سلام من اسمم امین هستش ۲۱ سالمه لاغرم قد ۱۷۱ وزن ۵۵ سفیدم بدنم کم مو…قبلنا سابقه گی داشتم در حد ساک و سافت بوده همشم مفعول بودم این داستانم گی هست اگه دوست ندارید نخونید…
یادمه دوران مدرسه با یکی از همکلاسی هام شیطونی میکردیم براش میخوردم اون لیسم میزد و اخرشم سافت…
من زاتا بدنم کم مو هستش…
دو سه سالی از اخرین شیطونیم میگذشت و زده بود بالا البته خیلی با خودم ور میرفتم ماژیک و دسته پیچ گوشتی و هویج و خیارم میکردم به خودم ولی کیر میخواستم…
رفتم توی ربات دوست یابی توی تلگرام چند تا عکسم از پشتم گرفتم…
با چند نفری چت کردم یا اهل گی نبودن یا سایز و سنشون بالا بود…
به یه پسر ۱۶ ساله وصل شدم…اسمش امیر بود
گفتم گی؟جواب داد مفعولی؟
گفتم اره سفیدددد…
گفت عکس بفرست ببینم یه عکس از کونم بهش دادم پشماش ریخته بود گفت وااااووو
چه بدنی عین دخترایی…گفتم تو عکس کیرتو بده فرستاد پوستش سبزه بود کله کیرش گنده عین گرز سایزشم خودش گفت ۱۲ یکمم پشم داشت…اصلا گی نکرده بود…گفتم دوست داشتم پیشت بودم میکردم دهنم…گفت جوووون واقعا؟ گفتم اره دوست داری؟
گفت اره میای تصویری همو ببینیم ایدی اسکایپمو دادم رفتیم اونجا یه مکالمه تصویری رفتیم یکم بدن نمایی کردم و اونم کیرشو بهم نشون داد…دوس داشتم می افتاد روم راستش هیچوقت یه نفر اینقدر کیس دلخواهم نبود:)
گفتم من مکان ندارم ولی ماشین هست میای بریم بیرون؟
اوایل میترسید حدود یک هفته شهوت و تحمل کردم تا اینکه گفت ظهر بیا بریم یه دوری بزنیم البته کاری نکنیم فقط اشنا شیم قبوله؟گفتم باشه…دل تو دلم نبود
به خاطر همون صورتمو اصلاح کردم خیلی ریش ندارم ولی همونم زدم صورت سفید با لبای قرمز لباس تنگ و خوشگل پوشیدم و عطرزدم به خودم قرار شد برم دم مدرسه دنبالش:)
حتی فکرشم که قراره به بچه مدرسه ای کون بدم دیوونم میکرد…
رسیدم دم مدرسه مشخصات ماشینو براش فرستادم…اومد سوار شد یه پسر ریزه میزه سبزه ولی بی بی فیس…
دست دادیم و مشغول حرف زدن شدیم…براش دلبری میکردم گفتم دارم تجسم میکنم قراره رو کیرت بالا پایین کنم:)
میخندید و خجالت میکشید توی حرکت دستمو گذاشتم روی کیرش…یه تکونی خورد گفت نکن زشته میبینن…گفتم نترس شیشه دودیه…کیفش روی پاش بود برداشتم گذاشتم عقب…دوباره کیرشو گرفتم کیرش توی دستم داشت راست میشد و جوونه میزد…
گفتم دوست دارم همینجا بهت بدم گفت اتفاقا منم دلم میخواد خونتون خالی نیست بریم گفتم نه حیف…گفت بریم یه جای خلوت یکم شیطونی کنیم؟گفتم بلدی گفت اره ادرس داد سمت شهریار بود همش تو راه حشریش میکردم میگفتم واست بخورم کیرتو بدم ته حلقم یا اینکه کونم بذاری تا ته بکنی تو کون سفیدم همزمان هم با کیرش بازی میکردم اونم فقط میگفت جوووون رفتیم یه جایی شبیه تپه بود رفتیم وسطش دور تا دورمون خالی بود حداقل یک کیلومتر…
گفتم دوس داری واست بخورم؟گفت اره
شلوار فرم مدرسه پاش بود زیپشو دادم پایین یه شورت کارتونی آبی پاش بود پیش آبش خیسش کرده بود دادم کنار و کیرشو کشیدم بیرون گفتم جوووون…مهلت ندادم سرمو بردم پایین سرشو مکیدم گفت جوووون
یواش یواش دادمش تو دهنم کل کیرشو…
اونم حشری شده بود کمربندشو باز کرد دکمه شو هم باز کرد تا زانو شلوارشو داد پایین خایه کوچولو و سکسیی داشت لیس میزدم روناشو میمکیدم…
دوباره کیرشو خوردم دادم ته حلقم از سرم گرفته بود فشار میداد روی کیرش حدودا دو سه دقیقه ای همینطوری گذشت اینقدر حشری بودیم که نفهمیدم تو دهنم ارضا شد همونجوری سرمو فشار میداد اولش داشت حالم بد میشه ولی بعد از پمپاژ آبش تو دهنم لذت میبردم خودمم باورم نمیشد اولین بار بود آب کیر میخوردم همش خوردم حتی ابایی که ریخته بود روی کیر و خایش…
بعد اومدم بالا میخندیدم جفتمون دستمال ورداشتم و دور دهنمو تمیز کردم…گفتم چطور بود اونم در حالی که داشت شلوارشو می پوشید گفت عالی بود بهترین ارضا شدن عمرم…
