تریسام با سارا🤩 (۱)

1403/02/17

از داستان علی و ما سکس اخری که داشتیم ۲ ماهی گذشته بود تو‌ اون تایم فان دیگه ای نداشتیم و درگیر زندگی بودیم ولی سکس ۲ تایی خودمون و سعی‌ میکردیم خوب انجام بدیم چون اگه دست کم گرفته میشد و ‌فقط رفع کوتی بهش نگاه میکردیم رو‌ خیلی چیزا تاثیر میذاشت و کیفیتش و از دست میداد وقتی سکس ۲ نفرمون حتی اکه تعدادش تو هفته ۲ تا ۳ باشه ولی به شکل درست و کامل انجامش میدادیم باعث میشد هم از هم دلخور نشیم بخاطر کم کاری هم سردی بینمون پیش نیاد و اینم بگم که خوب خوب پیش بردنش باعث میشد ناخوداگاه رو چیزای دیگتم تاثیر مثبت بزاره مثلا همیشه شیو میکنیم و همیشه یه روتین پوستی منظم و داریم و همیشه نه زیاد ولی کم به خودمون میرسیدیم
این چیزه خوبی بود که‌ ما سعی کرده بودیم جا بندازیم و دیگه عین قدیم نباشیم و محرک هم باشیم چون تو این مورد حرکت از دو طرف ثابت نگهش میداره و اگه یکی کم بزاره طرف مقابلشم قطعا کم میزاره یجورایی زنجیری طور ه پس ما جفتمون رعایت میکردیم

بخاطر کار و گرفتاری چند وقتی بود که درگیر فان نبودیم فقط تایم سکس باهاش همو تحریک میکردیم و برنامه ی تفریحی خاصی ام‌ نداشتیم
میخواستیم اولین فرصت یه مسافرت بریم و یکم عشق و حال کنیم .
وسط هفته بود‌که‌یکی‌از دوستای ساناز که اسمش سارا بود زنگ زد و برای تولدش مارو ۵ شنبه دعوت کرد خونشون اولش نمیخواستیم بریم ولی بعدش گفت پی وی مهمونی و شلوغ نیست و حتما بیاین ما هم قبول کردیم و قرار شد ۵ شنبه بریم تولد سارا.
۵شنبه: ساناز از سر کار اومد و یکم با هم لش کردیم و بعد پا شدیم باهم رفتیم حموم و اومدیم بیرون ساناز شروع کرد اماده شدن و منم لباس پوشیدن
ساناز که موهاشو خشک کرد لباساشم پوشید یه تاپ کراپ مشکی که فقط سینه هاشو میپوشوند و یه دامن مشکی تا سر زانوش قرار شد یه کتم ببریم اگه اوکی‌ نبود رو کراپ بپوشه و با پاشنه بلند مشکی خیلی خوشگل و جیگر شده بود یه فکرای بدی تو سرم کردم دودولم و یه قلقلکی داد یه بوسه گنده از لپش گرفتم و یه در کونی محکمم بهش زدم و راه افتادیم و رسیدیم.
مهمونی شلوغی‌ نبود و ۳-۴ تا از دوستای سارا بودن و دوس پسراشون
بعد از اشنا شدن و دادن کادو سارا لباس و دراوردیم و نشستیم و شروع کردیم مشروب خوردن سارا پیش ما نشست و شروع کردیم صحبت کردن
دختر خوب و خوش تیپی بود و چند وقتی بود از دوس پسرش جدا شده بود
صحبت میکردیم و مشروب میخوردیم و کم کم صمیمی تر و بیشتر میگفتیم و میخندیدیم و کلی خاطره و داستان و اینا تعریف کردیم و گپ زدیم اخرای مهمونی بود و ۲ تا از دوستای سارا رفته بودن و ما بودیم و خودشو یکی از‌ دوستاشو دوسپسرش نور کم بود و دیگه ملو شده بودیم ما اینور میز بودیم وسارا بغل ساناز نشسته بود و دوستاش اونطرف من کرمم گرفت و اروم دستم و بردم دامن ساناز کشیدم عقب و میخواستم دستم ببرم سمت کسش
ساناز برگشت و یه نگاه نکن ضایس میفهمن کرد به من ولی من مهم نبود برام و اونم دید جدیم خودش شل شد پ فقط خودشو به اونور میزد دامن خیلی رفته بود بالا ولی چون جلوش میز بود معلوم نبود و من انگشتم به کسش رسوندم شروع کردم مالیدن و همونجوری صحبت میکردیم و مشروبم میخوردیم سارا بلند شد از رو میز یه چیزی‌ورداره و بشینه اومد که بشینه اومد دست راستشو بزاره رو رونه ساناز دید ساناز دامنش کامل بالاستو دست من تو یه نگاه با تعجب کرد و خندید منم دستم و دراوردم سانازم با خجالت دامن و کشید پایین همو با خنده نگاه میکردیم و دیگه یه کوچولو نشستیم و ما سوار ماشین شدیم تا ساناز نشست کونش و اوردم جلو صندلی و پاهاش و باز کردم و تکیش دادم به عقب دامنش و کامل دادم بالا از رو صندلی خودم اومدم جلو یه لیس محکم به کسش کشیدم نشستم و راه افتادم و هموینجوری که‌میرفتم کس ساناز تو همون حال با انگشت میمالیدم و اه ساناز در اومده بود تو حال خودش بود لذت میبرد ۲-۳ دقیقه ای گذشت و دست من و یهو ورداشت و به در شاگرد تکیه داد و کونش و اورد جلوی ترمز دستی پ پاهاش و باز کرد و همینجوری که من و نگاه میکرد کفشاشو از پاهاش دراورد و و انگشتشو کرد تو دهنشو شروع کرد کیشو مالیدن تا ارضا شه و منو نگاه میکرد و پای چپشو اورد جلو کرد تو دهن من همینجوری که من انگشتای پاش و میخوردم اونم کسش و سمت من میمالید و ناله میکرد من پاهاش و میک میزدم و اذت میبردم از این که داره به ارگاسم میرسه کیرم داشت میترکید تو شلوارم و خودم کلی داغ کرده بودم ولی صبر کردنه بیشتر لذت میداد جفت پاهاش و اوردم دمه صورتم و براش لیس میزدم و سانازم ناله هاش زیاد شده بود و تند تند داشت کسش و میمالید یهو برگشت گفت اب کسم داره میاد لرزی به تنش اومد و ابش اومد همون حالت جمع شد و اروم رفتیم تا خونه ساناز میخواست منم ارضا کنه ولی لذتی بیشتری تو اون لحظه بردم و میخواستم ریلکس کنه و لذت ببره برای همین رفتیم و رسیدیم و بغلش کردم و گذاشتم تو تخت و بخوابه و بعدش جق زدم با فک کردن بهش و بغل هم خوابیدیم.

2170 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «