به نام خالق عشق و شهوت
تازه نمازم تمام شده بود داشتم جانمازم را جمع میکردم که صدای مامانم بلند شد علی جان علی جان کجایی پسرم داشتم از تعجب شاخ در میاوردم این مامان من هست که داره منو علی جان صدا میکنه نه دارم اشتباه میکنم که یکدفعه در اتاقم باز شد
مامانم امد تو علی جون اینجایی چرا هرچی صدات میکنم جواب نمیدی اهان ببخشید پسر گلم داشتی نماز میخوندی افرین پسر مومن خوبم
هنگ کرده بودم انگار واقعا درست میشنیدم مامانم منو علی جان صدا میکرد و داشت بخاطر نماز خواندنم که همیشه از ترس مامان با کلی نفرین کردنم میخواندم قربون صدقم میرفت سری دست زدم رو سرم ببینم واقعا از تعجب شاخ در نیاوردم که با صدای مامانم به خودم امدم
_منم هاج و باج و با تعجب داشتم به مامانم نگاه میکردم و تو دلم میگفتم مامان بدبخت منو ببین خبر نداره که این گل پسرش که اینقدر داره بهش افتخار میکنه بدلیل دیدن سکس پسر با مادرش و تصور سکس با خودت مامان جونم این همه تحریک شدم و بخاطر نباختن تو مسابقه هرکی بیشتر جق بزنه بازنده میشه جق نزدم و دچار تخم درد شدم تو همین فکرها بودم که با صدای مامانم به خودم امدم
+علی جون حواست کجاست اصلا فهمیدی چی بهت گفتم
-اره اره فهمیدم مامانی من اگر پسر خوب و مومنی هستم بخاطر داشتن مامان مومن و با ایمانی چون شما هست که خوب تربیتم کرده
+افرین پسر گلم و لبخندی از روی رضایت بر لبانش نشست و از اتاقم رفت بیرون
_ داشتم به حرفهای مامانم فکر میکردم که اگر واقعیت بفهمه چقدر ازم ناامید میشه و چه بلاهایی سرم میاره که یک دفعه شیطان وجودم یک ایده انداخت تو سرم
که الان که مامان اینقدر مهربون شده و دلیل تخم دردت هم دکتر بهش گفته چی هست بهترین وقت هست که با یک نقشه به مامانم و اون بدن خوش استیلش برسم
بله بهترین کار این هست شب با داد و بیداد مامانم را بکشونم تو اتاقم و بهش بفهمونم تخمم درد میکنه و باید ارضا بشم که شاید دوباره سینه های مامان خوشکلم را ببینم حتی شاید فراتر هم بشه رفت و کس و کون مامانی هم نصیبم بشه و مامان بزاره سینشم بخورم یا کس و کونش هم نشونم بده
یک لحظه به خودم امدم دیدم با فکر کردن به نقشم کیرم حسابی سیخ شده اره این بهترین کار هست تا بابام از ماموریت نیومده باید نقشم را عملی کنم امشب بعد اینکه خواهرم خوابید بهترین وقت اجرای نقشم هست
با هزار امید و آرزو و شهوت درونم بلخره روز رو به شب رسوندم وقتی مطمن شدم خواهر کوچیکم خوابیده (از شانس خوب من خواب خواهرم حسابی سنگین هست جوری که صبح ها مامانم با دمپایی باید از خواب بیدارش کنه)سری رفتم تو اتاقم ی شلوارک پام کردم که سیخ شدن کیرم را مامانم وقتی امد تو اتاقم ببینه و کارم راحتر بشه و خودش متوجه مشکل و دلیل اه و نالم بشه
همه چیز طبق نقشم داشت پیش میرفت خواهرم که فکر کنم داشت خواب هفت پادشاه میدید و مامانم مسواک زدنش تمام شد و میخواست بره تو اتاق خوابشون بخوابه که من با کلی هیجان و استرس اماده اجرای نقشم شدم
آی مرد م از درد وای یکی بدادم برسه وای درد میکنه داشتم بلند ناله میکردم که طبق انتظارم مامان حراصون در اتاقم باز کرد و گفت
وای ببین بازم کار دسته خودت دادی تو که جنبه نداری غلط میکنی فیلم میبینی این شب چندمت هست که خودتو خراب میکنی بازم لباسهات نجس شد امروز دیگه روت میشه جلو مامانت بری حمام غسل کنی
اره بازم صدای وجدانم بود که دوباره بعد از ارضا شدنم تو خواب بخاطر دیدن خواب های سکسی با مامانم داشت سرزنشم میکرد
حسابی از دست خودم عصبانی و کلافه شده بودم و فحش ارسلان میدادم که این چه فیلمی بود برامون فرستادی دیگه جرات نمیکنم حتی بخوابم
نشد بخوابم و خواب سکس با مامانم نبینم و هردفعه خودمو خراب نکنم آبروم جلو مامانم رفته هرصبح بخوام برم حمام
کاسه چ کنم چ کنم دستم گرفته بودم که امروز دیگه به چه بهونه برم حمام که صدای مامان بلند شد
علی زلیل شده زود باش بلند شو باز مدرسه ات دیر میشه
ادامه دارد …
نوشته: موبان دختر آریایی
داستان و تا جایی خوندم که گفتی مادرم مذهبی و … قسمت قبل
خب معلومه یه دیوث چاقال از روی قصد این داستان و نوشته
داستانی که سر عناد داره رو دوست ندارم … بی ناموس بیغیرت ندوست ،
موبان عزیز فرق اون قسمت با قسمت جدید فاصله از فرش تا عرش،قسمت قبل خیلی زیبا و روان بود ولی متاسفانه این قسمت چنگی ب دل نزد ،البته این نظر شخصی خودمه .
