دومین خاطره و تجربه من با زوج کرجی

1403/02/08

سلام به همگی میخوام خاطره و تجربه دومین زوجمو بگم که اولین خاطره و

تجربه با زوجم تو تایپکم هست

بخدا قسم میخورم کلمه به کلمه رو این واقعیت بگم

تو یه روزهای زمستون یک روز مرخصی گرفتم از صبح زدم بیرون با یه خانم

سکس کردم ظهر بودم میخواستم برم ناهار بخورم که تو اینستا دیدم پیام

اومد سلام امروز اوکی هستی ؟دیدم یه زوج پیام داده که قبلش اشنا شده

بودیم اثبات بهم داده بودیم و منتظر سر فرصت بودیم که پیام دادن سلام

احوال پرسی کردم گفتم حقیقتش صبح رابطه داشتم اگر میشه بزاریم یه وقت

دیگه گفت نه پاشو بیا موقعیت جور شده بیا خوش میگذره من گفتم اخه

نمیشه رابطه داشتم گفت پاشو بیا همچین موقعیتی پیش نمیاد بلخره قبول

کردم گفتم فقط،یه ناهار بخورم بیام گفت باشه ناهار خوردم نیم ساعت بعد

پیام دادم که راه افتادم گفت باشه منتظریم ادرس داد رفتم ادرس نزدیک

خونشون پیام دادم رسیدم گفت از ماشین پیاده شو پیاده شدم گفت اوکی بیا

پلاک فلان بیا جلوی در ایفون میزنم فقط اروم بیا طبقه سوم طبقه پایین

داداشم اینا خونن پیام دادم گفتم چی گفت نگران نباش نمیان بالا من باید

نگران استرس داشته باشم جاش تو نگرانی به هرحال رفتم جلوی در تا

رسیدم در باز،شد خیلی اروم رفتم طبقه سوم دیدم دمه در وایساده دست

دادم رفتم تو گفت کفشتم بیار تو رفتم تو در و بست دور و بر و نگاه کردم

دیدم تنهاست گفت نگران نباش الان میاد پایین پیش داداشم و خانمشه

نشستیم صحبت کردیم منم هی منتظر بودم که بیاد یه حدود نیم ساعت

گذشت یهو صدا داخل کردن کلید تو در اومد در باز شد ناخوادگاه سرم چرخید

به سمت در که سمت راست من یکم جلوتر بود دیدم یه خانم قد نسبت صد

و شصت خورده ای نه چاق نه لاغر با یه شال مشکی یه مانتو معمولی مشکی

و با یه شلوار پارچه ای مشکی وارد شد درو بست من بلند شدم اومدم سمتم

سلام احوال پرسی کردیم و دست دادیم به نظر میومد خیلی خجالتیه

شوهرش گفت چرا دیر کردی خانم با یه صدای اروم و متین گفت داداشت

صحبت میکرد منم نمیتونستم وسط حرفش بلند شم بیام بعد شوهر گفت

نگفت کجا کار داشتم خانم گفت نه چیزی نپرسید و اومد مبل کناری من

نشست من رو مبل دونفره نشستم بودم کنار من سمت چپ یه مبل تکی بود

ک نشست اونجا و کنارش کنج خونه تلویزیون بود اون سمت تلویزیون مبل

تکی بود که شوهرش اونجا نشسته بود باز یکم صحبت کردیم نگاه من و

شوهرش بهم بود و من یه نیم‌نگاهی به خانم هم داشتم ک تو دید من بود

حدود ده دقیقه ای گذشت شوهر گفت اقا مهرداد راحت باش تا حالا داداشم

شک نکرده گفت و به خانمش گفت پاشید و تا من پاشدم خانم هم پا شد من

از کنار میز وسط سمت راست رفتم وسط پذیرایی خانم هم از سمت چپ میز

وسط به سمت وسط پذیرایی راه افتاد کنار مبلی که شوهر نشیته بود یه مبل

تکی بود و کنار مبل تکی نسبتن وسط پذیرایی هم یه پتو پهن شده بود و یه

بالش گذاشته بودن و اقا بلند شد اومد جای خانمش نشست ک دقیقا روبروی

پتو و بالش بود رفتیم وسط وایسادم خانم هم اومد وسط وایساد جهتمون

جوری بود که به شوهر پشت نکرده بودیم من به سمت در ورودی بودم خانم

هم به سمت دیوار و مبل و نزدیک هم شدیم و خانم بغل کردم جوری ک

سرمون کنار هم بود یکم فاصله گرفتیم لبشو بوسیدم یکم لب های همدیگرو

خوردیم بعد ول کردیم شال از رو سرش برداشتم موهای نسبتن بلندی داشت

ک از پشت جمع کرده بود گفتم موهاتونو باز کنم با صدای اروم متین گفت

هرجور دوست داری که یهو شوهرش گفت اقا مهرداد خانمم دراختیارته

هرکاری دوست داری بکن رودروایسی نداشته باش که یهو نگاهم به شوهرش

افتاد که دیدم داره خودشو میماله دیدم خانم پشتشو بهم برگردوند موهاشو

باز کرد دست کردم‌تو موهاش ک قشنگ باز بشه و تو همون حالت بهش

چسبیدم بغلش کردم گردنشو میبوسیدم یا صورتشو میبوسیدم و با دستام

سینه هاشو میمالیدم بعد تو همون حالت دکمه های مانتو رو شروع کردم به

باز کردن که دیدم خودشم داره کمک میکنه برای باز کردن و من ول کردم ک

لباسهای خودمو در بیارم به سمت من چرخید شروع کرد به باز کردن دکمه

های مانتو من پیرهن در اوردم‌ و اونم مانتوش یه تیشرت معمولی سفید

پوشیده بود در اورد یه سوتین قرمز پوشیده بود که درش اورد سینه هاشم

هشتاد به بالا بود یکم حالت افتاده ولی اویزون نبود رنگ پوستشم‌نسبتن

سفید بود من شلوار و در اوردم اونم همین و لباس زیر در اورد منم لباس زیر

در اوردم یهو شوهرش گفت چه خبره اینو کجا جا داده بودی گفت خانم

خوشبحالت یهو دیدم یه لبخند زد کاملا لخت شدیم دوباره بغلش کردم لبای

همدیگرو میبوسیدیم میخوردیم و سفت بغلش کردم جوری ک سینش ما بین

دوتامون تو فشار بود چون اولین سکسم بود که جلوی شوهر داشتم خیلی

داشت بهم حال میداد چون تجربه قبلم خاطره اول گفتم چه اتفاقی افتاد بعد

یه چند دقیقه لب بازی بغل اینا رفتیم سمت پتو خانم دراز کشید به کمر

صورتش به سمت سقف بود منم همونجوری رفتنم روش رو زانو دراز کشیدم و

حدودی یکم خم شدم و صورتمو بردم سمت صورتش و روبروی هم بود

شروع کردم دوباره لب بازی گردن لیسی و بوس کردن صورت ش دیدم واقعا

حشری شده چون تجربه داشتم کسی خودشو به حشری بودن بزنه یا واقعا

حشری شده شروع کردم به فرو کردن تو کوسش چون بزرگ بود اروم اروم

فرو کردم ک اذیت نشه فرو کردم و رسید به ته خیلی اروم اروم عقب جلو

میکردم که اذیت نشه دیدم از شدت لذت چشاشش بسته شده داره لذت

میبره یواش یواش تتد کردم بعد چند دقیقه بدنش لرزید متوجه شدم ارضا

شد ولی من نشدم بلند شدم کنارش دراز کشیدم جوری ک صورتم به سقف

بود سایزمم سیخ بود به سمت سقف بود شوهرش گفت مهرداد ارضا نشدی

گفتم ن تا حرفم تموم نشده بود خانمش بلند شد و اومد نشست روش یکم

بالا پایین کرد و خم شد به سمتم عقب جلو کرد منم همزمان به سینش یا

پشت بدنش دست میزدم میمالیدم و بعد همون حالت یکم لب بازی کردیم و

بعد بالا پایین میکرد که دیدم شوهرش پاشد اومد سمتمون همون حالت که

بالا پایین میکرد زن و شوهر از همدیگه لب گرفتن یکم لبای همدیگه رو

