تقدیر و سرنوشت انسان به دست کیست؟

1395/04/05

با سلام خدمت دوستای عزیز شهوانی 🌹

تاپیکی که امروز میخوام راجبش بحث کنیم وبراخودمم یکی از بزرگترین مجهولات زندگیمه درمورده تقدیر و سرنوشته انسانه.

به نظر شما تقدیر و سرنوشت انسان یه چیز از پیش تعیین شده است؟؟
به نظرتون سرنوشت انسان به دست خودش رقم می‏خوره ؟؟وآیا انسانه كه با استفاده از آزادی و اختیار وعقل خودش آینده خود را می‏سازه؟؟
آیا راه سعادت و خوشبختی یا شقاوت و بدبختی را خودش انتخاب میکنه یا یه چیز از پیش تعیین شده توسط کسی به اسم خداست وما انسان ها بازیگره این سناریوی از پیش تعیین شده ایم؟؟
و در آخر با توجه به نوشته های قرآن اينكه اگر سرنوشت هر انساني از بدو تولد نوشته شده است پس چگونه که میگن سرنوشت خودتون را در شب قدر تغيير دهيد؟؟
پس آيا سرنوشتي كه از اول خدا تعيين نموده داراي مشكل بوده ؟؟
آیا ما انسانها محکوم به تقدیر و سرنوشت و قسمت هستیم ؟؟ (dash) (dash)

لطفا با توجه به قوانین سایت و رعایت احترام کامل نظرات و دیدگاهای خودتونو بیان کنید تا به یه نتیجه کلی برسیم (blush)

6053 👀
6 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2016-07-05 01:06:49 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)
_

البته حماقت‌بار که چه عرض کنم… (جوشای من مال قبلنا بود، فعلن نگران پوست خودت باش با غرور نوجوونی به کلکسیون جوش بدل نشی) دیگه این کج‌فهمی یا شایدم نافهمیت از «بی‌قاعدگی» کم‌کم داره حوصله سر بر میشه و هربار من میام اینجا ملزم به تکرار مکررات. ناگفته نماند که اگه خیال داری اینجا برا تشریح مباحث تخصصی کسی واست به‌به و چه‌چه میکنه، باید عرض شود اشتبا اومدی. ضمن اینکه پشت این رساله‌های فیزیک و کوانتوم، وختی اصل مطلبو درست نمیفهمی چه فایده؟ ولی من برعکست قضیه رو بیخود پیچیده‌ش نمیکنم، به زبون کاملن ساده میگم؛ همینم تو مخت جا رف معجزه‌س برا من.

اینکه عرض میشه قاعده‌ای در کار نیس و برنامه از پیش‌تعیین شده‌ای وجود نداره؛ منظور هرج و مرج و درهم‌برهم‌ریختگی نیس، بلکه عدم وجود حساب کتاب معین پشت قضایاس. وگرنه خودم «نظم در بی‌نظمی» رو هم تو پستای قبل همین تاپیک و هم بارهاو بارها در تاپیکای دیگه به وضوح بهش اشاره کردمو هیچ نیازی به این توضیحات اضافی نبود. چیزی که متسفانه نمیفمیش یا شایدم دوس نداری بفمیش؛ فرق اصلی بین دیدگاه الهی و ماتریالیسمه. با همون مثال استکان خودت پیش میرم.

حالت اول: استکان توسط یه شخص با محاسبات دقیق و دقت از زاویه خاص با شدت تعیین شده به زمین کوبیده میشه و میشکنه.

حالت دوم: استکان خودش میفته زمین و تیکه تیکه میشه.

اولی مقصود الهیه و دومی جهان مادی. منظور از «بی‌قاعدگی» همون حالت دومه. حال اینکه در حالت اول، حتی تعداد تیکه‌های شکسه‌ی استکانم از پیش رقم خورده ولی حالت دوم اینچنین نیس ولی شاید از بین تیکه‌های استکان، شمایل لوگوی شهوانی پدید اومد لیکن این به معنای قاعده‌مند بودن سقوط استکان نخواهد بود، بلکه فقط حاصل تصادفاته. منظور اصلی از «اتفاق» که من از اول این بحث صدبار گفتمو تو مخ جنابالی نرف همین مسله‌س.

تفاوت بزرگِ جهان از منظر الهی و ماتریالیسم که دیگه اظهرمن‌الشمسه، ولی گویا باید اینجا همه چیو مو به مو شرح داد که کج‌فهمی حاصل نشه. از اونجایی که بحث این تاپیکم بهتره با درج تفاوت این دو بسه شه فلذا به ناچار تشریح میشود و حدالامکان سعیم بر اینه که خعلی واضح این تفاوتو به ساده‌ترین زبون ممکن شرح بدم که دیگه کودن‌ترین افرادم بخوننش بتونن متوجه بشن جریان چیه. باشد که اثر کند:


«جهان الهی» رو موجود مجهولی با خلقیات کاملن انسانی (“الله”)، واسه سرگرمی خودش (یا شایدم ارضای میل خودپسندی) کون فیکون کرده و همه عواملش از قبل توسط خودش تعیین و برنامه ریزی شد‌ه‌س، از جمله آفرینش انسان و سایر موجودات. حال این پروردگار گرامی از ریز و درشت و اول و آخر زندگی تک‌تک مخلوقاش آگاهه، حتی اونایی که هنو سر از پسته درنیوردن! ینی واضحه پروردگار موجودات کاملن مطلعه در آینده چی به سر کوچولوهاش میاد! صدالبته که غیر اینم باشه ادعای عالِم بودن خودش زیر سؤال میره!! (که اینو از همون آخوندایی که مختو شستوشو دادنم بپرسی همشون قبول دارن) بین همه‌ی گونه‌های جانوری هم که “انسان” اشرف مخلوقاته و پروردگارش تحویلش گرفته و همه چیو اینجا برا فوفولش پدید اورده! ستاره‌ها رو واسه پیدا کردن راه، ماهو خورشیدو برا فمیدن تایم عبادت، و خر و الاغو هم برا بارکشی و گوسفندو هم برا سربریدن و خوردن گوشتش! زنو هم که برای آرامش! (روی سخنش همواره با مرداس) و خلاصه همه چی واسه پذیرایی از اشرف مخلوقات اینجا تدارک دیده شده. این دنیا هم چیزی نیس جز آزمایشی برا تصمیم نهایی پروردگار متعال واسه پاداشو حال دادن وَ یا اینکه مجازات و عذاب دادنِ مخلوقی که خودش تصمیم به خلقش گرفته! حال یه انسان متدین کاملن براش واضحه که آینده‌ش از قبل توسط خالقش رقم خورده و بحث اختیارش تو این دنیا براش فقط یه چیز فرمایشی و فرمالیته‌س! عین متهم سیاسی‌ای که حکم اعدامش از قبل توسط اون بالامالاییا مهر خورده ولی واسه عوام‌فریبی که مثلن بعله اون بالاییام عدالت سرشون میشه، یه دادگاه الکی براش تشکیل میدن که دیگه نگن این بدبخ بدون دادرسی سرش بالا دار رف! ضمن اینکه مبدأ و مأخر این جهان الهی مشخصه؛ پروردگار ظرف شیش روز دس جمبوند، سه روز اول زمینو خلق کرد و بعد سه روزم به آسمان پرداخ! آخرشم که قیومت میشه و هرکی به سزای اعمالش که از قبل توسط پروردگارش رقم خورده بوده میرسه! مجددن تکرار میکنم که اگه آینده‌ی انسان رو پروردگار الهی از قبل ندونه، دراینصورت عالِم بودنِ خودش زیر سوال رفته. درنتیجه دنیای الهی یه بازی‌ای بیش نیسو انسان الهیَم یه عروسک خیمه‌شب‌بازی نزد خالقش. [ضمن سعی بر احترام به عقاید ولی کسی که به همچین دنیایی معتقده باید به سلامت عقلی خودش شک کنه. کسی هم که به همچین دنیایی معتقده و خیال اختیاری بودن سرنوشتشو هم داره، دیگه وضعش خراب‌تره…]

ولی شواهد علمی چیز دیگه‌ای میگه… «جهان مادی» نه مبدأ معینی دارد و نه مقصد معین، طبق احتمالات و تخمینای زده شده تابحال؛ انفجار بزرگ حدودن سیزده میلیاردو هشصد سال پیش رقم خورده. عمر کهکشان راه شیری نیز شیشوسیزده بیلیون سال، عمر کره زمین چارونیم میلیارد سال و عمر قدیمی‌ترین گونه‌ی بشر حداکثر سه میلیون! فلذا هیچ جوکی خنده‌دارتر و حماقت‌بارتر از این نمیتونه باشه که خیال کنیم اینا همه از اول برا انسان پدید اومدن. چه بسا درحال حاضر گونه‌های پیشرفته‌تر از بشرم در کرات دیگر موجود باشن. ناگفته نماند که حیات روی کره زمین خودش طبق بی‌نظمی و تصادفات صورت گرف. سیر تکامل جونورا و فرگشت گونه‌ی انسان که دیگه جای خودشو داره. (منظور از تصادفات، همون حالت دوم شکستن استکانه) اینا به وضوح ثابت میکنه که روند این جهان طی سیر متوالی و خود به خودی پیش رفته نه از رو نخشه‌ای از پیش تعیین شده. اینکه به چه سمت و سوئی داریم میریم، فعلن انتهاش ناپیداس… مگه اینکه علم اونقد پیشرف کنه که ضمن شناخ پیدا کردن ازش، امکان تغییر دادنشم میسر شه که این دیگه اساسن میرینه به تفکر از پیش تعیین شده بودن وقایا. فلذا روشنه که انسانِ جهان مادی، نه درگیر سرنوشت از پیش رقم خورده توسط یه وجود موهوم، بلکه بسته به اراده خودش و محیطیه که درش متولد شده که میشه همون توضیح اینجانب در پست اول این تاپیک قبل از این همه صغرا کبرا چیدن.

تو پست شما چیز خاصی به جز تکرار واژگان حماقت بار ،خنده دار،جوک مسخره و امثالهم(با کمی چاشنی پراکنده گویی) ندیدم.فقط دو نکته نظرم رو جلب کرد که به شرحش میپردازم:با همون حالت دوم استکان شروع میکنم:نخست اینکه استکان خود به خود سقوط نمیکنه و اینطور نیست که وقتی تو ثانیه t در حال سکونه بدون هیچ دلیلی در t+1 سقوط کنه،بلکه سقوطش میتونه وابسته به وزش باد،لرزش زمین،برخورد جسمی به اون و ایجاد شتاب و در نهایت سقوط باشه.بنابر این چه شخص و چه عوامل فیزیکی کنترل نشده باعث سقوط استکان شده باشن با دونستن سلسله عوامل تعیین کننده میشه آینده استکان (مثلا تعداد ذرات پخش شده) رو پیش بینی کرد.شکست استکان ضمن سقوط به وسیله باد همونقدری با قاعدس که شکسته شدنش توسط انسان.لذا جهل بشر و عدم دستیابیش به خطای صفر ذات فیزیک و ماده رو تغییر نمیده.لذا وقتی گفته میشه پشت تمام اتفاقات آینده قاعده ای وجود داره به این معنی نیست که موجودی دارای شعور اون آینده رو از قبل نوشته یا تعیین میکنه.از قبل مشخص بودن آینده و تعیین شدنش به ذات عوامل پیچیده فیزیکی برمیگرده. به زبون ساده تر اگه x رو گذشته در نظر بگیریم فقط یه آینده ممکن براش وجود داره که همون y نامیده میشه اما اینکه چرا ما احتمال میدیم که ممکنه به w یا z برسیم به دلیل جهل نسبت به تماملی عوامل تعیین و عدم دسترسی به خطای صفره و الا به جز y هیچ آینده حقیقی(بنا به متریالیست) وجود نداره.
کما اینکه ندونستن این آینده اختیار رو تبیین نمیکنه.
ادینگتون میگه: در حال حاضر قانونی وجود ندارد تا معلوم کند که در فلان موقعیت خاص، کدام جهش روی خواهد داد و از این لحاظ گفته می شود که اتم تحت هیچ نظم و قاعده ای قرار نمی گیرد، اما دارای خاصیتی است که از نظر مشابهت شاید بتوان به اختیار تعبیر کرد. ادینگتون (آرتور استانلی ادینگتون فیزیک دان معروف قرن بیستم) در کتاب ماهیت جهان فیزیکی با همین امکان، صحنه بزرگی آراسته است.

. در جواب راسل به تاریخچه " اصل عدم موجبیت " پرداخته و اضافه می کند: “من در شگفتم از اینکه ادینگتون برای تأیید اختیار به این اصل متوسل شده باشد، زیرا اصل مزبور به هیچ وجه نشان نمی دهد که در سیر طبیعت، اختیار وجود دارد”.
آنگاه درباره این مطلب بحث می کند که آنچه از مکانیک کوانتومی نتیجه می شود، نفی علیت نیست، نفی اصل موجبیت (و اصل ضرورت ترتب معلول بر علت) است. می گوید: “پس در اصل عدم موجبیت، چیزی که نشان دهد یک واقعه فیزیکی بدون علت واقع می شود، وجود ندارد… حال بر می گردیم به اتم و اختیاری که در آن پنداشته می شود. نخست باید دانست که هنوز معلوم نیست حرکت اتم کاملا سرسری باشد. ادعای قاطعیت در تأیید و یا رد این نظریه به یک اندازه غیر علمی و اشتباه آمیز است، زیرا علم در همین اواخر به کشف این نکته نائل آمده است که اتم در حوزه عمل قوانین فیزیکی قدیم نیست و برخی فیزیک دانان با بی پروایی از همین مقدمه نتیجه گرفته اند که اتم اصلا در حوزه عمل “قانون” نیست… آدمی تا چه اندازه باید بی پروا باشد که رو بنای حکمتی را بر مبنای جهلی بنا کند که فقط برای لحظه ای قابل دوام باشد… بعلاوه ایرادهای علمی محضی نیز علیه ایمان به اختیار، وجود دارد. بررسیهایی که تاکنون در مورد رفتار حیوانات یا موجودات انسانی به عمل آمده روشن کرده است که در اینجا نیز مانند زمینه های دیگر می توان به قوانین علمی دست یافت و این همان است که در تجربیات “پاولوف” آزمودیم.
صحیح است که ما نمی توانیم اعمال آدمی را با هیچ درجه از کلیت پیش بینی کنیم، لکن این موضوع تا حدی مربوط به پیچیدگی مکانیسم آدمی است و هرگز بیانگر بی قانونی محض که باطل بودنش در همه موارد تجربی به ثبت رسیده است نیست و کسانی که مایل اند جهان فیزیکی از وجود قانون بر کنار باشد، به نظر من نتیجه این میل خود را در نمی یابند. همه استنباط ما از جریان طبیعت بر اصل علیت استوار است و اگر طبیعت تحت لگام قانون نباشد، مجموع چنین استنباطی نقش بر آب خواهد بود. در آن صورت، دیگر نخواهیم توانست از چیزی که همه جوانب آن را شخصا نیازموده ایم، آگاهی داشته باشیم، و حتی اگر جدی تر صحبت کنیم، آگاهی ما منحصر به تجربه خود ما خواهد بود، آن هم فقط در همان لحظه آگاهی چون حافظه نیز بکلی مشمول قوانین علیت است. در این صورت، اگر ما ناتوان از این باشیم که از وجود دیگران و حتی از گذشته خود استنباط موجهی داشته باشیم، استنباط ما درباره خدا یا هر چیز دیگری که حکمای الهی آرزوی آن را دارند، بسی ناچیزتر خواهد بود…
در واقع، هیچ دلیل قانع کننده ای بر این فرض وجود ندارد که حرکات اتمها تابع قانون نباشند، زیرا فقط در همین اواخر روشهای تجربی توانسته اند آگاهیهایی از حرکات اتمهای مجرد را به دست بیاورند و هیچ بعید نیست قوانین حاکم بر این حرکات هنوز کشف نشده باشند” (راسل: جهان بینی علمی، ترجمه حسن منصور،ص82 - 88).

0 ❤️

2016-07-05 01:23:42 +0430 +0430

لپ کلام اینکه جهل یا علم شخص نسبت به عوامل تعیین کننده آینده،تصادفی بودن از منظر شخص یا تصادفی نبودنش در نظر کسی که به تمامی این عوامل واقفه،هیچ وقت نمیتونه اونچه که بنا به سلسله عوامل باییییییید اتفاق بیوفته رو عوض کنه.
چه بسا اگه استکانی کامل مشابه بار دوم از همون ارتفاع،با همون سرعت باد و تحت همون زاویه سقوط کنه باز لگوی شهوانی پدیدار بشه.

0 ❤️

2016-07-05 01:43:32 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری حال بریم سراغ این ماسمالیای آخوندی که از تز اولیه هم حماقت‌بارتر بود:
charlatan1375: و اما درباره آیات قرآن،دقت نکردن درش به هرحال دچار کج فهمی میشه که البته این کج فهمی رو شرحش میدم: آیاتی که اشاره کردید به نقش خدا در هدایت یا عدم هدایت: فاطر8:أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرات إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى بیند (همانند کسى است که واقع را مى یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند; پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود; خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست! اگه به آیه و معنی اون دقت کنید میبینید که کلمه یشاء<<خواستن>> معنی شده! که ترجمه ایه تحت الفظیه ،اما ترجمه واقعی کلمه یشاء با اون چه نوشته شده فرق داره.(کلمه یشاء معادل فارسی دقیقی نداره ،مثل کلمه الرحمن که مهربان (اگه اشتباه نکنم) ترجمه شده که معنی دقیقش اون نیست). یشاء از ریشه (ش-ی-ء) و هم خانواده با مشیته. مشیت یعنی قوانین حاکم بر جهان هستی،یعنی خدا تو جهان قوانینی تعبیه کرده که این قوانین تعیین کننده نتایج هستن. همچنین به در مسیر مشیئت خدا حرکت کردن در علم روز به اختصار سو شدن باکائنات هم گفته میشه.(خب یعنی اگه با اختیار خودش، کسی تعقل و اندیشه نکنه بنا بر مشیت الهی(قوانین حاکم خدا) گمراه و اگه تذکر بگیره هدایت میشه) اما اینکه چرا خدا با توجه به معنی یشاء که از مشیت میاد گمراهی و هدایت افراد رو به خودش نسبت داده ،به خاطر رابطه طولی که این قوانین با وجود و حکمت خدا دارن. لذا مثلا تو سوره انعام آیه 6 میگه:بارانهاي پي در پي بر آنها فرستاديم و نهرها از زير (آباديهاي) آنها جاري ساختيم. در صورتی که میدونیم بارش باران و جاری شدن نهر ها دلایل طبیعی دارن اما به خاطر ارتباط طولیشون با خداست که خدا به خودش نسبت میده. اگه خدا میخواست این افعال رو به طور مستقیم به خودش نسبت بده نه از کلمه یشاء که از کلمه یرید که به معنی خواست و اراده مستقیم خداست استفاده میکرد. یعنی آیه و آیات مشابه به این صورت میشدن: فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یریدُ وَ یَهْدِی مَنْ یریدُ!!!!! پس گمراهی و هدایت افراد نه به طور مستقیم توسط خدا که با اختیار خودشون و با واسطه قوانین حاکم بر جهان(که از سوی خدا تعبیه شده) که ناشی از اعمال خود افراده به دست میاد. گواه توضیحاتمم آیه 27 سوره بقرس که میگه:خداوند از این که از پشه ، و حتی کمتر از آن ، مثال بزند شرم نمی کند. ( در این میان ) آنان که ایمان آورده اند ، می دانند که آن ، حقیقتی است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده اند ، ( این موضوع را بهانه کرده ) می گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» ( آری ، ) خدا جمع زیادی را با آن گمراه ، و گروه بسیاری را هدایت می کند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می سازد. که توش به وضوح مشاهده میشه،گمراهی یا هدایت افراد طبق مشیت (قوانین حاکم بر هستی) الهی و به خاطر اعمالی که به صورت اختیاری انجام میدن(در این آیه فاسق بودن) صورت میگیره نه به وسیله اراده مستقیم خدا. به همین خاطره که تو سوره انسان،آیه 3 میگه:ما(فقط) راه را نشان دادیم خواه شاکر باشد،خواه کفر ورزد.

دوتا احتمال میدم دیگه خودت ببین کدوم خطاش صفره! یا اون آخوندی که این آیاتو بهش دادی واست توجیه کنه خودش چارتا آیه رو این وسط جا انداخته، یا اینکه خودت اینا رو از قلم انداختی:

الاعراف/186: هر کس را خداوند گمراه سازد، هدايت کننده‏‌ای ندارد. و آنها را در طغيان و سرکشی‏شان رها می‏سازد، تا سرگردان شوند.

الزمر/36: و هر کس را خداوند گمراه کند، هيچ هدايت‏ کننده‌‏ای ندارد.

الزمر/23: و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمايی برای او نخواهد بود.

النسا/143: و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت.

زیاد مسله رو برا خود سخ نکن که قضیه ساده‌س، حقیقت پشت این آیات چیزی جز “سادیسم” نیس. رابطه طولی و عرضی رم نیگه دار برا تستای معارف کنکورت.

نعام/59: هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر اینکه خداوند از آن خبردار است

ینی طول و عرض و ارتفا همش با هم!


charlatan1375: گمراهی و هدایت افراد نه به طور مستقیم توسط خدا که با اختیار خودشون و با واسطه قوانین حاکم بر جهان(که از سوی خدا تعبیه شده) که ناشی از اعمال خود افراده به دست میاد

جالبه که جواب این حرف تو جمله بندی خودت هس، بگرد پیداش کن ببین خنده‌دار بودن قضیه کجاس.


charlatan1375: حالا دسته دوم آیات: النساء/88: (این یکی از همه‌ش جالب‌تره!): چیست شما را که درباره منافقان دو گروه شده اید، و حال آنکه خدا آنان را به سبب کردارشان مرودو ساخته است؟ آیا میخواهید کسی را که گمراه ساخته هدایت کنید؟ و تو راهی پیش پای کسی که خداوند گمراهش کرده نتوانی نهاد. تو خود آیه به روشنی اشاره شده که به خاطر کردار و اعمال خودشون(که یه امر کاملا اختیاریه) و به واسطه مشیت الهی(قوانین حاکم بر هستی) گمراه شدن،در واقع قوانین حاکم بر هستی(مشیت الهی) اعمال فرد رو بازتاب میدن،لذا نسبت دادنش به خدا به خاطر اینه که خدا این قوانین حاکم بر هستی رو تعبیه کرده. گواه توضیحات بالا این آیه میشه:سوره طه آیه 82 : بگو به بندگانم همانا من البته آمرزنده کسی هستم که توبه کند و سپس کار نیک نماید و او را به راه راست هدایت کنم(واضحه که اگه هدایت و گمراهی نتیجه قدرت اختیار خود شخص نبود نمیگفت توبه کنید.)

اینم برا رفع ابهام:

یونس/100: هيچ كس نیست که ایمان بیاورد مگر با اجازه‌ی (فرمان) الله

انسان/30: شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما) خواسته باشد

دیگه هیچ وخ لفظ "کاملا"رو درمورد این قضایا به کار نبر.


charlatan1375: . التوبه/51: هيچ حادثه‌‏ای برای ما رخ نمی‏دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است. او مولا و سرپرست ماست. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند. اشتباه شما اینه که آیات قبلی سوره رو نخوندین،آیات قرآن به دو دسته عام و خاص تقسیم میشن و این آیه هم جزو آیات خاص قرآنه،لذا اگه از آیه 48 سوره توبه شروع کنید ،متوجه میشید که درباره یکی از جنگ های مهم پیامبر صحبت میکنه و واضحه که پیروزی و شکست تو همچین جنگی(تا جایی که یادم میاد جنگ تبوک باید باشه) اراده مستقیم خدا رو میطلبه. پس وقتی از این صحبت میشه که هیچ چیز به ما نمیرسد مگر خداوند برای ما نوشته(کنایه از تعیین کرده) منظور پیروزی و شکست تو این جنگه و نه سرنوشت انسان تو هر زمان و مکان. که اگه منظور چیز دیگری بود تو سوره رعد آیه 14 نمیگفت:خداوند اوضاع و احوال هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهدمگر اینکه آنان احوال خود را تغییر دهند. خود این آیه به خوبی نشون میده که انسان ها خودشون سرنوشت خودشون رو تعیین میکنند.

“جنگ‌های پیامبر”!!! بگذریم که این لفظ خودش به قد کافی اونقد مسخره هس که حتی فک کردن بهشم خنده‌داره… اگه این چن روز بلخره سرم خلوت شد به زودی تاپیکی واسه این جوک محض تدارک میچینم. درمورد ماسمالی این آیه هم وختی خیال داری پیروزی و شکست در جنگ جزو سرنوشت نیس دیگه چه عرض کنم؟ یه خوددرگیری عجیبی هم داری، اونجا که بحث از گمراه شدن افراد بود، برداشتی با ماله رابطه طولی رسم کردی ولی اینجا سر جنگ میگی اراده مستقیم خداوند. هروخ از این خوددرگیری خلاص شدی (که بعید میدونم) شاید خودت فمیدی اراده مستقیم خداوند به وضوح ینی اختیار انسان پَر:

الانفال/17: اين شما نبوديد که آنها را کشتيد. بلکه خداوند آنها را کشت! و اين تو نبودی ای پيامبر که خاک و سنگ به صورت آنها انداختی. بلکه خدا انداخت! و خدا می‏خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبی کند. خداوند شنوا و داناست

البته منظور از جوش نزدن شما این بود که اصولا اسکلت پوستی نداره که بخواد جوش بزنه! درباره آیات همینو بگم که اون سه تا آیه رو جا ننداختم لذا اگه معنی خلاصه نویسی رو متوجه نمیشی اشاره کنم که تو هر 4 آیه این عبارت وجود داشت:فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یشاءُ و اشاره کردم که یشاء ریشه(ی-ش-ئ) هم خوانواده با مشیت به معنی قوانین حاکم بر نظام هستیه. لذا نسبت داده شدنش به خدا یه رابطه طولیه که به واسطه اعمال خود فرد محقق میشه نه اینکه خدا بخواد با اراده مستقیمش کسی رو هدایت یا گمراه کنه.لذا نمیگه:فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یریدُ وَ یَهْدِی مَنْ یریدُ!!!!! در رابطه با بقیه آیات هم که تو پست های قبلی کامل توضیح دادم.بنده هم نگفتم درباره جنگ اوضاع فرق میکنه،من گفتم درباره جنگ های پیامبر(حالا شما بگو محمد یا هرچی) چون پیروزی و شکستش مستقیما به زنده موندن اسلام و قرآن و محمد(ص) ارتباط پیدا میکنه اراده مستقیم خدا رو میطلبه(انتظار نداری که اراده مستقیم صورت نگیره تا مثلا محمد(ص) کشته بشه؟). سوره انفال /17 هم که باز به همین موضوع اشاره میکنه.

0 ❤️

2016-07-05 02:04:04 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. اول اینکه آیه رو اشتباه ترجمه کردی (یا به عمد از بین این همه ترجمه این یکی رو آوردی).اونجایی که میگی سرنوشتیست تعیین شده،اشتباهه درستش اینه: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. مدتی(از عمر) است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. تو پست های قبلی هم توضیح دادم که الهیون اختیار آدم رو به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنن. بخشی که کاملا در اختیار ماست و بخشی دیگه که از قدرت اختیارمون خارجه مثلا،سیل،زلزله،تولد،مرگ،برخورد سیاره ها و.... اما بخشی که کاملا در اختیار ماست همون انتخاب راه زندگی،انجام کار خوب و بد،محبت،دروغ گویی،راه رفتن،غذا خوردن، حرف زدن و.... اما جالب تر خود این آیس که دقیق مسئله اختیار آدمو روشن میکنه:آیه میگه هرکس زندگی دنیا را بخواهد در این راه گام بردارد،چیزی به او خواهیم داد. و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او میدهیم.که به وضوحح روشن میکنه که انسان تو انتخاب راه و گام برداشتن درش آزاده.

بعله آزاده. اینم سندش:

وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ الله به سراى سلامت فرا می‌خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت می‌کند. یونس/10 (ینی هرکیو عشخش کشید!)

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ همانا تو هر كه را دوست دارى نمی‌توانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت می‌كند و او به هدایت یافتگان داناتر است. قصص/56 (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)


charlatan1375: انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد آیه رو اشتباه ترجمه کردی، ترجمه درست اینه: اوست کسی که شما را از گل آفرید،آنگاه مدتی(از عمر) را مقرر داشت و مدت حتمی نزد اوست با این همه شما شک میکنید.پس این آیه نه درباره سرنوشت انسان،اعمال و رفتار و رسیدن به نتایج تو این دنیا( و انتخاب راه زندگی) که درباره مییزان و زمان عمر داره صحبت میکنه. درباره آیه 11 سوره فاطر:قسمت اولش که درباره علم الهیه و نه سرنوشت آدم،میمونه قسمت دومش که درباره میزان عمر افراده که اونم اشاره شد خدا برای هر فرد با توجه به حکمتش میزانی از عمر رو در نظر میگیره. و ربطی به اختیار آدم تو انتخاب راه و تعیین سرنوشتش تو این دنیا نداره. درباره آیه 100 سوره یونس:اجازه خدا همون مشیت الهی(و نه اراده مستقیم خدا) و در گرو اندیشه کردنه (در دین) لذا آخر آیه میگه پلیدی را برآنهایی میگذارد که اندیشه نمیکند (یعنی اندیشه نکردن بازتابش میشه پلیدی و گمراهی) که چون خدا قواعد نظام هستی رو تعیین کرده به خدا نسبت داده شده. سوره انسان/30: این آیه نه درباره اختیار انسان و نه درباره سرنوشته. بلکه درباره راهیه که خدا برای سعادت انسان تعیین کرده مثل دانش آموزی که میگه ما هیچ چیزی رو نمیخوایم جز اونی که معلممون گفته(که همون روش درس خوندن برای رسیدن به موفقیته). گواه حرفم هم میشه آیه قبلی همین سوره که میگه:بی تردید این وسیله تذکر است،پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی برگزیند.و در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

دیگه واضح‌تر از این؟:

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (3) نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را منزه دار . همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید . وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر ) هدايت فرمود (3) (سوره اعلی). [لذا یکی از دلایل سکون جامعه‌ی اسلامی در گذر زمان، اعتقاد به همین مسئله است. در این موضوع انسان موجودی است مسخ شده که از خویش هیچ اراده‌ای ندارد و تنها باید گوش به فرمان کسی باشد که قبل از پیدایش جهان، برای او قضائی رقم زده(تصمیم گرفته) است و در چاچوب آن قضا، او را به سمتی که تعیین نموده، هدایت می‌نماید]

charlatan1375: در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

جدا از مسخره بودن این تفسیر به رأی، به نظرم یا ایران زندگی نمیکنی، یا تالا از خونه‌تون بیرون نرفتی بیسوچار ساعت کنج خونه نشسی. بهتره بری در بطن جامعه از نزیک ببینی ملت مسلمون در جواب هرسوالی درمورد روشنی آینده کارشون لفظ “ان شاالله”(اگر خدا بخواهد) از دهنشون نمیفته.


charlatan1375: درباره آفرینش انسان :((جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت)) ذاریات/56 برخلاف شما من فکر نمیکنم عبادت یعنی دولا راست شدن و البته مثل شما موقع سجده کردن افراد به ماتحتشون زل نمیزنم!!! .

اینکه خودت شخصن چی درمورد این آیه فکر میکنی نه برا من اهمیتی داره نه فرقی در اصل قضیه ایجاد میکنه. ضمن اینکه من بشخصه از رو گرایش جنسیم علاقه‌ای واسه زل زدن به ماتحت شما هنگام دولا راس شدن ندارم ولی بین همون مؤمنین هسن کسائی که علاقه دارن و از تماشای این منظره حسابی فیض میبرن.

دو تا آیه اولی که آوردی که جواب دادم یشاء که از مشیت میاد همون قوانین حاکم بر نظام هستیه نه چیز دیگه،فلذا تفسیر هرکی عشقش کشید باطله.
تنها جایی که تو قرآن درباره هدایت از کلمه یرید استفاده شده سوره حج/آیه 16 که اونم اشاره به فرستادن کتاب آسمانی داره که اراده مستقیم خدا رو میطلبه(یعنی این کتاب بنا به تعبیری مستقیم از سمت خدا اومده).

درباره این آیه:سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى
ترجمت اشتباهه:ترجمه درست این میشه:
منزه بدار اسم پروردگار بلند مرتبه ات را،اوست کسی که آفرید و منظم ساخت و کسی که اندازه گیری کرد،سپس هدایت نمود(یعنی هدایت تکوینی هر موجود بر حسب اندازه گیری معینه). نه اینکه واسش سرنوشت نوشته باشه…
در آخر اینکه مردم چه اعتقاد و برداشتی دارن رو میتونی از خودشون بپرسی و سعی کن یه خورده کمتر به ماتحت دیگران زل بزنی(چون خوبیت نداره) ? ? ? ?

0 ❤️

2016-07-05 02:49:59 +0430 +0430

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

0 ❤️

2016-07-05 03:02:42 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

من فکر نمیکنم اسم اینو بشه گذاشت سفسطه،برای هر بحثی باید یه سری پیش فرض داشته باشیم تا بتونیم اون رو جلو ببریم.در واقع چیزی که شما از بنده میخواید از جواب به فرض رسیدنه! ولی من ترجیح میدم تو هر مبحثی که وارد میشم اون رو حجره بندی کنم.
اول فرض کردیم که خدایی وجود داره و اون خدا همونیه که تو قرآن ازش به عنوان الله یاد میشه،حالا با توجه به ویژگی هایی که تو قرآن ذکر شده بررسی شد که حرف حسابش چیه،آیا انسان رو با اجبار آفریده یا بهش قدرت اختیار داده یا چیزی بین این دو.
بعد فرض کردیم که اصلا خدایی وجود نداره و همه چیز (از جمله اون چیزی که به عنوان تفکر تو ذهن ما شکل میگیره) حاصل قوانین تخطی و تغییر ناپذیر فیزیکه،که سعی شد نتایجش اینجا بازگو بشه.

0 ❤️

2016-07-05 03:27:57 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

البته فکر میکنم شما پیش فرض هایی که به ناچار برای ادامه بحث (چه برای ماتریالیست و چه برای قرآن) در نظر گرفتم رو با مغالطه مصادره به مطلوب اشتباه گرفتید... نمونه مصادره به مطلوب البته اینه که با عرایض بنده تو پست ها تفاوت داشت: سوال: از کجا مطمئنی که خدا وجود دارد؟ پاسخ: چون قرآن چنین می گوید. سوال: چرا باید سخن قرآن را باور کنیم؟ پاسخ: چون قرآن کلام خداوند است! در صورتی که من در پی اثبات خدا نبودم بلکه در پی اثبات صفاتی بودم که از خدا تو قرآن یاد شده...

0 ❤️

2016-07-05 09:56:49 +0430 +0430

فازت چیه عمه خانوم ؟ ؟؟ سایت شهوانی ، انجمن کافه شهوانی ، تقدیر و سرنوشت و خدا و پیغمبر و اراده و اختیار و… پیشنهاد میکنم برو سایت وزین راسخون عضو شو زودتر جواب سؤالاتو پیدا میکنی

0 ❤️

2016-07-05 09:59:40 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

پر است از مغلطه و « سفسته » !!!؟!؟!؟!؟! جناب فیلسوف برو یه نگاهی بنداز اول ببین سفسطه رو چجوری مینویسن اونوقت بیا اظهار فضل کن … سفسته!!!

0 ❤️

2016-07-05 10:10:48 +0430 +0430
نقل از: farhadkirdar
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

پر است از مغلطه و « سفسته » !!!؟!؟!؟!؟! جناب فیلسوف برو یه نگاهی بنداز اول ببین سفسطه رو چجوری مینویسن اونوقت بیا اظهار فضل کن … سفسته!!!

اخوی ما ثوات نداریم ادعای فیلسوفیم نکردیم من نظر شخصیمو در کمال ادب ابراز میکنم کلماتمم هر جور دوز داشته باشم مینویسم اقای شارلاتان و اسکلت و سایرین برام محترمن فقط در کمال ادب حرف میزنیم حالا اگه سفسطه رو اینجور ننوشتم و سفسته نوشتم دلیل به این نیس حالیم نیس اصلا شوووما فیلسوف من هر جور راحت بتونم تایپ کنم مینویسم اینجام کلاس املا نیس
به هر حال ما بیسوات و شما فیلسوف کل کلاساشم واسه شوما ? غلط املاییامونو بگیر نمرمونو بده

0 ❤️

2016-07-05 10:24:58 +0430 +0430
نقل از: farhadkirdar
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

پر است از مغلطه و « سفسته » !!!؟!؟!؟!؟! جناب فیلسوف برو یه نگاهی بنداز اول ببین سفسطه رو چجوری مینویسن اونوقت بیا اظهار فضل کن … سفسته!!!

آقا شما چیکار با غلط املایی داری! معلم دیکته که نیستی مهم اصل مطلبه که بنده سعی کردم رفع و رجوعش کنم.

0 ❤️

2016-07-05 12:19:54 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375
نقل از: farhadkirdar
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

پر است از مغلطه و « سفسته » !!!؟!؟!؟!؟! جناب فیلسوف برو یه نگاهی بنداز اول ببین سفسطه رو چجوری مینویسن اونوقت بیا اظهار فضل کن … سفسته!!!

آقا شما چیکار با غلط املایی داری! معلم دیکته که نیستی مهم اصل مطلبه که بنده سعی کردم رفع و رجوعش کنم.

آقا این دیگه عذر بدتر از گناهه . حکایت اون خانم بازیگریه که آورده بودنش مصاحبه ، بزرگترین بازیگرا و کارگردانای سینما رو نمیشناخت ، فقط احمدی‌نژادو میشناخت !!!!!! داداش کسی که توی یه حوزه‌ای اظهار نظر و اظهار فضل میکنه باید اول با الفبای اون رشته آشنایی داشته باشه . .. درضمن توی هیچکدوم از صفحه‌کلیدایی که من دیدم ، لمسی یا غیر لمسی ، حرف «ت» با حرف «ط» بغل هم و حتی نزدیک همم نیستن که بگیم دستتون اشتباهی خورده اشتباهی تایپ کردین ...... حالا این دفاع کردن شما که بقول خودتون اونقد درگیر عمق ماجرا بودین که از ظواهر غافل شدین دیگه توجیه خنده‌داریه ... حکایت یارو که میگوزه بعد هی خودشو میماله به مبل تا صداش دربیاد که یعنی من نبودم !!!!!!

0 ❤️

2016-07-05 12:27:35 +0430 +0430
نقل از: farhadkirdar
نقل از: charlatan1375
نقل از: farhadkirdar
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

پر است از مغلطه و « سفسته » !!!؟!؟!؟!؟! جناب فیلسوف برو یه نگاهی بنداز اول ببین سفسطه رو چجوری مینویسن اونوقت بیا اظهار فضل کن … سفسته!!!

آقا شما چیکار با غلط املایی داری! معلم دیکته که نیستی مهم اصل مطلبه که بنده سعی کردم رفع و رجوعش کنم.

آقا این دیگه عذر بدتر از گناهه . حکایت اون خانم بازیگریه که آورده بودنش مصاحبه ، بزرگترین بازیگرا و کارگردانای سینما رو نمیشناخت ، فقط احمدی‌نژادو میشناخت !!!!!! داداش کسی که توی یه حوزه‌ای اظهار نظر و اظهار فضل میکنه باید اول با الفبای اون رشته آشنایی داشته باشه . .. درضمن توی هیچکدوم از صفحه‌کلیدایی که من دیدم ، لمسی یا غیر لمسی ، حرف «ت» با حرف «ط» بغل هم و حتی نزدیک همم نیستن که بگیم دستتون اشتباهی خورده اشتباهی تایپ کردین ...... حالا این دفاع کردن شما که بقول خودتون اونقد درگیر عمق ماجرا بودین که از ظواهر غافل شدین دیگه توجیه خنده‌داریه ... حکایت یارو که میگوزه بعد هی خودشو میماله به مبل تا صداش دربیاد که یعنی من نبودم !!!!!!

من که سفسطه رو با ت ننوشتم،اما هیچ خوش ندارم کسی که از بنده انتقاد میکنه رو دیگران بخوان به حاشیه بکشونن،برای من فقط مهم پاسخ دادن بود نه چیز دیگه. کما اینکه وقتی جای جواب دادن بخواید به مسائل حاشیه ای بپردازین خودش نوعی سفسطس.

0 ❤️

2016-07-05 12:36:15 +0430 +0430
نقل از: farhadkirdar
نقل از: charlatan1375
نقل از: farhadkirdar
نقل از: jack.sparr0w

دوست عزیز اقای شارلاتان اولا سلام خدمت شما و اسکلت عزیز دوس نداشتم وارد بحثتون بشم اما اقای شارلاتان صحبت های شما پر است از مغلطه های مختلف و سفسته.شما سعی دارید جهان بینی مادی و الهی رو بریزین تو هم و به یکی نسبتش بدین این دوتا پدر دنیای امروز رو دراورد و اخوند . کشیش و خاخام واسه سواری روی بشریت بوجود اومد بقول استاد مشیری بزرگترین مغلطه ادمایی مثل شما با این جمله شروع میشه خداوند میفرماید شما اولا ثابت کن خداوند فرموده باقی بحث اصلا بکلی پیشکش و حق با شما با اجازتون

پر است از مغلطه و « سفسته » !!!؟!؟!؟!؟! جناب فیلسوف برو یه نگاهی بنداز اول ببین سفسطه رو چجوری مینویسن اونوقت بیا اظهار فضل کن … سفسته!!!

آقا شما چیکار با غلط املایی داری! معلم دیکته که نیستی مهم اصل مطلبه که بنده سعی کردم رفع و رجوعش کنم.

آقا این دیگه عذر بدتر از گناهه . حکایت اون خانم بازیگریه که آورده بودنش مصاحبه ، بزرگترین بازیگرا و کارگردانای سینما رو نمیشناخت ، فقط احمدی‌نژادو میشناخت !!!!!! داداش کسی که توی یه حوزه‌ای اظهار نظر و اظهار فضل میکنه باید اول با الفبای اون رشته آشنایی داشته باشه . .. درضمن توی هیچکدوم از صفحه‌کلیدایی که من دیدم ، لمسی یا غیر لمسی ، حرف «ت» با حرف «ط» بغل هم و حتی نزدیک همم نیستن که بگیم دستتون اشتباهی خورده اشتباهی تایپ کردین ...... حالا این دفاع کردن شما که بقول خودتون اونقد درگیر عمق ماجرا بودین که از ظواهر غافل شدین دیگه توجیه خنده‌داریه ... حکایت یارو که میگوزه بعد هی خودشو میماله به مبل تا صداش دربیاد که یعنی من نبودم !!!!!!

ظاهرن ان اقا داری پاتو از گلیمت دراز تر میکنی اولا من و اقای شارلاتان حرف زدیم و طرف صحبت من ایشون بود هر وقت گفتن ان تو بگو من .بعدشم هی حرمت قایلم و چیزی نمیگم بیشتر از کوپنت حرف میزنی من اصلا تو رو طرف صحبتم قرار ندادم بعدشم تازه به دوران رسیده ای عمو جون میدونم املا نمره های خوب میگیری بهتم گفتم تو فیلسوف دفعه بعد که باز خودتو بندازی وسط و ببینم بقول خودت گوز گوز میکنی اونوقته که حریم ادبو بزارم کنار و بد جور قهوه ایت کنم به احترام دوستان و صاحب تایپیک چیزی نمیگم

0 ❤️

2016-07-05 12:40:13 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)
_

البته حماقت‌بار که چه عرض کنم… (جوشای من مال قبلنا بود، فعلن نگران پوست خودت باش با غرور نوجوونی به کلکسیون جوش بدل نشی) دیگه این کج‌فهمی یا شایدم نافهمیت از «بی‌قاعدگی» کم‌کم داره حوصله سر بر میشه و هربار من میام اینجا ملزم به تکرار مکررات. ناگفته نماند که اگه خیال داری اینجا برا تشریح مباحث تخصصی کسی واست به‌به و چه‌چه میکنه، باید عرض شود اشتبا اومدی. ضمن اینکه پشت این رساله‌های فیزیک و کوانتوم، وختی اصل مطلبو درست نمیفهمی چه فایده؟ ولی من برعکست قضیه رو بیخود پیچیده‌ش نمیکنم، به زبون کاملن ساده میگم؛ همینم تو مخت جا رف معجزه‌س برا من.

اینکه عرض میشه قاعده‌ای در کار نیس و برنامه از پیش‌تعیین شده‌ای وجود نداره؛ منظور هرج و مرج و درهم‌برهم‌ریختگی نیس، بلکه عدم وجود حساب کتاب معین پشت قضایاس. وگرنه خودم «نظم در بی‌نظمی» رو هم تو پستای قبل همین تاپیک و هم بارهاو بارها در تاپیکای دیگه به وضوح بهش اشاره کردمو هیچ نیازی به این توضیحات اضافی نبود. چیزی که متسفانه نمیفمیش یا شایدم دوس نداری بفمیش؛ فرق اصلی بین دیدگاه الهی و ماتریالیسمه. با همون مثال استکان خودت پیش میرم.

حالت اول: استکان توسط یه شخص با محاسبات دقیق و دقت از زاویه خاص با شدت تعیین شده به زمین کوبیده میشه و میشکنه.

حالت دوم: استکان خودش میفته زمین و تیکه تیکه میشه.

اولی مقصود الهیه و دومی جهان مادی. منظور از «بی‌قاعدگی» همون حالت دومه. حال اینکه در حالت اول، حتی تعداد تیکه‌های شکسه‌ی استکانم از پیش رقم خورده ولی حالت دوم اینچنین نیس ولی شاید از بین تیکه‌های استکان، شمایل لوگوی شهوانی پدید اومد لیکن این به معنای قاعده‌مند بودن سقوط استکان نخواهد بود، بلکه فقط حاصل تصادفاته. منظور اصلی از «اتفاق» که من از اول این بحث صدبار گفتمو تو مخ جنابالی نرف همین مسله‌س.

تفاوت بزرگِ جهان از منظر الهی و ماتریالیسم که دیگه اظهرمن‌الشمسه، ولی گویا باید اینجا همه چیو مو به مو شرح داد که کج‌فهمی حاصل نشه. از اونجایی که بحث این تاپیکم بهتره با درج تفاوت این دو بسه شه فلذا به ناچار تشریح میشود و حدالامکان سعیم بر اینه که خعلی واضح این تفاوتو به ساده‌ترین زبون ممکن شرح بدم که دیگه کودن‌ترین افرادم بخوننش بتونن متوجه بشن جریان چیه. باشد که اثر کند:


«جهان الهی» رو موجود مجهولی با خلقیات کاملن انسانی (“الله”)، واسه سرگرمی خودش (یا شایدم ارضای میل خودپسندی) کون فیکون کرده و همه عواملش از قبل توسط خودش تعیین و برنامه ریزی شد‌ه‌س، از جمله آفرینش انسان و سایر موجودات. حال این پروردگار گرامی از ریز و درشت و اول و آخر زندگی تک‌تک مخلوقاش آگاهه، حتی اونایی که هنو سر از پسته درنیوردن! ینی واضحه پروردگار موجودات کاملن مطلعه در آینده چی به سر کوچولوهاش میاد! صدالبته که غیر اینم باشه ادعای عالِم بودن خودش زیر سؤال میره!! (که اینو از همون آخوندایی که مختو شستوشو دادنم بپرسی همشون قبول دارن) بین همه‌ی گونه‌های جانوری هم که “انسان” اشرف مخلوقاته و پروردگارش تحویلش گرفته و همه چیو اینجا برا فوفولش پدید اورده! ستاره‌ها رو واسه پیدا کردن راه، ماهو خورشیدو برا فمیدن تایم عبادت، و خر و الاغو هم برا بارکشی و گوسفندو هم برا سربریدن و خوردن گوشتش! زنو هم که برای آرامش! (روی سخنش همواره با مرداس) و خلاصه همه چی واسه پذیرایی از اشرف مخلوقات اینجا تدارک دیده شده. این دنیا هم چیزی نیس جز آزمایشی برا تصمیم نهایی پروردگار متعال واسه پاداشو حال دادن وَ یا اینکه مجازات و عذاب دادنِ مخلوقی که خودش تصمیم به خلقش گرفته! حال یه انسان متدین کاملن براش واضحه که آینده‌ش از قبل توسط خالقش رقم خورده و بحث اختیارش تو این دنیا براش فقط یه چیز فرمایشی و فرمالیته‌س! عین متهم سیاسی‌ای که حکم اعدامش از قبل توسط اون بالامالاییا مهر خورده ولی واسه عوام‌فریبی که مثلن بعله اون بالاییام عدالت سرشون میشه، یه دادگاه الکی براش تشکیل میدن که دیگه نگن این بدبخ بدون دادرسی سرش بالا دار رف! ضمن اینکه مبدأ و مأخر این جهان الهی مشخصه؛ پروردگار ظرف شیش روز دس جمبوند، سه روز اول زمینو خلق کرد و بعد سه روزم به آسمان پرداخ! آخرشم که قیومت میشه و هرکی به سزای اعمالش که از قبل توسط پروردگارش رقم خورده بوده میرسه! مجددن تکرار میکنم که اگه آینده‌ی انسان رو پروردگار الهی از قبل ندونه، دراینصورت عالِم بودنِ خودش زیر سوال رفته. درنتیجه دنیای الهی یه بازی‌ای بیش نیسو انسان الهیَم یه عروسک خیمه‌شب‌بازی نزد خالقش. [ضمن سعی بر احترام به عقاید ولی کسی که به همچین دنیایی معتقده باید به سلامت عقلی خودش شک کنه. کسی هم که به همچین دنیایی معتقده و خیال اختیاری بودن سرنوشتشو هم داره، دیگه وضعش خراب‌تره…]

ولی شواهد علمی چیز دیگه‌ای میگه… «جهان مادی» نه مبدأ معینی دارد و نه مقصد معین، طبق احتمالات و تخمینای زده شده تابحال؛ انفجار بزرگ حدودن سیزده میلیاردو هشصد سال پیش رقم خورده. عمر کهکشان راه شیری نیز شیشوسیزده بیلیون سال، عمر کره زمین چارونیم میلیارد سال و عمر قدیمی‌ترین گونه‌ی بشر حداکثر سه میلیون! فلذا هیچ جوکی خنده‌دارتر و حماقت‌بارتر از این نمیتونه باشه که خیال کنیم اینا همه از اول برا انسان پدید اومدن. چه بسا درحال حاضر گونه‌های پیشرفته‌تر از بشرم در کرات دیگر موجود باشن. ناگفته نماند که حیات روی کره زمین خودش طبق بی‌نظمی و تصادفات صورت گرف. سیر تکامل جونورا و فرگشت گونه‌ی انسان که دیگه جای خودشو داره. (منظور از تصادفات، همون حالت دوم شکستن استکانه) اینا به وضوح ثابت میکنه که روند این جهان طی سیر متوالی و خود به خودی پیش رفته نه از رو نخشه‌ای از پیش تعیین شده. اینکه به چه سمت و سوئی داریم میریم، فعلن انتهاش ناپیداس… مگه اینکه علم اونقد پیشرف کنه که ضمن شناخ پیدا کردن ازش، امکان تغییر دادنشم میسر شه که این دیگه اساسن میرینه به تفکر از پیش تعیین شده بودن وقایا. فلذا روشنه که انسانِ جهان مادی، نه درگیر سرنوشت از پیش رقم خورده توسط یه وجود موهوم، بلکه بسته به اراده خودش و محیطیه که درش متولد شده که میشه همون توضیح اینجانب در پست اول این تاپیک قبل از این همه صغرا کبرا چیدن.