گفتم من هنوز دلم میخواد…گفت منم دلم کونتو میخواد گفتم چه کنیم
گفت مادرم که شاغله برادرم الان میاد ناهار و میره یکی دو ساعتی وقت داریم بریم خونه ما؟
گفتم عالیه چی بهتر از این…گفتم پدرت چی نیست؟گفت نهفوت مرده گفتم چه بد…گفت پس بریم ادرس داد و راه افتادیم تو راه از شدت حشریت دستشو گرفتم گذاشتم روی رونم اونم هی فشار میداد…بعد دستشو بردم زیر کونم و رانندگی میکردم:)
نزدیک خونشون شدیم یه جایی دور از شهر بود البته نزدیک مدرسه ش
گفت داداشم ماشینش نیست فک کنم رفته یه دیقه وایسا من برم اگه اوکی بود زنگ میزنم بیای…
یه خونه ویلایی بود البته قدیمی
دو دیقه بعد زنگ زد گفت بیا فقط نگاه کن کسی تو کوچه نباشه…
یه زن از کوچه داشت رد میشد وایسادم بره…بعد رفتم درو باز گذاشته بود سریع رفتم تو و درو بستم…
دیدم توی حال هستش در خونه رو هم بستیم گفتم کسی نیاد گفت نه ساعت چهار به بعد مادرم میاد…گفتم خوبه نشستیم روی زمین یه تشک هم انداختیم اون لباسشو عوض کرده بود و لباس خونه پوشیده بود گفتم من یه دستشویی برم گفت برو رفتم اونجا خودمو تخلیه کردم و تمیز…دوباره حمله کردم به کیرش درش اورم و دهنمو بردم روش دوباره شروع کردم به خوردن…
اونم دراز کشید و بالش گذاشت زیر سرش…
منم میخوردم اولش راست نمی شد ولی بعد یکی دو دیقه شد دیگه ادامه ندادم با اینکه اصلا کون نداده بودم ولی دوست داشتم بهش بدم…
سریع پاشدم و لباسمو در اوردم شلوار و تی شرت
فقط یه شورت هفتی زرد پام بود گفت اووووف
گفتم خوبه؟گفت محشره…خوابیدم زمین سپردم دست خودش اومد نشست روی رونم یکم کونمو فشار داد بعد خودم شورتمو تا زیر کونم دادم پایین…
گفت جووون چه کونی چقدر سفیده…
لای کونمو دست میکشید سوراخمو بعد کیر داغشو لای کونم حس میکردم…که میکشید لای کونم گفتم لیس نمیزنی؟گفت نه خوشم نمیاد گفتم باشه پس بکن تو…گفت بکنم توش؟گفتم اره گفتم یه دیقه بلند شو…بلند شد یه بالش گذاشتم زیر کیرم تا کونم بیاد بالاتریه تف کردن کف دستم و مالیدم به کیرش کون خودمم تفی کردم خوابیدم رو بالش گفت جوووون…
اومد پشتم از کیرش گرفتم و گذاشتم دم سوراخم و کردم توش یکم سوخت گفتم اخ گفت دردت اومد گفتم نه اروم بکن تو آروم ها گفت باشه اروم فشار داد تا ته که رفت گفت جوووون چه کونی…
گفتم اخخخخ میخوام فقط آروم عجله نکن…گفت باشه سر کیرش گنده بود اولش یکم اذیت میکرد…
ولی بعدش خوب شده بود…اونم اولش بلد نبود ولی بعدش بهتر تلمبه میزد…خوابیده بود رومو توم عقب جلو میکرد منم قشنگ جا باز کرده بودم…میگفت چطوره دوس داری کونی؟گفتم اره خیلی خوبه بکن منو…یه جون محکم تر گفت و تلمبه زد تو کونم…واقعا هیچوقت از مالیده شدن به اندازه کون دادن لذت نبرده بودم…شاید چهار یا پنج دقیقه داشت میزد بهتر شده بود قشنگ میاورد تا کله کیرش و تا ته فرو میکرد قشنگ صدای برخورد خایه شو به کونم میشنیدم…
یهو چند بار گفت اوووف اووووف داره میاد…گفتم اوووم بریز توش بریز تو کونم همشو بریز تو کون سفیدم…اونم گفت جووون چشم کونی و خالیش کرد تو کونم…ولی همچنان داشت تلمبه میزد تو کونم…قشنگ حس میکردم آبش از تو کونم زده بیرون و ریخته بود روی خایم…بعد کشید بیرون و گفت جووون عجب کونی کردم…گفتم نوش جون کیرت…خندید گفت چه حالی داد خدایی دمت گرم…
گفتم میشه کونمو خشک کنی؟دستمال ورداشت و کونمو خشک کرد…پاشدم رفتم دستشویی نشستم خودمو تمیز کردم آبش از تو کونم میریخت بیرون…
خودمو تمیز کردم و اومدم تو خونه…دیدم میخنده گفتم چیه گفت لامصب چقدر سفیدی گفتم تو هم خوب بلدیا گفت اولین بارم بودا گفتم پس دهنمو سرویس میکنی که خندید…
ساعت حدود سه و ربع بود گفتم دوست داری یه بار دیگه؟گفت میترسم مادرم بیاد…گفتم باشه پس یه روز دیگه
لباسمو پوشیدم و زدم بیرون…البته بازم رابطمون ادامه داره اگه دوست داشتید مینویسم…

نوشته: امین