سکس با عمه شهلا

1402/09/11

سلام،قبل از هر چیز میخوام بگم که این داستان واقعیه و هیچی بهش اضافه نکردم.
ماجرا برمیگرده به ۴ سال پیش وقتی که ۱۹ سالم بود تازه وارد دانشگاه شده بودم.من توی خوابگاه زندگی میکنم و شهر خودم نیستم عمه شهلام که ۳۰ سالش بود با یکی از دوستاش توی همون شهر خونه مجردی داشت.یک روز پنج شنبه با دوستام برنامه ریخته بودم بریم شمال ولی چند ساعت قبل از رفتنمون حدود ساعت ۶ عصر بود که گوشیم زنگ و دیدم که عمه بود جواب دادم.با یه صدای خیلی داغون حرف می زد و گفت که حالش بد شده الان بیمارستانه و نگرانش شدم و رفتم بیمارستان دیدم سر و صورتش زخمیه ازش پرسیدم چی شده؟ بهم گفت توی خیابون بوده و چند نفر بهش حمله کردن هرچی داشت رو دزدیدن. یک ساعتی بیمارستان بودیم و سرمش تموم شد از بیمارستان مرخص شد.رفتیم خونه خودش.اون دوستشم اون روز خونش نبود و رفته بود شهر خودشون.خلاصه بردمش خونه و یهو حالش بد شد استفراغ کرد ازش پرسیدم حالت خوبه؟ گفت آره استراحت کنم خوب میشم. من ام که دیدم حالش بده به دوستام گفتم که نمیتونم بیام شمال باید کنار عمه ام باشم و حالش خوب نیست.حدودا ساعتای ۱۱ بود از بیرون شام سفارش داد خوردیم رفتیم که بخوابیم.عمه ام رفت لباسشو عوض کرد یه تیشرت شلوارک با سوتین آبی پوشیده بود.من که تا حالا عمه رو اینجوری ندیده بودم یهو خشکم زد. عمه متوجه شد ولی چیزی نگفت.از اون جایی که خونه عمه دو خوابه بود یه اتاق ماله دوستش بود . منم روی تخت دونفره ای توی اتاقش کنارش خوابیدم.
نمیدونم چه ساعتی از شب بود که غرق خواب بودم که یکدفعه یه چیزیو رو کیرم حس کردم اولش فکر کردم جونوری چیزیه ولی دقت که کردم دیدم دست عمه که داشت از شلوار کیرمو میمالید.من که خشکم زده بود چیزی نمیتونستم بگم حتی چشمامو باز نکردم واقعا داشت بهم حال میداد.توی همین حال بودم که یهو عمم پاشد رفت بیرون.من ام با خودم فکر کردم از کارش پشیمون شده و رفته.اما چند دقیقه بعدش دوباره اومد و من رفتم زیر پتو که نفهمه بیدارم. دوباره اومد کنارم خوابید.یه بوی عطر خاصی ام اومد.دیدم دوباره شروع کرد به مالیدن کیرم از روی شلوار. منم هیچ حرکتی نمی کردم و بهم خوش میگذشت.تا اینکه یهو دستشو کرد تو شورتم انگار یه چیز چربم به دستش زده بود چون خیلی لیز بود.من از استرس و تعجب دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و از روی تخت بلند شدم و گفتم عمه چیکار میکنی؟ (چهرشو آرایش کرده بود انگار از قبل برنامه داشت) گفت از آخرین باری که سکس کرده خیلی وقته میگذره این تقدیر بوده که تورو امشب کشونده اینجا تا من با تو باشم. من با همون تعجبم گفتم من نمیتونم تو عمه منی.گفت خب مگه چه اشکالی داره؟ گفتم نه نمیشه میخواستم که لباسامو بپوشم و از خونش برم که اومد جلومو گرفت گفت هیچکس نمیفهمه و دوست پسرش بهش خیانت کرده کسی نیست باهاش رابطه داشته باشه. من ام که دو دل شده بودم. دستمو گرفت و برد سمت تخت.عین فیلمای پورن شلوارمو در آورد با دستاش که لاک قرمز داشت شروع کرد به ساک زدن داشت ابم میومد که دیگه ساک نزد و از توی کشوش یه کاندوم یه اسپری در آورد من که متوجه شدم اسپری تاخیری نذاشتم بزنه بهم .گفت چیزی نمیشه منم میخوام حال کنم.خلاصه اسپری زد به کیرم و کیرم خنک شد.خوابید رو تخت و گفت حالا نوبت توئه شلوارمو در بیار.من که هنوز خجالت میکشیدم نتونستم و خودش شلوارشو درآورد. شورت آبی داشت که با سوتینش ست بود.من خجالت میکشیدم ولی اون دستمو گرفت زد کوصش چند لحظه از رو شورت براش مالیدم و شورتشو در آوردم.یه کوص قهوه ای داشت که داشتم نگاهش میکردم محکم سرمو گرفت و چسبوند کوصش براش لیسیدم. که شروع کرد به آه ناله کردن چند دقیقه براش لیسیدمو که گفت اینجوری نمیشه و بلند شد .رفت کاندومو آورد بازش کرد و کردش به کیرم توی همین حین تخمامو محکم گرفت و لرزوند و بعد سوتینشم باز کرد سینه هاش بزرگ بود بازم دستمو گرفت گذاشت رو سینه هاش و منم شروع کردم به لیسیدنشون که به نوکش رسیدم بهم گفت زخمه جاش میسوزه نذاشت برای بخورم. خوابید روی تخت و پاهاشو باز کرد و شروع کردم به کردنش اونم چشاشو بسته بود فقط لذت میبرد بعد تموم کردن بهم گفت کسی نمیفهمه بازم بیا ولی دیگه عمم رو ندیدم
این داستان خیلی مفصل و طولانی تره ولی من خلاصش کردم امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: درگ پیت


