمه شیعیانه؟ تا حالا اسمشو نشنیدم

واقعا عمرت بر فنا بوده که نمیدونی همچین امام شوخ طبعی چندمیه؟