تو پست شما چیز خاصی به جز تکرار واژگان حماقت بار ،خنده دار،جوک مسخره و امثالهم(با کمی چاشنی پراکنده گویی) ندیدم.فقط دو نکته نظرم رو جلب کرد که به شرحش میپردازم:با همون حالت دوم استکان شروع میکنم:نخست اینکه استکان خود به خود سقوط نمیکنه و اینطور نیست که وقتی تو ثانیه t در حال سکونه بدون هیچ دلیلی در t+1 سقوط کنه،بلکه سقوطش میتونه وابسته به وزش باد،لرزش زمین،برخورد جسمی به اون و ایجاد شتاب و در نهایت سقوط باشه.بنابر این چه شخص و چه عوامل فیزیکی کنترل نشده باعث سقوط استکان شده باشن با دونستن سلسله عوامل تعیین کننده میشه آینده استکان (مثلا تعداد ذرات پخش شده) رو پیش بینی کرد.شکست استکان ضمن سقوط به وسیله باد همونقدری با قاعدس که شکسته شدنش توسط انسان.لذا جهل بشر و عدم دستیابیش به خطای صفر ذات فیزیک و ماده رو تغییر نمیده.لذا وقتی گفته میشه پشت تمام اتفاقات آینده قاعده ای وجود داره به این معنی نیست که موجودی دارای شعور اون آینده رو از قبل نوشته یا تعیین میکنه.از قبل مشخص بودن آینده و تعیین شدنش به ذات عوامل پیچیده فیزیکی برمیگرده. به زبون ساده تر اگه x رو گذشته در نظر بگیریم فقط یه آینده ممکن براش وجود داره که همون y نامیده میشه اما اینکه چرا ما احتمال میدیم که ممکنه به w یا z برسیم به دلیل جهل نسبت به تماملی عوامل تعیین و عدم دسترسی به خطای صفره و الا به جز y هیچ آینده حقیقی(بنا به متریالیست) وجود نداره.
کما اینکه ندونستن این آینده اختیار رو تبیین نمیکنه.
ادینگتون میگه: در حال حاضر قانونی وجود ندارد تا معلوم کند که در فلان موقعیت خاص، کدام جهش روی خواهد داد و از این لحاظ گفته می شود که اتم تحت هیچ نظم و قاعده ای قرار نمی گیرد، اما دارای خاصیتی است که از نظر مشابهت شاید بتوان به اختیار تعبیر کرد. ادینگتون (آرتور استانلی ادینگتون فیزیک دان معروف قرن بیستم) در کتاب ماهیت جهان فیزیکی با همین امکان، صحنه بزرگی آراسته است.

. در جواب راسل به تاریخچه " اصل عدم موجبیت " پرداخته و اضافه می کند: “من در شگفتم از اینکه ادینگتون برای تأیید اختیار به این اصل متوسل شده باشد، زیرا اصل مزبور به هیچ وجه نشان نمی دهد که در سیر طبیعت، اختیار وجود دارد”.
آنگاه درباره این مطلب بحث می کند که آنچه از مکانیک کوانتومی نتیجه می شود، نفی علیت نیست، نفی اصل موجبیت (و اصل ضرورت ترتب معلول بر علت) است. می گوید: “پس در اصل عدم موجبیت، چیزی که نشان دهد یک واقعه فیزیکی بدون علت واقع می شود، وجود ندارد… حال بر می گردیم به اتم و اختیاری که در آن پنداشته می شود. نخست باید دانست که هنوز معلوم نیست حرکت اتم کاملا سرسری باشد. ادعای قاطعیت در تأیید و یا رد این نظریه به یک اندازه غیر علمی و اشتباه آمیز است، زیرا علم در همین اواخر به کشف این نکته نائل آمده است که اتم در حوزه عمل قوانین فیزیکی قدیم نیست و برخی فیزیک دانان با بی پروایی از همین مقدمه نتیجه گرفته اند که اتم اصلا در حوزه عمل “قانون” نیست… آدمی تا چه اندازه باید بی پروا باشد که رو بنای حکمتی را بر مبنای جهلی بنا کند که فقط برای لحظه ای قابل دوام باشد… بعلاوه ایرادهای علمی محضی نیز علیه ایمان به اختیار، وجود دارد. بررسیهایی که تاکنون در مورد رفتار حیوانات یا موجودات انسانی به عمل آمده روشن کرده است که در اینجا نیز مانند زمینه های دیگر می توان به قوانین علمی دست یافت و این همان است که در تجربیات “پاولوف” آزمودیم.
صحیح است که ما نمی توانیم اعمال آدمی را با هیچ درجه از کلیت پیش بینی کنیم، لکن این موضوع تا حدی مربوط به پیچیدگی مکانیسم آدمی است و هرگز بیانگر بی قانونی محض که باطل بودنش در همه موارد تجربی به ثبت رسیده است نیست و کسانی که مایل اند جهان فیزیکی از وجود قانون بر کنار باشد، به نظر من نتیجه این میل خود را در نمی یابند. همه استنباط ما از جریان طبیعت بر اصل علیت استوار است و اگر طبیعت تحت لگام قانون نباشد، مجموع چنین استنباطی نقش بر آب خواهد بود. در آن صورت، دیگر نخواهیم توانست از چیزی که همه جوانب آن را شخصا نیازموده ایم، آگاهی داشته باشیم، و حتی اگر جدی تر صحبت کنیم، آگاهی ما منحصر به تجربه خود ما خواهد بود، آن هم فقط در همان لحظه آگاهی چون حافظه نیز بکلی مشمول قوانین علیت است. در این صورت، اگر ما ناتوان از این باشیم که از وجود دیگران و حتی از گذشته خود استنباط موجهی داشته باشیم، استنباط ما درباره خدا یا هر چیز دیگری که حکمای الهی آرزوی آن را دارند، بسی ناچیزتر خواهد بود…
در واقع، هیچ دلیل قانع کننده ای بر این فرض وجود ندارد که حرکات اتمها تابع قانون نباشند، زیرا فقط در همین اواخر روشهای تجربی توانسته اند آگاهیهایی از حرکات اتمهای مجرد را به دست بیاورند و هیچ بعید نیست قوانین حاکم بر این حرکات هنوز کشف نشده باشند” (راسل: جهان بینی علمی، ترجمه حسن منصور،ص82 - 88).

_

همون توضیحات اضافی و بی‌فایده‌ی همیشگی. بدون ایجاد هیچ تغییری در اصل موضو.

نخست اینکه گفته نشد شکسن لیوان بدون هیچ دلیل. منظور از خود به خودی بودن، بی‌علت بودن نیس بلکه پیمودن سیر متوالی بدون قاعده‌ی معین از پیش تعیین‌شده‌س. ینی موجودی دارای شعور با قصد و هدف قبلیِ پدیداومدن همون لوگوی شهوانی، سقوط لیوان رو ترتیب بده. حال اینکه شمایل لوگوی شهوانی از تیکه‌های استکان چیزی نیس جز توهم دیداری ما. به زبون ساده‌تر ینی اون قطعات در کنار هم فقط برای ما تداعی کننده‌ی لوگوی شهوانیست چون خود ما این معنی رو بهش میدیم (اصطلاحاً “پاریدولیا”). این «توهم معنابخشی» درمورد شکل‌گیری حیات روی کره زمین و وجود انسان هم صادقه. طوری که انسان در تلاشه روند پیشروی جهان پیش از خودش رو زمینه‌سازی و پدیداومدن خودشو هدف غایی فرض کنه. غافل از اینکه فرگشت انسان درست مث همون تشکیل لوگوی شهوانی از تیکه‌های استکان، نه با برنامه‌ریزی معین قبلی بلکه حاصل روند خودبه‌خودی و پی‌درپی متأثر از هزاران عوامل دیگه بوده، که مسیر خودش رو پیش رفته.

در امتداد بحث سرنوشت از منظر مادی، بحث پیش‌بینی آینده و “آزمون و خطا” مطرح شد. پس مسله ساده‌س، چارلز داروین میگه «در رابطه با زندگی‌ آینده، هر کسی‌ باید برای خودش در میان “احتمال‌های مبهم و متضاد” تصمیم گیری نماید.» حال اگه علم قادره احتمالات و خطا رو به حداقل برسونه پس هرکس با آگاهی لازم قادر خواهد بود در آینده به همون چیزی برسه که خودش مد نظر قرار داده. که این مسله به وضوح اختیار انسان درمورد سرنوشتش رو از منظر علم روشن میکنه. فلذا تفاوت سرنوشت از منظر علم و دین همین مسله‌س. چون چیزی که دین به ما میگه اینه که وجودی هوشمند و عالِم با هدف مد نظر خودش جهانو کن فیکون کرده و این کاردستیش خارج از اون چیزی که معین نموده عمل نمیکنه. قبل از اینم به وضوح شرح شد ولی چون طبق معمول فایده نداش مجددن عرض میشود اگه پروردگار متعال ادیان از قبل درمورد سرنوشت مخلوقاتش مطلع نباشه، پس عالِم بود خودش زیر سوال رفته. همین مسله به وضوح ناچار بودن انسان دینی به سرنوشت از پیش رقم شده‌ی خودش رو مشخص میکنه و حرف دیگه‌ای برا گفتن باقی نمیذاره. (رجوع شود به جمله ژان پل سارتر)

0 ❤️

2016-07-05 12:40:26 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375 لپ کلام اینکه جهل یا علم شخص نسبت به عوامل تعیین کننده آینده،تصادفی بودن از منظر شخص یا تصادفی نبودنش در نظر کسی که به تمامی این عوامل واقفه،هیچ وقت نمیتونه اونچه که بنا به سلسله عوامل باییییییید اتفاق بیوفته رو عوض کنه. چه بسا اگه استکانی کامل مشابه بار دوم از همون ارتفاع،با همون سرعت باد و تحت همون زاویه سقوط کنه باز لگوی شهوانی پدیدار بشه.

_

قبل از اینم به وضوح عرض شد لوگوی شهوانی چیزی نیس جز توهم دیداری خود انسان.

ضمن اینکه پدیدار شدن اینگونه شمایل از تیکه‌های حاصل از سقوط استکان حالت دوم، دلیل بر از پیش تعیین شدن طرح قبلی و هدفمند بودن سقوط استکان نیس. این مثال برا جا افتادن این بود که ینی قاعده‌‌ای برا تبدیل مستقیم تیکه‌های استکان به لوگوی شهوانی در کار نیس. چه بسا بعد از سقوط و شکست استکان، تیکه‌هاش مسیر خودشونو پیش رفتن. اونچه که ما میبینیم چیزی نیس جز برداشت بصری انحصاری انسانی، نه یه اثر هنری با قاعده‌ی از قبل ترسیم شده‌ی هنرمندش برا رسیدن به شکل استکان.

0 ❤️

2016-07-05 12:40:37 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. اول اینکه آیه رو اشتباه ترجمه کردی (یا به عمد از بین این همه ترجمه این یکی رو آوردی).اونجایی که میگی سرنوشتیست تعیین شده،اشتباهه درستش اینه: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. مدتی(از عمر) است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. تو پست های قبلی هم توضیح دادم که الهیون اختیار آدم رو به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنن. بخشی که کاملا در اختیار ماست و بخشی دیگه که از قدرت اختیارمون خارجه مثلا،سیل،زلزله،تولد،مرگ،برخورد سیاره ها و.... اما بخشی که کاملا در اختیار ماست همون انتخاب راه زندگی،انجام کار خوب و بد،محبت،دروغ گویی،راه رفتن،غذا خوردن، حرف زدن و.... اما جالب تر خود این آیس که دقیق مسئله اختیار آدمو روشن میکنه:آیه میگه هرکس زندگی دنیا را بخواهد در این راه گام بردارد،چیزی به او خواهیم داد. و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او میدهیم.که به وضوحح روشن میکنه که انسان تو انتخاب راه و گام برداشتن درش آزاده.

بعله آزاده. اینم سندش:

وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ الله به سراى سلامت فرا می‌خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت می‌کند. یونس/10 (ینی هرکیو عشخش کشید!)

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ همانا تو هر كه را دوست دارى نمی‌توانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت می‌كند و او به هدایت یافتگان داناتر است. قصص/56 (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)


charlatan1375: انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد آیه رو اشتباه ترجمه کردی، ترجمه درست اینه: اوست کسی که شما را از گل آفرید،آنگاه مدتی(از عمر) را مقرر داشت و مدت حتمی نزد اوست با این همه شما شک میکنید.پس این آیه نه درباره سرنوشت انسان،اعمال و رفتار و رسیدن به نتایج تو این دنیا( و انتخاب راه زندگی) که درباره مییزان و زمان عمر داره صحبت میکنه. درباره آیه 11 سوره فاطر:قسمت اولش که درباره علم الهیه و نه سرنوشت آدم،میمونه قسمت دومش که درباره میزان عمر افراده که اونم اشاره شد خدا برای هر فرد با توجه به حکمتش میزانی از عمر رو در نظر میگیره. و ربطی به اختیار آدم تو انتخاب راه و تعیین سرنوشتش تو این دنیا نداره. درباره آیه 100 سوره یونس:اجازه خدا همون مشیت الهی(و نه اراده مستقیم خدا) و در گرو اندیشه کردنه (در دین) لذا آخر آیه میگه پلیدی را برآنهایی میگذارد که اندیشه نمیکند (یعنی اندیشه نکردن بازتابش میشه پلیدی و گمراهی) که چون خدا قواعد نظام هستی رو تعیین کرده به خدا نسبت داده شده. سوره انسان/30: این آیه نه درباره اختیار انسان و نه درباره سرنوشته. بلکه درباره راهیه که خدا برای سعادت انسان تعیین کرده مثل دانش آموزی که میگه ما هیچ چیزی رو نمیخوایم جز اونی که معلممون گفته(که همون روش درس خوندن برای رسیدن به موفقیته). گواه حرفم هم میشه آیه قبلی همین سوره که میگه:بی تردید این وسیله تذکر است،پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی برگزیند.و در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

دیگه واضح‌تر از این؟:

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (3) نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را منزه دار . همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید . وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر ) هدايت فرمود (3) (سوره اعلی). [لذا یکی از دلایل سکون جامعه‌ی اسلامی در گذر زمان، اعتقاد به همین مسئله است. در این موضوع انسان موجودی است مسخ شده که از خویش هیچ اراده‌ای ندارد و تنها باید گوش به فرمان کسی باشد که قبل از پیدایش جهان، برای او قضائی رقم زده(تصمیم گرفته) است و در چاچوب آن قضا، او را به سمتی که تعیین نموده، هدایت می‌نماید]

charlatan1375: در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

جدا از مسخره بودن این تفسیر به رأی، به نظرم یا ایران زندگی نمیکنی، یا تالا از خونه‌تون بیرون نرفتی بیسوچار ساعت کنج خونه نشسی. بهتره بری در بطن جامعه از نزیک ببینی ملت مسلمون در جواب هرسوالی درمورد روشنی آینده کارشون لفظ “ان شاالله”(اگر خدا بخواهد) از دهنشون نمیفته.


charlatan1375: درباره آفرینش انسان :((جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت)) ذاریات/56 برخلاف شما من فکر نمیکنم عبادت یعنی دولا راست شدن و البته مثل شما موقع سجده کردن افراد به ماتحتشون زل نمیزنم!!! .

اینکه خودت شخصن چی درمورد این آیه فکر میکنی نه برا من اهمیتی داره نه فرقی در اصل قضیه ایجاد میکنه. ضمن اینکه من بشخصه از رو گرایش جنسیم علاقه‌ای واسه زل زدن به ماتحت شما هنگام دولا راس شدن ندارم ولی بین همون مؤمنین هسن کسائی که علاقه دارن و از تماشای این منظره حسابی فیض میبرن.

دو تا آیه اولی که آوردی که جواب دادم یشاء که از مشیت میاد همون قوانین حاکم بر نظام هستیه نه چیز دیگه،فلذا تفسیر هرکی عشقش کشید باطله.
تنها جایی که تو قرآن درباره هدایت از کلمه یرید استفاده شده سوره حج/آیه 16 که اونم اشاره به فرستادن کتاب آسمانی داره که اراده مستقیم خدا رو میطلبه(یعنی این کتاب بنا به تعبیری مستقیم از سمت خدا اومده).

درباره این آیه:سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى
ترجمت اشتباهه:ترجمه درست این میشه:
منزه بدار اسم پروردگار بلند مرتبه ات را،اوست کسی که آفرید و منظم ساخت و کسی که اندازه گیری کرد،سپس هدایت نمود(یعنی هدایت تکوینی هر موجود بر حسب اندازه گیری معینه). نه اینکه واسش سرنوشت نوشته باشه…
در آخر اینکه مردم چه اعتقاد و برداشتی دارن رو میتونی از خودشون بپرسی و سعی کن یه خورده کمتر به ماتحت دیگران زل بزنی(چون خوبیت نداره) ? ? ? ?

_

بازم همون پیچوندن آخوندوار اصل قضیه! دیگه این ماسمالیا رو حوصله ندارم واکاوی کنم حیف وقت و انرژی. شاید آخر شب اگه سرم خلوت شد اومدم نوشتم.

ضمن اینکه اون مثال ماتحت بخشی از تشریح آناتومی هنگام عبادت بود ولی مث اینکه خعلی درگیرت کرده که تا این حد علاقه‌مند شدیو توجه نشون دادی بهش! ?