خیال پردازی و صحنه آرایی خوبی داره.ولی ارتباط با مادر خیلی مسخره و غیر واقعی هستش.در ضمن شخصیت مادر یک احمق واقعی ترسیم شده.به شعور خوانندگان احترام بزار.اینکه یک مادر بچش رو علی جان خطاب کنه واقعا تعجب داره؟
فقط آمدم در. جواب کسی که در مورد اصطلاح شق درد حرف زده بگم شما هنوز تجربه نداری وقتی یا کسی مقداری معاشقه کنیو در حالی که کیر جنابعالی شق شده و برای تلمبه زدن یا ساک زدن خانم آماده شده ناگهانهمه چیز و رول کنی چند لحظه بعد چنان تخم دردی میاد سراغت گه با گون خوقت آواز سر بدی ازر درد شدید .
با خوندن این داستان یاد کمیک کمک مادرانه افتادم چقد قشنگ کپی برابر اصل اون بود😂😂😂😂
عجب ح ر و م زا ده ای هستی بیار مامانتا من ب ک ن م تو هم بشین ج غ بزن
گمونم بعضیا نمیخوان بفهمن جریان چی بود!
صرفاً جهت اطلاع:
در واقع تمام جریانات این دو اپیزود رو نویسنده خواب میدیده و اگه اون دستهی مذکور که کامنت گذاشتن، این موضوع رو فهمیده بودن اینطوری انتقاد نمیکردن!
کاری با تابو و محارمش و فلان ندارم؛ اما خوب تهشو جمع کردی و اگرم غیر از این بود به توانایی تصویرسازیت شک میکردم…
اما الان میگم استعداد خوبی داری و سعی کن موضوعات عوام پسند بنویسی و بدرخشی…
موفق باشی دوست عزیز🌹
مغزت و قلمت یه چیز جالبی توش پیدا میشه،ادامه بده ببینیم چی در میاد از این داستانت
موفق باشی
کاری به محارم بودن داستان ندارم . ولی بیشتر به طنز میخوره
کدوم آزمایش نشون میده که طرف خودارضایی میکنه؟ اسم آزمایش چیه؟
مادر مذهبی، پسر مذهبی، مادر از خدا خاسته، و…
رکن اصلی داستان نویسی یک جقی عقده ای…
خوب بود و متاسفم که خیلیا اصلا نفهمیدند داستان چی بود و نظر دادند
حتی حیوانات هم با محارم انهم متدر چنین کاری نمیکنند نه از یک طرف علی جان خودشرو جای ولی تخمی روسیشون سید علی گدا جازده ازونطرف مادر میخوابه بگه لاپایی بزن گمشو مزخرف
داستان خوبه ولی دیر اپ کردنشون نمیدونم واسه چیه درک میکنم شما هم درگیری ولی به فکر خوانندهای داستان باش نوشتن اگر فیلم بود یه چی اونم تازه هفته یکی اپ میشد خلاص این یه نوشتنه الان ۱۱روز گذشته چی شد دیگه داستان عالیه داره پیش میره الکی نمیرسه به سکس یه دفعه تموم بشه بره سعی کن همینطوری بری جلو فقط بیشتر از همه چی اول رو زود اپ کردن قسمتا تمرکز کن بعدش روی داستانت از خطی که الان داره حرکت میکنه توش خارج نشه
ادم برا کمرش از جیبش مایه میزاره نه از ناموس خدش
عجب بی غیرتی هستی…
ولی در کل هر دوتا داستانهات کیرمو شق کرد و جدا از سکس با محارم داستان خبی بود:)