جدایی و کات کردن: بیشتر ما حداقل یکبار آن را تجربه کردیم. برخی از جداییها سریع و بی دردسر هستند، برخی دیگر آزاردهنده و مخرب. به هر حال، اینجا(موقعیت جدایی) جهنم زمین است! اما بعد از آن چه باید کرد؟ وقتی که نمیتونید فکردن به شخصی که قلبتون رو شکسته رو متوقف کنید چیکار باید انجام بدید؟
خوشبختانه برایتان راه حل هایی داریم که میتونید ازش استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که هر کس به طریق متفاوتی با شکست عشقی روبرو میشود - به عنوان مثال، برخی ترجیح میدن تایلنول Tylenol را برای کاهش درد جسمی و عاطفی استفاده کنند، در حالی که برخی دیگر پتو (شاید برای خواب) به اندازه کافی آرامبخش برای خود پیدا میکنند[خوشبحالشون بی غمای دنیان.م.]. چند نفر از دوستان Cut (سایتی که ترجمه ازش انجام شده) گفتند که تنها راه عبور از این مشکل این است که بلاک کنن، بلاک کنن و بلاک کنند(اون شخصی که ازش جدا شدن)، در حالی که بقیه فکر میکنند که مسافرت به کشوری دیگر برای مدت کوتاهی هم یه روش مناسب برای مقابله با احساسات بعد از جدایی است. اغلب، چیزهایی باعث میشن شما از یه روز آزاردهنده و سخت عبور کنید عجیب و خاص هستند (مثل شروع ماموریتی برای مزه کردن تمام چیتوز های هات موجود در بازار). پس سنگاندازی نکنید و به خود قول دهید که قضاوت نکنید!(سخت نگیرید). اگر نیاز به ایده دارید در ادامه نیویورکیهای ناشناس چندین نصیحت برای چگونگی فراموش کردن جدایی و استراتژیهای موثر برای آنها ارائه میدهند که میتونید از اون ها استفاده کنید.
1. با افرادی که به آنها اعتماد دارید (یا غریبه هایی که دیگه دوباره اون ها رو نمیبینید ) درباره جداییتان صحبت کنید
روابط من تقریباً چهار سال پیش تمام شد. چه چیزی بهم کمک کرده تا از آن عبور کنم؟ با همه درباره آن صحبت کردن. پدر و مادرم، دوستانم، همکارانم، بارمنها(کارکنان بار ها) و هر کس که تمایل به گوش دادن داشت. وقتی افرادی که شما را دوست دارند میفهمند که شما درد میکشیدید، کنارتان جمع میشوند. ارتباط با افراد منجر به دعوتهای منظم و مکرر به کلاسهای یوگا، پختن غذاهای خانگی و سفر های روزانه شد. صرف زمان با افرادی که در طول سالهای گذشته از آنها غافل شده بودم به من یادآور شد که من مستقل هستم و همه چیز دارم. حالا فقط لازم است که روال زندگی جدیدم رو به عنوان یک فرد سینگل پیدا کنم.
2. برای تعطیلاتتان برنامه تعیین کنید
با یک معتاد هروئین به مدت سه و نیم سال رابطه(بدی- که از نظر عاطفی سواستفاده کننده بود) داشتم (وقتی که جوان و احمق بودم). وقتی رابطه تمام شد ، در ابتدا حالم بد بود (دوباره، حماقت کردم) اما پس از گذراندن تابستان و تمرکز روی خودم (رفتن به سفر و صرف زمان با دوستان و خانواده) از این جدایی بسیار خوشحال شدم. همه چیز تجربه ای برای یادگیری است و هر چیز میتواند باعث رشدتان شود. صرف زمان در سفر و احاطه خود با دوستان و خانواده و تجربیات هیجانانگیز کمک کننده بود. مشغول بودن کمک کننده است و زندگی کردن برای خودتان هم میتونه کمک کننده باشد.
3. سرگرمی پیدا کنید
روابط من به دلیل فاصله طولانی تمام شد. چیزهایی مثل داشتن یک سگ، بیرون رفتن و امتحان کردن چیزهای جدید (یک کلاس رقص جدید)، دیدار با افراد بیشتر و پذیرفتن پروژههای خلاق جدید به من کمک کردهاند تا انرژی پیدا کنم. (البته، من این کار را پس از پایان مرحله غم/گریه انجام دادم که چند ماه طول کشید.)
4. لیست پخش آهنگهایی برای جدایی و کات بسازید
پس از پنج ماه دوست داشتن شخصی که به نظر (صادقانه) منو دوست نداشت، بصورت تلفنی ازم جدا شد. خیلی عصبانی بودم. من به طور اختصاصی تمام روز، هر روز، در محل کار به آهنگ “Sorry Not Sorry” از Demi Lovato رو گوش میدادم. متن آهنگ درباره اکسی بود که بهش میگه یک روز من را “برتر و بزرگتر میبینی”. این آهنگ باعث ایجاد حسی تسکینبخش در من میشد - من قصد داشتم برتر شوم و حتی موفقتر و زیباتر و معروفتر شوم در حالی که او فقط بیشتر و بیشتر چروکیده میشد (آقایان باید در مورد استفاده از کرم های ضدآفتاب و محافظت پوست بیشتر مطالعه کنند).
5. در چند برنامه دوست یابی عضو شوید - یا بدون استفاده از آنها ملاقات های جدید را امتحان کنید
من با کسی حدود چهار سال هر چند وقت یکبار قرار داشتم. فکر میکنم چیزی که به من کمک کرده تا از او فاصله بگیرم، ابتدا حس آرامشی بود که از احساس کنترل نشدن داشتم و پس از اون، اینکه خودم را وادار به قرار گذاشتن با افراد مختلف کردم. در نهایت چیزی که به من کمک کرد تا به جلو حرکت کنم، درک این بود که در این شهر افراد دیگری هم وجود دارند که با من سازگارترند، افرادی که بسیاری از ویژگیهای مثبتی که او داشت، را دارند، حتی بهتر.
6. با یک روانپزشک در مورد جدایی کار کنید
من نه سال بود که ازدواج کرده بودم. این ازدواج به جدایی و در نهایت طلاق ختم شد. در نهایت، سه ماه جلسات رابطه درمانی داشتم و بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم درباره خودم و روابط یاد گرفتم. امروز من تقریباً ده سال است که با یک زن فوقالعاده ازدواج کردهام و هنوز صدایمان را روی هم بلند نکردیم. ذهنیتی ایجاد کردم که باید از تجربه هایم یاد بگیرم تا خودم را بهبود ببخشم. نتیجه این کار پیدا کردن یک همسر واقعی و همراه شدن با او بود. من بسیاری از افراد را میبینم که نمیتوانند به خودشان اشاره کنند و برای بهبود خودشان اقدام کنند و من فقط سر خودم را تکان میدهم.(افسوس میخورم در مورد آن ها)
7. از ارسال پیام به اکستان خودداری کنید
اکسم میدانست که باهام اون طور که باید رفتار میکرد رفتار نکرد و خرابکاری کرده بود. پس از جدایی، به صورت پراکنده و دوستانه بهم پیام میفرستاد. یک روز - حدود شش ماه پس از جدایی – بهش گفتم که نباید دیگه بهم پیام بده. رک بهش گفتم که اون من رو آزار داده و پیاماش فقط این درد و اتفاقای بد رو بهم یادآوری میکنه. اون بابت همه چیز عذرخواهی کرد و قبول کرد که از زندگیم دور بمونه. بیان صادقانه و رک همه چیز، واقعاً نقطه کلیدی بود. من معمولاً فردی نیستم که به این صورت مستقیم و رک باشم، اما حس کردم نمیتوانم به صورت غیرمستقیم جلو بروم مگر اینکه رک و مستقیم باشم (بخصوص اگر او همچنان پیام میفرستاد). و همین بود.
8. بدونید که برای جلو رفتن (حل مسئله) نیاز به زمان دارید
رابطه یکساله من پس از روز ولنتاین به پایان رسید، زمانی که فهمیدم که همون هدیه هایی که بهم میداد برای دوست دختر سابقش هم میفرستاد. مدتی طول کشید تا از او فاصله بگیرم و ما همچنان برای یک سال دیگر با هم حرف میزدیم و رابطه داشتیم. در این نقطه، زمان اصلی بود که به من کمک کرد جلو بروم. با گذشت زمان خاطرات خوبتان که نسبت به آن شخص داشتید فراموش میکنید ، و پس از مدتی، دیگر احساسی نسبت به آن شخص ندارید زیرا با مسائل دیگر و ملاقات با افراد جدید مشغول میشوید. آن شخص دیگر در زندگی شما نیست.
9. رابطه و جداییتان را در یک دفترچه خاطرات بنویسید
همیشه یک دفتر خاطرات داشتهام. پس از جدایی از دوست پسر اولم که یک سال طول کشید، به نوشته هایم که سه ماه از رابطه ام را در اون نوشته بودم برگشتم و چیزی رو توش دیدم " واقعا بهش جذب شدم؟" سه ماه بعدش دوباره، تصمیم گرفتم که آن دفتر خاطرات را بیشتر و مجددا مطالعه کنم. نوشتن دفتر خاطرات هنوز هم بهم در مسائل مختلف(مثل وقتی با افراد دیگر قرار دارم و با بسیاری از مسائل دیگر در زندگیام) کمک میکند. دوست دارم به چیزی که نوشتم برگردم و سعی کنم الگوها (رخ داد ها و رفتاری) را تشخیص بدم. به عنوان مثال: با شخصی که در حال حاضر باهاش قرار دادم، یکبار دیدم که همان نوع جملاتی را که قبلاً درباره اکسم نوشته بودم، (درباره روش مکالمه اش باهام) در مورد او هم صادق است. این به من کمک کرد تا بفهمم که اغلب اگر درباره یک “مشکل” در دفتر خاطرات نوشتهام، معمولاً بدین معناست که فقط از این می ترسم که اون مشکل رو چطوری با شخص دیگری در میان بذارم. نویسندگی بهم کمک میکنه تا بفهمم چه زمانی باید صحبت کنم.
10. بفهمید که جدایی شما ممکن است شما را برای اتفاق بهتری آماده کند
دو هفته پس از جدایی وارد بامبل(اپ دوست یابی) شدم و فوراً با شوهر فعلیام آشنا شدم. پس از یک قرار خوب با فردی که هرگز ندیده بودمش با مردی که الآن شوهرم است قرار گذاشتم و از آن زمان تاکنون با هم هستیم. این بهترین سناریو اما خیلی غیر منتظره بود. پس پاسخ من این است: از این حالت بیا بیرون. گاهی اوقات آخرین آشفتگیتان فقط اماده کردن شما برای اتفاقات بهتر است.
11. شروع به دویدن کنید
من شروع به دویدن کردم چون تنها چیزی بود که میتونست حس دردناک جدایی رو ازم دور کند. بعد از یک یا دو هفته از بیقراریام (ناراحتیام)، خودم را به برنامههای شلوغ و فعالیتهایی که من را به خودم بر میگردوند مشغول کردم. واقعاً عجایب کرد ( چه گذراندن وقت با دوستام چه رفتن به یوگا و یا خوندن کتاب کنار تختم ) فعالیتهای خلاقانه به ویژه کمککننده بودند. حتی پس از آخرین جداییم ، شروع به نقاشی با آبرنگ کردم!
12. تعیین مرزها
چیزی که در مورد مرزها وجود دارد این است که آنها برای شما هستند. وقتی از جلب رضایت دیگران دست بکشید، دیگران از شما خوشحال نخواهند شد. نصیحت من این است که اکس خود را بلاک کنید: پاسخ ندهید، فالوور های اینستاگرامشان را چک نکنید، با یک پیام تماس نگیرید. ممکن است به نظر بسیار سخت باشد، و ممکن است فکر کنید، خب، نمیخواهم آنها بدانند که اینقدر به این مسئله اهمیت میدم. (تو اهمیت می دهی، و این اشکالی ندارد!) یا اگر اورژانسی باشد چه؟ (آنها شما را پیدا خواهند کرد؛ هیچ اضطراری وجود ندارد.). یا اگر دستشان را دراز کنند و بگویند ( تو همان شخصی که دنبالت هستم) چه می شود؟ (میدانم که همه ما میخواهیم احساس کنیم انتخاب شدهایم، اما خودت را انتخاب کن.). مرز و چهارچوب خود را مشخص کن و ۹۰ روز به خودت فرصت بده. ببین بعدش چه حسی داری حتی اگر بخواهید بعد از 90 روز باهاش تماس بگیرید، در جای دیگری خواهید بود.
13. یه پتو بزرگ رو امتحان کن
وقتی 19 سالم بود و کمی دلشکسته شده بودم، برای خودم را یک پتو بزرگ (بزرگسالانه) خریدم و هنوز هم آن را دارم. بهترین تصمیمم بود.[ اینجا منظور استراحت کردنه یا خرید یچیز ای که باهاش مشغول باشی خودمم دقیق نمیدونم منظور نویسنده چیه.م.]
چطور به درستی از پارتنرمان جدا بشویم؟
منبع: https://www.thecut.com/article/how-to-get-over-a-breakup.html
با درگیر کردن خودمون توی یه موضوعی موافقم چون بهش کمتر فک میکنی
ولی
رابطه ای که نزدیک چهار سال از عمرتو پاش گذاشتی
با اینکه اون یه شهر دیگه بود
تو هر ساعت از 24 ساعت زنگ یا پیامشو جواب میدادی
حالا بخوای ولش کنی خیلی درد داره
خیلی زیاد 😪 😪 😪 😪 😪
با فکر به هدفها و ارتقای خودمون میشه تقریبا با جدایی کنار اومد🤝
هرچی زودتر از ذهنش بیایم بیرون به هر دلیلی
طولانی تر میشه این ماجرا
شاید فراموش بشه
ولی زخمهاش هیچوقت پاک نمیشه
خیلی خوب بود. زنم خیانت کرد. جدا شدیم. بدتر از جدایی خیانتی بود که کرد. منو با یه وسر هفت ساله تنها گذاشت. پروسه جداییمون یکسال طول کشید. اما مشکل اینجا بود که هی میرفت و میومد. من به امید پشیمون شدنش موندم. پشیمون شد اما کفت تنهایی رو ترحیح میده.
اینکه بخواهی کلا از ذهنت پاک بشه… چنین چیزی متاسفانه وجود نداره… ولی می تونی با مواردی که در تاپیک بهش اشاره شده کمرنگش کنی ولی زخم غیر قابل التیامی هست که تا آخر عمر باهاته…