0 ❤️

2016-07-05 12:45:46 +0430 +0430

__

اسکلت چیزای دیگه هم داره، میتونی پرس و جو کنی.
اون خوددرگیری که توضی دادمو درست بخون و قشنگ بشین روش فک کن، چون هنوز میبینم درش غوطه‌وی. هم خودت هم اون آخوند یا آخوندایی که این توجیهاتو واست میارن. چطوره که واسه گمراهی افراد اراده غیر مستقیمه ولی واسه کشتن افراد وسط جنگ یهو پروردگار از اون بالا مستقیمن وارد عمل میشه؟! ضمن اینکه این مستقیم و غیرمستقیم فرقی در اصل قضیه که میشه همون آگاهی پروردگار به آینده (همون از پیش تعیین شده بودن وقایا) ایجاد نمیکنه، حالا رابطه میخواد طولی باشه میخواد عرضی یا ارتفا و مساحت و محیط…! اینا ماسمالیای بچگانه‌س که نهایتن به درد همون تست معارف کنکور میخوره و بس. ضمن اینکه انعام59 صراحتن اذن و اراده پروردگار روی افتادن یه برگ از درختم توضی میده. نمیدونم کجا زندگی کردی که تالا این جمله «بدون اذن و اراده پروردگار یه برگم از درخ نمیفته پائین» رو از دهن مؤمنا نشنیدی. هر مؤمنی به دین اسلام دیگه کاملن براش واضحه که آینده‌ی همه چیز از پیش نزد پروردگارش رقم خورده.

0 ❤️

2016-07-05 13:13:36 +0430 +0430
نقل از: غریبه1388
نقل از: اسکلت حشری __

اسکلت چیزای دیگه هم داره، میتونی پرس و جو کنی.
اون خوددرگیری که توضی دادمو درست بخون و قشنگ بشین روش فک کن، چون هنوز میبینم درش غوطه‌وی. هم خودت هم اون آخوند یا آخوندایی که این توجیهاتو واست میارن. چطوره که واسه گمراهی افراد اراده غیر مستقیمه ولی واسه کشتن افراد وسط جنگ یهو پروردگار از اون بالا مستقیمن وارد عمل میشه؟! ضمن اینکه این مستقیم و غیرمستقیم فرقی در اصل قضیه که میشه همون آگاهی پروردگار به آینده (همون از پیش تعیین شده بودن وقایا) ایجاد نمیکنه، حالا رابطه میخواد طولی باشه میخواد عرضی یا ارتفا و مساحت و محیط…! اینا ماسمالیای بچگانه‌س که نهایتن به درد همون تست معارف کنکور میخوره و بس. ضمن اینکه انعام59 صراحتن اذن و اراده پروردگار روی افتادن یه برگ از درختم توضی میده. نمیدونم کجا زندگی کردی که تالا این جمله «بدون اذن و اراده پروردگار یه برگم از درخ نمیفته پائین» رو از دهن مؤمنا نشنیدی. هر مؤمنی به دین اسلام دیگه کاملن براش واضحه که آینده‌ی همه چیز از پیش نزد پروردگارش رقم خورده.

دقت کردی با این مسلمونا که بحث میکنی،وقتی کم میارن،ارجاعت میدن به مطهری و شریعتی،وقتی هم میری سراغ اونا میدنت تو دیوار،کلا مسلمی گفتند و پیچشی ? ?

_

اون که بعله. هرچن من هنو اطمینان قطع ندارم که طرف بحث من اینجا (charlatan1375) بلخره یه مسلمون هس یا خیر. ولی به هر حال تفکری که داره اشاعه میده در جهت همون مقاصد آخوندیه. (درمانده نشون دادن انسان از سرنوشتش در متریالیسم و مختار بودنش از منظر الهی)

0 ❤️

2016-07-05 13:34:03 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)
_

البته حماقت‌بار که چه عرض کنم… (جوشای من مال قبلنا بود، فعلن نگران پوست خودت باش با غرور نوجوونی به کلکسیون جوش بدل نشی) دیگه این کج‌فهمی یا شایدم نافهمیت از «بی‌قاعدگی» کم‌کم داره حوصله سر بر میشه و هربار من میام اینجا ملزم به تکرار مکررات. ناگفته نماند که اگه خیال داری اینجا برا تشریح مباحث تخصصی کسی واست به‌به و چه‌چه میکنه، باید عرض شود اشتبا اومدی. ضمن اینکه پشت این رساله‌های فیزیک و کوانتوم، وختی اصل مطلبو درست نمیفهمی چه فایده؟ ولی من برعکست قضیه رو بیخود پیچیده‌ش نمیکنم، به زبون کاملن ساده میگم؛ همینم تو مخت جا رف معجزه‌س برا من.

اینکه عرض میشه قاعده‌ای در کار نیس و برنامه از پیش‌تعیین شده‌ای وجود نداره؛ منظور هرج و مرج و درهم‌برهم‌ریختگی نیس، بلکه عدم وجود حساب کتاب معین پشت قضایاس. وگرنه خودم «نظم در بی‌نظمی» رو هم تو پستای قبل همین تاپیک و هم بارهاو بارها در تاپیکای دیگه به وضوح بهش اشاره کردمو هیچ نیازی به این توضیحات اضافی نبود. چیزی که متسفانه نمیفمیش یا شایدم دوس نداری بفمیش؛ فرق اصلی بین دیدگاه الهی و ماتریالیسمه. با همون مثال استکان خودت پیش میرم.

حالت اول: استکان توسط یه شخص با محاسبات دقیق و دقت از زاویه خاص با شدت تعیین شده به زمین کوبیده میشه و میشکنه.

حالت دوم: استکان خودش میفته زمین و تیکه تیکه میشه.

اولی مقصود الهیه و دومی جهان مادی. منظور از «بی‌قاعدگی» همون حالت دومه. حال اینکه در حالت اول، حتی تعداد تیکه‌های شکسه‌ی استکانم از پیش رقم خورده ولی حالت دوم اینچنین نیس ولی شاید از بین تیکه‌های استکان، شمایل لوگوی شهوانی پدید اومد لیکن این به معنای قاعده‌مند بودن سقوط استکان نخواهد بود، بلکه فقط حاصل تصادفاته. منظور اصلی از «اتفاق» که من از اول این بحث صدبار گفتمو تو مخ جنابالی نرف همین مسله‌س.

تفاوت بزرگِ جهان از منظر الهی و ماتریالیسم که دیگه اظهرمن‌الشمسه، ولی گویا باید اینجا همه چیو مو به مو شرح داد که کج‌فهمی حاصل نشه. از اونجایی که بحث این تاپیکم بهتره با درج تفاوت این دو بسه شه فلذا به ناچار تشریح میشود و حدالامکان سعیم بر اینه که خعلی واضح این تفاوتو به ساده‌ترین زبون ممکن شرح بدم که دیگه کودن‌ترین افرادم بخوننش بتونن متوجه بشن جریان چیه. باشد که اثر کند:


«جهان الهی» رو موجود مجهولی با خلقیات کاملن انسانی (“الله”)، واسه سرگرمی خودش (یا شایدم ارضای میل خودپسندی) کون فیکون کرده و همه عواملش از قبل توسط خودش تعیین و برنامه ریزی شد‌ه‌س، از جمله آفرینش انسان و سایر موجودات. حال این پروردگار گرامی از ریز و درشت و اول و آخر زندگی تک‌تک مخلوقاش آگاهه، حتی اونایی که هنو سر از پسته درنیوردن! ینی واضحه پروردگار موجودات کاملن مطلعه در آینده چی به سر کوچولوهاش میاد! صدالبته که غیر اینم باشه ادعای عالِم بودن خودش زیر سؤال میره!! (که اینو از همون آخوندایی که مختو شستوشو دادنم بپرسی همشون قبول دارن) بین همه‌ی گونه‌های جانوری هم که “انسان” اشرف مخلوقاته و پروردگارش تحویلش گرفته و همه چیو اینجا برا فوفولش پدید اورده! ستاره‌ها رو واسه پیدا کردن راه، ماهو خورشیدو برا فمیدن تایم عبادت، و خر و الاغو هم برا بارکشی و گوسفندو هم برا سربریدن و خوردن گوشتش! زنو هم که برای آرامش! (روی سخنش همواره با مرداس) و خلاصه همه چی واسه پذیرایی از اشرف مخلوقات اینجا تدارک دیده شده. این دنیا هم چیزی نیس جز آزمایشی برا تصمیم نهایی پروردگار متعال واسه پاداشو حال دادن وَ یا اینکه مجازات و عذاب دادنِ مخلوقی که خودش تصمیم به خلقش گرفته! حال یه انسان متدین کاملن براش واضحه که آینده‌ش از قبل توسط خالقش رقم خورده و بحث اختیارش تو این دنیا براش فقط یه چیز فرمایشی و فرمالیته‌س! عین متهم سیاسی‌ای که حکم اعدامش از قبل توسط اون بالامالاییا مهر خورده ولی واسه عوام‌فریبی که مثلن بعله اون بالاییام عدالت سرشون میشه، یه دادگاه الکی براش تشکیل میدن که دیگه نگن این بدبخ بدون دادرسی سرش بالا دار رف! ضمن اینکه مبدأ و مأخر این جهان الهی مشخصه؛ پروردگار ظرف شیش روز دس جمبوند، سه روز اول زمینو خلق کرد و بعد سه روزم به آسمان پرداخ! آخرشم که قیومت میشه و هرکی به سزای اعمالش که از قبل توسط پروردگارش رقم خورده بوده میرسه! مجددن تکرار میکنم که اگه آینده‌ی انسان رو پروردگار الهی از قبل ندونه، دراینصورت عالِم بودنِ خودش زیر سوال رفته. درنتیجه دنیای الهی یه بازی‌ای بیش نیسو انسان الهیَم یه عروسک خیمه‌شب‌بازی نزد خالقش. [ضمن سعی بر احترام به عقاید ولی کسی که به همچین دنیایی معتقده باید به سلامت عقلی خودش شک کنه. کسی هم که به همچین دنیایی معتقده و خیال اختیاری بودن سرنوشتشو هم داره، دیگه وضعش خراب‌تره…]

ولی شواهد علمی چیز دیگه‌ای میگه… «جهان مادی» نه مبدأ معینی دارد و نه مقصد معین، طبق احتمالات و تخمینای زده شده تابحال؛ انفجار بزرگ حدودن سیزده میلیاردو هشصد سال پیش رقم خورده. عمر کهکشان راه شیری نیز شیشوسیزده بیلیون سال، عمر کره زمین چارونیم میلیارد سال و عمر قدیمی‌ترین گونه‌ی بشر حداکثر سه میلیون! فلذا هیچ جوکی خنده‌دارتر و حماقت‌بارتر از این نمیتونه باشه که خیال کنیم اینا همه از اول برا انسان پدید اومدن. چه بسا درحال حاضر گونه‌های پیشرفته‌تر از بشرم در کرات دیگر موجود باشن. ناگفته نماند که حیات روی کره زمین خودش طبق بی‌نظمی و تصادفات صورت گرف. سیر تکامل جونورا و فرگشت گونه‌ی انسان که دیگه جای خودشو داره. (منظور از تصادفات، همون حالت دوم شکستن استکانه) اینا به وضوح ثابت میکنه که روند این جهان طی سیر متوالی و خود به خودی پیش رفته نه از رو نخشه‌ای از پیش تعیین شده. اینکه به چه سمت و سوئی داریم میریم، فعلن انتهاش ناپیداس… مگه اینکه علم اونقد پیشرف کنه که ضمن شناخ پیدا کردن ازش، امکان تغییر دادنشم میسر شه که این دیگه اساسن میرینه به تفکر از پیش تعیین شده بودن وقایا. فلذا روشنه که انسانِ جهان مادی، نه درگیر سرنوشت از پیش رقم خورده توسط یه وجود موهوم، بلکه بسته به اراده خودش و محیطیه که درش متولد شده که میشه همون توضیح اینجانب در پست اول این تاپیک قبل از این همه صغرا کبرا چیدن.

تو پست شما چیز خاصی به جز تکرار واژگان حماقت بار ،خنده دار،جوک مسخره و امثالهم(با کمی چاشنی پراکنده گویی) ندیدم.فقط دو نکته نظرم رو جلب کرد که به شرحش میپردازم:با همون حالت دوم استکان شروع میکنم:نخست اینکه استکان خود به خود سقوط نمیکنه و اینطور نیست که وقتی تو ثانیه t در حال سکونه بدون هیچ دلیلی در t+1 سقوط کنه،بلکه سقوطش میتونه وابسته به وزش باد،لرزش زمین،برخورد جسمی به اون و ایجاد شتاب و در نهایت سقوط باشه.بنابر این چه شخص و چه عوامل فیزیکی کنترل نشده باعث سقوط استکان شده باشن با دونستن سلسله عوامل تعیین کننده میشه آینده استکان (مثلا تعداد ذرات پخش شده) رو پیش بینی کرد.شکست استکان ضمن سقوط به وسیله باد همونقدری با قاعدس که شکسته شدنش توسط انسان.لذا جهل بشر و عدم دستیابیش به خطای صفر ذات فیزیک و ماده رو تغییر نمیده.لذا وقتی گفته میشه پشت تمام اتفاقات آینده قاعده ای وجود داره به این معنی نیست که موجودی دارای شعور اون آینده رو از قبل نوشته یا تعیین میکنه.از قبل مشخص بودن آینده و تعیین شدنش به ذات عوامل پیچیده فیزیکی برمیگرده. به زبون ساده تر اگه x رو گذشته در نظر بگیریم فقط یه آینده ممکن براش وجود داره که همون y نامیده میشه اما اینکه چرا ما احتمال میدیم که ممکنه به w یا z برسیم به دلیل جهل نسبت به تماملی عوامل تعیین و عدم دسترسی به خطای صفره و الا به جز y هیچ آینده حقیقی(بنا به متریالیست) وجود نداره.
کما اینکه ندونستن این آینده اختیار رو تبیین نمیکنه.
ادینگتون میگه: در حال حاضر قانونی وجود ندارد تا معلوم کند که در فلان موقعیت خاص، کدام جهش روی خواهد داد و از این لحاظ گفته می شود که اتم تحت هیچ نظم و قاعده ای قرار نمی گیرد، اما دارای خاصیتی است که از نظر مشابهت شاید بتوان به اختیار تعبیر کرد. ادینگتون (آرتور استانلی ادینگتون فیزیک دان معروف قرن بیستم) در کتاب ماهیت جهان فیزیکی با همین امکان، صحنه بزرگی آراسته است.

. در جواب راسل به تاریخچه " اصل عدم موجبیت " پرداخته و اضافه می کند: “من در شگفتم از اینکه ادینگتون برای تأیید اختیار به این اصل متوسل شده باشد، زیرا اصل مزبور به هیچ وجه نشان نمی دهد که در سیر طبیعت، اختیار وجود دارد”.
آنگاه درباره این مطلب بحث می کند که آنچه از مکانیک کوانتومی نتیجه می شود، نفی علیت نیست، نفی اصل موجبیت (و اصل ضرورت ترتب معلول بر علت) است. می گوید: “پس در اصل عدم موجبیت، چیزی که نشان دهد یک واقعه فیزیکی بدون علت واقع می شود، وجود ندارد… حال بر می گردیم به اتم و اختیاری که در آن پنداشته می شود. نخست باید دانست که هنوز معلوم نیست حرکت اتم کاملا سرسری باشد. ادعای قاطعیت در تأیید و یا رد این نظریه به یک اندازه غیر علمی و اشتباه آمیز است، زیرا علم در همین اواخر به کشف این نکته نائل آمده است که اتم در حوزه عمل قوانین فیزیکی قدیم نیست و برخی فیزیک دانان با بی پروایی از همین مقدمه نتیجه گرفته اند که اتم اصلا در حوزه عمل “قانون” نیست… آدمی تا چه اندازه باید بی پروا باشد که رو بنای حکمتی را بر مبنای جهلی بنا کند که فقط برای لحظه ای قابل دوام باشد… بعلاوه ایرادهای علمی محضی نیز علیه ایمان به اختیار، وجود دارد. بررسیهایی که تاکنون در مورد رفتار حیوانات یا موجودات انسانی به عمل آمده روشن کرده است که در اینجا نیز مانند زمینه های دیگر می توان به قوانین علمی دست یافت و این همان است که در تجربیات “پاولوف” آزمودیم.
صحیح است که ما نمی توانیم اعمال آدمی را با هیچ درجه از کلیت پیش بینی کنیم، لکن این موضوع تا حدی مربوط به پیچیدگی مکانیسم آدمی است و هرگز بیانگر بی قانونی محض که باطل بودنش در همه موارد تجربی به ثبت رسیده است نیست و کسانی که مایل اند جهان فیزیکی از وجود قانون بر کنار باشد، به نظر من نتیجه این میل خود را در نمی یابند. همه استنباط ما از جریان طبیعت بر اصل علیت استوار است و اگر طبیعت تحت لگام قانون نباشد، مجموع چنین استنباطی نقش بر آب خواهد بود. در آن صورت، دیگر نخواهیم توانست از چیزی که همه جوانب آن را شخصا نیازموده ایم، آگاهی داشته باشیم، و حتی اگر جدی تر صحبت کنیم، آگاهی ما منحصر به تجربه خود ما خواهد بود، آن هم فقط در همان لحظه آگاهی چون حافظه نیز بکلی مشمول قوانین علیت است. در این صورت، اگر ما ناتوان از این باشیم که از وجود دیگران و حتی از گذشته خود استنباط موجهی داشته باشیم، استنباط ما درباره خدا یا هر چیز دیگری که حکمای الهی آرزوی آن را دارند، بسی ناچیزتر خواهد بود…
در واقع، هیچ دلیل قانع کننده ای بر این فرض وجود ندارد که حرکات اتمها تابع قانون نباشند، زیرا فقط در همین اواخر روشهای تجربی توانسته اند آگاهیهایی از حرکات اتمهای مجرد را به دست بیاورند و هیچ بعید نیست قوانین حاکم بر این حرکات هنوز کشف نشده باشند” (راسل: جهان بینی علمی، ترجمه حسن منصور،ص82 - 88).