👍 8
👎 32
61901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

960471
2023-12-02 23:46:25 +0330 +0330

احمد1358 بدو بیا که اصل جنس اینجاس


960473
2023-12-02 23:50:59 +0330 +0330

کیرم دهن خودت و کس عمت
قبلا عمه میگفت نه زشته من عمه تم حالا این کونی جقی کوس ندیده 🤦‍♂️

2 ❤️

960488
2023-12-03 00:27:58 +0330 +0330

بدون شرح!!!

0 ❤️

960490
2023-12-03 00:33:46 +0330 +0330

انگار قحطی کیر بوده و فقط کیر تو در دسترسش.کونی چاقال کسی لب تر کنه به ۱۲روش سامورایی جرش میدن این کس شعرا چیه سری بزن به تاپیک ببین یکی بگه من کیر میخوام چن هزار نفر متقاضی اهدای کیرن

2 ❤️

960494
2023-12-03 00:39:15 +0330 +0330

تو در پیت هم نیستی

1 ❤️

960527
2023-12-03 05:48:51 +0330 +0330

دوستان گفتنی ها رو گفتن چیزی پیدا نمی کنم بهت بگم

1 ❤️

960531
2023-12-03 06:47:42 +0330 +0330

تحت تاثیر بازپخش یوزارسیف بوده و هی نه میاورده ولی آخر داستان نتونست طاقت بیاره

3 ❤️

960538
2023-12-03 08:07:40 +0330 +0330

وقتی زلیخا یوسف و خفت میکنه 🤣 تو خوبی بابا میخواستم از خونه اش برم

0 ❤️

960539
2023-12-03 08:13:07 +0330 +0330

دیگه ندیدی؟
عمه ی محترمه مگه آب بودن ک بخار بشن و دیگه نبینی شون؟

0 ❤️

960542
2023-12-03 08:22:14 +0330 +0330

بازم خداروشکر خلاصه کردی
همونجا که گفتی چند نفر بهش حمله کردن فهمیدم داری گوه مفت میخوری یا اونجا که با حال خراب و استفراغ و حالت تهوع از بیرون شام سفارش داده خورده.
راستی چجوری وقتی ۱۹ سالت بود دانشگاه شده بودی؟؟

1 ❤️

960543
2023-12-03 08:31:45 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

960544
2023-12-03 08:32:06 +0330 +0330

تو تمام داشتانا میرن عمه و خاله را خفت مسکنن تو این داستان عمه جندت خفتت کرد کس نگو بابا

0 ❤️

960551
2023-12-03 09:45:03 +0330 +0330

صورتش زخمی بوده رفته چهرشو آرایش کرده بعد انگار از قبل برنامه چیده واسه خودش.
عن تو مغزت. کدوم کص‌مغزی میاد برنامه بچینه به برادرزاده‌ش یا خواهرزاده‌ش کص بده؟ اونم اینجوری!

0 ❤️

960603
2023-12-03 16:24:48 +0330 +0330

این یکی روراست گفت عمم جندس.خونه خالی تو سی سالگی.کیرتو افکارت کونی.اسمتم حتما امیرهست قد ۱/۸۰😜😜😜

1 ❤️

960604
2023-12-03 16:26:53 +0330 +0330

این یکی روراست گفت عمم جندس.خونه خالی تو سی سالگی.کیرتو افکارت کونی.اسمتم حتما امیرهست قد۱/۸۰.درگ پیت نه در پیتیتو🙃🙃🙃🙃

0 ❤️

960607
2023-12-03 17:01:31 +0330 +0330

هرچی کونیه جقیه شده نویسنده

0 ❤️

960616
2023-12-03 20:06:54 +0330 +0330

عمه زخمی داغون دو ساعت بعد عمه سکسی وحشی

0 ❤️

960619
2023-12-03 20:24:11 +0330 +0330

تو که راس میگی!😂😂

1 ❤️

960658
2023-12-04 02:17:25 +0330 +0330

SHUT UP AND GET OUT 👉

1 ❤️

960814
2023-12-05 08:54:45 +0330 +0330

عبدلی داشت عمه شو میکرد، عمه داد میزد
عبدلی من عمه تم
عبدلی می گفت:
عمه جون شرمندتم
مال تو برعکس شده

0 ❤️

960908
2023-12-06 01:35:22 +0330 +0330

کسخولی،چی میگی؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها