نزدیک عید چند سال قبل همراه دوستی قرار گذاشتیم چون توی کشور آذربایجان چند تا کنسرت برگزار میشد همراه خانواده (هر کدوم 3 نفره بودیم ) بریم . چون آشنا داشتیم خونه ای تهیه کردیم و بلیط ها رو هم رزو کردیم و تقریبا کارها ردیف شد . البته باید اعتراف کنم زن دوستم یه کم کارش میلنگد . هر چند کم و بیش میدونستم اما تو تمام رفت و آمدهای قبلی سعی نمیکردم سوتی بدم . اصلا باور کنید سعی میکردم پیش خودم بگم خوب کارهای شخصی اون به من و ما چه مربوطه . مهم وقتیه که با ماست کار بدی انجام نده .
خلاصه رفتیم و تو باکو مستقر شدیم یادش بخیر روز اول کلی آبجو و ودکاو دیگر وسایل تهیه شد و تا شب کنسرت که اولیش 4 عید بود هر شب شادی و رقص و گردش و گاهی هم اگر میشد پسرها رو خواب کنیم با خانومامون میرفیتم دیسکو . شب اولین کنسرت بود . یک کم از همیشه بیشتر پاتیل بودیم . همه آماده رفتن شدند ( اینم بگم دوستم یکمقدار با همسرش خشک بود و کمی هم توی این چند روز گاهی رفته بود رو مخش ) اون شب هم وقتی آخرین پیک رو داشتم میریختم دیدم که داره به خانومش میگه تو حد خودت رو نمیدونی . بهش گفتم ای بابا یک امشبه رو بی خیال شو بزار همه خوش باشن . حتی موقع لباس پوشیدن هم باز دخالتی کوچیک کردم و قضیه رو ماست مالی کردم . چون دوستم آذری بلد بود همراه پسرش رفت پایین مجتمع که اتومبیل تهیه کنه . منم مسئول این بودم که آخرین نفر ی باشم که خونه رو ترک کنم و به نوعی کلید دار بودم . خانومم و پسر م و من بیرون درب وایستاده بودیم و اسانسور تو طبقه ایستاد و بلند صدا کردم مریم خانم بیا باید بریم . صداش از توی خونه اومد که داره چکمه شو میپوشه و الان میاد . به ناچار خانومم و پسرم با اسانسور رفتند . با عصبانیت گفتم میبینی . همین کارها رو میکنی که الان شوهرت دوباره کفری میشه . در حالی که کمکش کردم زیپ چکمه رو ببنده با لحن مهربانه ای گفت چشم . دیگه تکرار نمیکنم . درب رو بستم و منتظر اسانسور شدیم و وقتی درب اسانسور بسته شد یکدفعه دست دور کمرم زد و یه بوس رو ونه ام گذاشت . تو بهت بودم که دیدم تو طبقه همکف هستیم سریع دست رو گونه ام کشیدم و لکه ماتیک رو پاک کردم وقتی درب باز شد حسین شوهرش جلوی آسانسور ایستاده بود که بیاد بالا دنبال ما که چرا دیر کردیم و تو ناهش هم قدری شک و دو دلی رو متوجه شدم . مریم بسته نشدن زیپ رو بهونه کرد و موضوع آرام شد . تو کنسرت چون یه مقدار مشروب تو اب معدنی ریخته بودم و با هزار تا کلک همراهم برده بودم هر کس یه قلپی دوباره زد و سر خوش تر از قبل شدیم . حسین پیرها رو برد جلو که به استیج نزدیک تر باشن من و دو تا خانومها هم تو ردیف 7 و 8 ایستاده بودیم و ضمن بالا و پایین پریدن میرقصیدیم و شاد بودیم . هر کاری کردم خودمو راضی کنم توی اون شلوغی بهش دستی بزنم نشد که نشد . صبح که بلند شدم ( معمولا از همه سحر خیز تر بودم ) داشتم کترو رو اب میکردم که اومد تو آشپزخونه و آروم فت اتفاق دیشب رو فراموش کنم و متاسف است که و فاز فاز مستی بود . لبخندی زدم و گذشتم . 2 شب بعد دوباره موقع رفتن به کنسرت دیگر حسین و مریم و پسرش اول رفتند با آسانسور پایین . داشتم درب رو کلی میکردم که آسانسور که باز شد دوباره مریم باهاش آومده بود بالا . گفت کیف پول حسین تو خونه است و باید برش داره ضمن اینکه گفت اتومبیل هم تو محوطه منتظره . درب و باز کردم به خانومم و پسر گفتم برن پایین . ( تو دلم حس کردم این بازی مریم است ) وقتی اومد گفت : اونا رفتن . ؟
نوشته: مازیار
خیال کردی سفرنامه باید بنویسی که این مزخرفاتو سرهم کردی و به خورد ما دادی؟
چرا کس و شعر میگی کدوم دیسکو اجازه میده تو با خودت اب ببری که تو ش مشروب بریزی ؟
راستی تو چقدر به قول هات پایبندی یه وقت سردیت نشه با این داستان کیریت
تابلو بود که در حال جلق زدن کس شعر از ذهن ملجوقت گذروندی
ذهن جالبی داری … فقط ی سوال زنت بده هم بهمین روالی تعریف میکنی؟
احمق ادم زن دوستشو میکنی تو دروغ بودن داستان شکی نیست اما ذهن مریضی داری این همه زن حتما باید مغزت اینقدر کثیف باشه که بره سمت زن دوستت؟
بازم حنا خانوم اول شد،،،،، خدایش خیلی زبله ،داستانم که انقدر غلط نوشته بود که سر گیجه گرفتم بابا ننویسید جون مادرتون ننویسید
مطمئنی اینکه با زن دوستت تنها میشدی از زرنگی شما بود یا اینکه زنت و دوستت هم یه جا دیگه باهم خلوت کردن شما رو پیچاندن؟
20 دقیقه همو میخوردین؟؟؟؟
دفعه بعدی بنویسی کسو کونتو یکی میکنم
سلام به همكى بانازنين از كرج موافقم
احمق جغو-اينم ازطرف من بود
کاری به تخیلی و یا راست بودن قضیه ندارم، ولی با خوندن این جور داستانا حالم از ازدواج بهم میخوره ، حالم از زندگی و آدما به هم میخوره…
انقدر خرج یارو کرده بردتش سفر خارج پی عشق و حال ، بی ناموس همچین خیانتی میکنه…
کیر به نوامیست مادر سگ
خ ص و ص ی پ ی ا م ب د ه ک ا ر ت د ا ر م.ب د ه م ن م ب ک و ن م ش
مردک این چی بود جقیست حتماً زنتم داشت به دوستت ميداد بعدش يه داستانم زنت میزاره به اسم (کوس دادن در باکو به دوست شوهرم) البته از سعی و تلاشت سپاسگزارم ****
تجربه این دست مالی های یواشکی رو دارم خیلی حال میده باحال بود دمت
منم بدم نمیاد خانمم اینطوری مست باشه و با دوستم این شکلی پنهانی رابطه بزنه… و یا برعکسش
ﺟﺪﯾﺪﺍ ﻣﺪ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﮐﻮ ﮐﺲ میکنن