خوردن دیدم خانم دوباره لرزید و بلتد شد کنارم دراز کشید فهمیدم دوباره

ارضا شده و بغلم دراز کشید و شوهرش گفت مهرداد شیر فلکت خرابه فکر

کنم خندید منم خندیدم گفتم بهتون گفتم ک صبح رابطه داشتم بعد قرص ت

اخیری هم خوردم دیگه بدتر شوهره بغل خانمش اون سمت من خوابید

شلوارشو کشید پایین میخواست خودشم میخواست سکس کنه خانمش

چرخید به سمت من شروع کرد سکس با خانمش منم چرخیدم به سمتش

بغلش کردم و شروع کردیم لبهای همدیگرو خوردن و با یه دستشم برام

میمالید شوهرم ارضا شد ولی باز من نشدم شوهره پاشد گفت مهرداد چیکار

کنیم دیر شده ها گفتم‌نمیدونم میخوای خانمت برام بماله( البته اینم بگم

محدودیت خانم ساک زدن بود و ساک اصلا نمیزد ) تند تند شاید بیاد که تا

حرفم تموم نشده بود خانم پاشد نشست کنار من منم رومو کردم به سمت

سقف گرفت دستش شروع کرد به مالیدن منم همزمان یا به پشت بدن بالای

کمر مالیدم یا به سینه هاش و نوکش دست میزدم و شوهرشم یکم دور تر از

ما ایستاده بود و شوهره شروع کرد به تحریک کردن من مثل جملاتی ک با

زنم سکس کردی کوس زنمو جلوی خودم کردی از این حرفا و تصور کردم ک

زن شوهر دار جلوی شوهر کردم نفر سومی بلخره ارضا شدم یه لذت خیلی

خوب بهم دست داد شوهرش با خنده گفت چه عجب و خانم بلند شد رفت

حموم منم دیگه نا بلند شدن نداشتم بلخره بعد از چند دقیقه بلند شدم رفتم

دستشویی اومدم برای پوشیدن لباس لباسمو پوشیدم یهو خانم صدا کرد حوله

میدی که شوهر بهش داد بعد از چند دقیقه با حوله ای ک خودش،پیچیده بود

اومد بیرون رفت سمت بخاری منم دیگه لباسامو پوشیده بودم گقتم بوس اخر

و بگیرم که شوهر گفت راحت باش دیدم خانم اومد به سمتم همونجووری

بغلش کردم و گفتم دستت درد نکنه خیلی خوش گذشت که با همون صدای

متین و اروم گفت به منم همینطور و شوهر خندید گفت بسته بسته لاو

نترکونید لبشو بوسیدم دست دادیم بهم و شوهر اومد سمتمو دست دادیم بهم

من تا دمه در بدرقه کرد کفش پوشیدم رفتم

نمیدونم الان کجان چیکار ولی هرجا هستین امیدوارم همیشه دلتون شاد و

باشه

ممنون که همراهم بودین ارزو میکنم همه به خواستشون برسن و از این

زندگی نهایت لذت ببرن اگر نظری داشتین خوشحال میشم بزارین بخونم و اگر

تمایل داشتین خاطره و تجربه ضرب یا موازی یا نفر سوم بودن یا گرفتن تو

تایپکم بنویسیدو بخونیم

2840 👀
1 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-04-27 02:13:34 +0330 +0330

من که خودم نکنم باور نمیکنم

0 ❤️

2024-04-28 09:05:13 +0330 +0330
0 ❤️

2024-04-30 13:43:19 +0330 +0330

Up

0 ❤️

2024-05-01 01:43:50 +0330 +0330

Up

0 ❤️

2024-05-02 02:51:10 +0330 +0330

Up

0 ❤️

2024-05-03 23:43:54 +0330 +0330

چرا یه سوراخ نباشه همش بکنی ؟
یه ترنس هم کنارم که خار جفتمونو بگای

کیرت حیفه مثال زدنی هستی عسیسم 😊
من تا وقتی ایرانم به تو کون میدم چه کووونیییی 😊

0 ❤️

2024-05-04 23:11:11 +0330 +0330

Up

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «