زن حامله ی علی

1402/12/10

سلام این داستان برای ۱۲ ساله پیشه اون موقع من یه جون بیستو پنج ساله بودم با دوستم علی فقط دنبال عشقو حال بودیم ، من با فاطی رفیق بودم علی هم با مینا چهارتایی با هم حسابی خوش بودیم ، علی یه پسر کاری سالم بود که صبح تا غروب تو کارخونه کار میکرد اهل دود و دم هم نبود منم یه پسر بیکار صبح تا شب دنبال گل و حشیش و عرق بودم گاهی هم یواشکی شیشه و هروئین می‌کشیدم ، شبها هم به شغل شریف سرقت از صندوق ماشین ها مشغول بودم تا خرج موادم در بیاد ، همه چیز خوب بود تا یه شب علی حالش خیلی خراب بود ، هرروز بعد از تعطیل شدن علی با هم بودیم ولی علی اون روز خیلی داغون بود ، تا رسیدم بهش گفت دوتا سیگاری بچاق حالم خرابه ، تعجب کردم ، چون علی اهل دود نبود ، گفتم با مینا کات کردی ، هیچی نگفت ، منم سریع دونخ پر کردم دادم دستش ، اولی رو کشید ( بدون تعارف ) زبونش باز شد ، گفت داداش بیچاره شدم ، گفتم مینا بهت خیانت کرده ، گفت کاش خیانت کرده بود ، حامله شده ، گفتم کار تو بوده ؟ دومی رو روشن کرد و باز هم سکوت کرد ، فهمیدم کار خودش بود ، چند ماهی گذشت و تمام روش های سنتی و صنعتی رو روی مینا تست کردیم ولی انگار فایده نداشت بچه نمی‌خواست سقط بشه تمام شیاف ها و آمپولهای ناصر خسرو رو امتحان کردیم ولی فایده نداشت ، سه ماهی گذشته بود و دارو ها هم همه بی اعتبار و تاریخ گذشته ، از ماه چهارم به بعد شکم مینا که یه دختر کوتاه قد بود کاملا بالا اومد و مجبور شد از خونه فرار کنه ، به ناچار به خونه اجاره کردیم تا مینا و علی اونجا زندگی کنند ، یه خونه هفتاد متری فقط یه موکت داشت دوتا پتو یه گاز دو شعله با یه پنکه خراب که عشقی کار میکرد ، علی مجبور بود اضافه کار وایسه منو فاطی هم تا علی بیاد پیش مینا بودیم ، تو اون روزا من اصلا خونه نمی‌رفتم ، خونه مجردی هم داشتیم به همین خاطر مصرفم خیلی شده بود ، فاطی هم به همین خاطر چند روزی بود که باهام دعوایی بود و ناراحت بود همش بهم گیر میداد ، یه روز ظهر تابستون غذا و آب یخ بردم برا مینا چون فاطی دیگه نمیومد منم خیلی اونجا نمیموندم ، غذا رو دادم داشتم میرفتم ، مینا ازم خواست بمونم تا عصر ببرمش دکتر واسه سونوگرافی ، خلاصه موندم ، خیلی گرم بود مینا هم یه لباس سر همی گل گشاد آستین حلقه پوشیده بود یه شال هم انداخته بود رو شونه هاش ، خدا لعنت کنه فاطی رو چون مدتی نیومده بود پیشم خیلی دلم میخواست ، واسه همین مینا خیلی به چشمم میومد ، پیش خودم میگفتم چطوری میشه یه حال ریز باهاش کرد ، شروع کردم به حرف زدن تا یه فرصت پیدا شده بحث رو بکشونم سمت مسائل جنسی ،
من : شنیدم سکس تو پنج ماهگی به بعد باعث سقط جنین میشه

مینا : اره منم شنیدم اتفاقا
من : خب چرا نمیگی علی یه کاری کنه تا هردو تون راحت شید
مینا : با خجالت ، بخدا هرشب میکنیم
اینو که گفت من نفسم بند اومد کیرم داشت میترکید تو شورتم
مینا : تازه خیالش هم راحت هرشب آبشو می‌ریزه توم ، خوشش اومده انگار
من : خب چرا بچه سقط نمیشه
مینا : چون چیز علی هم مثل دارو های ناصرخسرو بی اعتباره
اینو که گفت یه نخ سیگار روشن کردم تا فکر کنم ببینم چطور میتونم پیشنهاد بدم
مینا گفت دمت گرم سیگارتو لب پنجره بکش من دودش اذیتم می‌کنه
وااااااای مگه میشد بلند بشم ، با اون کیر سیخ شده ، خلاصه خرچنگی رفتم تا لب پنجره که نبینه کیرمو ولی خوشبختانه دید
خیلی آروم گفت خدا شانس بده
فهمیدم دیده خوشش هم اومده
جرات پیدا کردم گفتم خدا شانس داده بهت اگر قدرشو بدونی
با صدای لرزان گفت : بسه دیگه داری خطری میشی
بالشت گذاشت جلو پنکه و پشتشو کرد به منو دراز کشید
باد پنکه لباس نازک سرهمی رو چسبونده بود به باسنش
من که دیگه طاقت نداشتم ،
رفتم نزدیک گفتم میخوای این راهو هم امتحان کنیم
هیچی نگفت
نشستم کنارش دستمو گذاشتم رو رونش گفتم میخوای یا نه ؟
گفت این کار حرومه
گفتم نکنه بچه تو شکمت حلاله ؟
دیگه شروع کردم
فکر شناسنامشو کردی
مدرسه چطور بره
خیلی مشکلات داره
گفت اگر علی بفهمه
اینو که گفت دلم آروم شد
دستمو بردم زیر لباسش شکمشو لمس کردم گفتم نمی‌فهمه ، تازه اون که از خداشه بچه بیوفته
گفت نمی‌دونم بخدا فقط زود تمومش کن
اینو که گفت بغلش کردم شروع کردم خوردن لبهاش یکم لبهاشو خوردم لباسشو در آوردم وااااااای یه کوس سفید گوشتی که لبه هاش از هم باز شده بود به خاطر بارداری ، من حتی کوس فاطی رو هم نخورده بودم ولی نمی‌دونم چی شد بی اختیار سرم رفت لای پاش شور بود ولی داااااغ ، یکم خوردم ، گفت لاس نزن راحتم کن
من بدون فوت وقت کیرو گذاشتم رو چاک کوسش و محکم فشار دادم تو دوتا تکون دادم آبم اومد گفت اینجوری میخواستی بچمو سقط کنی ،
بهم برخورد نیم گرم هروئین داشتم آوردم شروع کردم به کشیدن و سفت کردن کمر ، بعد نیم ساعت دوباره شروع کردم جوری تلمبه میزدم انگار میخواستم کافر مسلمون کنم بیست دقیقه یه نفس کردمش جفتمون خیس عرق شده بودیم فکر کنم دوبار زیرم ارضا شد تا من آبم اومد ، اون روز تا علی بیاد کردمش کارمون که تموم شد اصلا یادش رفته بود واسه سقط بچه داره کوس میده ، جوری قربون صدقه ام می‌رفت که فاطی نمی‌رفت ، آخرشم ازم قول گرفت چند وقت یکبار بکنمش ، خلاصه بچه که نیوفتاد ولی الان دوازده ساله ماهی یکی دوبار میاد میکنمش می‌ره ، با علی هم ازدواج کرده الان هم دوتا بچه داره

نوشته: مهدی


👍 24
👎 32
66501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

973140
2024-02-29 23:57:39 +0330 +0330

این چه کسشری بود خوندم


973144
2024-03-01 00:13:15 +0330 +0330

دوستان کوس خودش بوده دوست داشته بده ب ی جقی ب ما چ

1 ❤️

973158
2024-03-01 01:20:27 +0330 +0330

مهدی جوووون صد بار گفتم از مستراح پارک جنس برندارید آخه گوزو هرویین کش اصلا قهار اصلا کیر داره تا راست بشه خخخخ

1 ❤️

973173
2024-03-01 02:22:16 +0330 +0330

اقایون این بچه همون اولش گفت مثل خر مصرف داره
قبول کنین مغزی براش نمونده کص زیاد میگه
چیزی بهش نگین گناه داره کصخل

5 ❤️

973184
2024-03-01 03:05:52 +0330 +0330

احتمالا بخاطر سن كمت يا عقل مفنگيت چيزى در مورد حالت هاى باردارى زنا قبل سه ماهگى بعد سقط كردن بچه نميدونى !!!

0 ❤️

973187
2024-03-01 03:13:25 +0330 +0330

کون گشاد اگر کردن زن حامله باعث میشه بچه بیوفته پس چطور مامانت تورو ننداخته از سفت کردن کمرت با هروئین معلوم شد کیر بابات زیاد خورده تو سرت

3 ❤️

973193
2024-03-01 04:19:38 +0330 +0330

ديگه نكش

0 ❤️

973203
2024-03-01 06:10:09 +0330 +0330

بتونم فک کنم هاسکی دراومدش ،چشاش دورنگه آره …
یه جاسم نگفتی اون رفیقت بیچاره مثل کارگر افغانی کار می‌کنه توهم پول دوا وشیشه رواززنش میگیری دیگه…

0 ❤️

973222
2024-03-01 10:26:39 +0330 +0330

اصل داستان: علی که مدتها بود دنبال کون مهدی بود، با نقشه‌ی حاملگی زنش، می‌کشوندش خونه‌ش و تلافی ندادنای زنش رو درمیاره و جوری کون پنبه و تاقچه‌ای مهدی رو گشاد می‌کنه که تا ده روز به شکم می‌خوابیده.
تمام وافورهای دنیا حواله‌ت بادا ابله متوهّم الدنگ شاشوی گشاد!!

4 ❤️

973230
2024-03-01 11:42:36 +0330 +0330

بیا تامنم زنتو با هفتاد روش منظم ترتیب بدم راحت شی

0 ❤️

973245
2024-03-01 15:15:29 +0330 +0330

از سزی داستانهای اتاق فکر رژیم اخوکی
هز چی میخواهید مواد بکشید تا توسری خور باشید
به ناموس دوست وکون باجناق و وکون دامادتان وووو بگذارید
تا میتوانید کون بدهید و به مادر وخواهر خودتان هم رحم نکنید
اونا هم سرگرم غارتن خودشون وبچه ها شون تو خارج مشغول عشق وحال

0 ❤️

973260
2024-03-01 19:38:25 +0330 +0330

چرت گفت ولی چون سکس با زن حامله رو خیلی دوست دارم خوندم

0 ❤️

973279
2024-03-01 23:21:26 +0330 +0330

اون بچه خودتی از وقتی فهمیدی چند پدری هستی هروئین میزنی،

0 ❤️

973297
2024-03-02 00:27:37 +0330 +0330

کاش امروز رای داده بودم و این سم رو نمی‌خوندم👀

2 ❤️

973328
2024-03-02 03:09:26 +0330 +0330

آخه دیوث یه گهی بخور که ملت نگن تابلو میخوری
تو ۱۲ ساله هروئین میکشی و هنوز زنده ای
بعدشم اصلا هروئینی کیرش بلند میشه که بتونه بکنه؟ طرف تریاک میکشه بعد از شش ماه انگار کیر تو شلوارش نیست، بعد تو با هروئین میکنی؟
اون علی کونی ۱۲ ساله نفهمیده تو زنشو میکنی؟
تو این مدت یه بار گیر نیوفتادی به خاطر دزدی؟

0 ❤️

973336
2024-03-02 07:05:53 +0330 +0330

هروئینی و تحریک شدن؟!! گرد نخود میزدی احتمالا

0 ❤️

973350
2024-03-02 09:34:57 +0330 +0330

ساغی اینو زنده میخوام
توهم هم حدی داره
چی میده بهت

0 ❤️

973352
2024-03-02 09:52:53 +0330 +0330

آقا مهدی احتراماً سوتی زیاد داشت داستانت… یکی که خیلی بُلد بود این بود که هروئین رو نمی‌کشن، تزریق می‌کنن.

1 ❤️

973396
2024-03-02 21:51:15 +0330 +0330

کیر تمام قاچاقچیان انواع مواد مخدر تو کونت
کونی از ی یکی دیگه جنس بخر

0 ❤️

973518
2024-03-03 15:37:25 +0330 +0330

هروئینی هستی ؟؟
مردای سالم حس کص کردن ندارن تو که دیگه تعطیلی

0 ❤️

974855
2024-03-13 01:34:09 +0330 +0330

نیم گرم هرویین؟ تو یا نمیدونی هرویین چیه یا نمیدونی نیم گرم چیه.
کیرمم تو شرفت خائن

0 ❤️