در شهری کهن، معمایی پیچیده در حال رخ دادن بود. دیزل، کارآگاه خبرهای که همیشه با عینک دودیاش شناخته میشد، به تازگی با پروندهای عجیب روبرو شده بود. قربانی، استاد عقل کل، دانشمندی برجسته و محبوب، در دفتر کارش به قتل رسیده بود.
افق، روزنامهنگار جوان و پرشور، اولین کسی بود که خبر قتل را شنید و بلافاصله به محل جرم رفت. او میخواست این داستان را برای روزنامهاش بنویسد، اما نمیدانست که خودش بخشی از داستان خواهد شد.
امیر، دستیار دیزل، با دقت به جمعآوری سرنخها مشغول بود. او متوجه شد که لاکغلطگیری روی میز استاد عقل کل وجود دارد که به نظر میرسید با عجله استفاده شده است.
هژبر، کتابدار کهنسال کتابخانهای که استاد عقل کل اغلب از آن دیدن میکرد، به یاد آورد که بوروف، محقق رقیب استاد، چند روز پیش به دنبال کتابهایی درباره سمهای کمیاب بود.
دیزل با تکیه بر تجربهاش، به این نتیجه رسید که قاتل باید کسی باشد که به استاد عقل کل نزدیک است. او تصمیم گرفت که ابتدا با بوروف صحبت کند. بوروف، که همیشه از استاد عقل کل حسادت میکرد، به سرعت در فهرست مظنونین قرار گرفت.
در نهایت، پس از تحقیقات بیشتر و بازجوییهای دقیق، دیزل متوجه شد که امیر، دستیار خودش، در واقع پسر ناتنی استاد عقل کل است که به دنبال ارثیهای بود که استاد قصد داشت به خیریه ببخشد. امیر، که از این تصمیم ناراضی بود، با استفاده از سمی که از بوروف به دست آورده بود، استاد را مسموم کرده بود.
داستان با دستگیری امیر و افشای رازهای پنهان خانوادگی به پایان رسید. افق، که حالا داستان بزرگی برای نوشتن داشت، تصمیم گرفت که به جای نوشتن درباره جنایت، درباره عدالت و پیچیدگیهای روابط انسانی بنویسد. دیزل، با این پرونده پیچیده، بار دیگر نشان داد که چرا او بهترین کارآگاه شهر است.
یک پرونده جنایی دیگر…
یک قتل مرموز…
قاتل کیست…؟😳😳😳😳😳
امیر جان بسیار زیبا و هوشمندانه بود دمت گرم نیک سرشت توانا 👏👏👏👏👏👏👍👍👍👍👌👌👌👌
↩ Amirkd2023
درود جناب امیر
بزرگوارید و جای در قلبم دارید ❤️ 😍 😍 🙏 🙏 🌹 🌹
↩ Amirkd2023
تاج سری عزیز دل، قلم روان وبیان شیرینی داری ،افرین به این هنر وقریحه 🥰🌹
میشد جای اون لاکغلطگیر، هایلایتر هم باشه و هِچ ایتّیفاقی هم نیفته!! 😜
وجدانا نقش من توی این داستان در همین حد کافی بود؟ 😜😓
↩ لاکغلطگیر
دیگه ببین
خودت خواستی لاک غلطگیر باشی
منم هرچی فکر کردم بهتر از این نیومد تو ذهنم 😁
یه دونه ای رفیق ❤️
↩ Amirkd2023
همین که اسمی ازم بردی، هرچند شاید ناخواسته بود!! 😜😜😜، نشونهی مرامته!
↩ لاکغلطگیر
مرام رو باید از شما یاد گرفت که انقد با جنبه و با درکی ❤️❤️❤️