_

همون توضیحات اضافی و بی‌فایده‌ی همیشگی. بدون ایجاد هیچ تغییری در اصل موضو.

نخست اینکه گفته نشد شکسن لیوان بدون هیچ دلیل. منظور از خود به خودی بودن، بی‌علت بودن نیس بلکه پیمودن سیر متوالی بدون قاعده‌ی معین از پیش تعیین‌شده‌س. ینی موجودی دارای شعور با قصد و هدف قبلیِ پدیداومدن همون لوگوی شهوانی، سقوط لیوان رو ترتیب بده. حال اینکه شمایل لوگوی شهوانی از تیکه‌های استکان چیزی نیس جز توهم دیداری ما. به زبون ساده‌تر ینی اون قطعات در کنار هم فقط برای ما تداعی کننده‌ی لوگوی شهوانیست چون خود ما این معنی رو بهش میدیم (اصطلاحاً “پاریدولیا”). این «توهم معنابخشی» درمورد شکل‌گیری حیات روی کره زمین و وجود انسان هم صادقه. طوری که انسان در تلاشه روند پیشروی جهان پیش از خودش رو زمینه‌سازی و پدیداومدن خودشو هدف غایی فرض کنه. غافل از اینکه فرگشت انسان درست مث همون تشکیل لوگوی شهوانی از تیکه‌های استکان، نه با برنامه‌ریزی معین قبلی بلکه حاصل روند خودبه‌خودی و پی‌درپی متأثر از هزاران عوامل دیگه بوده، که مسیر خودش رو پیش رفته.

در امتداد بحث سرنوشت از منظر مادی، بحث پیش‌بینی آینده و “آزمون و خطا” مطرح شد. پس مسله ساده‌س، چارلز داروین میگه «در رابطه با زندگی‌ آینده، هر کسی‌ باید برای خودش در میان “احتمال‌های مبهم و متضاد” تصمیم گیری نماید.» حال اگه علم قادره احتمالات و خطا رو به حداقل برسونه پس هرکس با آگاهی لازم قادر خواهد بود در آینده به همون چیزی برسه که خودش مد نظر قرار داده. که این مسله به وضوح اختیار انسان درمورد سرنوشتش رو از منظر علم روشن میکنه. فلذا تفاوت سرنوشت از منظر علم و دین همین مسله‌س. چون چیزی که دین به ما میگه اینه که وجودی هوشمند و عالِم با هدف مد نظر خودش جهانو کن فیکون کرده و این کاردستیش خارج از اون چیزی که معین نموده عمل نمیکنه. قبل از اینم به وضوح شرح شد ولی چون طبق معمول فایده نداش مجددن عرض میشود اگه پروردگار متعال ادیان از قبل درمورد سرنوشت مخلوقاتش مطلع نباشه، پس عالِم بود خودش زیر سوال رفته. همین مسله به وضوح ناچار بودن انسان دینی به سرنوشت از پیش رقم شده‌ی خودش رو مشخص میکنه و حرف دیگه‌ای برا گفتن باقی نمیذاره. (رجوع شود به جمله ژان پل سارتر)

الان شما داری حرفای خودمو به خودم برمیگردونی!!! خب من از همون اول دستام تاول زد تا اینو صد بار نوشتم !!!
خیلی خب پس قبول داری که اونچه ما اون رو تصادف مینامیم د واقع تصادف نیست و براش سلسله علتی وجود داره درسته؟
پس فرقی نمیکنه ما اون عوامل رو بدونیم یا نه ،چون چه بدونیم و چه ندونیم استکان به همون سرنوشتی دچار میشه که به واسطه اون سلسله علل قراره دچارش بشه.جبر گرایی به این معناست که از از زمان t و نقطه شروع x فقط و فقط میشه به نقطه y در زمان t+1 رسید. و اونچه که مانع از پیدا کردن نقطه y م

0 ❤️

2016-07-05 13:41:19 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: charlatan1375 لپ کلام اینکه جهل یا علم شخص نسبت به عوامل تعیین کننده آینده،تصادفی بودن از منظر شخص یا تصادفی نبودنش در نظر کسی که به تمامی این عوامل واقفه،هیچ وقت نمیتونه اونچه که بنا به سلسله عوامل باییییییید اتفاق بیوفته رو عوض کنه. چه بسا اگه استکانی کامل مشابه بار دوم از همون ارتفاع،با همون سرعت باد و تحت همون زاویه سقوط کنه باز لگوی شهوانی پدیدار بشه.

_

قبل از اینم به وضوح عرض شد لوگوی شهوانی چیزی نیس جز توهم دیداری خود انسان.

ضمن اینکه پدیدار شدن اینگونه شمایل از تیکه‌های حاصل از سقوط استکان حالت دوم، دلیل بر از پیش تعیین شدن طرح قبلی و هدفمند بودن سقوط استکان نیس. این مثال برا جا افتادن این بود که ینی قاعده‌‌ای برا تبدیل مستقیم تیکه‌های استکان به لوگوی شهوانی در کار نیس. چه بسا بعد از سقوط و شکست استکان، تیکه‌هاش مسیر خودشونو پیش رفتن. اونچه که ما میبینیم چیزی نیس جز برداشت بصری انحصاری انسانی، نه یه اثر هنری با قاعده‌ی از قبل ترسیم شده‌ی هنرمندش برا رسیدن به شکل استکان.

هیچ وقت نگفتم قاعده مند بودن به معنای اینه که موجودی دارای شعور بهش قاعده داده،حرف من این بود که ذرات تو ذات خودشون از یه قاعده تخطی ناپذیر پیروی میکنن و بین پیروی کردن و نکردن هیچ اختیاری براشون وجود نداره.
مراجعه شود به اصل آنتروپی…
باز در آخر قانون احتمالات رو وسط کشیدی که گفتم از نظر ذات فیزیکی ذرات همچین چیزی باطله.

0 ❤️

2016-07-05 13:43:57 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری __

اسکلت چیزای دیگه هم داره، میتونی پرس و جو کنی.
اون خوددرگیری که توضی دادمو درست بخون و قشنگ بشین روش فک کن، چون هنوز میبینم درش غوطه‌وی. هم خودت هم اون آخوند یا آخوندایی که این توجیهاتو واست میارن. چطوره که واسه گمراهی افراد اراده غیر مستقیمه ولی واسه کشتن افراد وسط جنگ یهو پروردگار از اون بالا مستقیمن وارد عمل میشه؟! ضمن اینکه این مستقیم و غیرمستقیم فرقی در اصل قضیه که میشه همون آگاهی پروردگار به آینده (همون از پیش تعیین شده بودن وقایا) ایجاد نمیکنه، حالا رابطه میخواد طولی باشه میخواد عرضی یا ارتفا و مساحت و محیط…! اینا ماسمالیای بچگانه‌س که نهایتن به درد همون تست معارف کنکور میخوره و بس. ضمن اینکه انعام59 صراحتن اذن و اراده پروردگار روی افتادن یه برگ از درختم توضی میده. نمیدونم کجا زندگی کردی که تالا این جمله «بدون اذن و اراده پروردگار یه برگم از درخ نمیفته پائین» رو از دهن مؤمنا نشنیدی. هر مؤمنی به دین اسلام دیگه کاملن براش واضحه که آینده‌ی همه چیز از پیش نزد پروردگارش رقم خورده.

همونقدر که عدم پیش بینی به معنای اختیار نیست، توانایی پیش بینی آینده هم به معنی عدم اختیار نیست.
اختیار یعنی مجرد از هر عاملی بشه بین گذاره الف و ب یکی رو انتخاب کرد چه فردی از آینده این انتخاب آگاه باشه و چه نباشه.

0 ❤️

2016-07-05 13:46:53 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. اول اینکه آیه رو اشتباه ترجمه کردی (یا به عمد از بین این همه ترجمه این یکی رو آوردی).اونجایی که میگی سرنوشتیست تعیین شده،اشتباهه درستش اینه: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. مدتی(از عمر) است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. تو پست های قبلی هم توضیح دادم که الهیون اختیار آدم رو به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنن. بخشی که کاملا در اختیار ماست و بخشی دیگه که از قدرت اختیارمون خارجه مثلا،سیل،زلزله،تولد،مرگ،برخورد سیاره ها و.... اما بخشی که کاملا در اختیار ماست همون انتخاب راه زندگی،انجام کار خوب و بد،محبت،دروغ گویی،راه رفتن،غذا خوردن، حرف زدن و.... اما جالب تر خود این آیس که دقیق مسئله اختیار آدمو روشن میکنه:آیه میگه هرکس زندگی دنیا را بخواهد در این راه گام بردارد،چیزی به او خواهیم داد. و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او میدهیم.که به وضوحح روشن میکنه که انسان تو انتخاب راه و گام برداشتن درش آزاده.

بعله آزاده. اینم سندش:

وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ الله به سراى سلامت فرا می‌خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت می‌کند. یونس/10 (ینی هرکیو عشخش کشید!)

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ همانا تو هر كه را دوست دارى نمی‌توانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت می‌كند و او به هدایت یافتگان داناتر است. قصص/56 (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)


charlatan1375: انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد آیه رو اشتباه ترجمه کردی، ترجمه درست اینه: اوست کسی که شما را از گل آفرید،آنگاه مدتی(از عمر) را مقرر داشت و مدت حتمی نزد اوست با این همه شما شک میکنید.پس این آیه نه درباره سرنوشت انسان،اعمال و رفتار و رسیدن به نتایج تو این دنیا( و انتخاب راه زندگی) که درباره مییزان و زمان عمر داره صحبت میکنه. درباره آیه 11 سوره فاطر:قسمت اولش که درباره علم الهیه و نه سرنوشت آدم،میمونه قسمت دومش که درباره میزان عمر افراده که اونم اشاره شد خدا برای هر فرد با توجه به حکمتش میزانی از عمر رو در نظر میگیره. و ربطی به اختیار آدم تو انتخاب راه و تعیین سرنوشتش تو این دنیا نداره. درباره آیه 100 سوره یونس:اجازه خدا همون مشیت الهی(و نه اراده مستقیم خدا) و در گرو اندیشه کردنه (در دین) لذا آخر آیه میگه پلیدی را برآنهایی میگذارد که اندیشه نمیکند (یعنی اندیشه نکردن بازتابش میشه پلیدی و گمراهی) که چون خدا قواعد نظام هستی رو تعیین کرده به خدا نسبت داده شده. سوره انسان/30: این آیه نه درباره اختیار انسان و نه درباره سرنوشته. بلکه درباره راهیه که خدا برای سعادت انسان تعیین کرده مثل دانش آموزی که میگه ما هیچ چیزی رو نمیخوایم جز اونی که معلممون گفته(که همون روش درس خوندن برای رسیدن به موفقیته). گواه حرفم هم میشه آیه قبلی همین سوره که میگه:بی تردید این وسیله تذکر است،پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی برگزیند.و در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

دیگه واضح‌تر از این؟:

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (3) نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را منزه دار . همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید . وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر ) هدايت فرمود (3) (سوره اعلی). [لذا یکی از دلایل سکون جامعه‌ی اسلامی در گذر زمان، اعتقاد به همین مسئله است. در این موضوع انسان موجودی است مسخ شده که از خویش هیچ اراده‌ای ندارد و تنها باید گوش به فرمان کسی باشد که قبل از پیدایش جهان، برای او قضائی رقم زده(تصمیم گرفته) است و در چاچوب آن قضا، او را به سمتی که تعیین نموده، هدایت می‌نماید]

charlatan1375: در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

جدا از مسخره بودن این تفسیر به رأی، به نظرم یا ایران زندگی نمیکنی، یا تالا از خونه‌تون بیرون نرفتی بیسوچار ساعت کنج خونه نشسی. بهتره بری در بطن جامعه از نزیک ببینی ملت مسلمون در جواب هرسوالی درمورد روشنی آینده کارشون لفظ “ان شاالله”(اگر خدا بخواهد) از دهنشون نمیفته.


charlatan1375: درباره آفرینش انسان :((جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت)) ذاریات/56 برخلاف شما من فکر نمیکنم عبادت یعنی دولا راست شدن و البته مثل شما موقع سجده کردن افراد به ماتحتشون زل نمیزنم!!! .

اینکه خودت شخصن چی درمورد این آیه فکر میکنی نه برا من اهمیتی داره نه فرقی در اصل قضیه ایجاد میکنه. ضمن اینکه من بشخصه از رو گرایش جنسیم علاقه‌ای واسه زل زدن به ماتحت شما هنگام دولا راس شدن ندارم ولی بین همون مؤمنین هسن کسائی که علاقه دارن و از تماشای این منظره حسابی فیض میبرن.

دو تا آیه اولی که آوردی که جواب دادم یشاء که از مشیت میاد همون قوانین حاکم بر نظام هستیه نه چیز دیگه،فلذا تفسیر هرکی عشقش کشید باطله.
تنها جایی که تو قرآن درباره هدایت از کلمه یرید استفاده شده سوره حج/آیه 16 که اونم اشاره به فرستادن کتاب آسمانی داره که اراده مستقیم خدا رو میطلبه(یعنی این کتاب بنا به تعبیری مستقیم از سمت خدا اومده).

درباره این آیه:سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى
ترجمت اشتباهه:ترجمه درست این میشه:
منزه بدار اسم پروردگار بلند مرتبه ات را،اوست کسی که آفرید و منظم ساخت و کسی که اندازه گیری کرد،سپس هدایت نمود(یعنی هدایت تکوینی هر موجود بر حسب اندازه گیری معینه). نه اینکه واسش سرنوشت نوشته باشه…
در آخر اینکه مردم چه اعتقاد و برداشتی دارن رو میتونی از خودشون بپرسی و سعی کن یه خورده کمتر به ماتحت دیگران زل بزنی(چون خوبیت نداره) ? ? ? ?

_

بازم همون پیچوندن آخوندوار اصل قضیه! دیگه این ماسمالیا رو حوصله ندارم واکاوی کنم حیف وقت و انرژی. شاید آخر شب اگه سرم خلوت شد اومدم نوشتم.

ضمن اینکه اون مثال ماتحت بخشی از تشریح آناتومی هنگام عبادت بود ولی مث اینکه خعلی درگیرت کرده که تا این حد علاقه‌مند شدیو توجه نشون دادی بهش! ?

حالا شما هر اسمی دلت میخواد روش بذار،واسه من کوچکترین اهمیتی هم نداره.
به ماتحت دیگرانم زل نزن ،زشته عه عه عه عه…

0 ❤️

2016-07-05 13:52:16 +0430 +0430
نقل از: farhadkirdar فازت چیه عمه خانوم ؟ ؟؟ سایت شهوانی ، انجمن کافه شهوانی ، تقدیر و سرنوشت و خدا و پیغمبر و اراده و اختیار و..... پیشنهاد میکنم برو سایت وزین راسخون عضو شو زودتر جواب سؤالاتو پیدا میکنی

فازم به ادمای بی درکی مثه تو ربطی نداره!!!

0 ❤️

2016-07-05 13:53:41 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)
_

البته حماقت‌بار که چه عرض کنم… (جوشای من مال قبلنا بود، فعلن نگران پوست خودت باش با غرور نوجوونی به کلکسیون جوش بدل نشی) دیگه این کج‌فهمی یا شایدم نافهمیت از «بی‌قاعدگی» کم‌کم داره حوصله سر بر میشه و هربار من میام اینجا ملزم به تکرار مکررات. ناگفته نماند که اگه خیال داری اینجا برا تشریح مباحث تخصصی کسی واست به‌به و چه‌چه میکنه، باید عرض شود اشتبا اومدی. ضمن اینکه پشت این رساله‌های فیزیک و کوانتوم، وختی اصل مطلبو درست نمیفهمی چه فایده؟ ولی من برعکست قضیه رو بیخود پیچیده‌ش نمیکنم، به زبون کاملن ساده میگم؛ همینم تو مخت جا رف معجزه‌س برا من.

اینکه عرض میشه قاعده‌ای در کار نیس و برنامه از پیش‌تعیین شده‌ای وجود نداره؛ منظور هرج و مرج و درهم‌برهم‌ریختگی نیس، بلکه عدم وجود حساب کتاب معین پشت قضایاس. وگرنه خودم «نظم در بی‌نظمی» رو هم تو پستای قبل همین تاپیک و هم بارهاو بارها در تاپیکای دیگه به وضوح بهش اشاره کردمو هیچ نیازی به این توضیحات اضافی نبود. چیزی که متسفانه نمیفمیش یا شایدم دوس نداری بفمیش؛ فرق اصلی بین دیدگاه الهی و ماتریالیسمه. با همون مثال استکان خودت پیش میرم.

حالت اول: استکان توسط یه شخص با محاسبات دقیق و دقت از زاویه خاص با شدت تعیین شده به زمین کوبیده میشه و میشکنه.

حالت دوم: استکان خودش میفته زمین و تیکه تیکه میشه.

اولی مقصود الهیه و دومی جهان مادی. منظور از «بی‌قاعدگی» همون حالت دومه. حال اینکه در حالت اول، حتی تعداد تیکه‌های شکسه‌ی استکانم از پیش رقم خورده ولی حالت دوم اینچنین نیس ولی شاید از بین تیکه‌های استکان، شمایل لوگوی شهوانی پدید اومد لیکن این به معنای قاعده‌مند بودن سقوط استکان نخواهد بود، بلکه فقط حاصل تصادفاته. منظور اصلی از «اتفاق» که من از اول این بحث صدبار گفتمو تو مخ جنابالی نرف همین مسله‌س.

تفاوت بزرگِ جهان از منظر الهی و ماتریالیسم که دیگه اظهرمن‌الشمسه، ولی گویا باید اینجا همه چیو مو به مو شرح داد که کج‌فهمی حاصل نشه. از اونجایی که بحث این تاپیکم بهتره با درج تفاوت این دو بسه شه فلذا به ناچار تشریح میشود و حدالامکان سعیم بر اینه که خعلی واضح این تفاوتو به ساده‌ترین زبون ممکن شرح بدم که دیگه کودن‌ترین افرادم بخوننش بتونن متوجه بشن جریان چیه. باشد که اثر کند:


«جهان الهی» رو موجود مجهولی با خلقیات کاملن انسانی (“الله”)، واسه سرگرمی خودش (یا شایدم ارضای میل خودپسندی) کون فیکون کرده و همه عواملش از قبل توسط خودش تعیین و برنامه ریزی شد‌ه‌س، از جمله آفرینش انسان و سایر موجودات. حال این پروردگار گرامی از ریز و درشت و اول و آخر زندگی تک‌تک مخلوقاش آگاهه، حتی اونایی که هنو سر از پسته درنیوردن! ینی واضحه پروردگار موجودات کاملن مطلعه در آینده چی به سر کوچولوهاش میاد! صدالبته که غیر اینم باشه ادعای عالِم بودن خودش زیر سؤال میره!! (که اینو از همون آخوندایی که مختو شستوشو دادنم بپرسی همشون قبول دارن) بین همه‌ی گونه‌های جانوری هم که “انسان” اشرف مخلوقاته و پروردگارش تحویلش گرفته و همه چیو اینجا برا فوفولش پدید اورده! ستاره‌ها رو واسه پیدا کردن راه، ماهو خورشیدو برا فمیدن تایم عبادت، و خر و الاغو هم برا بارکشی و گوسفندو هم برا سربریدن و خوردن گوشتش! زنو هم که برای آرامش! (روی سخنش همواره با مرداس) و خلاصه همه چی واسه پذیرایی از اشرف مخلوقات اینجا تدارک دیده شده. این دنیا هم چیزی نیس جز آزمایشی برا تصمیم نهایی پروردگار متعال واسه پاداشو حال دادن وَ یا اینکه مجازات و عذاب دادنِ مخلوقی که خودش تصمیم به خلقش گرفته! حال یه انسان متدین کاملن براش واضحه که آینده‌ش از قبل توسط خالقش رقم خورده و بحث اختیارش تو این دنیا براش فقط یه چیز فرمایشی و فرمالیته‌س! عین متهم سیاسی‌ای که حکم اعدامش از قبل توسط اون بالامالاییا مهر خورده ولی واسه عوام‌فریبی که مثلن بعله اون بالاییام عدالت سرشون میشه، یه دادگاه الکی براش تشکیل میدن که دیگه نگن این بدبخ بدون دادرسی سرش بالا دار رف! ضمن اینکه مبدأ و مأخر این جهان الهی مشخصه؛ پروردگار ظرف شیش روز دس جمبوند، سه روز اول زمینو خلق کرد و بعد سه روزم به آسمان پرداخ! آخرشم که قیومت میشه و هرکی به سزای اعمالش که از قبل توسط پروردگارش رقم خورده بوده میرسه! مجددن تکرار میکنم که اگه آینده‌ی انسان رو پروردگار الهی از قبل ندونه، دراینصورت عالِم بودنِ خودش زیر سوال رفته. درنتیجه دنیای الهی یه بازی‌ای بیش نیسو انسان الهیَم یه عروسک خیمه‌شب‌بازی نزد خالقش. [ضمن سعی بر احترام به عقاید ولی کسی که به همچین دنیایی معتقده باید به سلامت عقلی خودش شک کنه. کسی هم که به همچین دنیایی معتقده و خیال اختیاری بودن سرنوشتشو هم داره، دیگه وضعش خراب‌تره…]

ولی شواهد علمی چیز دیگه‌ای میگه… «جهان مادی» نه مبدأ معینی دارد و نه مقصد معین، طبق احتمالات و تخمینای زده شده تابحال؛ انفجار بزرگ حدودن سیزده میلیاردو هشصد سال پیش رقم خورده. عمر کهکشان راه شیری نیز شیشوسیزده بیلیون سال، عمر کره زمین چارونیم میلیارد سال و عمر قدیمی‌ترین گونه‌ی بشر حداکثر سه میلیون! فلذا هیچ جوکی خنده‌دارتر و حماقت‌بارتر از این نمیتونه باشه که خیال کنیم اینا همه از اول برا انسان پدید اومدن. چه بسا درحال حاضر گونه‌های پیشرفته‌تر از بشرم در کرات دیگر موجود باشن. ناگفته نماند که حیات روی کره زمین خودش طبق بی‌نظمی و تصادفات صورت گرف. سیر تکامل جونورا و فرگشت گونه‌ی انسان که دیگه جای خودشو داره. (منظور از تصادفات، همون حالت دوم شکستن استکانه) اینا به وضوح ثابت میکنه که روند این جهان طی سیر متوالی و خود به خودی پیش رفته نه از رو نخشه‌ای از پیش تعیین شده. اینکه به چه سمت و سوئی داریم میریم، فعلن انتهاش ناپیداس… مگه اینکه علم اونقد پیشرف کنه که ضمن شناخ پیدا کردن ازش، امکان تغییر دادنشم میسر شه که این دیگه اساسن میرینه به تفکر از پیش تعیین شده بودن وقایا. فلذا روشنه که انسانِ جهان مادی، نه درگیر سرنوشت از پیش رقم خورده توسط یه وجود موهوم، بلکه بسته به اراده خودش و محیطیه که درش متولد شده که میشه همون توضیح اینجانب در پست اول این تاپیک قبل از این همه صغرا کبرا چیدن.

تو پست شما چیز خاصی به جز تکرار واژگان حماقت بار ،خنده دار،جوک مسخره و امثالهم(با کمی چاشنی پراکنده گویی) ندیدم.فقط دو نکته نظرم رو جلب کرد که به شرحش میپردازم:با همون حالت دوم استکان شروع میکنم:نخست اینکه استکان خود به خود سقوط نمیکنه و اینطور نیست که وقتی تو ثانیه t در حال سکونه بدون هیچ دلیلی در t+1 سقوط کنه،بلکه سقوطش میتونه وابسته به وزش باد،لرزش زمین،برخورد جسمی به اون و ایجاد شتاب و در نهایت سقوط باشه.بنابر این چه شخص و چه عوامل فیزیکی کنترل نشده باعث سقوط استکان شده باشن با دونستن سلسله عوامل تعیین کننده میشه آینده استکان (مثلا تعداد ذرات پخش شده) رو پیش بینی کرد.شکست استکان ضمن سقوط به وسیله باد همونقدری با قاعدس که شکسته شدنش توسط انسان.لذا جهل بشر و عدم دستیابیش به خطای صفر ذات فیزیک و ماده رو تغییر نمیده.لذا وقتی گفته میشه پشت تمام اتفاقات آینده قاعده ای وجود داره به این معنی نیست که موجودی دارای شعور اون آینده رو از قبل نوشته یا تعیین میکنه.از قبل مشخص بودن آینده و تعیین شدنش به ذات عوامل پیچیده فیزیکی برمیگرده. به زبون ساده تر اگه x رو گذشته در نظر بگیریم فقط یه آینده ممکن براش وجود داره که همون y نامیده میشه اما اینکه چرا ما احتمال میدیم که ممکنه به w یا z برسیم به دلیل جهل نسبت به تماملی عوامل تعیین و عدم دسترسی به خطای صفره و الا به جز y هیچ آینده حقیقی(بنا به متریالیست) وجود نداره.
کما اینکه ندونستن این آینده اختیار رو تبیین نمیکنه.
ادینگتون میگه: در حال حاضر قانونی وجود ندارد تا معلوم کند که در فلان موقعیت خاص، کدام جهش روی خواهد داد و از این لحاظ گفته می شود که اتم تحت هیچ نظم و قاعده ای قرار نمی گیرد، اما دارای خاصیتی است که از نظر مشابهت شاید بتوان به اختیار تعبیر کرد. ادینگتون (آرتور استانلی ادینگتون فیزیک دان معروف قرن بیستم) در کتاب ماهیت جهان فیزیکی با همین امکان، صحنه بزرگی آراسته است.

. در جواب راسل به تاریخچه " اصل عدم موجبیت " پرداخته و اضافه می کند: “من در شگفتم از اینکه ادینگتون برای تأیید اختیار به این اصل متوسل شده باشد، زیرا اصل مزبور به هیچ وجه نشان نمی دهد که در سیر طبیعت، اختیار وجود دارد”.
آنگاه درباره این مطلب بحث می کند که آنچه از مکانیک کوانتومی نتیجه می شود، نفی علیت نیست، نفی اصل موجبیت (و اصل ضرورت ترتب معلول بر علت) است. می گوید: “پس در اصل عدم موجبیت، چیزی که نشان دهد یک واقعه فیزیکی بدون علت واقع می شود، وجود ندارد… حال بر می گردیم به اتم و اختیاری که در آن پنداشته می شود. نخست باید دانست که هنوز معلوم نیست حرکت اتم کاملا سرسری باشد. ادعای قاطعیت در تأیید و یا رد این نظریه به یک اندازه غیر علمی و اشتباه آمیز است، زیرا علم در همین اواخر به کشف این نکته نائل آمده است که اتم در حوزه عمل قوانین فیزیکی قدیم نیست و برخی فیزیک دانان با بی پروایی از همین مقدمه نتیجه گرفته اند که اتم اصلا در حوزه عمل “قانون” نیست… آدمی تا چه اندازه باید بی پروا باشد که رو بنای حکمتی را بر مبنای جهلی بنا کند که فقط برای لحظه ای قابل دوام باشد… بعلاوه ایرادهای علمی محضی نیز علیه ایمان به اختیار، وجود دارد. بررسیهایی که تاکنون در مورد رفتار حیوانات یا موجودات انسانی به عمل آمده روشن کرده است که در اینجا نیز مانند زمینه های دیگر می توان به قوانین علمی دست یافت و این همان است که در تجربیات “پاولوف” آزمودیم.
صحیح است که ما نمی توانیم اعمال آدمی را با هیچ درجه از کلیت پیش بینی کنیم، لکن این موضوع تا حدی مربوط به پیچیدگی مکانیسم آدمی است و هرگز بیانگر بی قانونی محض که باطل بودنش در همه موارد تجربی به ثبت رسیده است نیست و کسانی که مایل اند جهان فیزیکی از وجود قانون بر کنار باشد، به نظر من نتیجه این میل خود را در نمی یابند. همه استنباط ما از جریان طبیعت بر اصل علیت استوار است و اگر طبیعت تحت لگام قانون نباشد، مجموع چنین استنباطی نقش بر آب خواهد بود. در آن صورت، دیگر نخواهیم توانست از چیزی که همه جوانب آن را شخصا نیازموده ایم، آگاهی داشته باشیم، و حتی اگر جدی تر صحبت کنیم، آگاهی ما منحصر به تجربه خود ما خواهد بود، آن هم فقط در همان لحظه آگاهی چون حافظه نیز بکلی مشمول قوانین علیت است. در این صورت، اگر ما ناتوان از این باشیم که از وجود دیگران و حتی از گذشته خود استنباط موجهی داشته باشیم، استنباط ما درباره خدا یا هر چیز دیگری که حکمای الهی آرزوی آن را دارند، بسی ناچیزتر خواهد بود…
در واقع، هیچ دلیل قانع کننده ای بر این فرض وجود ندارد که حرکات اتمها تابع قانون نباشند، زیرا فقط در همین اواخر روشهای تجربی توانسته اند آگاهیهایی از حرکات اتمهای مجرد را به دست بیاورند و هیچ بعید نیست قوانین حاکم بر این حرکات هنوز کشف نشده باشند” (راسل: جهان بینی علمی، ترجمه حسن منصور،ص82 - 88).

_

همون توضیحات اضافی و بی‌فایده‌ی همیشگی. بدون ایجاد هیچ تغییری در اصل موضو.

نخست اینکه گفته نشد شکسن لیوان بدون هیچ دلیل. منظور از خود به خودی بودن، بی‌علت بودن نیس بلکه پیمودن سیر متوالی بدون قاعده‌ی معین از پیش تعیین‌شده‌س. ینی موجودی دارای شعور با قصد و هدف قبلیِ پدیداومدن همون لوگوی شهوانی، سقوط لیوان رو ترتیب بده. حال اینکه شمایل لوگوی شهوانی از تیکه‌های استکان چیزی نیس جز توهم دیداری ما. به زبون ساده‌تر ینی اون قطعات در کنار هم فقط برای ما تداعی کننده‌ی لوگوی شهوانیست چون خود ما این معنی رو بهش میدیم (اصطلاحاً “پاریدولیا”). این «توهم معنابخشی» درمورد شکل‌گیری حیات روی کره زمین و وجود انسان هم صادقه. طوری که انسان در تلاشه روند پیشروی جهان پیش از خودش رو زمینه‌سازی و پدیداومدن خودشو هدف غایی فرض کنه. غافل از اینکه فرگشت انسان درست مث همون تشکیل لوگوی شهوانی از تیکه‌های استکان، نه با برنامه‌ریزی معین قبلی بلکه حاصل روند خودبه‌خودی و پی‌درپی متأثر از هزاران عوامل دیگه بوده، که مسیر خودش رو پیش رفته.

در امتداد بحث سرنوشت از منظر مادی، بحث پیش‌بینی آینده و “آزمون و خطا” مطرح شد. پس مسله ساده‌س، چارلز داروین میگه «در رابطه با زندگی‌ آینده، هر کسی‌ باید برای خودش در میان “احتمال‌های مبهم و متضاد” تصمیم گیری نماید.» حال اگه علم قادره احتمالات و خطا رو به حداقل برسونه پس هرکس با آگاهی لازم قادر خواهد بود در آینده به همون چیزی برسه که خودش مد نظر قرار داده. که این مسله به وضوح اختیار انسان درمورد سرنوشتش رو از منظر علم روشن میکنه. فلذا تفاوت سرنوشت از منظر علم و دین همین مسله‌س. چون چیزی که دین به ما میگه اینه که وجودی هوشمند و عالِم با هدف مد نظر خودش جهانو کن فیکون کرده و این کاردستیش خارج از اون چیزی که معین نموده عمل نمیکنه. قبل از اینم به وضوح شرح شد ولی چون طبق معمول فایده نداش مجددن عرض میشود اگه پروردگار متعال ادیان از قبل درمورد سرنوشت مخلوقاتش مطلع نباشه، پس عالِم بود خودش زیر سوال رفته. همین مسله به وضوح ناچار بودن انسان دینی به سرنوشت از پیش رقم شده‌ی خودش رو مشخص میکنه و حرف دیگه‌ای برا گفتن باقی نمیذاره. (رجوع شود به جمله ژان پل سارتر)

الان شما داری حرفای خودمو به خودم برمیگردونی!!! خب من از همون اول دستام تاول زد تا اینو صد بار نوشتم !!!
خیلی خب پس قبول داری که اونچه ما اون رو تصادف مینامیم د واقع تصادف نیست و براش سلسله علتی وجود داره درسته؟
پس فرقی نمیکنه ما اون عوامل رو بدونیم یا نه ،چون چه بدونیم و چه ندونیم استکان به همون سرنوشتی دچار میشه که به واسطه اون سلسله علل قراره دچارش بشه.جبر گرایی به این معناست که از از زمان t و نقطه شروع x فقط و فقط میشه به نقطه y در زما

0 ❤️

2016-07-05 13:56:20 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری __

اسکلت چیزای دیگه هم داره، میتونی پرس و جو کنی.
اون خوددرگیری که توضی دادمو درست بخون و قشنگ بشین روش فک کن، چون هنوز میبینم درش غوطه‌وی. هم خودت هم اون آخوند یا آخوندایی که این توجیهاتو واست میارن. چطوره که واسه گمراهی افراد اراده غیر مستقیمه ولی واسه کشتن افراد وسط جنگ یهو پروردگار از اون بالا مستقیمن وارد عمل میشه؟! ضمن اینکه این مستقیم و غیرمستقیم فرقی در اصل قضیه که میشه همون آگاهی پروردگار به آینده (همون از پیش تعیین شده بودن وقایا) ایجاد نمیکنه، حالا رابطه میخواد طولی باشه میخواد عرضی یا ارتفا و مساحت و محیط…! اینا ماسمالیای بچگانه‌س که نهایتن به درد همون تست معارف کنکور میخوره و بس. ضمن اینکه انعام59 صراحتن اذن و اراده پروردگار روی افتادن یه برگ از درختم توضی میده. نمیدونم کجا زندگی کردی که تالا این جمله «بدون اذن و اراده پروردگار یه برگم از درخ نمیفته پائین» رو از دهن مؤمنا نشنیدی. هر مؤمنی به دین اسلام دیگه کاملن براش واضحه که آینده‌ی همه چیز از پیش نزد پروردگارش رقم خورده.

همونقدر که عدم پیش بینی به معنای اختیار نیست، توانایی پیش بینی آینده هم به معنی عدم اختیار نیست. اختیار یعنی مجرد از هر عاملی بشه بین گذاره الف و ب یکی رو انتخاب کرد چه فردی از آینده این انتخاب آگاه باشه و چه نباشه.

_

پست بالا جواب اینم توش هس

0 ❤️

2016-07-05 13:58:32 +0430 +0430
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: charlatan1375
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. اول اینکه آیه رو اشتباه ترجمه کردی (یا به عمد از بین این همه ترجمه این یکی رو آوردی).اونجایی که میگی سرنوشتیست تعیین شده،اشتباهه درستش اینه: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. مدتی(از عمر) است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. تو پست های قبلی هم توضیح دادم که الهیون اختیار آدم رو به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنن. بخشی که کاملا در اختیار ماست و بخشی دیگه که از قدرت اختیارمون خارجه مثلا،سیل،زلزله،تولد،مرگ،برخورد سیاره ها و.... اما بخشی که کاملا در اختیار ماست همون انتخاب راه زندگی،انجام کار خوب و بد،محبت،دروغ گویی،راه رفتن،غذا خوردن، حرف زدن و.... اما جالب تر خود این آیس که دقیق مسئله اختیار آدمو روشن میکنه:آیه میگه هرکس زندگی دنیا را بخواهد در این راه گام بردارد،چیزی به او خواهیم داد. و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او میدهیم.که به وضوحح روشن میکنه که انسان تو انتخاب راه و گام برداشتن درش آزاده.

بعله آزاده. اینم سندش:

وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ الله به سراى سلامت فرا می‌خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت می‌کند. یونس/10 (ینی هرکیو عشخش کشید!)

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ همانا تو هر كه را دوست دارى نمی‌توانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت می‌كند و او به هدایت یافتگان داناتر است. قصص/56 (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)


charlatan1375: انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد آیه رو اشتباه ترجمه کردی، ترجمه درست اینه: اوست کسی که شما را از گل آفرید،آنگاه مدتی(از عمر) را مقرر داشت و مدت حتمی نزد اوست با این همه شما شک میکنید.پس این آیه نه درباره سرنوشت انسان،اعمال و رفتار و رسیدن به نتایج تو این دنیا( و انتخاب راه زندگی) که درباره مییزان و زمان عمر داره صحبت میکنه. درباره آیه 11 سوره فاطر:قسمت اولش که درباره علم الهیه و نه سرنوشت آدم،میمونه قسمت دومش که درباره میزان عمر افراده که اونم اشاره شد خدا برای هر فرد با توجه به حکمتش میزانی از عمر رو در نظر میگیره. و ربطی به اختیار آدم تو انتخاب راه و تعیین سرنوشتش تو این دنیا نداره. درباره آیه 100 سوره یونس:اجازه خدا همون مشیت الهی(و نه اراده مستقیم خدا) و در گرو اندیشه کردنه (در دین) لذا آخر آیه میگه پلیدی را برآنهایی میگذارد که اندیشه نمیکند (یعنی اندیشه نکردن بازتابش میشه پلیدی و گمراهی) که چون خدا قواعد نظام هستی رو تعیین کرده به خدا نسبت داده شده. سوره انسان/30: این آیه نه درباره اختیار انسان و نه درباره سرنوشته. بلکه درباره راهیه که خدا برای سعادت انسان تعیین کرده مثل دانش آموزی که میگه ما هیچ چیزی رو نمیخوایم جز اونی که معلممون گفته(که همون روش درس خوندن برای رسیدن به موفقیته). گواه حرفم هم میشه آیه قبلی همین سوره که میگه:بی تردید این وسیله تذکر است،پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی برگزیند.و در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

دیگه واضح‌تر از این؟:

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (3) نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را منزه دار . همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید . وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر ) هدايت فرمود (3) (سوره اعلی). [لذا یکی از دلایل سکون جامعه‌ی اسلامی در گذر زمان، اعتقاد به همین مسئله است. در این موضوع انسان موجودی است مسخ شده که از خویش هیچ اراده‌ای ندارد و تنها باید گوش به فرمان کسی باشد که قبل از پیدایش جهان، برای او قضائی رقم زده(تصمیم گرفته) است و در چاچوب آن قضا، او را به سمتی که تعیین نموده، هدایت می‌نماید]

charlatan1375: در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

جدا از مسخره بودن این تفسیر به رأی، به نظرم یا ایران زندگی نمیکنی، یا تالا از خونه‌تون بیرون نرفتی بیسوچار ساعت کنج خونه نشسی. بهتره بری در بطن جامعه از نزیک ببینی ملت مسلمون در جواب هرسوالی درمورد روشنی آینده کارشون لفظ “ان شاالله”(اگر خدا بخواهد) از دهنشون نمیفته.


charlatan1375: درباره آفرینش انسان :((جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت)) ذاریات/56 برخلاف شما من فکر نمیکنم عبادت یعنی دولا راست شدن و البته مثل شما موقع سجده کردن افراد به ماتحتشون زل نمیزنم!!! .

اینکه خودت شخصن چی درمورد این آیه فکر میکنی نه برا من اهمیتی داره نه فرقی در اصل قضیه ایجاد میکنه. ضمن اینکه من بشخصه از رو گرایش جنسیم علاقه‌ای واسه زل زدن به ماتحت شما هنگام دولا راس شدن ندارم ولی بین همون مؤمنین هسن کسائی که علاقه دارن و از تماشای این منظره حسابی فیض میبرن.

دو تا آیه اولی که آوردی که جواب دادم یشاء که از مشیت میاد همون قوانین حاکم بر نظام هستیه نه چیز دیگه،فلذا تفسیر هرکی عشقش کشید باطله. تنها جایی که تو قرآن درباره هدایت از کلمه یرید استفاده شده سوره حج/آیه 16 که اونم اشاره به فرستادن کتاب آسمانی داره که اراده مستقیم خدا رو میطلبه(یعنی این کتاب بنا به تعبیری مستقیم از سمت خدا اومده). ......................................................... درباره این آیه:سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى ترجمت اشتباهه:ترجمه درست این میشه: منزه بدار اسم پروردگار بلند مرتبه ات را،اوست کسی که آفرید و منظم ساخت و کسی که اندازه گیری کرد،سپس هدایت نمود(یعنی هدایت تکوینی هر موجود بر حسب اندازه گیری معینه). نه اینکه واسش سرنوشت نوشته باشه... در آخر اینکه مردم چه اعتقاد و برداشتی دارن رو میتونی از خودشون بپرسی و سعی کن یه خورده کمتر به ماتحت دیگران زل بزنی(چون خوبیت نداره) ? ? ? ?

_

بازم همون پیچوندن آخوندوار اصل قضیه! دیگه این ماسمالیا رو حوصله ندارم واکاوی کنم حیف وقت و انرژی. شاید آخر شب اگه سرم خلوت شد اومدم نوشتم.

ضمن اینکه اون مثال ماتحت بخشی از تشریح آناتومی هنگام عبادت بود ولی مث اینکه خعلی درگیرت کرده که تا این حد علاقه‌مند شدیو توجه نشون دادی بهش! ?

حالا شما هر اسمی دلت میخواد روش بذار،واسه من کوچکترین اهمیتی هم نداره. به ماتحت دیگرانم زل نزن ،زشته عه عه عه عه..

هنوزم که تو اون ماتحته گیر کردی!

0 ❤️

2016-07-05 14:06:07 +0430 +0430
نقل از: angry_boy

به این کیون؟! ?

من همون اول به خانوم حنا گفتم که سوال بی جوابیه این تاپیک.شما دو تا هم تا 10 سال دگه خودتونو جِرَم بدید به جواب نمیرسید و نمیتونید هم دگه رو قانع کنید. (dash)

_

بسگی داره سوال تاپیک از چه دیدگاهی باشه که معین بشه جواب داره یا نه. اگه از منظر علم باشه هنو نتیجه‌ی معینی در کار نیس که با کمال قعطیت بشه گف. ولاکن از نظر دین هرجوری بخوای حسابشو بکنی آخرش به این نتیجه میرسی که سرنوشت از پیش تعیین شده‌س.

0 ❤️

2016-07-05 15:17:02 +0430 +0430

والا ی چیزاییش انگار از پیش تعیین شدس ینی همین مریضی های سخت
ولی خب چیزی ک واضحه اگر تلاش کنی شاید زنده بمونی و ایندتو تغییر بدی
اگرم بشینی سرجات اینده ای هم درکار نیست واست

0 ❤️

2016-07-05 16:49:13 +0430 +0430

سلام این بحث بسیار خوب و مفیده اما چون موضوع بسیار پیچیده ایه نمیشه اینجا زیاد بازش کرد بخاطر همین من فقط یه اشاره ای می کنم که سئوال شما تا حدودی پاسخ داده بشه. اینکه میگن سرنوشت انسان از قبل مشخصه تقریبا درسته یعنی انسانها بواسطه زندگی هایی که پیش از این زندگی زمینی داشته اند بواسطه اعمال و رفتار و افکاری که در زندگی قبلی داشته اند کارماهایی برای خود ایجاد کرده اند. خداوند بخاطر لطف بیکران و نامتناهی خویش برای اینکه انسان بتواند به کمال برسد فرصت دوباره ای برای وی ایجاد می کند که با آمدن مجدد بروی کره زمین نتیجه اعمال و کردار نادرست خود در زندگی یا زندگی های پیشین خود را پاک کرده و بتواند راه سعادت را در پیش بگیرد. وقتی ما به دنیا می آییم بر اساس اعمال و کارماهای گذشته یه سرنوشت و تقدیر برای خود رقم می زنیم. به عنوان مثال اگر در زندگی گذشته به کسی تجاوز کرده باشیم در این زندگی به ما تجاوز خواهد شد اگر در زندگی قبلی باعث بیماری کسی شده باشیم در این زندگی بیمار خواهیم شد اگر در زندگی گذشته مال کسی را برده باشیم در این زندگی مالمان را می برند و ...

اما تقدیر و سرنوشت قابل تغییر است اما چطور؟ تقدیر و سرنوشت چیزی حدود 60 الی 65 در صد در این زندگی ما موثر است و اختیار و اراده انسان نیز حدود 35 الی 40 در صد در این زندگی کارساز است. یعنی انسان می تواند با توجه به اختیار 40 در صدی که به او داده شده با شناخت و آگاهی به آن، تقدیر و سرنوشت خود را تغییر دهد و کارماهای گذشته خود را پاک نماید در این صورت اختیار انسان بر سرنوشت او غلبه خواهد کرد اما اگر انسان آگاهی نداشته باشد و نداند که رابطه تقدیر و اختیار چیست و صرفا در روزمره گی زندگی کند سرنوشت بر او غلبه خواهد کرد و در این زندگی زمینی نیز در جهل و ناآگاهی بسر برد در نهایت سرنوشت او را مغلوب می کند و او توان مقابله با آن را نخواهد داشت. به همین جهت است می گویند اول خودت را تغییر بده تا سرنوشت بدی که در انتظارت است تغییر کند وگرنه هیچ راه مطمن دیگری برای تغییر سرنوشت وجود ندارد. بحث در این زمینه طولانیه اگر سئوال خاصی داشتین بگین من درخدمتم. ?

0 ❤️

2016-07-05 18:02:14 +0430 +0430

خانم گلم …عزیزم
یکبار هم بیا این قضیه سرنوشت رو از منظری دیگه تماشا کن .
خیلی آسون و خیلی راحت میتونی با چشم های خودت ببینی و حتی احساسش کنی! متاسفانه این ادمهای دوپا با اون مغز معیوبشون از هزاران سال پیش تا بحال ، با این توهمات و خرافات و کلا اوهام بافی ها …که فقط و فقط صرفا جهت سواستفاده از بی خبران و ابلهان بوده ، بعدا بشکل قدرت طلبی توسعه پیدا کرد و تنها ارث بودی که نسل به نسل برایمان بیادگار گذاشتند !. خداوند در سرنوشت انسان هیچ دخالتی نداره . اصلا چنین چیزهایی رو یا اصلا اینطور بگم ، کلا از اولِ پیدایش ادمیزاد تا حالا …حالا هرکی میخواد باشه …هرچی بخدا نسبت دادند و هرچی از خدا هم گفتند یک توهین بسیار بزرگ به خدا محسوب میشه !
اگر مغزر 8 میلیارد انسان رو هم یکی حساب کنی …قدرت و عظمت خدا رو حتی نمیتوی تصور کنی ! حالا با این صفت ها و حرفهای خنده دار و هزار ان نسبت های ریزو درشت و حقارت آمیز رو بخدا نسبت میدن …صرفا میراث حقارت امیز اجداد نابخرد ادمیان بوده که در کمال حیرت تا به امروز در مغز ما به یادگار گذاشتند…!
عزیزم خیلی خیلی خیلی ساده بهت بگم الان که پشت کامپیوتر نشستی و متقابلا نشستم داریم سرنوشت دیگری رو رقم میزنیم …دیگران هم دارند سرنوشت مارو که الان راحت نشستیم رقم میزنند. چه جوری؟ خیلی ساده
شما هر حرکتی رو انجام بدی حتی یک قدم در حیاط منزل عقب جلو بزاری یا اینکه یک کلام حرف بزنی …به این میگن سرنوشت ساختن هم برای خودت هم دیگری !
فرض کن درون پیاده رو داری راه میری و من پشت سرت در حرکتم …پشت سرمن هم یه نفر دیگه …ناگهان شما یه اسکناس میبنی …ناخوداگاه خم میشی برش میداری دراین هنگام من به شما برخورد میکنم …مکث میکنیم همین شما به راه خودت ادامه میدی …من همینطور …سر چهارراه ناگهان یه ماشین بمن میزنه ! اسم اینو چی میزاری ؟ خدا خواست ؟ خودم خواستم ؟ یا شما خواستی که خم شدی پول برداری ؟ اگر من بهت نمیخوردم شاید سالم میماندم …شاید تو زخمی میشدی !
حالا حساب کن میلیونها ادم در این شهر زنجیر وار دارند سرنوشت همدیگرو رقم میزنند …اقا ساعت چنده ؟ یه مکث …مسیر زندگی عوض شد ! حتی با یک ثانیه استپ کردن … شانسی که میتونست 20 متر بالاتر نصیب تو بشه تغییر مسیر میده ووشاید هم برعکس بدشانسی منتظرت بود…تغییر کرد! رو این حساب هرچقدر در زندگیت برنامه ریزی کنی که در اینده چی میخوای بشی و چه جوری سکان رهبری زندگیت رو اونطور که باب میلت باشه بخواهی …یک فکر کاملا احمقانه و درو از عقله که با هیچ منطقی جور درنمیاد …!.
خوشبخت ترین انسانهایی که روی زمین زندگی کردن فقط انسان های نخستین بودند و بس! البته ماهنوز هم همان انسانهای نخستین هستیم فقط دوتا فرق داریم …اونها در جنگل بودند …اما حالا فقط درخت نیست ! فرق دیگه اش اینه که اونها بمراتب و صدالبته ازما خیلی خیلی بهتر بودند و دور از جون ادم تر بودن ! اون بدبخت ها بزرگترین تسلیحاتی که تو زراد خانه هاشون پیدا میشد فقط یه گرز ، شاید هم یه چماق بود وسلام … الان چی دارند ؟ اونها اگر از روی غریضه شاید یکی رو میکشتند …الان از روی عقل و متمدن بودن به فجیع ترین وضعی مثل آب خوردن ادم میکشند!
اونها دروغ نمیگفتند اما دراین عصر انسان متمدن صبح خودشو برای بدست اوردن روزی با دروغ شروع میکنه …اونها اگر دزدی هم میکردند از روی نیاز بوده اما حالا بی نیاز ترین ها شاه دزدهای روزگارند ! اونها اگر از روی غریضه امیزش میکردند …در این عصر به شکل حیوانی و سادیسمی به ناموس مردم و هر حریمی که بگی تجاوز میکنند …! برای همین میگم ادمیزاد ابله ترین و بدبخت ترین خلقت افرینش هستش …میگی نه خوب نگاه کن همه این بلاهارو سرهم میارند که هیچ بکنار…همین که یه مشت خل مغز و کلا مغزهای بد …ادمهای بدذات دارند دنیا رو اداره میکنند ! 1000 تا ادم خوب روی حساب خوب بودنش نمیتونه 2تا ادم بد رو اداره بکنه ! چون ازادی افراد اعتقاد داره …چون نمیتونه مغزهای اکبند مانده ، یا کم کارکرد بدبخت اجتماع رو بجهت منفعت طلبی یا ایدئولوژی خاصی جهت حفظ و توسعه قدرت طلبی بنفع خودش مصادره بکنه !! اما خوب تماشا کن که چه جوری 2تا ادم بد 1000 نفر ادم خوب رو نه تنها اداره میکنند بلکه زنجیر هم دست و پاشون بستند و توسرشون هم میزنند قاطی هیچ کاری هم نمیکنندشون تا میادا قدرت بگیرند !.
عزیزم حقیت خیلی ساده تر و خیلی آسونتر از اون چیزیست که این مغز پیچون ها برامون سختش کردن هست ! کافی فقط نیک و به روشنی جلوت رو ببینی …براحتی قابل مشاهدست …اما کاری کردن که چشمامون نتونه ببینه یا اگر هم دید نتونه تشخیص بده …باید بری حتما اون دور دستها سراغش بگردی …!
این خلاصه مطلبی بود که میتونستم برات بدینشکل بنویسم …امیدوارم تونسته باشم منظور خودم رو رسونده باشم …و البته امیدوارم هستم …این نظر منتشر شه .چون اکثرا با خطا خواندن مطلب خستگی تایپ رو رو تنمون گذاشتند . حالا نمیدونم سیستم رو چی حساسه که تشخیص اینچنین میده …ما که نفهمیدیم .

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «