آبتنی بدون سوتین مامانم تو ساحل شمال

1403/02/16

دو هفته پیش با خاله هامو دختر خاله هام رفته بودیم ساحل شمال. هر از گاهی آدم رد میشد ولی در کل خلوت بود، بخاطر همین تصمیم گرفتیم همگی بریم آبتنی کنیم.

خب ساحل ایران نمیشه با مایو رفت، مامانم اینا مانتو دراوردن و با تاپ و شلوار رفتن تو آب. مشکل این بود که مامانم سوتین نبسته بود و تا تنش خیس شد هرچی زیر تاپش بود از خط سینش تا گودی نافش کامل مشخص شده بود. مامانم سینه های بزرگی داره، گردی سینه هاش، نوکشون و حتی هاله دورش هم مشخص بود. خط شورتشم زیر شلوارش واضح بود.

آروم هم نمیگرفت هی بپر بپر میکرد، آب میپاشید رو بقیه و سر و صدا میکرد. خاله هام قشنگ معذب شده بودن. همه این سر و صدا و البته لرزیدن و تکون خوردن اندام برجسته مامانم از گوش و چشم بچه های تیز ساحل مخفی نموند. چند دقیقه بعدش چند تا پسره شنا کنان اومدن سمتمون. قشنگ و تابلو همه رو دید میزدن تا چششون رو مامانم وایمیستاد. یه تلاشی کردن ارتباط بگیرن و قاطی جمع بشن ولی کسی محل نزاشت رد شدن. مامانم که معلوم بود با چشم خورده بودنش یکم ساکت و معذب شده بود. خیلی نگذشت که یه جمع الاف مجردی دیگه اومدن تو ساحل درست جلوی جایی که ما وسایلمونو گذاشته بودیم، نشستن. ما هم که میخواستیم برگردیم تو خشکی مجبور شدیم از کنارشون رد شیم. دوباره چهارتا مرد داشتن مامانمو با چشم میخوردن. پرروها چشماشونو یه لحظه برنمیداشتن. یکیشون که دو سه قدم اومد سمت مامانم با کیفیت بالاتر دید بزنه. تا نشستیم هم اومد جلوتر رو به مامانم گفت بچه ها چیزی لازم ندارید؟ بازم خیلی محل نذاشتیم تا بپیچه.

هیچی خلاصه ناهار درست کردیم و اونا هم رفته بودن تو آب. همه چی برگشت به حالت عادی تا بعد ناهار که رفتم یه دوری بزنم. همون مرده اومد سمتم گرم گرفتن و صحبت کردن: محلی هستین یا از تهران اومدین؟ گفتم خالم از همینجاست، ما از تهران اومدیم. گفت اره خالتو میشناسم، خانوم فلانیه دیگه؟ یکم خایه کردم گفتم آره. گفت شما از کدوم محل تهرانید؟ گفتم فلان محل. شروع کرد کسشر گفتن آره من اونجا فلان خیابون مینشستم، کلی رفیقام هنوز اونجان بعد رفتم ترکیه ۴ سال اونجا بودم و اینا…

یهو خیلی غافلگیرانه ازم پرسید اسم مامانت چیه؟ محکم پرسید ولی لحنش خونسرد بود، جوری که انگار خیلی سوال عادی پرسیده. منم بعد یکم مکث اسم مامانمو گفتم. یکی دوتا دیالوگ دیگه داشتیم، اونم که انگار چیزی که میخواست و جواب گرفته بود دیگه حرفی نمیزد، منم خداحافظی کردم و رفتم.

سالم برگشتیم خونه ولی هنوز نگرانم که خیلی اطلاعات دادم بهش. به نظرتون کاری میخواد بکنه؟ فکر کرد مامانم خرابه؟ ببخشید طولانی شد.

5020 👀
3 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-05-09 16:43:13 +0330 +0330

یه همچین داستانی منم داشتم حدود ۲۰ سال پیش

2 ❤️

2024-05-09 17:13:49 +0330 +0330

آی دی مامانتو بده مخشو بزنم

0 ❤️

2024-05-09 23:45:32 +0330 +0330

↩ Arashjoon44151
پیش میاد میدونم. مثل لاشخور هم ظاهر میشن ببینن مفت چی گیرشون میاد.

0 ❤️

2024-05-10 06:18:41 +0330 +0330

↩ Manicure
رفته بودیم اب تنی تو رودخونه‌.خانواده مامانم اینا فقط بودن.بابام هم نبود باهامون به خاطر همین مامانم هم راحت اومده بود.با بلوز شلوار تو خونه ای و یه چادر تو خونه ای. رسیدیم اونجا چادر در اورد پرید تو اب.لباساشم نازک.قشنگ انگار یا شورت و سوتین بود چون لباسا نازک.همه نگاش میکردن.به خالم گفتم چیزی به مامان بگو دیگه رفت بهش گفت اونم از اب اومد بیرون چادرشو گرفت دورش

1 ❤️

2024-05-11 20:32:00 +0330 +0330

↩ Andy4013
باشه حتما

0 ❤️

2024-05-11 20:34:33 +0330 +0330

↩ Manicure
جدی گفتم

0 ❤️

2024-05-16 12:42:12 +0330 +0330

↩ Arashjoon44151
ای وای 🤦

لباساشو تونست راحت عوض کنه؟

0 ❤️

2024-05-17 03:03:51 +0330 +0330

↩ Manicure
تو ماشین عوض کرد

0 ❤️

2024-05-19 16:51:06 +0330 +0330

ی همچی داستانی من با خاله کوچیکم داشتم
از تهران اومده بودن خونه ویلایی ما
اول بگم خالم تپل و کون طاقچه ای داره اون روزم ی شلوار سفید با بلوز گل گلی تنش بود
با پسرخاله های دیگم تو استخر اب تنی میکردیم ک این خالمم گیر داده بود بیاین بیرون نوبت خانوماس ما هم گفتیم بیرون نمیام میخاین شماها بیاین داخل
اینم برا این ک کم نیاره پرید تو اب و اول لباسش زد بالا و سوتینش دیده شد بعدشم ک اب جذب لباساش شد کلا شورت و سوتینش دیده می‌شد
قشنگ 3 4 تا پسرخاله شق کرده بودیم ی گوشه نیم ساعتی دید میزدیم😂
اخرشم میخاست بره بیرون نمیتونست از کون و رونش هولش دادیم که بره بیرون
خیلی حال داد

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «