جا ماندهام انگار،در قابی شکسته
نگاه کن به دلم،چگونه دردها آب میشوند
و غزلخوان،از چشمانم سقوط میکنند
و کسی آنطرف تر،به دردهای من می رقصد
نگاه کن به چهرهام
چگونه دردها در سرم میجوشند،ذوب میشوند
و رقصان به چهرهام مینشینند
نگاه کن به فریادم،به صدایی که در بی صدایی گم شده
نگاه کن به من،به تنی که دانه دانه عشق جوانه زده
و صحرا صحرا درد به جان گرفته
نگاه کن به ترانه ام،ببین که عاشقانه نیست
پر از سروده های آتشیست
نگاه کن به بی قراریم
ببین چگونه گوشت به استخوان رسیده است
نگاه کن این نیز بگذرد،ببین چگونه می گذرد
نگاه کن به رویاهایم،ببین همه باد شدند
و من سوار بر باد،با آنها دور میزنم
نگاه کن به بیداریم،ببین چگونه تلخترین
کابوس زندگیام شدند
نگاه کن به روزگار،ببین چه وحشی ست
می سوزاند و میمیراند و باز هم نمی رود
نگاه کن به زنجیر گردنم
ببین چگونه در مدار بایدها و شایدها می چرخد
نگاه کن به تکه تکههای قلبم
ببین چگونه درد میکشند و شعر میشوند
نگاه کن به آینه ی دلم
ببین چگونه با تک تک تارهای سپیدسرم روبروشده
نگاه کن فال مرا،ببین چگونه سالها
در قهوه روزگارغرق شده
نگاه کن به برکه ی تنهاییم
ببین چگونه شراره ی هستی ام شده
نگاه کن به روزگار خیس من،ببین چگونه باران گیر شده
نگاه کن که مرده ام،ببین چگونه مرده ام
مرگ هم در من پیاده قدم می زند
امير وجود
مردن برای من آن نیست که نفس برود
مردن برای من آنست که نفس برود 🥰🥰🌹🌹
دیزل مکس