سفر دیروز ک واقعا از خداوند شکرگذارم 🫠😃
↩ KamMar1364
اوفف عاشق سن بالا هستم یعنی خیلی دوس دارم تایپیک هم زدم
↩ baxtiyar
عیب نداره مشگلی ک پیش نمیاد/ خوشیش برا منه ک😀
↩ baxtiyar
نظر شما مهم نیس ک شما همینجور بچرخید سرگرم شید
↩ آیدایِ او
این پاسخ را به صاحب تاپیک دادم،عینا خدمت شما هم مجددا کپی پیست میکنم
من ۲۸ سالم بود و عشقم ۴۸ سالشون بود
بله عشقم،چون واقعا دوستش داشتم
یک ساعت که باهاشون بودم
به هم عشق میدادیم
اعتماد به نفس
سکس سکس سکس سکس که تا منتهی الیه وجود جفتمون خالی از شهوت میشد تا فردا…هر مدلی و هر لذتی و هر حرفی که میخاستیم میزدیم
نگاه هم که میکردیم دلمون واسه هم میرفت
همون که شما توی داستانت گفتی…اولین لبمون
انگار تلاقی دو آتش عشقبود که سالها ار هم دوربودیم.
متاهل بودم
ولی معنای واقعی زن داشتن و زن بودن را ایشون به من چشوند.
با جون ودل براش خرج میکردم.واونم برای من…
یماند که در این دوازده سال چه ها و چه مصیبتها که نکشیدیم و ازهم نبریدیم…
و تا اخر شد آنچه که نباید میشد.
حالا یک خانوم ۱۸ تا ۲۵ ساله یک درصد مهارت یک زن اون سنی را در عشق و سکس نداره
تا میای دستش بزنی آی اوی اوخ
تا زرتی هم گفتی…مامانم
بابام…
داداش متاهل نبود باید با همین ازدواج میکردی و بقیه عمر خوشبخت میبودی
حواست به قضاوتهاش باشه…