اینجا تو اثاث کشی بودیم و رفیق فاب و قدیمیم که دوس پسر مخفیِ زنم هست و نمیدونن من خبر دارم اومده بود کمکمون برای کارای فنی
خلاصه بگم این لحظه که این عکس رو گرفتم همسرم داشت مزه آماده میکرد که یکم مشروب بخوریم خستگیمون در بره
بعد عرق خوری مست شده بودیم و میدیدم رفیقم زیرزیرکی پاهای زنمو دید میزنه و زیر شلوار معلوم بود کیرش سیخ شده و هر از گاهی چشم تو چشم میشدن باهم
بعد چند دقیقه گفت یه سری لوازم میخواد و برم از مغازه دوستش بگیرم
من که رفتم خریدا رو کردم رفیقش گیر داد که بشین یه چایی بخوریم و تو رودروایسی نشستم و یکمم اونجا معطل شدم
وقتی برگشتم بطور عجیبی رفیقم و همسرم سرحال بودن و کیرش دیگه سیخ نبود
آخر شب که رفیقم رفت هرچی به همسرم اصرار کردم سکس کنیم قبول و نکرد و پیچوند و زودتر از من خوابید و تو خواب بر خلاف اکثر اوقات هی ازش باد در میرفت و اون شب انقد حشری شده بودم که تو خواب آب منم اومد 🥰🥰🥰
ممنون میشم با لایک و کامنت هاتون حمایتم کنید تا بازم از خاطره هام بگم